بنام خدا و برای خدا

وقتی تاریخ 200 ساله کشورهای مسلمان را مورد واکاوی قرار می دهیم و اثر پذیری آنها، از جریانهای روشنفکری و دستگاههای جاسوسی غرب مورد مطالعه قرار می گیرد، به این نتیجه می رسیم که فرهنگ مهاجم غرب سالهاست که کشورهای اسلامی را در راستای منافع نامشروع خود مورد تاخت و تاز قرار داده و از این رهگذر شاهد عقب ماندگی و استعمار و استثمار کشورها اسلامی می باشیم. ولذا شکل گیری جریان سید صادق شیرازی شباهت بسیاری به جریانهای وهابیت و بهائیت در تقابل با اشلام ناب محمدی (ص) دارد، که در ذیل به صورت اختصار به شکل گیری این سه جریان خواهم پرداخت

1-وقتی کتاب خاطرات آقای "مستر همفر" از جاسوسان زبر دست کشور انگلستان را که در قرن هیجدهم در کشورهای عراق و عربستان مأموریت داشته ورق می زنیم به نکات جالب و عبرت آموزی برمی خوریم.

مستر همفر در خاطرات خود، در خصوص چگونگی شکل گیری فرقه وهابیت می نویسد: «پس از مدتی آشنایی و مراوده با محمدبن عبدالوهاب بدین نتیجه رسیدم که فرد شایسته برای اجرای مقاصد بریتانیا در منطقه است. روح بلندپروازی، غرور، جاه طلبی و دشمنی با علماء و مراجع اسلام و خودکامگی تا آن مرحله که حتی خلفای راشدین را هم مورد انتقاد قرار می داد. برداشت او از قرآن و حدیث تفاوت آشکاری با واقعیت داشت و این بزرگترین نقطه ضعف او بود، که می توانست مورد استفاده قرار گیرد.

شیخ محمد عبدالوهاب ابوحنیفه را تحقیر می کرد و او را بی اعتبار می پنداشت و ارزشی برایش قائل نبود. محمد می گفت: من از ابوحنیفه بیشتر می دانم و مدعی بود که نصف کتاب صحیح بخاری بیهوده و چرند است.

به هر حال من با محمد گرم گرفتم و تدریجا دوستی پابرجایی میان ما برقرار گردید. من پیوسته در گوش او فرو می خواندم که خداوند تو را از موهبت نبوغ و قریحه ای بهره مند ساخته که به مراتب از علی(ع) و عمر بیشتر است. به او می گفتم:«اگر تو در زمان پیامبر(ص) می بودی یقینا به جانشینی او انتخاب می شدی». من دائما با لحن آرزومندانه ای او را مخاطب قرار می دادم که:«امیدوارم تحولی که بزودی باید در دین اسلام پدید آید، بدست تو صورت گیرد زیرا تو تنها نجات دهنده اسلام از این انحطاط خواهی هستی! همه به تو امید بسته اند تا مگر اسلام را از سقوط رهائی بخشی» و این چنین مستر همفر توانست فرقه وهابیت را بدست محمد ابن عبدالوهاب شکل و راه اندازی نماید! 

2-وقتی پرونده و رفتار محمد علی شیرازی(علی محمد باب) مورد بررسی قرار می گیرد، متوجه می شویم که کشور روسیه تزاری و یک شرکت انگلیسی به نام ساسون در تشویق و به وجود آوردن فرقه بهائیت نقش اصلی را داشته است   

پرنس کینیاز دالگورکی وزیرمختار دولت روسیه تزاری در نخستین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود. او ابتدا به عنوان مترجم سفارت روسیه در سال 1834 م به ایران آمد و با تظاهر به اسلام از حسن ظن و سادگی برخی از مسلمین سوءاستفاده و در میان آنان نفوذ می کرد. وی از همین رهگذر موفق به نفوذ در خانقاه احمد گیلانی شد و در همانجا به شناسایی افراد مستعد برای اهداف مورد نظر خود پرداخت. دالگورکی بعد از مدتی به عتبات می رود و در مجالس درس «سیدکاظم رشتی» با سیدعلی محمد شیرازی (باب) آشنا می شود. وی در کتاب خاطرات ایام سفارت خود در ایران، بخشی را به روابط خود با سیدعلی محمدباب اختصاص داده وطی آن تشریح کرده است که چگونه سیدعلی محمد باب در آفتاب سوزان بر روی بام می رفت و ساعتها به خواندن اوراد و ادعیه فرقه «شیخیه» می پرداخت. پرنس دالگورکی اعتراف می کند که سیدعلی محمدباب معتاد به چرس و بنگ بود و من هم باتشویق وی به مصرف هرچه بیشتر این مواد سعی در تخریب مشاعر او داشتم و در این راه هم توفیق یافتم. تا جایی که ادعای تصرف در ماه و ستارگان را داشت و بعدها هم مدعی مهدویت شد.

3-با توجه به چگونگی شکل گیری دو فرقه " وهابیت " و " بهائیت " و تحرکات آنان در مبارزه با اسلام ناب محمدی (ص)، متأسفانه امروز جریان افراطی –تکفیری سید صادق شیرازی بعنوان یک نماد اسلام آمریکایی در تقابل با نظام جمهوری اسلامی است که با حمایتهای انگلستان و آمریکا در راه اندازی چند شبکه ماهواره ای و جذب هیئتها و روحانیون در راستای منافع دشمنان اسلام قدم برمی دارد و هر جنایتی که داعش و جریانهای تکفیری علیه شیعیان انجام می دهند، زمینه آن را که اهانت به صحابه و بعضی از زنان پیامبر می باشد، در شبکه های مرتبط با گروه تکفیری شیعی جریان افراطی سید صادق شیرازی می شود، دید! و لذا امروز این سه جریان (تکفیری داعش -تکفیری سید صادق شیرازی –بهائیت) در خدمت اهداف مثلث شوم آمریکا، صهیونیست و انگلیس بوده و از یک آبشخور تغذیه و هدایت می گردند.

سید صادق شیرازی با داشتن شبکه های مختلف ماهواره ای همچون "شبکه امام حسین، بقیع ، الزهرا ، مرجعیت، خدیجه، الانوار، ابالفضل العباس، سلام و المهدی و …" خوراک تمسخر و تفرقه را برای حمله به شیعیان آماده کرده است !

برای مثال جریان صادق شیرازی؛ در مقابل هفته وحدت بین شیعیان و اهل سنت که مبتکر آن امام خمینی بودند، هفته برائت و دشمنی شیعه و اهل سنت را مطرح و از شبکه های ماهواره خود که مراکز آن در لندن می باشد، به ایجاد دشمنی بیشتر بین اهل سنت و شیعه می پردازد و این خطی است که کشور استعماری انگلیس سالها مبلغ و مبتکر آن در جهان اسلام می باشد! و یا مخالفان قمه زنی در روز عاشورا را تکفیر و بصورت گسترده، انجام عمل قمه زنی را تبلیغ و ترویج می نمایند! و این در حالی است که اکثر مراجع اعلم تقلید شیعه، مسئله قمه زنی را نهی و آن را بر ضرر تشیع می دانند.

لذا امیدواریم جریان سید صادق شیرازی، دست از ایجاد تفرقه در بین شیعیان و اهل تسنن بردارند و ببدانند و بفهمند، که هزینه سنگین عمل نابخردانه آنان را، شیعیان جهان اسلام، در سوریه، عراق، لبنان، یمن، پاکستان و افغانستان که در خون خود می غلطند و سر آنان بدست فرقه خونریز داعش از پیکرشان جدا می شود، می پردازند.

معمای عجیب اینجاست، که جریان داعش، حاضر نیست گلوله ای به سمت فرقه شیعی صادق شیرازی شلیک کند و در مقابل؛ فرقه شیرازی هم، پیروان خود را به جنگیدن با داعش ترغیب و تشویق نمی کند! آیا تاکنون دو دشمن تکفیری افراطی شیعی و سنی را اینچنین دیده اید!؟

والسلام