سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با کسی که به او می آموزید و نیز کسی که از او فرا می گیرید، نرمی کنید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 93 مهر 12 , ساعت 2:36 عصر

بنام خدا و برای خدا

اگر به وضعیت پیرامونی خود نظری ژرف و عمیق بیفکنیم و عملکرد خود و مسئولین کشور را در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم، ضعف خود را در سبک زندگی اسلامی خواهیم دید و سپس این سئوال را از خود بپرسیم، چرا سبک زندگی ما با سبک زندگی اومانیستی غرب گره خورده است!؟ آیا سکولاریسم، سبک زندگی اسلامی را درنوردیده , ما مشرک و سکولار شده ایم!؟ حلقه مفقوده تربیت اسلامی، انقلابی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ما کجاست؟!؟ نگاه ما به انقلاب اسلامی مان با کدام اسلام همخوانی دارد؟!؟ اگر با اسلام ناب محمدی(ص) فاصله آن زیاد شده، علت این فاصله را باید در کجا جستجو کنیم؟!؟

سبک زندگی و هویت اسلامی ما، زمانی زنده خواهد شد که همه شرایط آن را مهیا نمائیم. شهید والا مقام مطهری؛ چهار گرایش بنیادی و اساسی را، در هویت وجودی و سبک زندگی اسلامی ما مؤثر می داند، که اگر این گرایشهای وجودی انسان به رُشد و فعلیت برسد، تقرب الهی حاصل می گردد و سپس مسلمانان و جوانان این مرز و بوم به چنین هویتی افتخار خواهند کرد.

اولین گرایش در نظر شهید مطهری، حقیت جویی است، که انسان را به علم می رساند و آن علم حصولی و حضوری است.

 دومین گرایش وجودی انسان، پرستش است، که انسان ذاتا خدا پرست می باشد و از پرستش الهه های دیگر روی گردان است.

سومین گرایش وجودی ما، خیر اخلاقی است، یعنی اینکه انسانها مشتاق خیر اخلاقی و گسترش آن، در جامعه و سبک زندگی اسلامی هستند و آن را دوست دارند.

چهارمین عنصر وجودی انسان زیبائی است، که انسانها ذاتا آن را دوست دارند.

در سبک زندگی اسلامی آنچه محور است، عمل به تکلیف و خدا گونه زندگی کردن است و بنیان خانواده و استمرار آن، از اهمیت والائی برخوردار است. و لکن در سبک زندگی غربی آنچه محور قرار گرفته، میل انسان و پیشرفت است! و تولید ارزش افزوده از جایگاه والائی برخوردار است و به همین سبب، تشکیل خانواده و بقاء آن در زندگی غربی، اهمیتی ندارد و آنچه تبلیغ میشود، امیال انسان غربی است که حد و مرزی برای آن قائل نیستند، مثل مد گرایی، ازدواج هم جنس بازان!حقوق بشر.

حالا چه کسی این حقوق بشر را نوشته و مسلمین را وادار به اجری آن می کنند و در صورت تخطی کشورها، از سوی شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه علیه آن کشور صادر می شود. به قول دکتر رهدار؛ انسانی حقوق بشر را نوشته که خود را روباه، گرگ و بوزینه معرفی نموده و این انسان غربی خلیفه الحیوان است، زیرا آقای نیجه در پایان قرن نوزدهم کتابی نوشت به نام "دجال" و نوشت انسانی که هم روباه بوده، هم گرگ و هم بوزینه، بهتر است اسمش را بگذاریم "ابرحیوان".

آیا سبک زندگی این "ابر حیوان" که امروز در شبکه های مجازی و ماهوره ای تبلیغ و گسترش یافته، با سبک زندگی مسلمانان هم خوانی دارد؟!؟ اگر مخالف سبک زندگی اسلامی است، پس! دجالواره ها( ماهواره ها) در منازل مسلمین چه می کنند؟!؟ آیا بنیان خانواده و سبک زندگی اسلامی ما، مورد هجوم ماهواره ها قرار نگرفته است و فروپاشی خانواده ها را در پی ندارد؟!؟

متأسفانه شبکه مدیریت اشرافی و لیبرال دولت آقای هاشمی رفسنجانی که بر طبل، تجمل گرایی، مصرف گرایی، رفاه طلبی، انحصار طلبی، تکبر و تفاخر، برتری جویی، شهرت و قدرت طلبی می کوبید، سبک زندگی اسلامی- ایرانی را تغییر و سبک زندگی غربی را هموار نمود.

امروزه سبک زندگی اسلامی – ایرانی ما در چند نهاد و مرکز، رغم می خورد و متأسفانه نتیجه عملکرد این مراکز تربیتی، نوعا سبک زندگی غربی شده است!!!

نهاد خانواده اولین حلقه تربیتی است، که امروز اکثر خانواده ها بخاطر استفاده از شبکه های ماهواره ای نه تنها در تربیت فرزندان ناموفقند بلکه خود دچار مشکلات گوناگونی شده اند.

دومین نهاد تربیتی رسانه ها هستند، که امرور درصد بسیار بالایی از مردم، در جامعه پذیری و اجتماعی شدن به شدت به رسانه ها وابسته گردیده اند و متأسفانه اکثر رسانه ها، مروج سبک زندگی غیر الهی هستند!!!

از دیگر مراکز تربیتی که در سبک زندگی اسلامی مؤثرند، به آموزش و پرورش و دانشگاه ها می شود اشاره کرد، که متأسفانه مرجع بودن خود را در تربیت و سبک زندگی از دست داده اند و در مراکز دانشگاهی کشور، با ترجمه کتب خارجی، نوعا سبک زندگی غربی ترویج می شود!

حوزه علمیه یکی دیگر از نهادهای تربیتی است که در سبک زندگی اسلامی، از اهمیت بالایی برخوردار است، ولیکن امروز نقش رسانه ها، موجب عدم مراجعه اکثریت جامعه به روحانیت گردیده است.

آنچه در رابطه با سبک زندگی الهی و غیر الهی گفته شد، در می یابیم، که اشکال اساسی روی آوردن ما به سبک زندگی غربی، شرک به خداست! آیا تعجب می کنیم که ما دچار شرک گردیده ایم؟! وقتی به بعضی از اعمال و رفتار خود عمیقا توجه کنیم، شرک به الله را در می یابیم. مثلا؛ عدم رعایت بعضی از دستورات دینی در جمع، نخواندن نماز جماعت در اول وقت و یا عدم اقامه امر به معروف و نهی از منکر، بخاطر رعایت نگرش و تفکرات دیگران، لذا این عمل ما نشان دهنده این است، که برای نگرش دیگران بیش از خداوند حرمت قائلیم و این عمل شرک به خدا است.

آیا اطاعت غیر از الله و پذیرفتن سبک زندگی غیر الهی که حاکی از اصالت دادن به چیزها و یا کسانی است که در عالم منشأ اثر نمی‌باشند، از نمونه‌های شرک در عبودیت نیست؟!؟

بنابراین مسلمین برای دست یابی به سبک زندگی اسلامی، الگویی به غیر از قرآن و معصومین (ع) را در برابرخود ندارند. و معصومین تنها کسانی هستند که سبک زندگی برای ما انسان‌ها را رغم می زنند. و هر کس مسیر دیگری را جهت سبک زندگی خود برگزیند به زندگی غربی اصالت داده و شرک عملی در زندگی، گفتار و رفتارش به وجود می آید.

والسلام



لیست کل یادداشت های این وبلاگ