سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرخوری مایه دوری از خداوند است که به سرپیچی کردنها نیرو می بخشد؛ پس شکمهایتان را پر نکنید که نورحکمت در سینه هایتان خاموش می شود [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 94 تیر 12 , ساعت 4:6 عصر

بنام خدا و برای خدا

در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، شاهد شکل گیری مرکز استراتژیک ریاست جمهوری به سرپرستی مرد مرموز فتنه سال 88 یعنی موسوی خوئینی ها بودیم که از این مرکز عده ای برای مدیریت استراتژیک به کشورهای انگلیس و کانادا اعزام شدند و بعدها اکثر این تربیت یافتگان مرکز استرتژیک ریاست جمهوری، منادی تفکر غرب و لیبرالیسم شدند و عملاً مرکزی که باید مدیریت استراتژیک برای بسط و گسترش مبانی اسلامی و انقلابی تربیت می کرد، بلکه بر عکس مدیریتی برای پیاده کردن اهداف نظام لیبرالیسم و سرمایه داری در دل انقلاب اسلامی پرورید و کار این مرکز آنقدر برای انقلاب نازیبا شد، که نخست وزیر رژیم صهیونیستی "اصلاح طلبان را سرمایه اسرائیل" در ایران نام نهادند!نن

بعد از اتمام ریاست جمهوری حجت الاسلام رفسنجانی و رفتن ایشان به مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجدداً مرکز استراتژیک مجمع تشخیص را با مدیریت آقای حسن وحانی بنا نهاد و دقیقاً همان تفکر لیبرالیسم غربی در این مرکز رشد پیدا کرد و لذا آقای رفسنجانی پایه گذار جریان انحرافی لیبرالیسم در درون قدرت نظام جمهوری اسلامی است. وقتی امروز تفکر و مواضع متناقض آقای رفسنجانی را در چهار دهه انقلاب اسلامی مورد واکاوی قرار می دهیم، بی شک، هدایتگر اصلی جریان غربگرای لیبرالیسم ایشان محسوب می شود و کار مجمع تشخیص آنقدر به سمت و سوی افراطیگری رفت، که عنصر معلوم الحال و ضد امام و ضد انقلابی، مثل محمود سریع القلم را که مشاورت رئیس جمهور را بعهده دارد به درون مجمع تشخیص فرا خواندند که با واکنش ملت مواجهه گردیدند و چاره ای جز اخراج ظاهری ایشان(سریع القلم) را نداشتند!هه

حال پس از این مقدمه کوتاه سئوالاتی مطرح است؛ آیا جریان لیبرالیسم قادر است در مقابل کدخدا(آمریکا) از حقوق هسته ای ملت ایران دفاع کند؟! سئوال اساسی تر این است؛ آیا جریان لیبرالیسم در روشی که در دیپلماسی و مذاکرات هسته ای برگزیده، به مقوله ی استفاده از دیپلماسی انرژی در خلال مذاکرات اعتقادی دارد؟! و به نقش مؤثر انرژی با استفاده از اتم در آینده کشور توجه کرده است؟! و لذا رئیس جمهور و سربازان عرصه دیپلماسی هسته ای باید به سئوالات اساسی ملت ایران پاسخ گویند.

برای دریافت پاسخ مستدل به سئوالات فوق، کافی است، برخی از اظهارات رئیس جمهور، وزیر خارجه و جناب رفسنجانی را مورد توجه قرار دهیم تا به حداکثر خواسته این افراد از نتیجه مذاکرات هسته ای پی ببریم! رئیس جمهور حسن روحانی: «یکی از وعده‌های دولت به مردم این بود که سانتریفیوژ بچرخد اما زندگی مردم هم بچرخد، چرخش سانتریفیوژها زمانی برای ما ارزشمند است که چرخ اقتصاد هم در کنار آن در چرخش باشد.»(14/1/94) هاشمی رفسنجانی: «عده‌ای حرف‌های عجیب و غریب می‌زنند که ما می‌‌خواهیم خودمان به دانش دست پیدا کنیم و این در حالی است که تحریم‌ها پدر مردم را در آورده است.»ظریف وزیر خارجه: «آمریکا با یک بمب می تواند سیستم دفاعی ما را از کار بیندازند.»تت

مبداء هر سه تفکر وصل به لیبرالیسم غرب است زیرا حرف دلشان این است که "ما باید انرژی هسته ای و استفاده از آن را محدود کنیم تا به دروازه های توسعه غرب برسیم و رضایت کدخدا(آمریکا) را بدست آوریم! اعتقاد راسخ دارند که با سرمایه گزاری غربی و رفع تحریم، مشکل آب آشامیدنی مردم و محیط زیست حل می گردد!" و لذا این تفکر نمی تواند استقلال کشور و استفاده از انرژی اتم را برای آینده کشور به ارمغان آورد! اگر پذیرفته ایم که صحنه امروز همانند صحنه جنگ صفین و جریان حکمیت است، پس مسئول فرستادن مذاکره کنندگان ایرانی، نباید برای خوشایند غرب و حل شدن در توسعه جهانی غرب استقلال کشور را در برابر شیطان بزرگ و یگانه دشمن اسلام ناب محمدی(ص) به مخاطره اندازد؟!

رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم آذربایجان شرقی: اگر پایه اقتصاد کشور براساس استفاده از ظرفیت‌های مردمی و تولید داخلی برنامه ریزی و مستحکم شود، دیگر برای تحریم‌ها و کاهش قیمت نفت عزا نمی‌گیریم و دچار نگرانی نمی‌شویم.

والسلام  

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ