سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، بلا را به او می پیوندد ؛ زیرا خداوند ـ عزّوجلّ ـ، می خواهد او راخالص سازد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 93 اردیبهشت 20 , ساعت 8:52 صبح

                                                    بنام خدا و برای خدا

در بخش چهارم جریان شناسی سیاسی ایران به دوره دوم احزاب اسلامی پرداخته می شود که در این دوره نقش فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی از برجستگی خاصی برخودار است هر چند قبل از حرکت فدائیان اسلام در سالهای 1300 و در مجلس چهارم و پنجم نقش شهید مدرس دارای ویژگی ممتازی است همان شخصیت و مجتهد بزرگی که استراتژی معروفی را از خود به یادگار گذاشت، که فرمودند: « سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما.»

در دوره فدائیان اسلام که به تازگی اختناق رضاخانی از فضای کشور ایران برچیده شده بود احزاب اسلامی در تشکلهای هیئتهای مذهبی فعالیت گسترده خود را آغاز کردند و در طرف مقابل هم، رژیم پهلوی تلاش زیادی را برای کمرنگ کردن فقه سیاسی اسلامی، و بدنبال رواج اندیشه های ضد شیعی جریانهای انحرافی و غربی بود.

در این مقطع تا آغاز دهه چهل جریانهای اسلامی بیشترین هزینه را در مبارزه با استبداد و جریانهای انحرافی پرداخت نمودند و تا اندازه ای هم به مقصود خود نائل آمدند، هرچند که دستاوردهای جریانات اسلامی ناب، با خیانتهای فرصت طلبان لیبرال، ملی گراها و گروههای چپ مصادره و از دست رفت و در این رابطه باید به تلاشهای خالصانه فدائیان اسلام بخصوص شهید نواب صفوی، که در جهت ملی شدن صنعت نفت و کوتاه شدن دست استعمار انگلیس از نفت کشور بود، را فراموش نکرد و اگر تفنگ و گلوله فدائیان اسلام به کمک آیت الله کاشانی و مصدق نیامده بود، پیروزی و ملی شدن نفت به این آسانی میسر نبود.

متأسفانه در این دوره که نخست وزیری دکتر مصدق با کمک آیت الله کاشانی و جریانات اسلامی به پیروزی رسیده بود، لیبرالهای درون دولت در یک اقدام هماهنگ به ترور شخصیت آیت الله کاشانی پرداخته و نواب صفوی را به زندان انداختند و بزرگترین خیانت را به جریان اسلامی روا داشتند و در همین مقطع کودتای 28 مرداد سال 1332 با هدایت آمریکا و انگلیس شکل گرفت و در نهایت به شهادت نواب صفوی و یارانش منجر گردید.

با ارتحال حضرت آیت الله العظمی بروجردی و فوت آیت الله کاشانی، مرجعیت سیاسی و فقهی متوجه حضرت امام خمینی گردید و رژیم پهلوی هم اقدامات گسترده ای را برای انتقال مرجعیت از ایران به نجف انجام داد، که نتیجه لازم را بدست نیاورد و عملا از آغازین سالهای دهه چهل، رهبری جریانات و گروههای دینی و مذهبی در دست امام خمینی (ه) قرار گرفت و تحولی عمده در شیوه مبارزه با رژیم پهلوی به وجود آمد و این حرکت امام خمینی به سرعت فراگیر شد و در 15 خرداد 42 به اوج خود رسید و در همین جا حرکت انقلاب با تفکر اسلامی آغاز شد و جریانات و گروههای اسلامی همچون هیئتهای مؤتلفه اسلامی، حزب ملل اسلامی، گروههای هفت گانه اسلامی، دارالتبلیغ، مؤسسه راه حق، و انجمنهای اسلامی دانشگاهها و مذهبیون همگی شیوه مبارزه و رهبری امام خمینی را پذیرفتند و بعد از بازگشت امام از تبعید 15 ساله به کشور، در نهایت در 22 بهمن 57 مبارزه بی امان امام و یاران با وفایش به ثمر نشست و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه روحانیت مبارز به عنوان اولین حلقه پیرامونی امام و مغز متفکر اداره کشور نقش بسزائی را ایفا کردند و مجاهدین انقلاب اسلامی یا همان گروههای هفتگانه، نقش بازوان اجرائی کشور را بعهده داشتند.

 جبهه ملی و نهضت آزادی که به لیبرالیسم گرایش دارند و میانه خوبی با مذهب ندارند بعد از پیروزی انقلاب، مدیریت اجرایی کشور را با نخست وزیری موقت مهندس بازرگان تا مقطع تصرف لانه جاسوسی آمریکا در دست گرفتند، و به مرور زمان عدم همراهی آنها با انقلاب و ارتباط پنهانی بعضی از عناصر دولت موقت با آمریکا و خیانتهای آنها به نظام نوپای اسلامی افشاء گردید و لذا مهندس بازرگان از نخست وزیری استعفاء دادند و این استعفاء سیاسی از سوی حضرت امام مورد پذیرش قرار گرفت و عملا جریان لیبرالیست و وابسته به بیگانه از صحنه مدیریت اجرائی کشور تا پایان جنگ حذف گردید.

برای پی بردن به اهداف پشت پرده و ارتباط و همراهی عناصر دولت موقت با آمریکا، بخشی از خاطرات جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا را از نظر می گذرانیم ، کارتر در یادداشت شخصی خود در مورخه 23 بهمن 57 یعنی دو روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می نویسد: « گروه مهندس بازرگان خیلی به ما کمک کرده اند و پیغام فرستاده اند که می خواهند روابط خود را ادامه دهند.» کارتر در مورخه 24 بهمن 57 می نویسد: « گزارش امروز خیلی بهتر است، به نظر می رسد (امام) خمینی به قم مراجعت خواهد کرد و اجازه خواهد داد، بازرگان دولت را اداره کند، بیشتر وزیران او در غرب تحصیل کرده اند و یا وابستگی به کشورهای غربی دارند.»

مگر وزیران آقای بازرگان چه کسانی بودند که پس از گذشت تنها سه روز از پیروزی انقلاب اسلامی این چنین موجب رضایت و خشنودی رئیس جمهور آمریکا را فراهم کرده اند، لذا به معرفی بعضی از این افراد می پردازم.

الف- آقای عباس امیر انتظام ، بعد از تصرف لانه جاسوسی آمریکا و اسناد به دست آمده از داخل سفارت آمریکا، مشخص گردید که امیر انتظام جاسوس آمریکا می باشد، نامبرده سفیر ایران در اسکاندیناوی و نماینده ویژه بازرگان در مذاکره با آمریکا ، شوروی و اروپا بود و امیر انتظام طرح انحلال مجلس خبرگان را بدلیل تصویب اصل ولایت فقیه به بازرگان داد.

ب- کریم سنجابی از اعضاء جبهه ملی که وزیر خارجه گردید که بعد از خیانت ایشان به کشور، ابراهیم یزدی وزیر خارجه شد که بعدا وابستگی به آمریکا و نفاق او ظاهر گردید و در حال حاضر تابعیت آمریکا را دارد.

ج- احمد صدرحاج سید جوادی، وزیر کشور بود و ارتباط ویژ ه ایی با کاردار سفارت آمریکا داشت، پیشنهاد انحلال کمیته ها را برابر خواست آمریکائی ها مطرح نمود و گروهی از مجاهدین خلق (منافقین) را در وزارت کشور بکار گیری کرد.

د- سرلشکر احمد مدنی وزیر دفاع دولت موقت بود که پس از افشاء ارتباط او با آمریکا از کشور متواری شد،

ه- حسن نزیه ریاست شرکت ملی نفت را بعهده داشت و با افشاء ماهیت جاسوسی او، در پناهگاه سید کاظم شریعتمداری مخفی و سپس از کشور متواری و به خدمت آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا در آمد. و- ناصر مینا چی وزیر اطلاعات و جهانگردی که در خارج از کشور به سر می برد.

ز- محسن سازگارا، واحد اطلاعات و تحقیقات سپاه را با کمک دولت موقت بدست آورد، و بعد از آن هم در دولتهای مختلف مسئولیت های مهمی در کشور داشته و از فعالان مرکز استراتژیک ریاست جمهوری بوده و در پایان دولت خاتمی از کشور متواری و به آمریکا پناهنده شد، نامبرده کسی است که بعد از انفجار نخست وزیری و شهادت شهیدان رجائی و باهنر و جهت مقدمات فرار طراح انفجار یعنی مسعود کشمیری اقدام به جمع آوری مقداری خاکستر از محل انفجار نمود و به همرام یار دیرینه خود بهزاد نبوی تابوتی را برای کشمیری منافق تهیه و فردا به همراه تابوت شهیدان رجائی و باهنر بر روی دوش مردم تشیع کردند تا کشمیری بتواند از کشور متواری شود!

نکته ایی که در حال حاضر بسیار مهم است، وجود عناصری در دولت آقای روحانی است، که همان شرایط خاطرات آقای جیمی کارتر یعنی تحصیل کردگی در غرب و یک چیز دیگری بیشتر  از آنها دارند و آن ثروتهای بیش از 1000 میلیارد تومانی است. آیا نباید نگران بود!؟ 

پایان قسمت چهارم

  والسلام   



لیست کل یادداشت های این وبلاگ