سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] از خدا بترسید ، ترسیدن وارسته‏اى که دامن به کمر زده و خود را آماده ساخته ، و در فرصتى که داشته کوشیده و ترسان به راه بندگى تاخته و نگریسته است در آنجا که رخت بایدش کشید و پایان کار و عاقبتى که بدان خواهد رسید . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 95 بهمن 19 , ساعت 2:43 عصر

به نام خدا و برای خدا

حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان در سی‌وچهارمین سال جایزه کتاب، بار دیگر از بازی مسخره برد-برد هود دفاع کرد، در هاله ای از توهم،8 گفت: «چرا ما رفتیم کنار قدرت‌های بزرگ؟ بعضی می‌گفتند؛ ما نباید اصلاً با اینها حرف بزنیم و نزدیک شویم. آنها یک کلاه گشاد دارند که ما تا نشستیم آن را سر ما می‌گذارند. ما هرچقدر می‌گفتیم ما عمامه داریم، کلاه سرمان نمی‌رود، می‌گفتند؛ کلاه خیلی گشاد دارند فوق عمامه

1-علی رغم اینکه در ماههای پایانی دولت سابق، با اذن رهبر معظم انقلاب، ایران در کشور عمان، بصورت مستقیم با آمریکائیها مذاکرات هسته ای را شروع کرد، ولی جناب روحانی با دغل بازی بدنبال اثبات شکست تابوی مذاکره مستقیم با آمریکا بنام خود است!

2-جناب روحانی بخوبی واقفند، وقتی در کشور انگلستان با گذشت چندین سال! موف به اخذ دکترای حقوق! می شوند، در همانجا عمامه اش را برداشتند و جای آن کلاه گشاد حقوقدانی گذاشتند!، هر چند ایشان نه حقوق می داند و نه توان مکالمه زبان انگلیسی داردف

3-رئیس جمهورمان و همه دنیا می دانند که بر اساس برجام، نه تحریمی لغو شده، نه چرخ اقتصاد کشور در حال چرخش است و نه سانتریفیوژها برای تولید سوخت صنعتی نی چرخند!

4-البته با قرائتی می شود گفت؛ که در برجام و مذاکرات هسته ای، بر سر جناب روحانی هیچ کلاهی نرفته، اما رئیس جمهورمان با تزویر و نفاق، کلاه گشادی را برای سالیان متمادی برای رضایت کدخدا(آمریکا) بر سر کشورمان نهاده و ایران را فعلا به مدت 15 سال از تولید سوخت هسته ای صنعتی، محروم کرده است!

5-وقتی پرونده غربزدگان لیبرال را چه با داشتن عمامه وچه بدون عمامه مورد بررسی قرار می دهیم، هیچ کدام از آنها، قبول ندارند که کلاه بر سرشان رفته و لذا حاج حسن روحانی هم از لیبرالهایی است، که همانند شاه به آمریکا اعتماد کرد و همچنان خود را پیروز میدان بازی برد-برد تصور نموده و با توهم افراطی، ادعا دارد که چون عمامه اش بزرگ است، کلاه شیطان بزرگ بر سرش نرفته است! و ای کاش حاج حسن، از عمامه گشاد ابوموسی اشعری در حکمیت عبرت می گرفت؟!

والسلام



لیست کل یادداشت های این وبلاگ