به نام خدا و برای خدا
والسلام
به نام خدا و برای خدا
مردمی که به جناب حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 اعتماد کردند، تصور نمی کردند که منظور تدبیر جناب والا مقام حسن روحانی از امید، سجده بر آستان کدخدا(آمریکا) است! و ملت به سبد کالای تقدیمی دولت در واپسین روزهای سال 92 امید بستند و تصور مردم از امید این بود که جناب روحانی وضعیت اقتصادی کشور را در وعده صد روزه حل می کند! و ملت فکر می کردند که کدخدا (آمریکا) امید حاج حسن خوشبین و مبتکر دولت ذلیل و رکود را ناامید نمی کند و روزنه ای از امید به رویش می گشاید تا شرمنده ملتش نگردد و دروغ هایش از پرده برون نیفتد، اما اینگونه نشد و امیدهای واهی صاحب کلید تزویر و نفاق، که دولنی ذلیل و علیل تشکیل داده، او را در نزد ملت سرفراز ایران و حتی مشتاقان انقلاب اسلامی در دنیا شرمنده کرد، هر چند که در مکتب کسانی که در نزد روباه پیر(انگلستان) تلمذ نموده اند، شرمندگی معنا ندارد!!!
آقای حسن روحانی بدون اینکه از نتیجه اجراء برجام شرمگین و سرافکنده باشد و مردانه پاسخ یاوه سرایان گاوچرانان آمریکائی را بدهد، در تازه ترین اظهارات کدخدا پسند خود، ممنوعیت نقد برجام را کلید زده و گفته: «نقد و انتقاد دیگر جایی در زمینه برجام ندارد.»
حسن روحانی با خوشحالی از فتوای مفتی های آمریکائی خود، مبنی بر تائید اینکه "ایران پایبند به تعهد دینی خود بوده" گفته است: «آنها اعلام کردند که ایران پایبند به تعهد دینی خود یعنی به دنبال سلاح کشتار جمعی نبوده.»
اخیراً حجت الاسلام سید حمید روحانی، در خصوص اینکه رئیس جمهورمان شجاعت نیست، گفته است: «کسانی که دشمن در آنها نفوذ میکند نقاط ضعفی دارند که دشمن آن را شناسایی میکند، گاهی افراد جاه طلب هستند، گاهی ترسو و برخی ساده لوح هستند و اینها راه نفوذ دشمن خواهد بود.»
در آخر باید به جناب روحانی گفت؛ قرار بر این است که جوجه را آخر پائیز و بعد از لغو تحریمهای وعده داده شده کدخدا(آمریکا) بشماریم و لذا جناب ایشان حق ندارد که جلوی نقد برجام را بگیرد. مگر تحریمی لغو شده؟! آیا وضعیت اقتصادی کشور و مردم بهبود یافته است؟! آیا اقتصاد شتاب گرفته و از رکود خارج شده؟! آیا نرخ تورم بر اساس جیب مردم محاسبه شده است؟! آیا یارانه نقدی ارزشش بالا رفته؟! آیا ارزش پول ملی افزایش پیدا کرده و قیمت دلار کاهش یافته است؟! آیا ملت، کاهش قیمتها را مشاهده کرده اند؟!
اگر اینگونه نیست، که نیست؛ پس جناب روحانی صاحب دولت رکود و بی تدبیری، حق ندارد با سخنان کذب، دیگران را از نقد برجام منع نماید و از دولت خود بدون اینکه شجاعتی در آنها دیده شود، تقدیر بیجا نماید!!!
از خود گذر کنیم که این خوان آخر است/این انقلاب بیمه حضرت عباس و حیدر است
تحریم می کنند که تسلیممان کنند/غافل از اینکه دل به بلاها شناور است
بیم هلاک نیست کسی را که از ازل/چشم امید او ،به خدای پیمبر(ص)است
با سکه و دلار نداریم هیچ کار/مارا به سر، هوای اشارات رهبر است
ای نائب امام (عج)، بفرما که جان دهیم/جانی که عاشقانه فدای تو سرور است
جان می دهیم و ننگ ملامت نمی خریم/حرف دل امام، همان حرف آخر است
والسلام
به نام خدا و برای خدا
هیچ کس فکر نمی کرد که سرنوشت جناب آقای رفسنجانی، که استوانه ی نظام اسلامی لقب گرفته بود، به اینجا برسد که روزی در برابر نظام اسلامی بایستد و از فتنه گران سال 88 که بخشی از آنان خاندان خودش بودند، حمایت کند و روز دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 از سوی شورای نگهبان قانون اساسی فاقد صلاحیت شناخته شود! و شورای نگهبان چقدر زیبا و عمارگونه از نظام اسلامی در برابر رفسنجانی دفاع نمود. اگر به بررسی چگونگی ورود جناب رفسنجانی در انتخاباتهای دو دهه گذشته بپردازیم، ایشان را می بینیم که همواره به قایم باشک بازی پرداخته و خود را برتر از دیگران می دیده و می گفت؛ اگر فرد قوی و مورد تائید من ثبت نام کند، من وارد صحنه انتخابات نمی شوم، ولی در ساعات پایانی سراسیمه با کاروانی از محافظان مسلح وارد وزارت کشور می شد و با ثبت نام خود به صحنه گردانی می پرداخت. وقتی ملت مشاهده می کرد، که مجدداً سر و کله عالی جناب نمایان شده، با خود زمزمه می کردند و می گفتند؛ این بار از ما چه می خواهد؟ و اگر در روز برگزاری انتخابات، مردم به ایشان رأی می دادند، آنگاه از نظر جناب مستطاب، ملت برازنده ی تقدیر بود، ولی اگر تفکر و خود خواهی عالی جناب را نمی پذیرفتند فی الفور به نزد خدا شکایت می برد و ملت را اغفال شده معرفی می کند.
اما در انتخابات آتی خبرگان، جناب هاشمی از تکرار بازیهای مسخره صرف نظر کرده و حضور خود در انتخابات را قبل از آغاز ثبت نام قطعی اعلام کرد. در خصوص چرائی تعجیل حضور عالی جناب که امکان تائید صلاحیتش بعید به نظر می رسد، این سئوال مطرح است، که آیا شرایط خاندان آقای رفسنجانی و خودش نسبت به زمان فتنه 88 تغییر پیدا کرده؟ و از گذشته خود، که ظلم بزرگی به امام، انقلاب، مردم و رهبری مرتکب شده اند، توبه و اظهار ندامت کرده اند؟ و اگر اینگونه نیست، آیا صلاحیت آقای رفسنجانی برای کاندیداتوری مجلس خبرگان، بعد از رد صلاحیت در سال 92 مورد تائید قرار می گیرد؟!
در نظام جمهوری اسلامی هر گاه بخواهند فردی را به استخدام یک نهاد و ارگان دولتی درآورند، در صورتی که یکی از اعضاء خاندان درجه یک او به اقدامات ضد امنیتی، مفاسد اقتصادی و سیاسی دچار شده باشد، امکان تائید صلاحیت برای ورود به آن ارگان و نهاد دولتی را از دست می دهد، حال با توجه به سوابق سؤ اقتصادی، امنیتی و سیاسی خاندان آقای رفسنجانی و حضور تأثیر گذار و گسترده آنان در فتنه سال 88 و محکومیت آنان از سوی قوه قضائیه، آیا امکان تائید صلاحیت چنین فردی که خود از رؤس فتنه 88 بوده، در نزد ملت پذیرفتنی است؟!
پایان بخش این وجیزه را به سخنی دلنشین از امام راحلمان مزین می کنم که در دیدار فقها و حقوقدانان شورای نگهبان فرمودند: «شما نباید فقط به فکر حالا باشید و بگویید آینده هر چه شد، باشد. شیاطین بتدریج کار میکنند. آمریکا برای پنجاه سال آینده خود نقشه دارد. شما باید طوری فکر کنید که این شورا برای همیشه محفوظ بماند ... اینکه شما یکی و مجلس یکی، شما یکی و دولت یکی، ضرر میزند. شما روی مواضع اسلام قاطع بایستید ... اصولاً آنچه که باید در نظر گرفته شود خداست، نه مردم.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس از گذشت 26 سال از جریان قائم مقامی مرحوم منتظری که با حمایت آقای رفسنجانی در این پست مهم و حساس قرار گرفت و در نهایت در سال 68 با اقدام انقلابی امام خمینی عزل شد، این روزها شاهدیم، شخص بانی پروژه قائم مقامی، خود عاقبتی بدتر از منتظری دارد و جریان منتظری دوم را در آستانه انتخابات مهم مجلس خبرگان رهبری برای رسیدن به مطامع دنیای و با قصد تفرقه در انسجام ملت، راهبری می کند و جایگاه رفیع رهبری را مورد هدف گرفته، تا آنچه را که در فتنه آفرینی سال 88 بدست نیاورده، در انتخابات مجلس خبرگان رهبری بدست آورد!
اقدامات ساختار شکنانه و طرح "شورایی نمودن رهبری"، و گیسل ثبت نام کنندگان فاقد صلاحیت علمی و اخلاقی در انتخابات مجلس خبرگان توسط حجةالاسلام رفسنجانی، خوشحالی شیطان بزرگ و مخالفان نظام اسلامی را بدنبال داشته و حاصل این اقدامات به ما خبر می دهد، که در آینده ای نزدیک، با مدل جدیدی از فتنه و فتنه گری روبرو خواهیم شد، که در آن، کسی به امام و رهبری اهانت نمی کند، سطل های زباله به آتش کشیده نمی شود و خاندان هاشمی رفسنجانی بعنوان بانیان اصلی فتنه مجبور نیستند، همانند فتنه سال 88 در سطح خیابانها به هدایت فتنه گران بپردازند!
اگر اسناد فتنه سال 88 منتشر می شد و سران منافق و یاغیان فتنه و آنانی که خود عنان فتنه را در دست داشتند و در پشت صحنه، بدنبال تحمیل حکمیت، همانند جنگ صفین به امام جامعه بودند، در وقت لازم به مجازات می رسیدند و چشم فتنه کور می شد، امروز دیگر شاهد جولان و توطئه پیچیده آنان در انتخابات مجلس خبرگان نبودیم و اینجا است که زمینه نفوذ آمریکا با مدیریت دنیا طلبان و مرعوبان شیطان بزرگ رقم می خورد.
هاشمی رفسنجانی با نفاق پیچیده خود، سالها است که در آستین نظام اسلامی جا خوش کرده و در بالاترین درجه حفاظتی قرار گرفته و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را در اختیار دارد، اما منافقانه از آن جایگاه در جهت مصلحت خود و خاندانش بهره می گیرد و به تضعیف ولایت فقیه و حمایت از مخالفان نظام اسلامی و بزک نمودن آمریکا پرداخته است. رهبر عزیزمان، سالها است، که چنین شریک خائنی را که مجسمه "جریان زر و زور و تزویر" است تحمل کرده و دم بر نمی آورند و عجب شریک بی مروتی است این هاشمی رفسنجانی!
با توجه به شرایط پیچیده کشور و جهان؛ آیا راهی برای پالایش جریان نفاق، از مسئولیتهای حساس و مهم کشور وجود دارد؟ آیا برخورد قانونی با جریان نفاقیکه سالها است، خود را بر ملت، کشور و رهبری تحمیل نموده، مهیا است؟
با مذاکراتی که در این رابطه با دوستداران انقلاب اسلامی داشتم، دو موضوع مهم را پیشنهاد نمودند، که اولاً اسناد فتنه سال 88 به همراه اعترافات فتنه گران اصلی، از طریق صدا و سیما پخش گردد و جراید کثیرالانتشار پس از چاپ آنها را در دسترس مردم قرار دهند. ثانیآً با توجه به اینکه جریان نفاق اهداف خود را بعد از پیروزی در انتخابات خبرگان رهبری به صراحت اعلام داشته، پس باید بصورت مستدل و مستند به افشاء چهره نفاق همت گماشت که وقت بسیار تنگ است و منظری دوم بشدت فعال.
دیروز یا امروز یا فردا همین است / فتنه همیشه این طرفها در کمین است
ما هر چه خوردیم از خودی بوده نه از غیر / این مار سی سال است که در آستین است
چون صخره باید بود و همچون موج سرکش / سیلی جواب این هجوم سهمگین است
اینجا نه کوفه نه مدینه نه فلسطین / این مملکت مُلک امیرالمومنین است
ما از شهادت هیچ پروایی نداریم / هر کس حسینی زندگی کرده چنین است
والسلام
به نام خدا و برای خدا
صدای شیپور انتخابات مجلس خبرگان رهبری با ثبت نام کاندیاهای احتمالی به صدا در آمده و گروهای سیاسی هم فعال تر از گذشته، رایزنی با کاندیداها را سرعت بخشیده اند و به پالایش لیستهای معرفی خود پرداخته تا به موقع بتوانند گزینه های مورد نظر خود را با استفاده از ابزارهای گوناگون به مردم بقبولانند! آیا ملت زیر بار گروه ها و جریانهای که در فتنه سال 88 کشور را به آشوب کشیدند، خواهند رفت؟! برای اینکه مردم، گرفتار فریب دکانداران بی صداقت، منافق و بزک کنندگان آمریکا و فتنه گران سالهای 78 و 88 را نشوند، چه باید کرد؟!
وقتی دوره های چهارگانه انتخابات خبرگان رهبری را مورد بررسی قرار می دهیم، به مسئله ای به غیر از انجام تکلیف شرعی و انقلابی، از سوی ثبت نام کنندگان نمی رسیم ولیکن "جریان زر و زور و تزویر" از مدتها قبل، منافقانه منتظر برگزاری انتخابات خبرگان رهبری بوده تا استحکام درونی نظام اسلامی را بشکند. غمگینانه باید گفت؛ این روزها برای عده ای، ادای تکلیف انقلابی و شرعی بی معنا شده و صرفاً بر اساس تکلیف حزبی و گروهی به صحنه انتخابات خبرگان رهبری آمده و یا آورده شده اند، تا انتقام شکست فتنه سال 88 را از ملت بگیرند.
امروز می بینیم فردی که یک روز لقب استوانه نظام(آقای هاشمی رفسنجانی) گرفته بود، آنقدر در نزد مردم بصیر و انقلابی کشور پست و حقیر شده، که دیگر جایی برای اقامه نماز جمعه در میان مردم متدین تهران ندارد و در آخرین نماز جمعه اش، کسانی بر او اقتدا کردند که به همراه دوست دختر و پسر خود به نماز جمعه آورده شده و در حالی که کفش بر پا داشتند، نماز خواندند و این سرنوشت کسی است، که علیه کشور و ولایت توطئه نماید و فتنه سال 88 را تدارک ببیند و در نهایت با هدایت فرزند فاسد و متخلفش(مهدی رفسنجانی) امام افراد لاابالی و فتنه گر گردید!!!
حجةالاسلام رفسنجانی در آخرین افاضات منافقانه خود خیمه ولایت فقیه را نشانه رفت و گفت: «گروهی برای بررسی انتخاب رهبری در صورت پیشامد حادثه تعیین شده است حالا هر وقتی که بنا شد رهبری عوض شود یا نباشد و کس دیگری بیاید، دوباره باید کار عمدهای انجام دهند.»
در ورای سخنان به ظاهر منطقی و دلسوزانه آقای رفسنجانی، حسادت بر ولی فقیه، نفاق و دنیا طلبی و گسستن وحدت ملت دیده می شود و به نظر می رسد، مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با بودجه بیت المال به مرکز توطئه علیه نظام اسلامی تبدیل شده و شعار مردم فریب نظارت بر زیر مجموعه های رهبری، همانند پیراهن عثمانی است، که از آن مرکز استخراج و بدست آقای رفسنجانی داده، تا ملت فهیم ایران را با پیراهن عثمانی جدید از راه امام و انقلاب منحرف نمایند.
امام عظیم الشأنمان خمینی کبیر فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید که آسیبی به مملکت نرسد.» حال اگر نوه دنیا طلب امام خمینی(سید حسن) توسط هاشمی رفسنجانی برای ایجاد انحراف در خط امام خمینی به صحنه انتخابات آورده شده و دلبستگی و وابستگی خود را به فتنه گران سال 88 اثبات نموده، در اینجا ملت قیور انقلابی ایران، باید با سلاح بصیرت انقلابی، توطئه اغوا گران و شیاطین را نقش بر آب نموده و از مسیر راستین اسلام و انقلاب امام دفاع نمایند و نوه خمینی عزیز هم در صورت تخطی از خط و راه امام، حتماً در این معرکه قربانی رفسنجانی خواهد شد!!!
حضرت علّامه محمّدتقی جعفری جقدر زیبا به این جماعت متذکر شدند و فرمودند: «چقدر خنده آور یا جای تأسّف است که انسان به امید دست یافتن به دوا خود را مریض بسازد و چقدر باعث خسارت است که انسان به امید توبه مرتکب جرم و گناه شود و بگوید : همواره در توبه باز است و من از این گناهان توبه خواهم کرد.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
رهبر معظم انقلاب در سال 84 در رابطه با جریان اصولگرای اصلاح طلب به دانشجویان حاضر در جلسه فرمودند: «بنده دعوای اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیم بندی را غلط میدانم. نقطهی مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاحطلب، اصولگرا نیست. نقطهی مقابل اصولگرا، آدم بیاصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ ... نقطهی مقابل اصلاحطلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاحطلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبهروز و نوبهنو.»
این روزها آش جریان اصولگرایان و اصلاح طلبان آنقدر شور گردیده، که موجب دلزدگی حامیان آنان شده، کافی است، در این رابطه نیم نگاهی به ساکنین مجلس شورای اسلامی و دولت اعتدال در خصوص مذاکرات هسته ای و اجراء برجام داشته باشیم، آنگاه چهره تشنگان قدرت و ثروت و بزک کنندگان شیطان بزرگ در جریانات مدعی اصولگرائی و اصلاح طلبی دیده می شود!
اگر بخواهیم مصداق اصولگرای اصلاح طلب واقعی را بشناسیم، به فردی از نمایندگان انقلابی مجلس هشتم به نام سردار علی اصغر زارعی می رسیم، که وقتی مشاهده نمود، یکی از مدیران پارلمانی دولت احمدی نژاد در زمان استیضاء وزیر کشور(مرحوم کردان)، مبلغی پول در بین نمایندگان موافق استیضاء توزیع می کند، با دیدن این فعل حرام، یک سیلی آب دار به گونهی فرد متخلف مینوازد، تا جلوی منکری را بگیرد.
اما در نقطه مقابل نهی از منکر سردار زارعی، امر به منکری مشاهده شد، مبنی بر اینکه مسئول روابط عمومی منطقه آزاد اروند قبل از اجراء "برنامه پایش" به صدا و سیما می آید و یک جعبه ای که در درون آن تعدادی سکه طلا قرار دارد، بعنوان رشوه به مجری برنامه می دهد، تا مهمان برنامه را که آقای علی اکبر ترکان است، با سئوالات خود، به چالش نکشاند. سید امیر سیاح از عوامل برنامه پایش در صفحه شخصی خود در خصوص سکه های رشوه، می نویسد: "بعد از خروج مهمان(اکبر ترکان) از استودیو ، جعبه زیر را به مهمان محترم دادم و گفتم روابط عمومی زیرمجموعه شما قبل از برنامه برای ما اینها رو فرستاده. جعبه را باز کرد، توش رو که دید، اول جاخورد. بعد خودش را جمع و جور کرد و پرسید؛ یعنی این هدیه(رشوه که در منطق دولت اعتدال هدیه خوانده می شود) رو قبول نمی کنید؟!! این بار من جاخوردم و محکم پاسخ دادم: توهین خیلی بزرگی بود به ما. به زیرمجموعه تون بفرمایید با رسانه ها اینطور رفتار نکنند. گفت باشه. سکه ها رو گذاشت جیبش و رفت..."
در منطق آقای ترکان جای معروف با منکر عوض شده، همچنان که قرآن می فرماید: «الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ ... توبه 67» (ترجمه: مردان و زنان منافق مانند یکدیگرند، مردم را امر به زشتی نموده و از عمل پسندیده بازمی دارند ...)
حضرت امام خامنهای حفظه الله در سال 1384 در اوج قدرت اصولگرایان شاخصه جدیدی از اصولگرای واقعی را تبیین نمودند، که متأسفانه با غفلت نیروهای مؤمن و انقلابی، جریان اصولگرای اصلاحطلبیبا معیار تعریف شده، پا به میدان ننهاد، تا از تکثر دکانهای دو نبش اصولگرائی و اصلاح طلبی که هدفی به غیر از کسب قدرت، حفظ قدرت و کنترل قدرت ندارند، جلوگیری شود، و اگر این اتفاق مبارک می افتاد، کشور در سیطره نفوذ جریان کثیف زر و زور و تزویر قرار نمی گرفت و طلحه ها، زبیرها و ابوموسی اشعریها همچون موریانه، به جان ثمره ی امام(ره) یعنی انقلاب اسلامی نمی افتادند. اما چرا اینگونه نشد؟!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس گزارش مغرضانه ی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی که ایران را متهم به عملیاتی کردن ساخت سلاح هسته ای در قبل از سال 2003 کرده بود، در اقدامی هماهنگ، اعضاء مجلس نمایندگان آمریکا نیز در روز سهشنبه طرح تحریم جدیدی علیه کشورمان را ارائه که با 407 رأی مثبت در برابر تنها 19 رأی منفی به تصویب رسید، که بر اساس آن، ایران جزء کشورهای «محور شرارت» قرار گرفته است. تصویب این طرح موجب می شود که بخش زیادی از گردشگران و فعالان تجاری کشورهای عضو اتحادیه اروپا و آمریکایی که قصد سفر به ایران را دارند، با محدودیت روبرو گردند و گسترش روابط اقتصادی و تجاری را مختل نماید.
مطابق ماده 29 برجام که در آن می خوانیم؛ «اتحادیه اروپایی و دولت های عضو و همچنین ایالات متحده، منطبق با قوانین خود، از هرگونه سیاست با هدف خاص تاثیرگذاری خصمانه و مستقیم بر عادی سازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهداتشان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیت آمیز این برجام خودداری خواهند کرد.» پس ایران برابر ماده 29 برجام می تواند، نسبت به نقض برجام توسط آمریکا اعتراض نماید و شکایت خود را در محکمه ای صالحه که در برجام ساز و کار آن مشخص گردیده مطرح و خواستار رسیدگی به حقوق خود گردد، اما چرا وزارت خارجه و دولت اعتدال "صُمٌ بُکمٌ عُمیٌ" شده اند و از ارائه شکایت و دفاع از حقوق ملت ایران لرزان و ترسانند؟! راز این بُزدلی در کجاست؟!
به جرأت می توان راز ترس و عدم شکایت طرف ایرانی را در ترکیب اعضاء کمیسیون مشترک رسیدگی به برجام دید، که دارای 8 عضو بوده و از نمایندگان کشورهای 1+5 (دولتهای چین، فرانسه، آلمان، روسیه، انگلستان و ایالات متحده، به همراه نماینده اتحادیه اروپایی)، و ایران، تشکیل شده است، که اکثریت رأی 6 عضو از 8 عضو ملاک عمل قرار می گیرد و چقدر دقیق شیطان بزرگ حق ناچیزی که در ماده 29 برای ایران قائل شده بود در کمیسیون مشترک باز ستاند!
حال اگر ایران بخواهد شکایتی را در کمیسیون مشترک مطرح نماید به 6 رأی نیاز دارد که با توجه به ترکیب فوق که اکثر آنان از دشمنان اصلی انقلاب اسلامی و با شیطان بزرگ هماهنگ هستند، امکان اخذ رأی به نفع ایران وجود نخواهد داشت و لذا این ذلت و راز "صُمٌ بُکمٌ عُمیٌ" بودن وزارت خارجه و دولت لیبرال جناب روحانی است! و گر نه هیچ عاقلی نمی پذیرد، که حقوقش در بازی های سیاسی کدخدا(آمریکا) به بازی گرفته شود! و آنگاه جناب روحانی خود را حقوقدان می خواند و با طرح ادعایی مضحک و بی جا اعلام می نماید که در بازی برد-برد سه گل زده ایم و دو گل خورده ایم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
مذاکرات هسته ای با بازی دومینوی آمریکا و بازی مسخره برد-برد جناب روحانی با صدور برجام و باخت دولت اعتدال به پایان رسید و دولت لیبرال، با خوشبینی افراطی و بدون گرفتن تعهد لازم از کدخدا(آمریکا) به اجراء پرجام پرداخت، تا با لغو احتمالی تحریم ها، از آن بعنوان برگ برنده ای جهت به تصرف درآوردن مجلس شورای اسلامی استفاده نماید. ولیکن پس از اجرائی شدن زود هنگام برجام، توسط دولت روکود(اعتدال)، کدخدا(آمریکا) همانند گذشته به تعهد نیم بند و نانوشته ی خود پایبند نماند و دولت خوشبین روحانی! را با سقوط پی در پی قیمت طلای سیاه به وحشت انداخت و مجلس عزای عظمی دیگری، برای اعتدالیون در هنگام پرداخت یارانه های نقدی کلید زد و کدخدا(آمریکا) هم بدون توجه به مصیبت عظمی دولت جناب روحانی، به مضحکه نمودن منتظران خوشبین لغو تحریم ها پرداخته است و مرتباً سخن از گزینه های روی میز و زیرمیز به میان می آورد تا همچنان در بازی دومینوی خود، امتیازهای دیگری از دولت ترسان و لرزان روحانی دریافت نماید.
در حالی که منطقه خاورمیانه با آتش افروزی آمریکا آبستن تحولاتی گسترده شده، کدخدا(آمریکا) در این مقطع زمانی با تعلیق برخی از تحریمها، بدنبال وابسته کردن کشور به غرب در حوزه اقتصادی است، تا از همین طریق در انتخابات 7 اسفند 94 به یاری دولت وامانده اعتدال بپردازد و جناب روحانی هم با چراغ سبز پدرخوانده دولت به بدهبستان های هسته ای سرگرم شده تا بر اساس محاسبات صورت گرفته، در پازل بازی دومینوی آمریکا، با اعطا امتیازهای پی در پی، به کدخدا نقش خود را بخوبی ایفا نماید!
آمریکاییها از مواضع نسنجیده و ذلت بار دولت جناب روحانی در مذاکرات هسته ای، دریافته اند؛ که با حضور این دولت غربگرای، امکان تغییر گفتمان انقلابی نظام اسلامی، به گفتمان لیبرال غربی وجود دارد و لذا کدخدا بنا را بر این گذاشته که بر اساس برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل و بهانه تراشی های بی مورد و پی در پی، لغو تحریمها را علی رغم دریافت امتیازهای فراوان به تأخیر اندازد و با ایجاد سایه شوم جنگ بر سر مردم و محور شررات خواندن ایران، قصد دارد، که ملت ایران را از انقلاب اسلامی خود خسته نماید، تا پس از 37 سال مبارزه با آمریکا، مجدداً تحت سیطره شیطان بزرگ قرار گیرند و ناکامی های آمریکا در جهان، با تغییر گفتمان انقلابی به لیبرال، بعنوان فرصت طلایی در اختیار آمریکای استکبار قرار گیرد، که این رؤیا و توهم شیطانی تعبیر نخواهد شد. انشاءالله
پس با خدایا:
با این دلِ خسته دست و دل بازی کن... / تحریمِ دلِ مرا براندازی کن...
من یک اتمم خدا؛ که نا چیز هستم... / با حُبِّ علی مرا غنی سازی کن...
والسلام
«السلام علیک یاابا عبدالله الحسین»
دین من عشق است، ایمانم "حُسین"
درد من عشق است، درمانم "حُسین"
اِختِلافی بِینِ چَشم است و قَلَم
می نِویسَد؛ عِشق، می خوانَم "حُسِین"
بر گرفته از وبلاگ آقای علیرضا اسحاقیان
به نام خدا و برای خدا
بنا بر اعلام رسمی وزارت کشور ثبت نام از کاندیداهای مجلس خبرگان رهبری از روز 26 آذر 94 آغاز می شود، که انتخابات مجلس خبرگان در این مقطع زمانی با توجه به تحرکات جریان نفاق از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، زیرا جریان نفاق که در فتنه پیچیده سال 88 در رسیدن به اهداف کثیف و حقیرانه ی خود در گردنه نهم دی توسط ملت فهیم و انقلابی ایران عزیز متوقف شد، در این برهه حساس، بدنبال انتقام از ولایت، انقلاب اسلامی و مردم هستند و لذا از مدتها قبل استراتژی نفوذ در مجلس خبرگان را با دو هدف نفسانی دنبال می نمایند.
در اینجا سئوالی مطرح است که جریان نفاق و فتنه گران سال 88 از مجلس خبرگان رهبری که محل اجتهاد و بررسی توانمندی و صلاحیت رهبری است، چه می خواهند و چه اهدافی را دنبال می نمایند؟ آیا می خواهند تفکرات حزبی و گروهی را که حاصلی جز جنجال آفرینی سیاسی برای کشور در بر نداشته، به درون مجلس خبرگان هم بکشانند، تا شاید آنچه را که با فتنه سال 88 بدست نیاوردند، در بگو مگوهای سیاسی خبرگان رهبری درو نمایند و در نهایت تز منافقانه ی آقای رفسنجانی مبنی بر "شورایی نمودن رهبری" و یا "رهبری فردی سمبلیک" که تحت نفوذ جریان نفاق باشد، شکل گیرد، تا در سر بزنگاه ها، که جناب رفسنجانی قرآن بر سر نیزه می برد و "پروژه حکمیت" را مطرح می کند، شورای رهبری و یا رهبر فردی سمبلیک وادار به پذیرش حکمیت، همانند پایان غمبار جنگ صفین گردند، تا پروژه براندازی نظام اسلامی فتنه های آینده در برخورد با "گردنه نهم دی" متوقف نگردند و "پروژه نفوذ آمریکا"در "پسا برجام" محقق گردد.
جریان نفاق از مجلس خبرگانی که با معیارهای اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم و امام راحل و بزرگوارمانهماهنگی داشته باشد، به شدت می ترسد و لذا منافقانه بدنبال تغییر معیارهای آن بر اساس الگوی اسلام آمریکائی و یا همان "اسلام زر و زور و تزویر" است!
جریان نفاق برای عملیاتی نمودن پروژه نفوذ در مجلس خبرگان، از مدتها قبل حمله به نهاد شورای نگهبان و تضعیف آن را در دستور کاری خود قرار داده و به موازات آن به پروژه آیت الله سازی و علامه سازی روی آورده، و ناگهاندر یک همایش رسمی، حجت الاسلام سید حسن خمینی از سوی آقای رفسنجانی لقب علامه دریافت می کند، و این در صورتی است که هیچ مرجع معظم تقلید و یا مراکز علمی معتبر حوزوی، فی البداهه به کسی، بدون داشتن شرایط و صلاحیت علمی و اخلاقی لازم، لقب علامه اعطا نمی کنند! ولذا ملت انقلابی و فهیم ایران اسلامی باید به هوش باشند که جریان نفاق برای آینده خبرگان رهبری، نقشه های خطرناکی کشیده اند، که به فضل الهی و خون مطهر شهداء والا مقام انقلاب اسلامی و ایجاد نهضت بزرگ روشنگری توسط عمارهای نظام اسلامی، توطئه شیطانی "جریان نفاق زر و زور و تزویر"به شکست انجامیده و رسوا خواهند شد و در نهایت راه مقدس انقلاب شکومند اسلامی مان که با رهبری امام خامنه ای مورد قبول مستضعفین جهان قرار گرفته، با انقلاب جهانی حضرت بقیة الله العظم به ثمر خواهد نشست. انشاءالله
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]