سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که راز خود را نهان داشت ، اختیار را به دست خویش گذاشت . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 96 تیر 29 , ساعت 5:32 عصر

به نام خدا و برای خدا

اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام

دیروز(24تیر96) حسن روحانی در جلسه هیئت دولت، خط کش تزویر و نفاق را برای گسترش فضای دو قطبی در جامعه بهت نفع جبهه استکبار و شیطان بزرگ، بدست گرفت و با طرح سخنانی هنجار شکن، گفت: امروز در مسئولیت های رده بالا نوبت این 24 میلیون است ... انتخابات برای آن بود که دو تفکر به رای مردم گذاشته شود. مردم به این دو تفکر رای دادند، یکی شد اقلیت و دیگری اکثریت و ما طبق قانون اساسی و طبق رویه دمکراسی باید به رای اکثریت احترام بگذاریم و بر مبنای آن عمل کنیم. اقلیت هم حقوق دارد، به حقوق اقلیت باید احترام بگذرایم. اقلیت حق صحبت دارد، حق نقد دارد، حق انتقاد دارد، اما حق تخریب ندارد

وقتی سخنان حسن روحانی را با معیارها و سفارشات امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه به مالک اشتر و فرمایشات و وصیت نامه سیاسی الهی حضرت روح الله و قانون اساسی می سنجیم، سخنانش، نه تنها با گفتار و مامه های امام علی علیه السلام، امام راحل و قانون اساسی تناسبی ندارد، بلکه بر ضد مبانی دینی، اعتقادی و انقلابی است! و یحتمل، حسن روحانی از زبان ابوسفیان، معاویه و "ملک عبدالعزیز" (بنیانگذار رژیم وهابی سعودی) سخن گفته است! آنجا که ابوسفیان در دوران پیری وع نابینائی به نزدیکان خود گفت؛ "این گوی حکومت را بین خود بگردانید، همانگونه که وهابیت در عربستان پادشاه می شوند."

اگر حسن روحانی با سخنان فریبنده و گمراه کننده خود و به اسم رأی 24 میلیونی بخواهد، امثال برادر متخلفش و نجومی بگیران و فتنه گران را در مسئولیتهای مهم و حساس کشور بگمارد، آنگاه اسلام و نظام اسلامی، از این جماعت لیبرال غربزده و فاسد و فتنه و نفوذی، سیلی خواهد خورد.   

در حکومت اسلامی برای انتخاب کارگزاران و مدیران اصلح، معیارهایی بر اساس ارزشها و اعتقادات رایج آن جامعه برای سنجش و انتخاب مدیران در نظر گرفته می شود، زیرا هدف نهایی از ایجاد انقلاب اسلامی، رشد و تعالی انسانها مد نظر بوده و لذا اگر قرار بر سازش با قدرتها و گزینش مدیران بر اساس شاخصه ی لیبرالیسم غربی باشد، آنگاه، انقلاب اسلامی مفهوما خود را از دست داده و فرقی بین ریاست جمهوری آقای حسن روحانی یا خانم گوگوش یا یزید بن معاویه نخواهد بود!

برای روشن شدن اهداف سخنان پوچ اندیشانه ی حسن روحانی، به چند فراز از بیانات امام علی(ع)، اشاره می نمایم.

امام علی به مالک می فرماید: "با اهل صدق بپیوند و مسئولیت های کلیدی را به آنان واگذار نما ... افراد با تجربه را به عنوان کارگزار انتخاب نما" و حضرت در جای دیگر فرموده اند: «پیشوای قوم باید با مردم خود به راستی سخن گوید». (حاج حسن تزویر نکن!!!)

حضرت علی در بخش دیگری از نامه می فرمایند: «من بیم آن دارم که نابخردان و نابکاران زمام امور این ملت را به دست آرند و مال خدا را دست به دست گردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند» (نهج البلاغه: نامه 62).

امیرالمومنین(ع) می فرماید: «چهار چیز دلیل برگشت (روزگار و اوضاع و احوال دولت ها و حکومت هاست)، بدی تدبیر و زشتی تبذیر و کمی عبرت گرفتن و بسیاری مغرور شدن» (غررالحکم).

در نامه 53 به مالک اشتر فرموده اند: «بدترین وزیران تو کسانی اند که وزیران والیان بدکار پیش از تو بوده اند و با آنان در گناهان همکاری کرده اند،(قرارداد کرسنت و نقش زنگنه) مبادا اینان صاحبان اسرار تو باشند زیرا که یاران گنهکاران و برادرانه ستمکارانند، تو می توانی به جای آنان بهتر از آنها را بیابی، کسانی که نظریات و نفوذ آنها را دارند ولی وزر و وبال آنها را ندارند و با ستمکاران و گنهکاران همکاری نکرده اند. این مردان پاکدامن هزینه کمتری بر تو تحمیل می کنند و نسبت به تو مهربان ترند و با بیگانه کم الفت ترند، آنها را مخصوصان جلسه های سری و انجمن های علنی خود قرار ده».

امیرالمؤمنین(ع) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرموده اند: «همانا زمامدار را نزدیکان و خویشاوندانی است که به مال دگران چشم دارند و به آن دراز دستی می کنند(حسین فریدون برادر حسن روحانی) و در معامله کم انصافند پس وسایل تجاوزشان را از میان بردار تا رشته فسادشان بریده شود و دراز دستی شان کوتاه گردد.» (اگر قوه قضائیه در قبل از انتخابات ریاست جمهوری 96 حسین فریدون را بازداشت کرده بود، حسن روحانی می خواست کشور را به آتش بکشد!)

با عنایت به سخنان امیر بیان علی علیه السلام، سخنان حسن روحانی از جنس یک فرد لیبرال فراماسونر است، که بی اطلاعی از مبانی دینی،بی حیایی نسبت به امیرالمومنین، بی ادبی نسبت به مردم ایران، بی کفایتی برای قرار گرفتن در مسئولیت مهم ریاست جمهوری، عدم پذیرش افکار انقلابی امام خمینی و مخالفت با همه اصول قانون اساسی، بخصوص اصل دوازدهم را ثابت می نماید.

والسلام



لیست کل یادداشت های این وبلاگ