سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمل اندک همراه با دانش، بهتر از عمل بسیار همراه با نادانی است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
دوشنبه 92 اسفند 19 , ساعت 10:39 عصر

السلام علیک یا امیرالمؤمنین علیه السلام

سالنامه شرق در سال 1383 مطلبی را از قول آقای هاشمی رفسنجانی در صفحه 27 خود با این عبارت به چاپ رسانده بود: " اسلام غیر از زمان پیامبر(ص) و دوازده امام معصوم (ع) نوع حکومت را تعیین نکرده است، راه تعیین حکومت عرفی است، البته همه انواع حکومت به خواست مردم برمی گردد." آقای هاشمی همانگونه که بارها بر خلاف نظر حضرت امام خمینی (ره) مطالبی را مطرح نموده، در رابطه با ولایت فقیه می گوید: « امام با شورا نبود،(منظور شورای رهبری) اما من و آقای طالقانی طرفدار شورا بودیم و حذف شورای رهبری در قانون اساسی سال 68 بی خود بود.»

 و زمانی که امام خمینی (ره) توسط آیت الله محمدی گیلانی متوجه می شوند که قرار است در مجلس خبرگان آقای منتظری را بعنوان قائم مقام رهبری معرفی نمایند، امام به آقای هاشمی می گوید که ایشان را معرفی نکنید، ولیکن آقای هاشمی بر خلاف نظر ولی فقیه زمان (حضرت امام)، روز بعد اقدام به معرفی منتظری می نماید و آقای منتظری بعنوان قائم مقام رهبری انتخاب می شود، که نظام اسلامی هنوز هزینه آن انتخاب ناصحیح، که اقای هاشمی پیگیر و محرک اصلی آن بود را می پردازد.

 وقتی آمریکای جنایتکار هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی را با 290 مسافر و خدمه در سال 1367 بر فراز آبهای نیلگون خلیج فارس با دو موشک سرنگون کرد، آقای هاشمی رفسنجانی در صفحه تلویزیون حاضر شد و گفت: « پیام آمریکا را دریافت کردم » و راز پذیرش قطعنامه 598 و نوشاندن زهر تلخ به امام راحل(ره) در همین راستا قابل ارزیابی است.

از دیگر اقدامات ضد امنیتی آقای هاشمی، نوشتن نامه افراطی به رهبر معظم انقلاب در تاریخ 20/3/88 می باشد که منشاء آشوبها و فتنه های سال 88 از آن نامه معروف بدون سلام هاشمی رفسنجانی آغاز شد، که در نهایت با حضور گسترده ملت بصیر و انقلابی کشورمان در نهم دی ماه سال 88 فتنه گران و رهبران آن به تاریخ پیوستند.

در بحث موقوفه اعلام کردن دانشگاه آزاد اسلامی آقای هاشمی رفسنجانی گفت: «خدا هم نمی تواند جلوی موقوفه بودن دانشگاه آزاد را بگیرد» که در نهایت از سوی قوه قضائیه کشور موقوفه کرن دانشگاه، غیر قانونی و غیر شرعی قلمداد شد و در جدیدترین موضع گیری آقای هاشمی در خصوص دانشگاه آزاد، گفته است:« رژیم طاغوت حسینیه ارشاد را تصرف نکرد اما جمهوری اسلامی دانشگاه آزاد را تصرف کرد.» مگر دانشگاه آزاد ملک شخصی ایشان بوده، که بتواند آنرا وقف نماید!؟ جمهوری اسلامی قصد داشت که جلوی برخی از امور غیر قانونی را در دانشگاه آزاد بگیرد و از محفلی شدن آن، بعنوان ستاد انتخاباتی و ستاد بحران علیه کشور جلوگیری نماید!

حجة الاسلام هاشمی رفسنجانی در کتاب "هاشمی بدون روتوش" می گوید:« اگر شاه به قانون اساسی عمل می کرد و در سال 1342 قبول می کرد که قانون اساسی را به اجراء در آورد، احتیاج به انقلاب نبود!» آیا این گونه ادبیات از یک فرد انقلابی قابل قبول است!؟ و آیا این نظریه برگرفته از تفکرات لیبرالیستی و مخالفت با ولایت فقیه و حکومت اسلامی نمی باشد!؟

روزنامه آرمان مصاحبه ای از آقای هاشمی رفسنجانی در تاریخ 92/12/17 بچاپ رسانده که ایشان در خصوص نتیجه انتخابات سال 92 گفته است: « همان که دلم می خواست اتفاق افتاد، خوشحال و راضی هستم » آیا نگاه امام و ولی فقیه هم مثل نگاه و خواسته دل هاشمی است!؟ امام در مصاحبه با خبرنگاران در بدو ورود به کشور در سال 57 می فرماید هیچ احساسی ندارم و فقط تکلیف الهی مد نظر معظم له می باشد نه خواسته های زمینی و اومانیستی دل! و چه زیبا خواهد بود که آقای هاشمی رفسنجانی تا قبل از پایان عمر خود، یک مصاحبه برای خدا و اعتماد چندین ساله مردم به ایشان داشته باشد و در آن به نقش اثر گذار خاندان خود در فتنه سال88 و رمز نوشتن نامه مورخه 18 مرداد سال 88 شیخ مهدی کروبی به ایشان را توضیح دهد و اینقدر خود را از موعظه و نصیحت مبرا نداند که قرآن می فرماید:« ان النفس لامارة بالسؤا الا ما رحم  ربی »

 حجةالاسلام سید حمید روحانی از یاران صدیق امام در نجف، پاریس و ایران که بعنوان مورخ و تاریخ نگار انقلاب اسلامی در دیماه 1367 از سوی امام انتخاب شدند در رابطه با آقای هاشمی می گوید: «من معتقدم، آقای هاشمی رفسنجانی نسبت به ولایت فقیه نه آن روز و نه امروز اعتقاد قلبی نداشته و ندارد، هاشمی انقلابی فکر نمی کند و دارای اندیشه لیبرالیستی است و این اولین مشکل آقای هاشمی است، دوم اینکه ایشان به ولایت فقیه اعتقاد ندارد یا خودش را ولی فقیه تصور می کند! آقای هاشمی خاطراتش را به گونه ای می نویسد که او دستور می داده و امام اجراء می کرده است!»

از نکات ابهام برانگیز زندگانی آقای هاشمی رفسنجانی کمکهای مالی تا سال 1354 به سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) و حمایت از سازمان مجاهدین انقلاب که بر اساس نظر شهید لاجوردی در حادثه ترور شهیدان رجائی و باهنر نقش داشتند، می باشد و راز چگونگی ترور هاشمی در آغازین سالهای انقلاب می باشد که تاکنون به این امور مهم پرداخته نشده است.

 آقای سید حمید روحانی «بحث ترور آقای هاشمی رفسنجانی را یک تصفیه حساب شخصی می داند و می گوید تروری در کار نبوده است » و در طول سالهای بحرانی انقلاب هیچگاه اقدامی از سوی گروهک تروریستی منافقین علیه آقای هاشمی رفسنجانی را شاهد نبوده ایم!

با توجه به مطالب فوق الذکر، آیا می توان حجةالاسلام هاشمی رفسنجانی را بعنوان استوانه نظام اسلامی قلمداد نمود!؟ و آیا عملکرد نامطلوب ایشان که به بخشهای کوچکی از آن اشاره شد مثل آن کسانی نمی باشد که امیرالمومنین علی (ع) « آنان را خار در چشم و استخوان در گلو » معرفی می نمودند!؟ و همین ها بودند که حکومت علوی را برنتافتند و علیه امام حسن (ع) توطئه کردند و این خیانتکاران در صحرای کربلا جمع شدند و حادثه غم بار عاشورا و شهادت حسین ابن علی (ع) را رقم زدند.

قضاوت در خصوص این نوشتار را به خوانندگان عزیز می سپارم، زیرا « لبه پنهان لبخند نفاق، تیزتر از لبه اخم کفر، پهلوی مؤمنان را دریده است »                                   والسلام 

  

               

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ