به نام خدا و برای خدا

هاشمی‌رفسنجانی پس از شکست در مجلس ششم و شکست کمر شکن در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و ناکامی در اخذ نتیجه در ایجاد فتنه سال 88 به خاطره گویی بر اساس توهم روی آورده و با توجه به اینکه دچار آلزایمر شدید گردیده، سخنان گذشته خود را در مخالفت با آمریکا فراموش کرده و امروز تابوشکنی رابطه با آمریکا را برای خاندان اشرافی خود و دولت روحانی فخر می داند لذا تصاویر مقابل و گفته های متفاوت رفسنجانی، گذشته و حال ایشان را مملو از دروغ، نفاق، تکبر، اغواگری و سالوس بازی نشان می دهد و انسان وقتی چرخش های 180 درجه ای فردی را که یک روز استوانه انقلاب می خواندنش، امروز تفاوتی بین رفسنجانی با طلحه و زبیری که جنگ جمل را فرماندهی می کردند، دیده نمی شود!

رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه ایران همانند، رسانه های اسرائیل، بی بی سی، آمریکا و ضد انقلاب، در سخنانی با چاشنی دروغ، احتمال تقلب در انتخابات سال 92 را در اجلاس رؤسای آموزش و پرورش در 13 مرداد 94 را بر زبان جاری می نماید و در تهمت و اهانتی آشکار به دولت سابق، شورای نگهبان و نیروهای امنیتی می گوید: «مردم ما وقتی همه چیز از طرف دولت، شورای نگهبان و نیروهای امنیتی فشار می‌آورد که از یک انتخاب درست از سوی آنها جلوگیری شود، متحول شدند ... در آن زمان مردمی که فکر می‌شد مایوس و ناامید هستند ناگهان در یک لحظه در سراسر کشور یک زلزله‌ای برپا شد و جوانان خواست خود را بدون هزینه نشان دادند و این آنها را ترساند و حداقل تصمیم گرفتند که آن دروغی که می‌خواستند انجام دهند را نکنند.»

همچنین حجت الاسلام رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه دولتی ایران می گوید: «الان با این فضایی که مردم دارند، دیگر مجلسی‌ها جرأت نمی‌کنند که در کار مشکل‌ ایجاد کنند.(مخالفت با برجام و قطعنامه)»

وقتی سخنان سراسر کذب آقای رفسنجانی مورد مطالعه قرار می گیرد، با فردی روبرو برمی شویم که بخاطر سلسه شکستهای پی در پی در انتخابات های مختلف و با داشتن صقات رذیله قدرت طلبی، فرزندان ناخلف، محدود و محصور شدن در دولت سابق و جواب منفی نمایندگان مجلس خبرگان رهبری در سپردن ریاست آن به ایشان، موجب گردید که امروز عملکرد آقای رفسنجانی بیشتر به یک عنصر معلوم الحال و مخالف نظام اسلامی و همراه و همدل و هم زبان با شیطان بزرگ شناخته شود!

آیا سرنوشت هاشمی رفسنجانی همانند سرنوشت شوم طلحه و زبیر و ابوموسی اشعری خواهد شد؟!!!

گفته اند: شخصی با دنده عقب از یک جاده باریک کوهستانی بالا می رفت. به او گفتند چرا دنده عقب می روی؟ جواب داد، آخه ممکنه اون بالا جای دور زدن نباشه! یکساعت بعد دیدند که باز هم دارد با دنده عقب پائین می آید! پرسیدند پس چرا باز هم دنده عقب؟ جواب داد آخه اون بالا جای دور زدن پیدا کردم و دیگه نیازی به دنده عوض کردن نبود!!!!

والسلام