به نام خدا و برای خدا

اخیراً آقای هوشنگ امیراحمدی، معروف به دلال رابطه ایران و آمریکا، سفری به ایران نموده و در هتل استقلال تهران مصاحبه ای را با یکی از پایگاههای خبری داشته است که چند برش از آن را برای همراهان همیشگی وبلاگ وزنه سیاسی می آورم تا چهره کریه دلالان واقعی تحریم و تشویق کنندگان آمریکا به تحریم فلج کننده بر علیه کشورمان را بشناسیم!

آقای هوشنگ امیراحمدی در این رابطه می گوید: «آمریکایی ها برای تغییر در هر حکومتی از نیروهای همان حکومت استفاده می کنند. این موضوع برایشان خوشآیند است که از نیروهای همان حکومت برای تغییرش استفاده کنند. متاسفانه نیروهایی که بعدها در برجام فعال شدند از همان دوستان تشویق کننده آمریکا برای تشدید تحریم بودند.»

خبرنگار از آقای امیر احمدی می پرسد: «در چه صورت حاضرید اسامی تشویق کنندگان آمریکا به افزایش تحریم ها علیه مردم ایران را به زبان آورید؟» می گوید: «از خدا می خواهم یکی از این افراد این جمله را به زبان آورد که امیر احمدی بی خود می گوید تا نامش را با سند و مدرک فاش کنم. در این صورت حاضرم که علاوه بر نام و مشخصات، نشانی، زمان و مکان ملاقات ها در آمریکا را از تلویزیون ایران برای مردم فاش کنم.»

آقای امیر احمدی پا را از این فراتر گذاشته و چهره مزور دروغگویان حمله قطعی آمریکا به ایران را افشاء کرده و می گوید: «اجازه بدهید این جمله را هم بگویم: بزرگترین دروغ تاریخ این بود که اگر برجام نبود آمریکا قطعا به ایران حمله می کرد. آمریکا هیچ وقت به ایران حمله نمی کند مگر اینکه ایران به آمریکا حمله کند. حتی ایران با ساختن بمب هسته ای هم مورد حمله آمریکا قرار نمی گرفت و فقط شدت تحریم ها افزایش پیدا می کرد. به فرض محال حتی اگر حمله ای هم از طرف آمریکا صورت می گرفت، در پرتاب چند موشک به فردو، نظنز و اراک خلاصه می شد؛ کاری که ما با دست خودمان انجام دادیم!»

آقای امیر احمدی در بخش دیگری از مصاحبه ی خود، دیپلماسی سردران مذاکره کننده آقای جسن روحانی را "زیپلماسی" می نامد و می گوید: «ما در تله ای افتاده ایم که هرچه آمریکایی ها بخواهند، همان انجام می شود. مثلا بعضی آقایان می گویند آزاد کردن سربازان متجاوز آمریکایی روز قبل از توافق برجام، کار دیپلماسی بود. من گفتم نه! این کار دیپلماسی نبود. در واقع امریکا از شما خواست و شما آزاد کردید ... به این نمی گویند دیپلماسی. به این کار آقایان باید گفت «زیپلماسی». یعنی این که یک طرف نظرش را پیش ببرد اما طرف دوم مثل زیپ عمل کند و هیچ سودی از این رابطه نبرد.»

دولت اعتدال و دلالان واقعی تحریم و برجام، یکی بوده و در تصویب تحریم از سوی آمریکا و امضاء و اجراء برجام نقش اساسی داشته اند. اقدامات آنان در اجراء برجام و توافق FATF موجب سلب امنیت ملی و تحقیر ملت و نظام اسلامی در نزد جهانیان گردیده ولذا باید در خصوص سخنان هوشنگ امیراحمدی موضع گیری نموده و در صورت عدم صحت، تکذیب نمایند و الا ملت و نظام اسلامی بزودی یقه آنان را خواهند گرفت. 

والسلام

به نام خدا و برای خدا

حاج حسن روحانی که این روزها حال خوشی بخاطر عدم اجراء تعهدات کدخدا(آمریکا) در برجام ندارد، در جلسه هیئت دولت در 17 شهریور 95 عقده های برجامی را بر سر رژیم سفاک عربستان و افراد جاهل و احساساتی داخلی خالی کرده و گفت: «دولت عربستان در قبال بی‌کفایتی خود تحت فشار سیاسی و حقوقی دولت ایران قرار گرفت و به دنبال بهانه‌ای بود که خود را از آن رها کند و متأسفانه یک مشت افراد جاهل و احساساتی این بهانه را در اختیار دولت عربستان قرار دادند تا با نمایش قطع رابطه سیاسی، خودش را از فشارهای سیاسی و حقوقی دولت ایران برهاند.»

کاش جناب روحانی گزارشی از اقدامات حقوقی دولت اعتدال را که برای دفاع از حقوق حجاج شهیدمان در منا، تا قبل از اقدامات غیر قبول افراد جاهل و احساساتی! به مردم می داد تا ملت تکلیف خود را با این دروغ حقوقی رئیس جمهور مشخص نمایند!!!

ظاهراً جناب روحانی بازیچه حلقه اطرف لیبرال خود شده و یا اصلاً حقوقدان نیست! و یا رئیس سازمان حج و زیارت گزارش اقدامات خود را به رئیس جمهور نداده و یا برای جناب روحانی خون حجاج شهیدمان اصلاً اهمیت ندارد!، زیرا رئیس سازمان حج و زیارت در 14 شهریور 95 (3روز قبل) در خصوص مسائل حقوقی شهدای منا گفت: «از آنجایی که کشور عربستان عضو هیچ یک از کنوانسیون های حقوقی بین المللی نیست نمی توانیم در هیچ مرجعی علیه این دولت شکایت کنیم.»پس ملت ایران، کدام سخن را باور کنند! پیگیری حقوقی جناب روحانی را و یا عدم امکان پیگیری حقوقی آقای اوحدی را؟!

آنچه که در فاجعه منا برای مردم کشورم ثابت شد، این بود، که اگر تهدیدات رهبر معظم انقلاب بعد از فاجعه منا نبود، دولت عربستان یک جنازه هم به ایران تحویل نمی داد، زیرا حکام سعودی دریافتند، آنچه برای حاج حسن روحانی و جواد ظریف اهمیت دارد، ماندن در نیویورک و ملاقاتهای بی حاصل و کمین کردن در راهروهای سازمان ملل، برای فشردن دستهای جنایتکار رئیس جمهور آمریکا است، نه کشتار حجاج عزیزمان بدست سفاکان وهابیت!!!

آقای روحانی! شما امروز باید به ملت پاسخ دهید، که چرا در نیویورک ماندید و برای پیگیری فاجعه منا به ایران باز نگشتید؟ و امروز تقصیرات خود را به گردن افراد جاهل و احساساتی می اندازید و به دروغ ادعای پیگیری حقوقی فاجعه منا را می نمائید؟! آیا این سخنان کذب از بار گناه و بی تدبیری شما در آن فاحعه سنگین می کاهد؟!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

در تعاریف سیاسی و اجتماعی، مؤلفه های استحکام نظام اسلامی بر 5 پایه استوار است، شامل: 1-ایدئولوژی(اسلام انقلابی)، 2-امامت(ولایت فقیه)، 3-امت(مردم) 4-ساختار(قانون اساسی) 5-جهاد و مبارزه(ایثار) و لذا جبهه انقلاب اسلامی با جبهه استکبار جهانی در پیچ بزرگ تاریخی با شدت تمام در جنگ سخت، نیمه سخت و نرم درگیرند.

حال اگر وضعیت جبهه انقلاب اسلامی و جبهه استکبار جهانی را واکاوی نمائیم، صحنه را بگونه ای می بینیم که تمام عناصر استحکام انقلاب با عناصر قدرت استکبار درگیر است و هر کدام تلاش دارد که رقیب را از صحنه خارج کرده و گفتمان خود را بر جهان حاکم نماید. لذا ضرورت دارد بصورت اجمال به تعریف عناصر استحکام قدرت انقلاب اسلامی پرداخته شود، تا صحنه درگیری هر دو جبهه، برای همراهان و دوستان "وبلاگ وزنه سیاسی" ملموس گردد.

1-استحکام ایدئولوژی(اسلام انقلابی)؛ امروز استکبار جهانی با تمام قوا به اسلام انقلابی که مخالف اسلام آمریکائی است، حمله نموده و لذا لیبرالیسم داخلی را به جنگ اسلام ناب محمدی فرستاده تا با طرح ادبیات روشنفکری غربی، اسلام سکولاریسم و لیبرالیسم را جایگزین آن نمایند. عبدالکریم سروش در دانشگاههای کشور، پیرامون حسین(ع) و  ملای رومی سخنرانی می کند و حاج حسن روحانی هم کربلا را درس مذاکره می خواند!

2-استحکام امامت (ولایت فقیه)؛ حملات سازماندهی شده جبهه استکبار و جریان زر و زور و تزویر به اصل ولایت فقیه و پیگیری تشکیل شورای رهبری از سوی هاشمی رفسنجانی بر کسی پوشیده نیست!

3-استحکام امت(مردم)؛ جنگ نرم گسترده ای که از سوی شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی جهت تغییر رویکرد مردم به سوی اومانیسم یا لذت گرائی و اصالت فرد کاملاً مشهود است!

4-استحکام ساختاری(قانون اساسی)؛ رفراندم برای تغییر قانون اساسی بارها در مجامع داخلی و خارجی طرح گردیده تا از این طریق بتوانند ساختار نظام اسلامی را تغییر دهند و لذا هم افزائی دقیقی بین لیبرالهای داخلی و جبهه استکبار جهانی برای تغییر ساختار نظام اسلامی در برجام و پسا برجام به چشم می خورد.

5-استحکام جهاد(ایثار)؛ دشمن خارجی و دنبال روهای داخلی آن، در تلاشند تا با ادبیات "افراطی و تندرو" جبهه وفاداران به انقلاب اسلامی را از صحنه خارج نمایند و لذا نیروهای بسیجی را بعنوان حافظان جبهه انقلاب اسلامی مورد شدیدترین حملات ناجوانمردانه قرار می دهند.

با توجه به درگیری تمام عیار مؤلفه های قدرت نظام اسلامی با جبهه استکبار جهانی، شرط ماندگاری انقلاب اسلامی چیست؟ حضرت روح الله تکلیف همه را مشخص و پاسخ را چنین فرمودند: «من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش میکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.» (امام خمینی 29/4/1367)

پس، اگر برخی از نااهلان و نامحرمان، سنگرهای انقلاب اسلامی را تسخیر و کانونهای قدرت را تصاحب کرده و از درون سنگر انقلاب به اسلام ناب محمدی یورش می برند، باید بستر حضور محرمان و اهلان انقلاب اسلامی با روشنگری و بصیرت افزائی، توسط خواص و عمارهای امام خامنه ای فراهم گردد.

والسلام

به نام خدا و برای خدا

1-اگر در مجلس شورای اسلامی که "در رأس امور است" یکی از نمایندگان آن، (فاطمه صفدر حسینی) به دفاع از پدر غارتگر خود بپردازد و سایر نمایندگان مجلس نظاره گر اقدام غیر انقلابی او باشند، آیا بر اساس نظر حضرت روح الله، بازهم مجلس در رأس امور است؟! آیا حق نداریم، که این عده از نمایندگان مجلس را استحاله شده فرهنگی–سیاسی دشمن بدانیم؟! مگر نهی از منکر وظیفه نمایندگان مجلس نیست؟ پس چرا سکوت در مجلس حکم فرما شده است؟!

2-علی مطهری دیگر نماینده مجلس، به تبعیت از فاطمه حسینی، طی ارسال یک نامه به وزیر دادگستری خواستار عذرخواهی از خانواده منافقین شد ولیکن اقدام مؤثری در جهت اخراج علی مطهری از مجلس شورای اسلامی صورت نگرفت!

با عنایت به مواضع غیر انقلابی و ضدانقلابی فاطمه صفدر حسینی و علی مطهری، باید گفت؛ این دو نفر صلاحیت نمایندگی مجلس را بعلت دفاع از غارتگران و منافقین خلق ندارند و لذا باید به نمایندگان مجلس شورای اسلامی یاد آور شد، که حق این بود همانند نمایندگان مجلس شورای اسلامی دوره سوم، که وقتی با سخنان تند آقای عبدالمجید شرع‌پسند، نماینده مردم کرج در ادوار دوم و سوم مجلس روبرو شدند، با 191 رأی مثبت و بدون رأی منفی او را از نمایندگی مجلس شورای اسلامی معزول نمودند و این در حالی بود که پدرش جانباز نابینای دو چشم و دو برادرش هم در جبهه ها به شهادت رسیده بودند.

جالب اینجا است که آقای حسن روحانی، فردی بود که بر علیه شرع پسند سخنرانی کرد، تا از رأی آوری او در مجلس سوم جلو گیری نماید، ولیکن شرع پسند، رأی اول مردم کرج را کسب نمود و رد اعتبارنامه اش هم نتوانست جلوی ورود او را به مجلس سوم بگیرد!

آقای عبدالمجید شرع‌پسند بخشی از دلایل استعفای خود را در 11 تیر 1368 اینگونه بیان کرد: «پرهیز و تعلل مسؤولین از جهت گیری قاطع وجدی در برابر تکاثر وانباشت سرمایه‌های کلان بادآورده ... نگرانی از حاکمیت لیبرالیسم وابسته.»

حال سئوال امروز ملت ایران از حاج حسن روحانی و طیف لیبرال غرگرا این است، که شما نماینده مردم کرج را بخاطر "ابراز نگرانی از حاکمیت لیبرالها و انباشت سرمایه در دستان افرادی محدود" ضد انقلاب خواندید و از نمایندگی مجلس سوم عزل کردید، پس چرا امروز با طرح اسلام رحمانی، اسلام اعتدالی، خود مبلغ لیبرالیسم و حاکمیت آن بر کشور شده اید؟! چرا جناب روحانی به نمایندگان فراکسیون امید و علی لاریجانی، توصیه و سفارشی برای اخراج علی مطهری و فاطمه صفدر حسینی از مجلس دهم بعمل نمی آورد؟!

قرآن کریم به ما می آموزد که باید ایام الله را یادآور شد: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی‏ بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ  (ابراهیم آیه 5)

ترجمه: ما موسی را با آیات خود فرستادیم ( و دستور دادیم: ) قومت را از ظلمات به نور بیرون آر! و ایّام اللَّه را به آنان یاد آور!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

1-با افشاء حقوقهای نجومی تعدادی از مدیران غارتگر دولت اعتدال، مردم عزیز کشورم دریافتند، که مصیبت عظمی دولت برای پرداخت یارانه نقدی دروغی بیش نیست، زیرا در تفکر لیبرالی دولت غربگرای حسن روحانی، مدیران غارتگر بیت المال لقب "امانتدار" گرفته و به جای شهداء، "ذخیره نظام" خوانده می شوند!

موضوع مدیران غارتگر بیت المال، برای عزداران پرداخت یارانه نقدی به مردم، آنقدر مهم است که رئیس جمهور هم، برخلاف سیره امیرالمومنین(ع) به دفاع از غارتگران پرداخته و می گوید:«فکر نکنیم باید در قوه قضائیه صف درست کنیم و چوب و شلاق بیاوریم! اول از چوبه دار شروع می‌کنیم بعد پایین می‌آییم در حالی که باید قانون را درست کنیم»

2-حسن روحانی بخوبی می داند که با افتضاء برجام، هیچ شانسی برای موفقیت در دوره دوم ریاست جمهوری ندارد، ولذا اگر قصد کاندیداتوری ریاست جمهوری در سال 96 را دارد، از الان باید موضع خود را بصورت شفاف در خصوص دکترین ذلت بار هاشمی رفسنجانی مبنی بر خلع سلاح کشور در برابر رژیم صهیونیستی، کشورهای ذلیل عربی و کدخدا(آمریکا) اعلام نماید؟! زیرا؛ رئیس جمهور بر اساس قانون اساسی باید تمام توان خود را در جهت عزت و اعتلای نظام اسلامی ایران بکار بندد، که در چهار ساله دولت یازدهم اینگونه نبود!

حقیر پاسخ سئوال خود را می دانم، زیرا وقتی افتضاء برجام بخاطر بد عهدی و خباثت آمریکا، از سوی رئیس جمهور عزت خوانده شود، پس باید گفت؛ وقتی جناب روحانی خفت را عزت بداند و بر اساس خاطرات پدرخوانده دولتش،(رفسنجانی) در کوران جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق مخالف گسترش قدرت نظامی سپاه برای عملیاتهای جنگی بوده، پس، تکلیف مشخص است، که اگر مجدداً بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زند، قطعاً دکترین ذلت بار هاشمی رفسنجانی را برای خلع سلاح کشور همانند ژاپن و آلمان، در دستور کاری خود قرار می دهد، هر چند که توان قدرت دفاعی و تهاجمی کشور، هیچ ربطی به رئیس جمهور ندارد!!!

3-وقتی حضرت آیت الله علم الهدی نمایده ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه محترم مشهد، بخاطر اجراء فریضه امر به معروف نهی از منکر نسبت به چگونگی برگزاری کنسرتهای موسقی در مشهد اعتراض کرد و از سوی رئیس جمهور و دشمنان خارجی و مطبوعات سرسپرده، لیبرالها، منافقین و اشرافیت داخلی مورد تهاجم قرار گرفت، انتظار این بود که ائمه جمعه و جماعات و مراجع معظم تقلید که حاضر به پذیرش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اعتدال نیستند، در برابر این هجمه سنگین و ناجوانمردانه، وارد میدان شوند و در حمایت از فریضه امر به معروف و نهی از منکر به رئیس دولت و مسئولین مربوطه تذکر جدی دهند، تا جریان زر و زور و تزویر، میدان را برای برگزاری کنسرتهای گناه آلود مهیاتر نبینند!

غمگینانه باید گفت؛ هیچ امام جمعه ای جهت اجراء فریضه فراموش شده امر به معروف و نهی از منکر از مردم برای انجام راهپیمائی علیه هتاکان دولتی و غیر دولتی دعوت ننمود و لذا حسن روحانی میدان را برای حمله به نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی مهیا دید و با جملاتی اهانت آمیز گفت: «هر کسی صبح بلند شد و یک تریبونی یافت که نمی تواند قانونگذاری کند. وزیر ما هم نباید تبعیت کند.»

در خصوص تذکرات سه گانه و غفلت روی داده باید گفت: که خطر جریان اسلام رحمانی، اسلام معتدل، اسلام اعتدالی(لیبرالیسم) بر علیه اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم جدی است و لذا خواص و عمارهای امام خامنه ای با بصیرت افزائی، باید نقاب از چهره اسلام رحمانی، اسلام آمریکایی و لیبرالیسم برافکنند، تا چهره نفاق از پرده برون افتد و مردم کشورم، در وقت لازم، اقدام لازم را به سر انجام رسانند.

والسلام

به نام خدا و برای خدا

حقیر بعنوان یکی از بسیجیانی که بخشی از جوانی خود را در دفاع مقدس گذرانده و در عملیاتهای پدافندی و آفندی و عقب نشینی های پی در پی پایان جنگ از فاو تا جبهه های شمال غرب حضور داشته ام، امروز این حق را دارم، که فرماندهی هاشمی رفسنجانی در دوران دفاع مقدس را به نقد کشم و برای نسل بعد از خودم، قسمتی از جعبه پر اسرار و سیاه عالی جناب سرخ پوش را بالا بزنم، تا ملت عزیز ایران پی به مظلومیت رزمندگان و عمق خیانتهای افراد خائن به امام و کشور ببرند! آنانی که این روزها، مدل ژاپن و آلمان را برای خلع سلاح نظامیان کشورمان توصیه کرده، تا امنیت رژیم صهیونیستی تأمین گردد.

البته باید زودتر به ابعاد جعبه سیاه فرماندهی هاشمی رفسنجانی پرداخته می شد، تا امروز گرفتار گستاخی پی در پی ایشان برای خلع سلاح کشورم، در مقابل شیطان بزرگ و رژیم صهیونیستی نباشیم! باید به جرأت گفت؛ که هاشمی رفسنجانی نقش اصلی را در نوشاندن جام تلخ زهر قطعنامه 598 به حضرت روح الله داشت! باید به مردم خوب کشورم گفت؛ اگر میرحسین موسوی از رزمندگان دفاع مقدس پشتیبانی لازم را نمی کرد و بودجه جبهه ها را در امور دیگری هزینه می کرد، تنها با اشاره هاشمی رفسنجانی بود!

جناب رفسنجانی در دفتر خاطرات 23 اردیبهشت 65 خود اینگونه می نویسد: «نخست وزیر تلفنی اجازه صرف 100 میلیون دلار از سهم جنگ را یرای تأمین ارز کارگاه های کوچک برای حفظ اشتغال خواست.» و در 20 خرداد 65 در خاطرات رفسنجانی می خوانیم: «آقای نخست وزیر تلفنی خواست که موافقت کنم 10 میلیون دلار از محل جنگ صرف خرید دستگاه های مخابراتی برای تأمین مخابرات در صورت از کار افتادن مرکز مخابرات اسدآباد شود!»

هاشمی رفسنجانی در دفتر خاطراتش مورخ 16 اردیبهشت 65 از مخالفت حاج حسن روحانی با تقویت سپاه برای جنگیدن خبر داده و چنین می نویسد: «بعد از جلسه مجلس، آقای دکتر روحانی آمد و راجع به جنگ و مشکل ارتش و سپاه و مهندسی رزمی بحق شد، آقای روحانی نگران توسعه طلبی سپاه می باشد.»

برای پی بردن به ابعاد و زوایای دفاع مقدس و نقش مشکوک هاشمی رفسنجانی در عدم اولویت قرار گرفتن جنگ در نزد فرماندهانی که خود را سرهنگ نمی دانند! ولی نقش فرماندهی و سرهنگی و سیاست بازی آنان در عقب نشینی جزیره فاو، بر کسی پوشیده نیست! مطالعه کتاب وزین راز قطعنامه از انتشارات کیهان را پیشنهاد می نمایم، که وزیر وقت سپاه آقای رفیق دوست در مصاحبه ای گفت: «به جرأت می گویم و نمی خواهم باز کنم که عقب نشینی فاو، سیاسی بود.»

عملکرد سیاسی هاشمی رفسنجانی، میر حسین موسوی و حسن روحانی، در عدم پشتیبانی لازم از بسیجیان و سپاهیانی که جنازه هایشان همچنان از فاو گمنام به کشور باز می گرد، بر کسی پوشیده نیست و لذا باید پاسخگو باشند که چرا برای یک پیروزی بزرگ احتمالی، جبهه های جنوب را بی دفاع رها نموده و رزمندگان را به شمال غرب اعزام کردند، تا فرصت لازم برای یک عقب نشینی سیاسی را با شهداء، اسراء و مجروحین بسیاری را در 28 فروردین 67 فراهم نمایند؟! آیا طرح خلع سلاح نیروهای نظامی از سوی جناب رفسنجانی برگرفته از خیانتهای دیروز این جماعت لیبرال طرفدار کدخدا(آمریکا) در دوران دفاع مقدس نمی باشد؟!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

با ضرب آهنگی که حسن روحانی با وعده جدیدی در جهت چرخیدن اقتصاد کشور شروع کرده بود، کمتر کسی فکر می کرد که جناب روحانی مردم را سرکار گذاشته و در بازی برد-برد به نفع کدخدا(آمریکا) و بر علیه منافع ملی کشور آب در هاون می کوبد، اما وقتی آمریکا حاضر نشد به تعهدات خود طبق برجام عمل نماید، ضرب آهنگ منافقانه به سردی گرائید و مسیر دیگری برای توطئه پسا برجامی با مدیریت آمریکا و میدانداری دولت اعتدال آغاز و خبر از برجامهای متعدد بگوش رسید، که با موضع گیری و تدبیر حکیمانه امام خامنه ای توطئه گران داخلی از برجامهای چندگانه سخن نگفتند.

وقتی بصورت عمیق به اقدامات دیپلماسی دولت اعتدال نگاه می کنیم، گویا توطئه ای پیچیده و سنگین و یا بقول آقای صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی، "پخت و پزی در کار است"، و لذا در پسا برجام با قراردادهای ننگینی از سوی دولت لیبرال و غربزده جناب روحانی روبرو شده ایم که هر کدام از آنها، استقلال و امنیت نظام اسلامی را به مخاطره می اندازد. یک روز قرارداد جدید نفتی (IPC) با رویگرد خارج کردن نفت از سیطره نظام اسلامی تنظیم می کنند! و فردای آن روز خبر می رسد که غربزدگان دولت اعتدال، تن به ذلت کاپیتالاسیون FATF داده و خود تحریمی برخی از نهادهای نظامی، امنیتی و سازمانهای دولتی را آغاز کرده اند و جناب ظریف وزیر خارجه کشورمان هم در سخنانی ذلیلانه و از سر استیصال، به کشورهای که حاضر به همکاری بانکی با ایران نیستند، اعلام نموده که از کدخدا(آمریکا) برایشان نامه آرام بخش می گیرد!

این صحنه ها را وقتی محققانه با رویدادهای سالهای 59 و 60 و فشارهای وارده به جریان مؤمن به اسلام و انقلاب مقایسه می کنیم، درمی یابیم که بنی صدر جدیدی رئیس جمهور است و اجازه تحویل سلاح جنگی به نیروهای سپاه و بسیج را جهت جلو گیری از پیشروی نیروهای بعثی عراق نمی دهد! وقتی این روزها برخی از بانکها، بدستور رئیس جمهور به نهادهای انقلابی نامه ارسال می کنند که بخاطر اینکه از سوی آمریکا در لیست تحریم هستید، امکان همکاری با شما را نداریم، بیاد روزهای سال 60 در گرمای 50 درجه ای خوزستان می افتم، که کارخانه یخ از دادن یخ به رزمندگان اسلام خودداری می کرد!

باید به حاج حسن روحانی گفت؛ شما 85 درصد از توان هسته ای را همانند سال 82 با اجراء برجام تقدیم غرب و نفع رژیم صهیونیستی نمودید! و حاضریم مابقی آنرا هم تقدیم کدخدایتان(آمریکا) همانند رئیس جمهور لیبی نمائید، ولی دست خیانتت را از سر استقلال و امنیت کشور بردار و پای داعش و منافقین را با اقدامات ضد امنیتی به کشور باز نکنید! مگر امروز بنی صدر رئیس جمهور است که به محاصره و تحریم نهادی انقلابی و امنیتی اقدام نموده است؟! مگر محمد رضا شاه با مجلس فرمایشی شاه ایران است، که با پذیرش شرایط FATF شاهد کاپیتالاسیون جدیدی هستیم؟!!!!

امام خمینی با بصیرتی مثال زدنی حال روز کشورمان را از اقدامات غربزدگان، چنین ترسیم کرده و فرمودند: «ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، کلن از شر تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودی ها نجات نخواهیم یافت. این ها برپا دارندگان سلطه ابرقدرت ها هستند و سرسپردگانی هستند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی شوند.» (صحیفه /جلد 15 / صفحه446)

والسلام

به نام خدا و برای خدا

بعد از اینکه بانک‌های اروپایی بر خلاف تعهدات خود در برجام، از همکاری بانکی با ایران خودداری کردند و آبروی جناب روحانی بخاطر بدعهدی کدخدا(آمریکا) و اروپا به خطر افتاد، لیبرالها و سر سپردگان دولت اعتدال، چاره کار را از کدخدا(آمریکا) جویا شدند و آمریکا هم امر کرد که باید به اتحادیه بین‌المللی مبارزه با پول‌شویی(FATF) مراجعه و دستورات آنها را عملیاتی کنید! و لذا برجام 2 در سکوت خبری، بدستور رئیس جمهور و هدایت جاسوس نشاندار تیم مذاکره کننده هسته ای(دری اصفهانی) کلید خورد، تا شرایط FATF برای اجراء تحریمها علیه نهادها و سازمانهایی که از سوی کدخدا مورد تحریم قرار گرفته بودند، در داخل کشور مهیا گردد!

مدتی قبل بانکهای کشور لبنان در اقدامی هماهنگ با غرب، حسابهای حزب الله لبنان را مسدود کردند و امروز (13/6/95) هم مطلع شدیم که نامه ی خود تحریمی تعدادی از بانکهای کشور علیه نهادها و سازمانهای دولتی صادر شده و لذا این ننگ ابدی بر پیشانی لیبرالهای دولت اعتدال نشست که نظام اسلامی را در اوج قدرت و اقتدار، در مقابل نظام سلطه خلع سلاح می نمایند و مجلس شورای اسلامی هم بدون هماهنگی قبلی! به تعطیلات تابستانی می روند تا احساس تکلیفی در مقابل لیبرالها غربزده دولت اعتدال نکنند!

در تحریم نهادها و سازمانهای دولتی، سئوالاتی چند مطرح است؛ چرا دولت اعتدال همنوا با نظام سلطه به این اقدام ننگین تن داده است؟! آیا پروژه ای برای دو قطبی کردن جامعه ایرانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری 96 در دست اجراء است؟! "بازی دولت اعتدال با قواعد دشمن، در زمین خودی،" بر اساس کدام راهبرد و برجام نانوشته عملیاتی گردید؟! آیا نظام سلطه قصد قرار دادن آرمانهای نظام اسلامی در برابر اقتصاد و لغو تحریمها را ندارد؟!

همانطور که ملت ایران می دانند، رئیس جمهورمان در پسا برجام، بدنبال اجراء برجامهای 2 و 3 و 4 با آمریکائیها بود که با هوشیاری و روشنگری به موقع رهبری، دیگر حسن روحانی از برجامهای چند گانه سخنی به میان نیاورد، ولیکن در خفا عملیاتی کردن آنها را در دستور کاری حود داشت که یکی از آنها قبول شرایط  FATF بود.

استکبار جهانی و در رأس آن شیطان بزرگ تا کنون نتوانسته است ملت ایران را بخاطر اقتصاد در برابر آرمانها و نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی قرار دهد و لذا ممکن است، آمریکا و رژیم صهیونیستی، در رو در رو قرار دادن ملت ایران، همانند؛ سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان، با خود تحریمی داخلی از سوی بانکهای کشور، موفق شوند و جناب حسن روحانی هم سهم خود را از این خیانت بزرگ، در انتخابات ریاست جمهوری 96 از سوی کدخدا(آمریکا) با لغو برخی تحریمها، دریافت و مجدداً پیروز انتخابات ریاست جمهوری گردد!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

وقتی آقای حسن روحانی گفتند: «باید اسلام رحمانی، معتدل، اسلام اعتدالی را به جهان معرفی کنیم.» کمتر کسی پی به نیت شوم گوینده اسلام رحمانی برد و لذا امام خامنه ای در 20 تیر 94 پرده نفاق را از چهره اسلام رحمانی کنار زد و فرمود: «گاهی یک شعارهایی داده می‌شود، شعارهای به‌ظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست، ازجمله چیزهایی که اخیراً رایج شده و انسان می‌شنود از نوشته‌ها و در گفته‌ها، اسلام رحمانی است، خب کلمه قشنگی است، هم اسلامش قشنگ است، هم رحمانی‌اش قشنگ است؛ اما یعنی چه؟!… همینطور پرتاب کردن یک کلمه بدون عمق‌یابی، کاری است غلط و احیاناً گمراه‌کننده،… اسلام رحمانی یک کلیدواژه‌ای است برای معارف نشئت‌گرفته‌ی از لیبرالیسم.»

برای درک بهتر اسلام رحمانی، لازم است به تعریف دقیق "لیبرالیسم" بپردازیم تا برای همراهان "وبلاگ وزنه سیاسی" مشخص شود، که طرح اسلام رحمانی، برگرفته از نهان درونی انسانهای شهوت پرست و فرصت طلب لیبرالی است، که قصد به مسلخ کشیدن اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم را دارند!!!

لیبرالیسم، یعنی آزادی خواهی، که همه نوع آزادی را در بر بگیرد. (آزادی قلم، اندیشه، اجتماعات، اخلاق، شهوات و ... ) اما لیبرالیسم هیچگاه نمی گوید؛ چه چیزی را می خواهد آزاد کند و از چه می خواهد آزاد نماید؟! در اسلام عزیز، هم آزادی داریم و هم حدود. قرآن می فرماید: "هر کس از حدود الهی تجاوز نماید ستمکار است". جهان بینی لیبررالیسم برگرفته از اومانیسم است(لیبرالیسم معلول اومانیسم است)

وقتی آزادی خواهی اسلام و لیبرالیسم را مقایسه می کنیم، آنگاه در می یابیم که منظور لیبرالیسم آزادی از دین است. لیبرالیسم می خواهد نفس اماره انسان آزاد باشد و انسان هر گونه که بخواهد ثروت بیاندوزد! هر گونه که بخواهد شهوت رانی کند! و دلش هر چه می خواهد دروغ بگوید! و هر جنایتی را مرتکب شود، یعنی در بعد فردی(اومانیسم) آزاد، آزاد است، ولی چون انسان موجودی اجتماعی است، پس قوانین اجتماعی را باید رعایت نماید و قانونگذار غربی باید قوانین را بصورتی وضع نماید که آزادی فردی در حداقل ممکن کنترل شود و لذا قانونگذاران غربی راه همجنس گرائی را برای نهایت شهوترانی و اصل آزادی فرد به تصویب رساندند و لذا قصد لیبرالهای داخلی از طرح اسلام رحمانی و اسلام اعتدال، رسیدن به امیال فردی انسان غربی(اومانیسم) است!

 لیبرالیسم بدنبال آن است که نفس مطمئنه و عقل انسان را به بند کشد ولی اسلام بدنبال به بند کشیدن نفس اماره و آزاد نمودن نفس مطمئنه و عقل انسان است و لذا، طراحان اسلام رحمانی، اگر خطرات ماهواره و فضای مجازی را نفی می کنند و آمریکا را بر خلاف نظر امام، شیطان بزرگ نمی دانند و اگر در اوج اقتدار ایران در جهان، صلح حسنی را پیشنهاد می کنند و اگر کربلا را درس مذاکره با باطل معرفی می کنند و می گویند که حاکمیت هیچ مسئولیتی در هدایت مردم به بهشت ندارد، همه این سخنان برگرفته از اسلام رحمانی (لیبرالیسم) است.

پس؛ از نظریه پایان تاریخ آقای فوکویاما نتیجه می گیریم، که لیبرالیسم، جامع اندیشه های ماقبل خود است و اسلام هم جامع ادیان قبل از خودش می باشد و لذا امروز جنگ بین آخرین تمدن مادی بشری یعنی لیبرالیسم، با آخرین تفکر توحیدی، یعنی اسلام آغاز شده است، که حضرت روح الله از درگیر شدن این دو سالهای قبل خبر داده و فرمودند: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد شروع شده است. و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته‌اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده‌اند می‌بوسم ...ملت شریف ایران همیشه در مقابل شدیدترین حملات تمامی جهان کفر علیه اصول انقلاب خویش مقاومت کرده است.»

در وضعیت آشفته منطقه و پیچ تاریخی فرا روی محور مقاومت، انحراف در خط انقلاب و امام و سخن گفتن از اسلام رحمانی خیانت به اسلام راستین و دفاع از لیبرالیسم غربی است و لذا عمارهای امام خامنه ای، با ایجاد خاکریز مستحکم نهضت روشنگری و بصیرت افزائی، باید چهره تزویر اسلام رحمانی را که برگرفته از لیبرالیسم غربی است، افشاء نمایند و مراکز مهم تصمیم گیر و تصمیم ساز نظام اسلامی را از اشغال ناجونمردانه لیبرالیستها آزاد نمایند.

والسلام

به مام خدا و برای خدا

محمد جواد ظریف در جریان سفر به آمریکای لاتین از "نامه آرام بخش(letter of comfort )" آمریکائی برای تشویق شرکتها و بانکهای بین المللی جهت سرمایه گذاری در ایران یاد کرد. نامه آرام بخش، خبر از خباثت و عدم اجراء تعهدات آمریکا در برجام داده و دیپلماسی دراز کردن دست گدائی دولت اعتدال به سوی کدخدا(آمریکا) را ثابت می کند.

حاج حسن روحانی، قبل از اجراء برجام سرمست مذاکرات هسته ای بود و لذا منتقدین خود را با ادبیات و الفاظی زشت و زننده مورد خطاب قرار می داد  و آنها را عده ای بیسواد، ترسو، بزدل، افراطی، کاسبان تحریم، به جهنم و یک جای گرم حواله می داد و به شوق وعده های کدخدای خود یعنی آمریکا خوشبین بود، اما پس از اینکه آمریکا حاضر به اجراء تعهدات خود در برجام نشد، سرمستی حاج حسن فرو نشست و با زبانی الکن به آمریکا بدبین شد! ولی بخاطر ترس و تفکرات لیبرالی، جرئت اعتراض به کدخدا در عدم اجراء برجام را ندارد و لذا باز هم دست نیاز به سوی کدخدا دراز و ملتمسانه خواستار صدور توصیه نامه {نامه آرام بخش(letter of comfort)} گردید!، تا هم ابهت کدخدا رعایت شود و هم ریاست جمهوری جناب روحانی در سال آینده از سوی آمریکا تضمین گردد!!!

مردم عزیز ایران بیاد دارند؛ وقتی مذاکرت هسته ای به نتایج ضعیفی به نفع  کشورمان در مقاطع سه گانه رسید، دولت اعتدال با پروپاگانداسازی رسانه ای، قشر جوان و بخصوص مرفهین جامعه را به کف خیابانها کشیده و "برای هیچ" به جشن و پایکوبی پرداختند، اما وقتی آمریکا حاضر به اجراء تعهداتش در برجام نشد، انتظار این بود، آن جوانانی که فریب دغل کاری دولت اعتدال را خورده بودند، بار دیگر برای مطالبه واقعی حقوق خود به خیابانها بیایند و اجاز ندهند دولت اعتدال، افکار صادقانه آنها را منافقانه به بازی بگیرد، لذا برای احقاق حقوق ملت و کشور لازم است، ائمه محترم جمعه و جماعات از طریق نمازهای جمعه و مساجد به روشنگری بپردازند و ملت را برای حماسه 9 دی دیگری آماده نمایند، تا از گسترش بقایای فتنه سال 88 جلو گیری نمایند، آن فتنه گرانی که با غفلت نیروهای مؤمن و انقلابی، مسئولیتهای مهم "تصمیم گیر و تصمیم ساز" کشورمان را برای اجراء اهداف لیبرالیسم غرب به تصرف درآوردند و این روزها با کمال پرروئی و فریب مجدد ملت ایران، ذلیلانه و ملتمسانه از کدخدا(آمریکا) تقاضای "نامه آرام بخش(letter of comfort)" می نمایند!!!!!

والسلام