به نام خدا و برای خدا
رئیس جمهور کشورمان در پی شهادت رهبر گرانقدر شیعیان عربستان پیام تسلیتی خطاب به خانواده شیهد آیت الله باقر النمر صادر کردند و این موضوع را بهانه ی برای تاختن به آنچه که از نظر ایشان افراطی خوانده می شود، قرار داد(شاید شیخ شهید هم در مکتب لیبرالی جناب روحانی افراطی خوانده شود) و همچنین با این پیام لیبرالی، دل کدخدا و وهابیت را شاد کرد و نشان داد که فاصله خود را با انقلابی گری حفظ کرده و نوک حمله خود را به سمت کسانی نشانه رفت، که در مشهد و تهران به کنسولگری و سفارت عربستان خسارت وارد کردند و حسابی از خجالت آنان درآمد! نکته ی عجیب این است که رئیس جمهور امروزمان وقتی به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده تعرض شد، زبان و قلمش، بُزدلی پیشه کرد و بیانیه و پیامی در محکومیت سربازان آل سعود صادر نکرد و در خلال فتنه اکبر در سال 88 هم که رئیس مرکز استراتژیک مجمع تشخیص ممصلحت بود، باز هم در محکومیت فتنه گرانی که دل و زبانش با آنان بود و هست، هیچگاه بیانه و پیام اعتراض آمیزی صادر ننمود و فتنه گران را افراطی نخواند! و علی رغم شنیدن پیام این عمار امام خامنه ای، سکوت را بر سخن گفتن، بنا بر دستور رأس اصلی فتنه ترجیح داد و متأسفانه امروز همان افراطیون و فتنه گران سال 88 در دولت جناب روحانی در مراکز مهم و حساس کشور بکار گمارده شده اند و اکثر پیامهای این مدلی رئیس جمهور، توسط همان فتنه گران تهیه و علیه نیروهای مدافع مظلوم جهان صادر می شود! (هر چند کار خسارت وارد کردن به سفارت ناصحیح است)
البته دولت جناب روحانی، دارای تدبیر است و کلید و ابتکار! و معمولاً در سربزنگاه و در مواقع حساس که تحت فشار قرار می گیرد، پیامها و نامه های را صادر می کند، تا از قافله عقب نماند، قافیه را نبازد و مورد اعتراض ملت و انقلابیون جهان قرار نگیرد و لذا صدور پیام ملایم و بی خاصیت حسن روحانی به خاندان شیخ شهید همانند صدور نامه بیجا به وزیر دفاع کشورمان در موضوع برجام است، که جناب روحانی غفلتاً! نامه ای که باید به آقای ظریف بنویسد؛ (تا تمهیدات لازم برای مقابله با تحریمهای جدید آمریکا پیش بینی نماید) به وزیر دفاع در جهت سرعت بخشیدن به برنامه موشکی ایران می نگارد و این در حالی است که در قانون اساسی کشورمان با توجه به حضور فرمانده کل قوا، رئیس جمهور محلی از اعراب برای صدور چنین دستور و فرمانی را ندارد و خود هم بر این موضوع واقف است! و یقیناً می داند که نامه به وزیر دفاع نوعی فرا فکنی و رد گم کردن است، زیرا وقتی جناب روحانی آمریکا را کدخدا می داند، پس تهدید کدخدا به صلاح و مصلحت دولت لیبرال غربگرای ایشان نخواهد بود!!!
باید اعترف کنیم که ما بعد از 9 دی سال 88 ، جریان فتنه و رأس اصلی آن را مرده فرض کردیم، و لکن آن جنازه ای که با حضور ملت در 9 دی به محاق رفته بود، با نفس مصنوعی جریان انحرافی و رأس اصلی فتنه و به مدد استکبار جهانی توانست برخی از مراکز قدرت کشور را در دست بگیرد و با ایجاد فتنه ی جدید اکبر، تصرف سایر مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز و تغییر نظام اسلامی را کلید زده است. پس؛ باید هشیار و فتنه شناس باشیم.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
برخی فکر می کنند که برجام تنها برای توقف برنامه هسته ای ایران نوشته و اجراء شده و حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی را تحت الشاع قرار نمی دهد و دولت اعتدال هم آزاد است، پس از لغو یا تعلیق تحریمها اقدامات خود را بر اساس منافع ملی تعریف و اعمال نماید، که این تفکر خوشبینانه و خیانت به استقلال کشور را در پی دارد، زیرا راهبرد دولت روحانی در بحث هسته ای کاملاً اشتباه و در راستای اهداف لیبرالیستی غرب و کدخدا تعریف شده است.
آمار فروش صادرات نفت از اول انقلاب تا پایان دولت احمدی نژاد 1010 میلیارد دلار می باشد و سهم دولت احمدی نژاد در 8 سال 578 میلیارد دلار از محل فروش نفت بوده است، یعنی نزدیک 60 درصد، اما وقتی جناب روحانی که خود را بی جهت حقوقدان و متخصص امور امنیتی می داند دولت را تحویل گرفت بخاط مشی لیبرالی و سیاست لبخندهای نابجا و همگرایی با کدخدا(آمریکا) قنمت نفت را از 100 دلار به 30 دلار کاهش داد و علی رغم اینکه در بازی مسخره برد-برد، کاملا بازنده شده، ولیکن همچنان خود را پیروز میدان برجام نافرجام می انگارد!
حال با این اوضاع آشفته منطقه و حضور بازیگری که جناب روحانی آن را کدخدای خود می داند، آیا امکان برون رفت از رکود اقتصادی و بهبود معیشت مردم وجود دارد؟ آیا با لغو تحریمها، قراردادهایی بر اساس منافع ملی منعقد می شود؟ مدل جدید قرار دادهای نفتی خبر از آن می دهد که دولت جناب روحانی منافع شرکتهای داخلی را که با جریان فکری دولتش گره خورده، بر منافع کشور ترجیح می دهد، همانند پروژه ی واردات نفت بی کیفیت را که به همسر رئیس سازمان محیط زیست کشور واگذار می نماید و یا مبلغ 650 میلیون یورو، بدون اخذ مبالغ ریالی آن توسط بانک مرکزی در اختیار فرد دیگری قرار می دهد، که این فرد در اوج تحریمهای فلج کننده غرب طی سالهای 91 و 92 کارخانه ی روغن کشی خود را برای حمایت از مرفهان بی درد، اشرافیت و سران فتنه تعطیل می کند و پس از شروع بکار دولت اعتدال، مزد خیانت خود را که 650 میلیون یورو معین شده از دولت جناب روحانی دریافت می نماید!
حال اگر رئیس جمهوری داشته باشیم که برای حل مشکل آب آشامیدنی مردم منتظر لغو تحریم باشد و بگوید که در هر صورت برجام را اجراءمی کنم و برجام را مقدمه ای برای مذاکره در سایر حوزه ها با کدخدا بداند و رئیس انژی اتمی کشور با انشاء الله گفتن، برداشتن قلب رأکتور اراک و پر نمودن داخل آن را با بتن آرزو بکند و خروج اورانیوم غنی شده از کشور را بر اساس برجام، سخنگوی بی کفایت انرژی اتمی به ملت تبریک بگوید!، آیا با وجود چنین مسئولان بزدل، لیبرال و غربگرا نباید شاهد انعقاد قراردادهایی بدتر از برجام و حتی ترکمنچای بود؟! آیا قراردادهای جدید نفتی در همین راستا تنظیم نگردیده است؟ آیا چنین دولتی که قبل از اجراء تعهدات 5+1 در برجام، به همه تعهدات ایران عمل نموده و برای لغو تحریم که در ورای آن تصرف مجلس شورای اسلامی را گنجانده اند، تن به هر ذلتی نمی دهد؟ و سایر دستورات کدخدا را اجراء نمی کند؟ در حالی که برخی از همین دولتمردان فعلی در سالهای اوج جنگ تحمیلی با نیروهای جاسوس آمریکا برای فشار به امام خمینی و برقراری رابطه با شیطان بزرگ در کشورهای اروپائی به مذاکره می نشستند و امروز هم بدنبال همان گمشده خود، یعنی کدخدا(آمریکا) می باشند! پس فرجامی بدتر از برجام در رؤیاهای دولت لیبرال اعتدال قرار دارد.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
یکی از هنرهای پیچیده و نفاق آلود حجة الاسلام هاشمی رفسنجانی "تئوریزه کردن خط تردید" و عقلانیت جلوه دادن آن است که همواره از روزهای آغازین انقلاب در حرکات و سکنات این عنصر پیچیده سیاسی و بسیار خطرناک دیده می شود که در این رابطه به برخی از تردید افکنی های ایشان می پردازم.
-کمتر نیروی مؤمن و انقلابی می پذیرفت که روزی جناب رفسنجانی از فرد مرموزی همچون دکتر پیمان برای عضویت در "شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی" دعوت بعمل آورد و روی حضور پیمان اصرار بورزد.
-یکی دیگر از خطوط تردید افکن، بحث قائم مقامی مرحوم منتظری است که با حیلت جناب رفسنجانی به حضرت امام خمینی تحمیل گردید و بعداً این قائم مقام تحمیلی خون بر دل امام کرد.
-خط تردید آنقدر استادانه امور مورد نظر خود را مدیریت می کند که در 4 خرداد 1365 سفر سری مک فارلین به ایران را سامان دهی می کند اما وقتی موضوع در نزد امام لو می رود، جریان تردیدبدون اینکه خود را مقصر نشان دهد، در 13 آبان سال 1365 (هاشمی رفسنجانی) در میان شعار مرگ بر امریکا در پشت تریبون نماز جمعه قرار گرفت و ضمن حمله به لیبرالها و غربزدهها می گوید: «من نمونه بسیاری از استیصال آمریکاییها در سینه انباشته ام و مطالبی دارم که نمیشود اینجا همه آن را مطرح کرد و شاید در آینده چنین فرصتی پیش آید.»
-صاحب تئوری خط تردید جناب رفسنجانی، در زمانی که امام قصد عزل منتظری را داشت، تلاش زیادی برای حفظ منتظری در جایگاه قائم مقامی انجام دادند و حتی اجازه نداد تا نامه 6/1/68 امام از طریق صدا و سیما به اطلاع ملت رسانده شود، که در نهایت امام با درایت انقلابی خود، این تلاش منافقانه و مذبوحانه را نقش بر آب نمود و خطر منتظری را با عزل به موقع از سر نظام اسلامی برطرف نمود.
-خط تردید در روزهای پایانی دفاع مقدس به فرماندهان اصلی سپاه آنقدر فشار آورد که در نهایت فرماندهی وقت سپاه نامه ای تنظیم نمود و امکان ادامه جنگ و عملیات را با توجه به تجهیزات موجود غیر ممکن دانست و در نهایت خط نفوذی تردید جام تلخ زهر قطعنامه را به امام خمینی نوشاند، هر چند که استاد خط نفاق و تردید جناب رفسنجانی در خاطرات خود می گوید؛ که امام خصوصی به ایشان گفته اند؛ که پذیرش قطعنامه شیرین هم بود!
-خط نفاق تردید، نقش مؤثری در جهت نفوذ دشمن در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و حتی براندازی نظام اسلامی داشته و به جرأت می توان ادعا کرد، که بخشی از نیروهای انقلابی که امروز از قطار انقلاب پیاده شده و ریزش کرده اند، در نتیجه تلاش نفاق آلود خط تردید بود.
بی شک در فتنه اکبر آینده؛ نقش خط تردید و نفاق گسترده است، آن کسانی که به غلط آنان را یادگاران خمینیمی خوانند، در حالی که اعمال، رفتار و گفتارشان هیچ شباهتی با راه و رسم خمینی ندارد و این یادگاران توسط تئوریسین خط تردید علامه نام می گیرند و بر عسکر سوار می شوند تا فتنه اکبر آیندهرا رقم بزنند و امروز در تیتر روزنامه های مخالف راه امام، عکس خاندان خمینی کبیر را برای زمینه سازی فتنه اکبر می شود، دید.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
بالاخره رئیس شورای عالی امنیت ملی جناب روحانی که طی مدت ریاست جمهوریش، از انجام مانورهای موشکی و دفاعی و پخش آن از طریق صدا و سیما جلو گیری می کرد، دریافت که سیاست لبخند و کدخدا دانستن آمریکا به بیراهه رفتن است و این سیاستهای نابجا خسارتهای جبران ناپذیری به کشورمان وارد کرده و لذا در مورخ 10 دی 94 در نامه ی مهمی به سردار حسین دهقان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح نوشتند: «از آنجا که ظاهراً دولت آمریکا در نظر دارد، در ادامه سیاستهای خصمانه و دخالت نامشروع و غیرقانونی خود در زمینه حق تقویت قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران، اقدام به افزودن افراد و مؤسسات جدیدی در فهرست تحریمهای ظالمانه قبلی نماید؛ لازم است در چارچوب سیاستهای دفاعی مصوب، برنامه تولید انواع موشکهای مورد نیاز نیروهای مسلح با سرعت و جدیت بیشتری ادامه یابد. همچنین در صورت تکرار اینگونه اقدامات غلط و مداخلهجویانه از سوی آمریکا، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح موظف است با استفاده از کلیه امکانات، برنامهریزی جدیدی برای گسترش توانمندیهای موشکی کشور، بهعمل آورد.»
بارها امام و رهبرمان، مسئولین سیاسی و اجرائی کشور را از مذاکره با آمریکا یا همان شیطان بزرگ نهی فرمودند، ولی بارها دولتها و افراد لیبرال و غربگرا در زمان حیات امام و بعد از ایشان خواستار مذاکره و حتی جلوگیری از سردادن "شعار مرگ بر آمریکا" شدند و کار به جائی رسید که جناب رفسنجانی با دروغی بزرگ از قول امام ادعا کرد؛ که امام در سال 63 با گفتن "شعار مرگ بر آمریکا مخالفت" داشتند!
به هر صورت جناب روحانی پس از اینکه هزینه سنگینی را به اسم حقوقدان و متخصص امنیت ملی در مذاکرات هسته ای بر کشورمان تحمیل کرد و چرخیدن سانتریفیوژها را بر اساس برجام و خواست کدخدا از کار انداخت و بیش از 13 هزار سانتریفیوژ را برچید و سوخت اورانیوم 20 درصد نیروگاه تحقیقاتی تهران را اکسید نمود و قریب 11 تن اورانیوم 3.5 درصد را به خارج از کشور منتقل کرد، آنگاه متوجه گردید، که چرخ اقتصاد کشور با ایستادن سانتریفیوژها نه تنها حرکت نمی کند، بلکه رکود اقتصادی به بحران تبدیل شد و سبب گردید که کدخدا(آمریکا) هر روز به بهانه ای تحریم جدیدی بر علیه کشورمان تصویب و اجراء کند و لذا از قالب حقوقدانی خارج شد و گفتار سرهنگی در مقابل استکبار به خود گرفت و در دستوری دیر هنگام خواستار افزایش سرعت تولیدات موشکی را که چند سال قبل با شلیک آزمایشی موشک در مانورها هم مخالفت می کرد، صادر نمود. (هر چند که تخصیص بودجه نظامی برای سال 95 بر خلاف نامه ایشان است!)
در هر صورت ما از این اقدام رئیس شورای عالی امنیت ملی کشورمان، هر چند دیر هنگام است، تشکر می نمائیم و منتظریم که جناب روحانی از پرستیژ حقوقدانی، که هیچ عمل عقلانی در هنگام نوشتن و اجراء برجام در آن ندیدیم!، در "قامت سرهنگی" بخشی از آب رفته را به جوی برگرداند، اگر بتواند و همکاران لیبرال و غربگرای ایشان، بخصوص پدرخوانده دولتش، جناب رفسنجانی اجازه صادر نمایند!!!!!
سخنی را به جناب روحانی باید گفت؛ که سیلی را با سیلی جواب می دهند نه نامه ایی که هیچ تأثیری در روند تولید موشکی کشور ندارد!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
جغرافیای منطقه با یک حرکت پیچیده روبرو است و ایران اسلامی در کانون معادلات این حرکت سرنوشت ساز قرار گرفته است، اما وقتی نگاهمان را از عمق استراتژیک ایران در بیرون از مرزهایمان به سمت داخل می چرخانیم، صحنه های عجیب و مختلفی می بینیم. یک طرف تابوت شهداء گرانقدرمانرا نظاره می کنیم که در دفاع از حرم حسینی(ع) و زینبی(س)از عراق و سوریه به کشورمان باز می گردانند و فضای ایران اسلامی را با حضور خون رنگشان عطرآگین نموده اند. در طرف دیگر شاهد فتنه پیچیده تر از فتنه اکبر سال 88 هستیم، که در فتنه جدید اکبر، خیمگاه رفیع ولایت در طراحی حمله همه جانبه ی فتنه گران قرار گرفته است و در دیگر سو می بینیم، که عده ایی بدون توجه به تابوت شهداء و فتنه اکبر، بیش از 12000 نفر احساس تکلیف نموده تا در یک مسابقه دنیوی، کرسی های سبز مجلس شورای اسلامی را به تصرف خود درآورند!
از تعداد 12000 نفر، عده ای در زمین فتنه اکبر بازی می کنند و بدنبال فراگیر نمودن نفوذ دشمن هستند و بدنبال مجلسی در قواره وکیل الدوله هستند، اما عده ی دیگری از کید دشمن بیرونی و فتنه اکبر ثانی غافل شده و بدون توجه به رمز وحدت نیروهای مؤمن به انقلاب و اسلام، تکلیف سنگینی را بر دوش خود تصور می کنند، که اگر با بصیرت و عبرت به صحنه بنگرند، آنگاه متوجه خواهند شد، که ثبت نام و اصرار بر ماندن در صحنه انتخابات، بر خلاف تکیف و مصلحت انقلاب اسلامی است، زیرا آنچه امروز برای جریان مؤمن به اسلام و انقلاب اهمیت و الویت دارد، وحدت حداکثری و حمایت از افراد با کفایت و ولایت مداری است، که به فتنه اکبر و منافذ نفوذ دشمن واقفند، و بحمدلله در جمع ثبت نام کنندگان به اندازه نیاز یافت می شوند.
در عرصه رقابت انتخابات نیکو است؛ عزیزانی که از بدنه نیروهای مؤمن و انقلابی برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی دهم ثبت نام کرده اند، به آقایان حسین فدائی، محمد رضا باهنر، روح الله حسینیان، علی اصغر زارعی و علیرضا مرندی اقتدا کنند و برای رسیدن به وحدت حداکثری، صحنه رقابت نابجا و خطرناک با یکدیگر را که به نفع "جریان زر و زور و تزویر" است، ترک نمایند، زیرا انتخابات ریاست جمهوری سال 92 عبرتی بزرگ و درس آموز در پیش روی ماست، که اگر آقایان قالیباف، جللیلی، ولایتی و رضائی در صحنه انتخابات به رقابت با یکدیگر نمی پرداختند و رأی جریان انقلابی را متفرق نمی کردند، امروز شاهد حراج استقلال و امنیت کشور بدست جریان لیبرال دولت غربگرای اعتدال نبودیم و لذا دوستان عزیز کاربری که به جریان مؤمن و انقلابی پایبندند، باید در جهت فراگیر نمودن فرهنگ همگرائی و وحدت نیروهای انقلابی، عمارگونه وارد میدان شوند و به آنانی که امروز تکلیف خود را بر ماندن در صحنه رقابت می دانند، خطرات نفوذ دشمن خارجی و فتنه اکبر را متذکر شوند، شاید که تعدادی از کاندیداهای منتسب به جریان انقلاب به وحدت حداکثری پیوستند و در صورتی که به تکلیف انقلابی خود و مصلحت نظام اسلامی عمل نکردند، ایجاد کمپین خروج نیروهای مؤمن و انقلابی از اطراف این تشنگان قدرت و ثروت بعنوان دومین راه پیشنهاد می گردد.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ 12 مرداد سال 68 با تنفیذ مقام معظم رهبری رئیس جمهور کشور شد و در حالی که عده زیادی از مردم هنوز با ویرانه های جنگ دست و پنجه نرم می کردند، جناب هاشمی رفسنجانی در اولین اقدام سازندگی خود، دستور ساخت یک سونای خصوصی را در نهاد ریاست جمهوری صادر کردند و در این رابطه در صفحه 445 خاطرات خود در روز پنجشنبه 16 آذر سال 68 به این موضوع مهم و حیاتی! اشاره می کند و مینویسد: "در ساختمان نهاد(ریاست جمهوری) یک حمام کوچک سونا و بهداشتی برای معالجه درد کمر و رفع خستگی درست کردهاند. بخشی از آن برای استفاده آماده شده است. بیاثر نیست."
(منطقه گرشگری سد لتیان)
اکبر هاشمی رفسنجانی که خود و خانواده اش را مردمی می داند! در خاطرات روزانه خود در روز تاسوعا و عاشورا می نویسد: یکشنبه 30 تیر 1370 :«یک نفر چینی پیش بینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزلهای به قدرت 6.8 ریشتر در تهران روی خواهد داد. آمدن ما به لتیان هم بی ارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلاً قبول ندارم فقط به خاطر بچه ها آمدم. با هلی کوپتر به سد لتیان آمدیم. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچه ها خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم ؛ بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است.»البته مردم با شنیدن این خاطرات به عمق مذهبی بودن و مردمی بودن خاندان رفسنحانی پی می برند! (روزتاسوعا با هلی کوپتر از اموال ملت)
دوشنبه 31 تیر 1370 «امروز عاشورا است. تا ساعت هشت و نیم صبح خوابیدم. روز را به «استراحت» و انجام کارهایی که با خودم به «لتیان» برده بودم ، گذراندم. نزدیک غروب به خانه برگشتم.»(روزعاشورا. البته اسم کاخ را فراموش کرده اند که در خاطرات خود بنویسند)
پس از اینکه جناب روحانی در سال 92 کرسی ریاست جمهوری را تصاحب نمود و وارد نهاد ریاست جمهوری شد، به پیروی از خلف ناصالح خود(اکبر هاشمی رفسنجانی) در اولین اقدام، دستور بازسازی استخر ریاست جمهوری را با هزینه 70 میلیارد ریالی صادر کرد و نشان داد، که لحظه ای از فکر آسایش ملت دردرون استخر ریاست جمهوری غافل نیست! و هر گاه در درون سونا و استخر احساس خستگی به او دست می دهد، خود را به کناره های استخر رسانده و دستور سرعت بخشیدن به اجراء برجام را صادر می نماید، تا از نتیجه اجراء فوری آن، کدخدا(آمریکا) عنایات ویژهرا جهت رفع و یا لغو برخی تحریمها صادر نماید و سپس با حرکت پروپاگاندای و عوام فریبی، خود را پیروز برجام به مردم معرفی کند تا در سایه این فریب، فتح مجلسین خبرگان و شورای اسلامی بر اساس استراتژی فتنه جدید اکبر! محقق شود.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
کاندیداهای ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی در گرماگرم تبلیغات انتخاباتی بر روی قشر جوان و فعال کشور متمرکز می شوند و پس از موفقیت و در دست گرفتن کرسی مسئولیت، تلاش می کنند، ذائقه جوانان را به بازی گرفته و از آن طریق ماندن خود را در قدرت تداوم بخشند و لذا در مناسبتهای مخلتفی که با جوانان کشور مواجه می شوند، سعی وافری دارند که از زبان جوانان بدون اینکه عملی در پی آن باشد، سخن برانند و دولت اعتدال هم بر همین دایره تمرکز کرده است.
پس از برجام عده ای از مردم و جوانان با پروپاگاندا سازی دولت اعتدال به خیابانها آورده شدند و مردم فکر می کردند که مشکل بیکاری و رکود اقتصادی با عملیاتی شدن برجام حل می شود و لذا در خیابانها و محافل به جشن و شادی پرداختند و حتی از نیم تنه(تندیس) جناب ظریف الممالک رونمایی کردند و خبر از حل مشکلات دادند، ولیکن استراتژِی لبخندهای مُضحکانه و نابجا، نه تنها گره ای از مشکلات اقتصادی باز نکرد، بلکه شاهد افزایش قیمت دلار آمریکا و کاهش قیمت جهانی نفت بودیم.
در واپسین روزهای سال 93 آقای طیبنیا وزیر اقتصاد و دارایی اینگونه نوید داد و گفت: «امیدواریم سال 94 را با شرایط متناسب و با ثبات در بازار سرمایه شروع کنیم. سال 94 را سال خیلی خوبی میبینم و امیدوارم بذرهایی که در سال 93 کاشته شد، در سال 94 به ثمر بنشیند».
چقدر خوب می شد که دولت و آقای طیبنیا در جمع مردم حاضر می سدند و پاسخ می دادند، که چه بذری کاشته اند، که جوانه های آن هنوز روئیده؟! شما که بذری نکاشته اید، بلکه کدخدای جناب روحانی(آمریکا) نشاء خبیثه را نشانده، که شاید جوانه بزند و مشکل آب آشامیدنی مردم حل شود؟! باید به دولت تزویر و رکود متذکر شد؛ آیا موضوع افتضاء شیر دال قلابی آمریکا را در اولین سفر جناب روحانی به آمریکا فراموش کرده اید، که امروز منتظرید تا "درخت خبیثه برجام" ثمری داشته باشد؟!
"درخت خبیثه برجام" این روزها از سوی کشاورز متقلب آن یعنی آمریکا، مرتباً به انواع علفهای حرز آلوده می شود و در این راستا باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا در روز جمعه مورخ27 آبان 94 قانونی را امضا کرد که با اجراء آن، "اتباع 38 کشور عمدتاً اروپایی در صورتی که به ایران و چند کشور دیگر سفر کنند، باید برای ورود به آمریکا ویزا بگیرند." اما جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا بلا فاصله برای فریب طرف ایرانی، در نامهای به جناب ظریف می نویسد: «که دولت آمریکا با استفاده از همه ابزارهای در اختیار خود اجازه نمیدهد این قانون مانعی برای منافع اقتصادی ایران ایجاد کند.»
با تأسف فراوان در صدا و سیمای کشورمان شاهد بودیم که آقای عراقچی نامه جان کری را تعهد حقوقی دولت آمریکا می خواند، که این سخن برخلاف قانون مصوب مجلس و اختیارات رئیس جمهور آمریکا است و لذا پرده دیگری از تزویر و دروغ دولت اعتدال را در روز روشن و در سیمای جمهوری اسلامی شاهد بودیم!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
طی دو دهه گذشته برگزاری انتخابات در کشورمان برای جریانهای داخلی و خارجی از اهمیت بالائی برخوردار شده و این اهمیت آن تا جائی است که حتی گروههای مخالف نظام اسلامی و اپوزیسیون خارجی هم در انتخابات شرکت گسترده داشته و گزینه های را برای کاندیداتوری مطرح نموده، تا فرآیند تغییر نظام اسلامی را بر اساس معیارهای اسلام آمریکائی رقم زده و در این رابطه با جبهه استکباری آمریکا، کاملاً هماهنگ و همراه عمل می کنند.
این روزها با ثیت نام کاندیداها بازار تبلیغات انتخاباتی مجلسین شورای اسلامی و خبرگان رهبری بصورت نامحسوس آغاز شده و برخی از جریانهای داخلی تلاش دارند تا شورای نگهبان را در رسیدگی به صلاحیت کاندیداها دچار انفعال و سر درگمی قرار دهند، لذا راه تزویر و نفاق در پیش گرفته و نهضت ثبت نام گسترده کاندیداهای خبرگان و مجلس را کلید زده و امید دارند تا تشخیص حق از باطل را برای شورای نگهبان غیر ممکن نموده و آنگاه کاندیدهای مورد نظر خود را از فیلتر صلاحیت آن شورا عبور داده و پس از حضور افراد مخالف نظام در مرکز مهم تصمیم گیر و تصمیم ساز، مقصود نهایی خود را که بی پرده از زبان شیخ زیگزاگی انقلاب( هاشمی رفسنجانی) بیان گردیده درو نمایند.
اگر بخواهیم در مقابل توطئه جریان موذی لانه کرده در بدنه مدیریتی کشور و استکبار جهانی بایستیم، باید عماروار وارد میدان شویم، زیرا امام بزرگوار، رهبر عزیز و بصیر و شهداء والامقاممان به ما یاد داده اند که لحظه ای نباید از کید و مکر دشمنان غافل شد و باید همواره در میدان مبارزه با باطل حضور داشت و عفلت نورزید. در این رابطه جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان می گوید: «هر وقت توانستی پرچم اسلام را در انتهای افق به زمین بکوبی، آنگاه می توانی استراحت کنی.»
(تصویر روبرو آیت الله زکزاکی و شش فرزند شهیدش)
شهید احسان قاسمی، شهید نخبه ای که زندگی و تحصیل در آمریکا را به عشق اسلام و انقلاب رها کرد و به ایران برگشت در خصوص تکلیف سنگین این روزها در وصیت نامه اش نوشته است: «در اسلام تماشاچی نداریم، همه مسلمانان باید به هر نحوی، در صحنه نبرد بین حق و باطل شرکت کنند وگرنه خود نیز باطلند. پیام من به شما این است که زندگی؛ ماندن در چهار دیواری خانه و زندگی کردن برای زنده ماندن و لذت بردن و بی تفاوت بودن نسبت به تضادهای بین حق و باطل نیست، بلکه زندگی و زنده ماندن؛ مرگ در راه خداست.»
پس بیائید و بیائیم، جایگاه خودمان را در جغرفیای ظهور حضرت بقیة الله العظم مشخص نمائیم و صحنه انتخابات را به کسانی که در فکر نفوذ کدخدا(آمریکا) بر مقدرات کشورمان هستند، ببندیم که این شدنی است. یا علی
والسلام
به نام خدا و برای خدا
امام خامنه ای در مورخ 13 مهر 94 شیپور حمله همه جانبه فرهنگی، اعتقادی و سیاسیِ دشمنان را به صدا درآوردند و فرمودند: «ما مواجه ایم با یک حمله همه جانبه فرهنگی و اعتقادی و سیاسیِ اعلام نشده یعنی شما حالا که من دارم می گویم، قاعدتاً از من قبول می کنید لکن اطلاع ندارید از آنچه دارد اتّفاق میافتد بنده اطلاع دارم از آنچه دارد اتّفاق میافتد من دارم می بینم چه دارد اتفاق میافتد.»
وقتی بیانات مهم فوق از لبان رهبری عزیز شنیده شد، تحلیل های متفاوتی در خصوص اقدامات دشمن، در حوزهای مورد اشاره رهبری صورت پذیرفت اما خیلی زود همانند موضوعات؛ تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، و قتل عام فرهنگی به فراموشی سپرده شد و اکثر نیروهای مؤمن به انقلاب با بی توجهی از کنار آن گذشتند و متأسفانه امروز شاهد آنیم که تهاجم فرهنگی دشمن آسیب های عمیق به ملت عزیزمان وارد نموده و حتی نیروهای مؤمن به انقلاب از ترکش های مسموم آن در امان نبوده اند.
باید اعتراف کرد که هشدارهای امام خامنه ای در 13 مهر امسال جدی گرفته نشد و دشمنان با بهره گیری از غفلت یاران انقلاب، برخی از خاکریزهای مستحکم نظام اسلامی را تصرف کردند و برخی از سنگربانان انقلاب که برای انباشت اموال دنیوی در دفاع از خاکریزها غفلت کرده بودند، به اسارت دشمن در آمدند و غمگینانه باید گفت؛ که این افراد، به زبان، قلم و سایر ابزارهای دشمن تبدیل شده و شکستن استحکام نظام اسلامی را دنبال می کنند و امروز عمده حملات همه جانبه فرهنگی، اعتقادی و سیاسیِ دشمن از ناحیه همین افراد ترسو و بزدلی است که مراکز مهم مدیریت کشور را در دست گرفته و از درون سنگرهای انقلاب به دژ مستحکم آن حمله ور شده اند.
امروز سردمدار این حملات ناجوانمردانه، شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی است، که پس از فتنه اکبر در سال 88 این بار هم فتنه اکبر دیگری را در آستانه انتخابات اسفند سال جاری در سر دارد و در این راستا، سید حسن خمینی را علامه می خواند و وارد کود انتخابات خبرگان می نماید، تا انتقام عزل منتظری در سال 68 را از امام خمینی بازستاند ولذا فرمان حمله فرهنگی، اعتقادی و سیاسیِ آنهم با پول بیت المال و به نیابت از دشمنان نظام در دستان شیخ اکبر قرار گرفته است و خیمگاه رهبری را به اسم نظارت خبرگان و شعار انتخاباتی مورد هدف قرار داده است. آیا خواص همانند فتنه اکبر سال 88 سکوت خواهند کرد؟!
شیخی که همیشه زیگزاگی (هاشمی رفسنجانی) می رود در مراسم تقدیر از همسر امام می گوید: «علامه حجت الاسلام و المسلمین حاج حسن آقا خمینی مجتهد نمونه ای است که با هوش بالا به خوبی مسایل را تحلیل می کند و درس خارج ایشان در قم مورد توجه است.»
در این خصوص باید از ریاست محترم قوه قضائیه بعنوان خواصی که سکوت را شکست تشکر نمود، آیت الله آملی لاریجانی در رد علامه سازی اکبر رفسنجانی می گوید: «عده ای علامه تراشی می کنند. آیا واقعاً شما تشخیص دهنده علامه هستید؟ کسانی که این حرفها را می زنند آیا قادر به فهم دقیق متون معمولی کتب حوزوی هستند؟ با این وضع اینها علامه تشخیص دهنده میشوند! اینها بازیگری است، اینها استهزاء حوزههای علمیه است، اینها خندیدن به شعور مردم است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
علی رغم دبه درآوردن کدخدا(آمریکا) در زمان اجراء برجام، متأسفانه دولت ترسوی اعتدال همچنان ذلیلانه و حقیرانه به طبل اجراء برجام می کوبد و حتی برای اطمینان یافتن آمریکا، موضوع پایبندی خود، مبنی بر برچیدن تأسیسات هسته ای کشور را در رسانه های رسمی تحت هر شرایطی به اطلاع کدخدا می رساند و در همین بزنگاه جناب روحانی نهایت ارادت خود را به استحضار کدخدا رسانده و می گوید: «نقد و انتقاد دیگر جایی در زمینه برجام ندارد.»
تعجب آور است که همه این خیانتهای دولت اعتدال، در زمانی رخ داده که کنگره آمریکا رسماً محدودیتهای برای سفر افراد برخی کشورها بخصوص اروپائی ها به ایران تصویب کرده که من بعد برای سفر به آمریکا باید ویزا دریافت نمایند و در غیر اینصورت سفرشان به آمریکا ممنوع است و رئیس جمهور آمریکا هم این قانون را برای اجراء ابلاغ کرده است!
اما در کمال بهت حیرت، جناب ظریف الممالک و عراقچی نامه جان کری وزیر خارجه آمریکا را که مخالف نظر کنگره و اوباما است، در صدا و سیمای کشور، منافقانه از آن نامه تعهد حقوقی آمریکا می خوانند و این در صورتی است که حتی رئیس جمهور آمریکا هم در برخی از مواقع نمی تواند نظری مخالف کنگره داشته باشد، همانطور که رئیس جمهور ایران نمی تواند بر خلاف مصوبه های مجلس شورای اسلامی عمل نماید. در اینجا سئوالی مطرح است، پس چرا مسئولین مربوطه به اجراء کامل برجام علی رغم نقض آن از سوی آمریکا اصرار می ورزند؟! و به ملت خود دروغ می گویند و برداشتن قلب رأکتور اراک را بر اساس دستور آمریکا با کلمه انشاء الله در صدا و سیما بر زبان جاری می کنند! و مفتضحانه و منافقانه به آن افتخار می کنند!
عحیب تر این است که همه مسئولین کشوری و لشگری (رئیس قوه قضائیه، دبیر شورای عالی امنیت ملی، رئیس مجلس شورای اسلامی، وزیر خارجه آقای ظریف و آقای عراقچی معاون وزیر خارجه)، اقدام کنگره و رئیس جمهور آمریکا را مغایر با برجام می دانند ولیکن دولت اعتدال، به اجراء برجام بر اساس تعهد به کدخدا سرعت بیشتری بخشیده است! چــــــرا؟!!!!
پاسخ این سئوال را باید در دیدگاه های لیبرالی دولت و بخصوص شخص جناب روحانی جستجو کرد، که حل همه مشکلات کشور، حتی آب آشامیدن مردم را در لغو تحریمها و از دستان چدنی و خونخوار شیطان بزرگ تمنا می کرد و می نماید!
کاش جناب روحانی کشور داری را از امیرکبیر یاد می گرفت که گفته اند: در ایام صدارت امیرکبیر روزی احتشام الدوله عموی ناصرالدین شاه که والی بروجرد بود به تهران آمد و به حضور امیرکبیر رسید. امیرکبیر از احتشام الدوله پرسید: وضع بروجرد چطور است؟ حاکم لرستان جواب داد: قربان اوضاع به قدری امن و امان است که گرگ و میش از یک جوی آب میخورند. امیر برآشفت و گفت: من میخواهم مملکتی که من صدراعظمش هستم آنقدر امن و امان باشد که گرگی وجود نداشته باشد که در کنار میش آب بخورد. تو میگویی گرگ و میش از یک جوی آب میخورند؟
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]