سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای مردم! هرگاه دانستید، پس به آن عمل کنید؛ شاید که هدایت یابید . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 93 اردیبهشت 19 , ساعت 1:8 صبح

بنام خدا و برای خدا

در تاریخ قصه تلخ انجمن حجتیه می خوانیم که این جریان برای کسب مجوز از دربا شاهنشاهی وفعالیت علیه فتنه بهائیت (بابیت)، تعهدنامه ای را امضاء کرد که هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته باشد و صرفا به مبارزه با بهائیت بپردازد و دستگاه امنیتی رژیم شاه، با بررسی بخشی از اعضاء انجمن حجتیه ، به مرور زمان آنها را وارد کارهای بزرگ اقتصادی نمود و عملا انجمن به مادی اندیشی گرفتار و از اهداف اولیه خود دور ماند و وضعیت اقتصادی و زندگی آنها شبیه زندگی قارونی طلحه و زبیر شده بود و در این مقطع زمانی انجمن کاملا تحت تأثیر ساواک قرار گرفته بود. حجتیه

وقتی حضرت امام خمینی به خاطر جنایات شاه در کشتن مردم در سال 1357 از مردم می خواهد که نیمه شعبان از آذین بندی و چراغانی شهرها پرهیز نمایند، انجمن حجتیه در مخالفت با دستور امام با تمام توان به یاری رژیم شاه می شتابد و در تهران و بعضی از شهرهای کشور که از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، اقدام به چراغانی و آذین بندی شهرها می نماید و در نهایت کار انجمن به جائی رسید، که تقیّه را برای حفظ جان و مال تفسیر می کردند، نه برای حفظ دین.

در این مقطع زمانی انجمن حجتیه حتی سیاست گذاری درونی خود را هم به ساواک واگذاشته بود و ساواک هم بصورتهای مختلف از راهنمائی آنها مضایقه نمی کرد و به آنها یاد می داد، که همه قدرت در دست دشمن است و شما هم قدرت مقابله ندارید، پس کاری نکنید که شاه همچون پدرش مانع اجتماعات دینی و حتی عزاداری شما بشود و اعضاء انجمن که به قدرت زر و زور و تزویر وابسته شده بودند و بخاطر خوی کاخ نشینی یارای مبارزه را نداشتند، بدون دریافت کوچکترین امتیازی، تسلیم خواسته ها و سیاستهای دشمن شده بودند و این بخش کوچکی از داستان تاریخی غم انگیز انجمن حجتیه ای بود که می خواست ریشه ی بهائیت را بخشکاند!

در حال حاضر که مذاکرات هسته ای ایران با 5+1 در جریان است، شاید به جرأت بتوان ادعا کرد، که وضعیت تعدادی از تیم مذاکره کننده هسته ای ایرانی شبیه اعضاء انجمن حجتیه در مقابل ساواک است، که در اینجا جای ساواک، آمریکا قرار گفته و جای افرد انجمن حجتیه، بعضی از اعضاء تیم مذاکره کننده هسته ای! چرا که سابقه برخی از این افراد به باند نیویورکی وزارتخارجه ایران در سالهای گذشته برمی گردد.

باند نیورکی وزارت خارجه در سال 1366 که نماینده ایران در سازمان ملل محمد جعفر محلاتی بوده - که بعدا به آمریکا پناهنده شد - و محمد جواد ظریف هم در آن مقطع در دفتر نمایندگی ایران خدمت می کرده است، در حین مذاکرات قطعنامه 598 باند نیویورکی کوشیدند تا با غفلت وزات خارجه، اجماعی جهانی علیه ایران و با هدف حفظ صدام به وجود آورند، در این رابطه یکی از دیپلماتهای کشورمان می گوید؛ در آن مقطع که متوجه این موضوع شدم، بصورت پی در پی برای تهران تلکس می زدم تا بلکه کوچکترین تحرکی در این رابطه صورت گیرد، اما مسئولین وقت، حاضر به شنیدن مطالب به هیچ وجه نشدند و حتی به دکتر ولایتی وزیر خارجه وقت آنقدر از داخل برای تصویب قطعنامه598  فشار وارد می کنند، که ایشان صریحا می گوید « من وثوق الدله نیستم » وثوق الدوله کسی بود که قرارداد ننگین 1919 را که ایران تحت الحمایه انگلیس می شد را امضاء کرده بود. و با مطالعه کتاب راز قطعنامه درمی یابیم که فشارها به وزیر خارجه از ناحیه هاشمی رفسنجانی و تیم همراه او و بدون اطلاع امام بوده است که در خاطرات ایشان موجود است.باند نیویورکی

لذا باند نیورکی وزارت خارجه، که برخی از آنان قبلا در تیم مذاکره کننده هسته ای آقای روحانی در سال 1382 قرار داشته اند - مثل سیروس ناصری و سید حسین موسویان جاسوس - امروزهم در این رابطه به شدت فعال می باشند و آیا آن جماعتی که در سالهای جنگ، بدون نظر امام و با همکاری باند نیویورکی وزارت خارجه اجماع جهانی را، برای عدم پیروزی ایران در جنگ شکل دادند، امروز با صداقت به مقام معظم رهبری، مجلس و ملت گزارش می دهند!؟ و یا قصه ای مثل سال 66 را رقم خواهند زد!؟  

آقای محمد جواد ظریف، سیروس ناصری و سید حسین موسویان که همگی در آمریکا تحصیل وپرورش یافته اند، تا کنون خدمتی به کشور نداشته اند و بلعکس سؤ استفاده مالی و خیانتهای سیروس ناصری و جاسوسی موسویان به اثبات رسیده و محمد جعفر محلاتی هم به آمریکا پناهنده شده است و شما پیدا کنید پرتقال فروش را !!!

و حالا قصه پر غصه مذاکرات هسته ای ایران با 5+1 و دادن امتیازهای فراوان به طرف غربی چقدر شبیه ارتباط انجمن حجتیه با ساواک می باشد!

والسلام



لیست کل یادداشت های این وبلاگ