چند روز پيش که خبر بستريشدن شما را شنيديم براي لحظاتي دلمان طوفاني شد و حالتي آميخته از بهت و غصه، وجودمان را فراگرفت اما از بس خودتان با صلابت و باصداقت، خبر عمل جراحي خود را به اطلاع مردم رسانديد که فرصت نگراني زياد از ما سلب شد!
راستي! مثل هميشه ثابت کرديد که به مردم، اعتماد داريد و بههمين دليل، براي مطلعکردن آنها ملاحظهاي به خود راه نداديد. حضورتان در يک بيمارستان دولتي و اصرارتان براي انجام عمل در صبح زود، بخاطر عدم ايجاد مزاحمت براي مردم، از همان روحياتي است که اين مردم را عاشق شما کرده است.
گرچه اين عمل جراحي، مسالهي مهمي نبود و در اين سن و سال، امري معمول و شايع بهحساب ميآيد و ما هم با همين استدلال، خود را دلداراي ميدهيم اما چه کنيم که ما به همين مقدار آزردگي شما هم حساسيم و تحمل ديدن شما در رخت يک بيماري ساده را هم نداريم. چه کنيم که در عصر غيبت يار غايب از نظر، خداوند شما را دلخوشي و تکيهگاه ما قرار داده و انصافاً هم چهخوب تکيهگاهي هستيد.