به نام خدا و برایب خدا

جناب روحانی با شعار فریبنده اعتدال وارد تبلیغات انتخاباتی سال 92 شد و توانست صندلی ریاست جمهوری را تصاحب نماید و سپس معاونین، مشاورین، وزرا، استانداران، فرمانداران و سایر مدیران کشور را انتخاب نمود که با بررسی آنها در می یابیم که معیار اعتدال جایی در گزینش مدیران دولت روحانی نداشته، زیرا در بین اعضاء دولت و سایر مدیران کشور، کلکسیونی از فتنه گران، کاسبان، دلالان، روشنفکران غربزده و لیبرالهای تحصیل کرده در اروپا و آمریکاو بده بستانهای سیاسی دیده می شود، هر چند که جناب روحانی در بین استانداران و فرمانداران دولت، از میل و دل خود سخن گفت و بیان داشت: « دلمان می‌خواهد معتدلین به مجلس بروند و این آرزوی ما است.» لذا ضرورت است، ابعاد جریان اعتدال و تفاوت آن با جریان اعتزال قدرت طلب در دوران امیرالمؤمنین(ع) مورد بررسی قرار گرفته تا به عمق فتنه سال 94 پی ببریم.

در لغت، اعتدال را میانه روی، راست شدن و برابر شدن گویند و اعتزال را گوشه نشین شدن و کناره گیری کردن معنا کرده اند. جریان اعتزال دردوران خلافت امیرالمؤمنین(ع) با حضور برخی از صحابه رسول مکرم اسلام که در بین مسلمانان از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند تشکیل شد و به دو دسته تقسیم می گردند. ا- جریان اعتزال عافیت طلب، همچون سعدبن ابی وقاص، عبدالله بن عمر، کعب بن مالک، ایمن بن حریم، اسامة بن زید و زید بن ثابت. 2-جریان اعتزال قدرت طلب (جریان زر و زور تزویر)که چهره برجسته این جریان نفاق عبدالله بن قیس، مشهور به ابوموسی اشعری (سامری امت پیامبر) است.

برای اینکه از طولانی نوشتن پرهیز نمایم، به چند شاخصه ی مهم جریان اعتزال قدرت طلب اشاره می نمایم. الف: تحریف شخصیت رسول اسلام. ب: ارتباط با معارضان اهل بیت و دفاع از فتنه گران. ج: ولایت گریزی د: اعتدال نمایی ه- اهل مذاکره و بده بستان. لذا جریان اعتزال قدرت طلب با نفوذ در عمق استراتژیک حکومت اسلامی ضمن جلو گیری از شکست قطعی سپاه معاویه در جنگ صفین، جریان حکمیت و مذاکره را بر امام علی(ع) تحمیل و خود ریاست مذاکرات را در دست گرفتند و در نهایت اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت؛ دفعتکم عن مقامکم؛ و قتلتکم علی علیه السلام رقم خورد، زیرا شهادت امیرالمؤمنین(ع) از درون حکمیت و برآیند جریان اعتزال قدرت طلب رقم زده شد.

حال بررسی ها نشان می دهد و تجربه به ما می گوید که جریان اعتدالی که امروز به ظاهر توسط جناب روحانی پایه گذاری شده، دارای ویژگیهای جریان اعتزال قدرت طلب زمان امیرالمؤمنین علیه السلام است، 1-عشق به مذاکره با کدخدا(آمریکا) و طرح بازی برد-برد، 2-علی رغم اینکه در حوزه نظر نام ولایت را بر زبان جاری می کنند ولی در عمل بر خلاف مسیر ولایت می روند(تماسهای مکرر و مدام ظریف با وزیر خارجه آمریکا) 3- سخن گفتن از اعتدال ولی فتنه گران را در مراکز مهم و حساس کشور بکار گماردن 4- تحریف و حمله به نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی 5- ارتباط با اپوزیسیون و معرضان انقلاب جهت تصاحب مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری 6-سکوت در برابر فتنه و دفاع از فتنه گر

با توجه به آنچه گفته شد و آنچه قابل بیان نیست، جریان اعتدال نما و یا جریان اعتزال قدرت طلب استراتژی فتنه 94 را در سر دارد فلذا عمارها و نیروهای مؤمن و انقلابی این روزها و شبها باید کمتر استراحت و بیشتر تلاش کنند که فتنه اعتدال نما بسیار سنگین و پیچیده و نگران کننده است.

والسلام        

به نام خدا و برای خدا

عصر رسول خدا صلی الله عیه و آله و سلم عصر تنزیل و عصر امیرالمؤمنین علیه‌السلام، عصر تأویل بود و بنا بر نقلی رسول خدا فرمودند؛ علی علیه‌السلام در عصر تأویل به شهادت می رسد. در عصر تأویل نسل دوم و سوم انقلاب علوی روی کار آمده و رسول مکرم اسلام را ندیده لذا حضور و مواضع خواص اهمیت ویژه ای داشته و سکوت آنها نیز می تواند پایه های اسلام ناب را دچار تزلزل نماید، زیرا در عصر تأویل جریان اعتزالی قدرت طلب، با دارا بودن مشخصه ی اصحاب پیامبر(ص) شکل گرفته و با برخورداری از مؤلفه های قدرت و ثروت، خود را صلح طلب خوانده و جریان اسلام ناب محمدی(ص) را تندرو و افراطی معرفی می کرد!

جریان اعتزالی قدرت طلب علی رغم اینکه در جنگ صفین حضور داشت ولیکن شمشیر بدست نمی گرفت، بلکه تلاش می کرد که صلحی تحمیلی ایجاد نماید، زیرا این جریان انحرافی، معاویه را باطل و سپاه امیرالمومنین را تندرو می دانست و به همین علت موضع بی طرفانه برگزید و به یاری جبهه حق اقدام ننمود و در تاریخ می خوانیم که یکی از اعضاء همین جریان اعتزالی به نمایندگی از سپاه اسلام بر علی(ع) تحمیل و جهت مذاکره با عروعاص اعزام گردید و در نهایت با توطئه جریان اعتزالی – عمروعاصی، علی علیه السلام از خلافت عزل گردید!

معمولاً در زمان تنزیل که عصر رسول مکرم اسلام است، جریان کفر با داشتن قدرت به مقابله مستقیم با اسلام ناب محمدی(ص) می پردازد، اما در زمان امیرالمؤمنین(ع) که عصر تأویل است، جریان نفاق با بهره گیری از عدم آگاهی نسل دوم و سوم انقلاب علوی، به مقابله با علی (ع) می پردازند و حضرت در خصوص پیچیدگی عصر تأویل می‌فرمایند: «أُوصِیکُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ فَإِنَّهَا خَیْرُ مَا تَوَاصَى اَلْعِبَادُ بِهِ وَ خَیْرُ عَوَاقِبِ اَلْأُمُورِ عِنْدَ اَللَّهِ وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ اَلْحَرْبِ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ أَهْلِ اَلْقِبْلَةِ وَ لاَ یَحْمِلُ هَذَا اَلْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ اَلْبَصَرِ وَ اَلصَّبْرِ وَ اَلْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ اَلْحَقِّ.» [خطبه 173]

(بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مى‏کنم، که تقوا بهترین چیزى است که عباد حق یکدیگر را به آن سفارش مى‏کردند، و از بهترین عاقبتها نزد خداست. بین شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و این پرچم را به دوش نمى‏کشد مگر آن که اهل بصیرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد.)   

پس در عصر تأویل، پایبندی به اصل ولایت و امامت، تابلو راهنمای پیروان جبهه حق در دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) است و اگر خوب نظاره کنیم جریان اعتزالی قدرت طلبی را می بینیم که ضمن سکوت در فتنه سال 88 امروز خود را صلح طلب معرفی و تلاش دارد با تندرو خواندن شورای نگهبان و بهره گیری از قدرت و ثروت و طرح مدل بازی برد-برد در انتخابات 7 اسفند، حکمیت را بر رهبری نظام تحمیل نماید و سپس در مذاکرات بر اساس مدل ابوموسی اشعری و عمروعاص، زمینه تائید صلاحیت فتنه گرن را فراهم نماید.

والسلام       

به نام خدا و برای خدا

برخی بخشهای سخنان حسن روحانی در جمع استانداران و فرماندارن در 1 بهمن 94 سیگنالهایی را به طرف غربی و بخصوص کدخدایش آمریکا مخابره می کند که بسیار نگران کننده است، مثلاً وقتی رهبر معظم انقلاب در سخنان راهگشای خود مثالی می زند و می فرماید: «آمریکا مثل زورگویی است که کلید خانه ای را که شما با سختی و تلاش ساخته اید به زور از شما گرفته و وقتی میخواهید از او پس بگیرید به شما میگوید باید دو اتاق آنرا به من بدهید.» اما هنوز 24 ساعت از سخنان مهم رهبری که نقشه راه حرکت در برابر شیطان بزرگ را تعیین می کند آقای حسن روحانی در جمع استانداران و فرمانداران پاسخ حملات فوق را که از زبان رهبری بیان گردیده می دهد و می گوید: «بعضی مواقع فردی خانه ای می سازد و زحمت زیادی هم برای آن میکشد اما آن خانه سند ندارد لذا کسی برای آن ارزش قائل نمی شود.»

با نگاه به سخنان حسن روحانی، درمی بابیم که جای دیگری نباید بدنبال عامل نفوذی آمریکا و جریانات نفاق باشیم، بلکه باید شش دانگ حواسمان را به جناب رئیس جمهور و اطرافیانش معطوف نمائیم که به همراه پدرخوانده دولت، وظیفه تئوریزه کردن نفوذ کدخدا(آمریکا) را در ایران به عهده گرفته اند

رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه‌ای در سخنرانی مورخه 30 دی 94 خود فرمودند: «عقل و فهم جوانان حزب‌الهی از برخی بزرگان کشور بیشتر است.» ظاهرا این قبیل جملات رهبری بر جناب روحانی و دولت و رئیس درسایه آن گران آمده و لذا نانجیبانه و بی محابا به خیمگاه رهبری و زیر مجموعه های آن هجوم می برند و حتی از مولایمان امیرالمؤمنین علی(ع) مایه می گذاردند تا به اهداف ماکیاولی خود نائل شوند.

آری این جماعت بدکردار، علی رغم اینکه مدام نام رهبری را بر زبان جاری می کنند، اما همچون کوفیان که شمشیرشان علیه امام حسین(ع) بود امروز علیه رهبری هستند ولذا باید مراقب رفتار و کردار نفاق جدید باشیم تا رهبری عزیز آسیب نبیند. امروز دشمن بدنبال از بین بردن رابطه حاکمیت و مردم است و متأسفانه برخی از مسئولان جریان زر و زور و تزویر خواب آمریکا را می بینند و در راستای عملیات ایذائی دشمنان و در رأس آنان آمریکا حرکت می کنند، پس باید به هوش بود و  جریان نفاق را افشاء کرد و ملت را از آنان جدا کرد.

پایان بخش این وجیزه را با سخنانی از مقام معظم رهبری به محضر عزیزان کاربر که بر این حقیر منت می گذارند تقدیم می نمایم، معظم له فرمودند: «این حرکاتی که جوانان سپاه پاسداران در خلیج فارس کردند و فرصت نشده که من از آنها تشکر بکنم، کار بسیار درستی کردند کسانی که اهل سیاست هستند همین‌جور عمل کنند؛ ببینند کجا از خط تجاوز می‌کنند، جلویش را با قدرت بگیرند.»

والسلام

به نام خدا و برای خدا

به جملات ذیل توجه فرمائید: «کشورهای مختلفی گرفتار موضوع هسته‌ای بودند که از جمله آن می‌توان به کره جنوبی اشاره کرد که وزیر خارجه این کشور در شورای حکام حاضر شد و به خاطر غنی‌سازی که در چند آزمایشگاه کرده بودند عذرخواهی کرد و این کشور مراکز آزمایشگاهی را در این ارتباط تعطیل و تمام افراد را در این خصوص دستگیر و به دادگاه تحویل دادند و تمام وسایل را منهدم کردند وقتی به کشور لیبی هم در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای‌ تذکر دادند هر چه که در این ارتباط داشت بار کشتی کرد و به آمریکا فرستاد ... این کار انسانی نبود که ما بگوییم غنی‌سازی را ادامه می‌دهیم تحقیق و توسعه را ادامه خواهیم داد مرکز غنی‌سازی زیر کوه که از نظر آنها معنا و مفهوم خاصی دارد را تعطیل نخواهیم کرد ماهیت آب سنگین راکتور اراک باقی خواهد ماند و به صورت مدرن‌تر تکمیل می‌شود.»

جملات فوق توسط شاه سلطان حسین که کلید اصفهان را به افغانها تقدیم کرد، بیان نشده و یا آنهایی که قراردادهای ترکمنچای، گلستان و رژی را امضاء کرده اند، نگفته اند! این سخنان ذلت بار توسط حاج حسن روحانی در جمع استانداران و فرمانداران سراسر کشور در مورخ 1 بهمن 94 بیان گردیده، پس تعجب نکید و به شاهان قاجار به دیده متهم نگاه نکید، بلکه کسی را متهم کنید که ادعا می نماید، حقوقدان است!، تدبیر می داند!، رفتارش عقلانی است!، از امید سخن می گوید! و خود را متخصص امور امنیتی می داند! ولکن وقتی جملات فوق توسط عامه ی مردم ایران، مورد بررسی قرار می گیرد، هیچ عقلانیتی در آن نمی بینند و با معیارهای حقوقی و آژانس بین المللی منطبق نیست و بویی از انسانیت و مرام مردانگی و دفاع از استقلال کشور و خون شهداء گرانقدر هسته ای در آن دیده نمی شود و این سخنان ذلت بار در برابر کدخدا(آمریکا) و متهم کردن نظام اسلامی و دانشمندان شهید هسته ای مان را ثابت می کند.

عجیب است که حسن روحانی سرنوشت شوم قذافی را از یاد برده، که چگونه بعد از ارسال تجهیزات هسته ای خود به آمریکا سرنگون و کشته شد و کشور لیبی در دستان گروههای تروریستی مورد حمایت آمریکا قرار گرفت! و کشور کره جنوبی را مثال می زند که سربازان آمریکائی از بعد از جنگ جهانی دوم همچنان استقلال آن کشور را به بازی گرفته در دستان خود نگه داشته اند! ولذا میشود گفت؛ که حسن روحانی سیاست نمی داند!

به نظر می رسد که تفکر جناب روحانی مربوط به قبل از انقلاب اسلامی و بسیار خطرناک است و یا فراموش کرده که در این کشور آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، مگر اینکه در ایران فرد ترسو و بزدلی همچون شاه سلطان حسین رئیس جمهور باشد و ولایت فقیه و مردمی هوشیار در آن کشور حضور نداشته باشند! لذا از این تفکر باید ترسید و علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد، زیرا این تفکر وارداتی برای کلیت انقلاب اسلامی، خطر آفرین است اگر فرصت بدست آورند، دانشمندان هسته ای کشور و کسانی که در سال 84 پلمپهایی که با امضاء و تفکر حسن روحانی در سال 82 بر درب تأسیسات هسته ای خورده بود، را باز کردند، جهت محاکمه به دادگاه بین المللی لاهه تحویل خواهند داد!!!!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

جناب حسن روحانی در حضور استانداران و فرمانداران خود که مسئول برگزاری سالم و بی طرفانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری هستند، بر اساس میل و آرزوی خود، حرف زد و گفت: «ما به عنوان دولت اعتدال که باید قانوناً بی‌طرف باشیم، اما دلمان می‌خواهد معتدلین به مجلس بروند و این آرزوی ما است.» به جناب روحانی باید متذکر شد وقتی این مسئولین برگزاری انتخابات میل و آرزوی شما را بدانند، یقینا برای برآورده شدن میلتان از هیچ تلاش مشروع نامشروعی خودداری نخواهند کرد، زیرا قبل از ریختن آتش تهیه از سوی جناب روحانی به سوی سنگر شورای نگهبان، چند نفر از استانداران بی خرد، به میل و آرزوی رئیس جمهور در رؤیای کاذبه دست پیدا کردند و لذا فردای آنروز، شورای نگهبان را با سخنان سخیف و منافقانه مورد حمله ناجوانمردانه قرار دادند.

اگر سخنان جناب روحانی در مورخ 9 آذرماه 1359 در زمانی که نماینده مردم سمنان در مجلس شورای اسلامی بوده، با سخنان 1 بهمن 94 ایشان مقایسه شود به عمق نفاق رئیس جمهور پی می بریم، جناب روحانی در مصاحبه سال 59 در دفاع از شورای نگهبان می گوید: «قوه مجریه در انقلاب‌های جهانی و در تاریخ همیشه قانون را به نفع خود تفسیر می‌کردند و انقلاب را به استبداد می‌کشاندند، بنابراین در قانون اساسی ما برای مقابله با دیکتاتوری، شورای نگهبان پیش‌بینی شد ... معیار و مبنا، سخنان رهبر انقلاب است مردم، مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها را بخوانند و مواضع مسئولان را با بیانات امام و رهبری مقایسه کنند تا ببینند چه کسانی در خط انقلاب هستند، ... و چه کسانی هستند که برخلاف نظر امام که نظر امت خواهد بود قدم برداشتند.» 

حسن روحانی در 1 بهمن 94 در حمله ی گازانبری به شورای نگهبان می گوید: «وقتی امیرالمومنین(ع) دید فارس شلوغ است و کسی نمی تواند آنجا را اداره کند یک سیاستمدار پخته که در بقیه موارد نیز تا حدودی قابل قبول بود  به اسم زیاد ابن ابیه را به استانداری فارس منصوب کرد.»

چند فرض باعث این نظرات متفاوت در سال 59 و 94 می باشد؛ ممکن است جناب روحانیدچار فراموشی و آلزیمر شده؟! و یا به مرور زمان و حضور در سرزمین روباه پیر منش و تفکراتش تغییرات اساسی کرده باشدو یا از سویپدر خوانده دولتش جناب رفسنجانی و جریان انحرافیمجبور به اتخاذ چنین مواضع دشمن پسند شده باشد؟!

میل و آرزوی جناب حسن روحانی همانند آن فردی است که در اول انقلاب یک اطلاعیه را اینگونه نوشته و نصب کرده بود که؛"خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: ..." مگر این انقلاب بر اساس میل و دل شما شکل گرفته که چنین هوس می کنید؟! مگر بیش از 240000 نفر شهید شده اند که این میلها و آرزوهای پست دنیوی را شما بر زبان جاری کنید؟! بس است! اینگونه با افکار ملت بازی کردن و آمریکا را کدخدا خواندن!!!!!

والسلام