به نام خدا و برای خدا

سی‌ان‌ان به نقل از سلمان الانصاری که یک نویسنده گمنامی است در 14 آذر 94 طی یک برنامه رادیویی می گوید: «همانطور که عربستان توانست طی 15 دقیقه بر آسمان یمن مسلط شود، فکر نمی‌کنم کنترل بر آسمان ایران بیش از چهار تا شش ساعت طول بکشد. میخواهم بگویم که تهران نباید لحظه‌ای، صبر عربستان سعودی را بیازماید.»

این سخن سلمان الانصاری آنقدر مسخره و بی پایه و بنیاد است، که کالین پاول وزیر دفاع اسبق آمریکا، به عنوان مهمان و کارشناس تلفنی برنامه، پس از خنده ای تمسخر آمیز به جوانان مغرور و خام سعودی می گوید: «نه نه ، من چنین فکر نمی کنم . صحبتهای شما بیشتر جنبه جوک و خنده دارد اگر ایران مستقیم با شما وارد جنگ شود شما حتی فرصت پیدا نمی کنید که تلفن را بردارید تا از ما تقاضای کمک کنید. بهتر است کمی واقع بین باشید و ایران را با یمن و هیچ کشور دیگر مقایسه نکنید. حتی ما هم تا کنون چنین ادعایی نکرده ایم.»

پس از درج این نظرات، سئوال اساسی از رئیس جمهور و وزارت خارجه انفعال کشورمان این است که در سیاست خارجی دولت لیبرال اعتدال چه اتفاقی افتاده که انسانهای بی مقدار و ترسوی سعودی که جرأت مقابله با ملت یمن را ندارند، بی شرمانه ادعای تسخیر آسمان ایران را ظرف 4 ساعت می نمایند؟!

در حالی که حکومت سعودی با هماهنگی مزدوران تعدادی از کشورهای عربی قریب 9 ماه در گرداب یمن گیر افتاده و بخشی از سه استان عربستان در تصرف جوانان برومند یمنی قرار گرفته و بزدلان سعودی تاب مقاومت در برابر مردان پولادین یمنی را ندارند، اما عجیب است که بزدلان سعودی جرأت بی ادبی به ملت سرفراز و قهرمان ایران را پیدا کرده اند؟! پاسخ این سئوال را باید در لابلای گفتار و اعمال ذلیلانه مسئولین دولتی و پدرخوانده دولت جستجو کرد، آنجا که جناب رفسنجانی در خصوص پادشاه وقت عربستان می گوید:«سرمایه ای برای جهان اسلام و ملت عربستان» است! و یا وقتی دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، توسط پلیس عربستان مورد تجاوز قرار می گیرند، دولت اعتدال از ترس و وحشت تلاش می کند که آن را بی اهمیت نشان دهد و یا از افشاء آن جلوگیری کند و یا وقتی مسئولین دولتی در مقابل کشتار بی گناهان در حادثه غمبار منا هیچ واکنش تهدید آمیزی از خود نشان نداده و وزیر خارجه کشورمان قریب 15 روز در نیویورک به دست دادن با شیطان و التماس و زانو زدن در مقابل پادشاه کویت می پردازد و عربستان هم با پروئی تمام حاضر به دادن ویزا به نماینده دولت اعتدال یعنی علی جنتی هم نمی شود! و اینجا است که همه این اقدامات ذلیلانه دولت اعتدال موجب شد، که حکومت عربستان و جوانان خام آنها این روزها حرفهای بزرگتر از دهان و کشورشان علیه ملت قهرمان ایران به زبان آورند!

اُف بر این دولت بی کفایت اعتدال باد که موجب تضعیف انقلاب اسلامی در جهان گردید.

والسلام    

به نام خدا و برای خدا

مذاکره کنندگان هسته ای که این روزها با هماهنگی جناب روحانی و احتمالاً امر کدخدا(آمریکا) و بدون توجه به دستور مقام معظم رهبری در حال ارسال اورانیوم غنی شده به روسیه و باز کردن پیچ مهره های قلب رأکتور اراک و آماده کردن آن برای ریختن بتن آمریکائی در روزنه های قلب رأکتور هستند و با ذوق زدگی، خبر از بسته شدن پرونده PMD  می دهند. آیا این خبر صحت دارد؟! در این رابطه چند سئوال مطرح است که بسته شدن پرونده PMD را با توجه به دشمنی آمریکا و اسرائیل دور از واقعیت و با اما و اگرهایی روبرو می کند.

1-اگر شورای حکام و 5+1 قصد بستن پرونده سراسر کذب  PMD را داشتند، پس چرا آقای آمانو در گزارش خود موضوع ساخت اتاق مخصوص انفجار در پارچین را در سال 2003 مطرح نموده است؟!

2-اگر قرار بر بسته شدن پرونده PMD بوده، پس چرا گزارش آمانو سفید و سیاه است؟!

3-با توجه به اینکه تیم مذاکره کننده هسته ای ایران امتیازهای فراوانی به طرف آمریکائی داده و بخصوص رئیس جمهورمان که آمریکا را کدخدا می داند، آیا قابل پذیرش است که این کدخدا، جناب روحانی را که به شدت می ترسد و می لرزد و حاضر است هر روز امتیاز جدیدی به کدخدا تقدیم کند، به راحتی رها نماید؟!

با توجه به اینکه جبهه استکبار ذره ای از دشمنی خود علیه ایران کم نکرده و هر روز حرف از تهدید و تحریم جدید می زند، خبر بسته شدن پرونده PMD با این شکلی که آقای عراقچی بیان می کند، دور از واقعیت است، زیرا بر اساس خوی استکباری آمریکا و پیچ بزرگ تاریخی و ضعف و خوش بینی افراطی دولت لیبرل جناب روحانی در برابر کدخدا(آمریکا)، همگی حکایت از آن دارد، که گزارش آمانو، راه را برای باز کردن پرونده جدیدی که با قطعنامه 2231 هماهنگی لازم را داشته باشد، مفتوح خواهد کرد و لذا باوراندن خبر اعلامی از سوی معاون وزیر خارجه به ملت ایران قابل قبول نخواهد بود و پرده از روی چهره نفاق به زودی کنار خواهد رفت!!!

والسلام  

به نام خدا و برای خدا

در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بخصوص این روزها جریانی بعنوان پیاده نظام و یا ستون پنجم دشمن، همواره با بزک کردن آمریکا، تلاش دارد تا در بین خواص کم بصیرت و بی بصیرت انقلاب، بذر تردید و شک بکارد و زمینه نفوذ دشمن را مهیا کند و هر گاه خواص بی بصرت و دنیا طلب در تور نفوذ دشمن قرار گیرند، کشور و ملت به فتنه ای سنگین و خسارت بار دچار میشود و اگر خواص با بصیرت جبهه حق روزنه های نفوذ دشمن را به موقع شناسائی کنند و عمار گونه به نهضت مقدس روشنگری بپردازند، آنگاه عملیات نفوذ دشمن با شکست مواجه خواهد شد و گرنه خسارات بسیار سنگین و جبران ناپذیری همچون فتنه سال 88 به انقلاب اسلامی و کشور تحمیل می گردد. امام خمینی(ره) در خصوص دفاع از انقلاب و جلوگیری از نفوذ دشمن فرمودند: «اگر یک سیلی بخورد امروز اسلام در این کشور، تا آخر دیگر باید ملتها تحت این فشارها باشند. امروز اسلام در اینجا سر بلند کرده است و بیرقش بلند شده است و من امیدوارم که این جلوه‌اش به همه جا برسد، و مستضعفین از زیر بار این ظلمها بیرون بروند.» (صحیفه امام ج 17 ص 406)

اولویت ها و سیاستهای مهم کشورمان همواره از سوی مقام معظم رهبری جهت اجراء به قوای مختلف و بخصوص دولت ابلاغ می شود، لکن شاهد آن هستیم که ریل گذاری این سیاستها، توسط جریان نفوذی داخلی آن هم به واسطه حضور سالهای متمادی در "مراکز مهم تصمیم گیری و تصمیم سازی" تغییر می نماید و جای اولویت های دشمن که نفی استقلال و سیاستهای ابلاغی است، با اولویت های داخلی کشور عوض و زمینه ی نفوذ دشمن خارجیرقم می خورد.

نفوذ دشمن در حوزه های مختلف آنقدر ظریف و دقیق صورت می گیرد، که باورش در وهله اول سخت است مثلاً اگر وزیر ارشاد دولت اعتدال، علی جنتی در یک همایش بین المللی به جای واژه «صدق الله العلی العظیم»، همچون برادران اهل سنت، واژه «صدق الله العظیم» به کار ببرد، آیا کسی باور می کند که یک آیت الله زاده و کسی که خود زمانی در لباس روحانیت شیعه بوده، امروز بخاطر رضایت جریان اهل سنت و وهابیت، اعتقادات شیعه را کنار بگذارد و بعنوان عامل نفوذی دشمن در رأس وزارتخانه مهم ارشاد اسلامی قرار گیرد!

با کمی دقت درمی یابیم که اهداف نفوذ دشمن با تغییر اولویتها کشور و بکار گماردن فتنه گران در مسئولیت های حساس و بکارگیری نامناسب نیروها بر خلاف تخصص های آنها زمینه ساز نفوذ دشمنان خواهد بود، زیرا تغییر اولویتها و بکار گماردن نامناسب نیروها از اهداف راهبردی دشمنان انقلاب اسلامی است، که توسط دولت اعتدال کلید خورده است و این بهترین هدیه دولت جناب روحانی به کدخدا(آمریکا) است!!!  

متأسفانه برخی از مسئولین دولت یازدهم خود مجری نفوذ و بزک کردن آمریکائیها هستند، در همین راستا، وقتی جناب روحانی آمریکا را کدخدا خطاب کند، و ظریف الممالک با خنده های حقیرانه و گشت و گزار خیابانی با جان کری مشغول شود و ترکان مشاور رئیس جمهور، هنر ایرانی را پختن آبگوشت بزباش بداند و فرد دیگری درخواست وارد کردن مدیران غربی را بدهد و مشاور دیگرش با آویختن کروات بر گردن، به فرهنگ گاوچرانهای آمریکائی مفتخر گردد و پدر خوانده دولت، یعنی جناب رفسنجانی هم آرزوی بازگشائی سفارت آمریکا را در سر داشته باشد! آیا این اقدامات حقیرانه و ذلیلانه، حیرت آور نیست؟! و این در حالی است، که این افراد با ارائه آدرس غلط به مردم، منافقانه و مزورانه افراد دیگری را به عنوان عاملان نفوذی آمریکا متهم می کنند؟! و لذا می طلبد که این روزها خواص مدافع اسلام و انقلاب عماروار به میدان بیایند و به افشاء چهره زمینه سازان نفوذ بپردازند که فردا دیر خواهد بود.

والسلام

به نام خدا و برای خدا

اربعین خونین حضرت ابا عبدالله الحسن علیه السلام رسید و نادم و درمانده از راه نرفته، شوق دیار یار در دل گرفته و با اندوه و دل شکسته، اندر کنج خانه به فراق یار بنشسته و زانوی غم در بغل گرفته، آیا یار نظری می نماید؟ با این حال نزار دو بیت از غزل حضرت خامنه ای عزیز را تقدیم می دارم که در فراق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سرودند:

خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود / ز دام خال سیاهش کسی رها نشود

مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست / خدا کند که مریضی من دوا نشود

درد فراق سخت و جان فرسا است و دور ماندن از قافله عشق، دل را تسلی نمی دهد و سوزش فراق التیام نمی گیرد، الا در زیر قبه سیدالشهداء که در آنجا دعا مستجاب است و لذا در این غربت و دوری از یار دل را تسلی می دهم با روایات امام رضا علیه‌السلام که به یکی از اصحاب خود فرمودند: یا ابن شبیب إن بکیت على الحسین حتى تصیر دموعک على خدیک غفر الله لک کل ذنب أذنبته صغیرًا کان أو کبیرًا ، قلیلاً کان أو کثیرًا .

اى پسر شبیب! «اگر بر حسین علیه‌السّلام گریه کنى تا اشک‌هایت بر گونه‏ هایت روان شود، خداوند هر گناهى که کردى از کوچک و بزرگ و کم و زیاد می ‏آمرزد.»

پس خدایا سر بر آستانت می سایم و با سوز دل و اشک چشم می خوانم: "اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج" تا بلکه همانگونه که فرموده اند در حق ما هم دعا کنند، که دعای آن سفر کرده قطعاً به اجابت می رسد

ما که از عشق حسین (ع) دم میزنیم / کوچه ها را رنگ ماتم میزنیم

پس چرا هر لحظه با رفتار خود / بر دل صاحب زمان (عج) غم میزنیم؟

والسلام 

به نام خدا و برای خدا

متأسفانه جریان افراطی بنفش به لباس دانش آموزان هم رحم ننمود و در حالی که اولیأ دانش آموزان با مشکلات شدید اقتصادی روبرو هستند، دستوری صادر گردید، تا رنگ بنفش را که رنگ تبلیغاتی جناب روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بوده، بر تن دانش آموزان نمایند، حتی اگر دانش آموزی ناتوان از تهیه مانتو و یا متنفر از رنگ بنفش باشد، ناچاراً باید روپوش و مقنعه تحمیلی جناب روحانی را بر تن نماید تا رنگ بنفش در اذهان ملت باقی مانده و زمینه رأی آوری مجدد ایشان در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 فراهم گردد و این در حالی است که ملت ایران به ناتوانی و تزویر رئیس جمهور و همراهانش پی برده و حنای بنفش دیگر در نزد مردم فهیم ایران اسلامی جائی ندارد!

جناب روحانی که به دلائل مختلف امکان استفاده از کروات را ندارد، وقتی که در 21 شهریور 1393 به ازبکستان سفر کرد، در ملاقات با رئیس جمهور آن کشور آقای اسلام کریم اف، متحیرانه مقهور رنگ بنفش کرواتایشان شده و به آقای اسلام کریم اف می گوید:«سلیقه خوبی هم دارید. کراوات شما بنفش است، رنگ انتخاباتی من!»

در سفر راهیان نور که با تعدادی از دانش آموزان دختر به همراه مدیران آنها به مناطق دفاع مقدس همراه بودم وقتی در رابطه با رنگ بنفش و استراتژی آن، در خانواده بزرگ آموزش و پرورش سخن به میان آمد، دانستم که برخی از دبیران و مدیران آموزش و پرورش و حتی دانش آموزان از اهداف پشت پرده رنگ بنفش مطلع هستند و لذا باید گفت؛ ای کاش که جناب روحانی و مسئولین وزارتخانه بزرگ آموزش و پرورش، آنقدر که به فکر تحمیل مانتو و مقنعه رنگ بنفش بر تن دانش آموزان این مملکت هستند، مقداری هم به امر دور اندیشی و آینده نگری از طریق تعلیم و تربیت نسل جوان و دانش ‏آموزان به عنوان امیدهای آینده اسلام و انقلاب، بودند.

امام راحل و بزرگوارمان در وصیت نامه سیاسی الهی خود به اهداف تعلیم و تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان و اهداف استعمار گران و غربزدگان، جهت به خدمت گرفتن مراکز تعلیم و تربیت توصیه های مؤکدی داشتند و فرمودند: «از امور بسیار با اهمیت و سرنوشت ساز مسأله مراکز تعلیم و تربیت، از کودکستانها تا دانشگاهها است که به واسطه اهمیت فوق العاده‏اش تکرار نموده و با اشاره می‏گذرم ... وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستان ها و دانشگاه ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.»

والسلام   

به نام خدا و برای خدا

سالهاست که به تحلیل مذاکرات هسته ای پرداخته و دریافته ام که جناب حاج حسن روحانی در طول مذاکرات هسته ای آمریکا را کدخدا فرض نموده و بخاطر همین نگاه غلط و انحرافی، همواره رضایت آمریکا را بخاطر داشتن تفکرات لیبرالی غربی بر منافع و مصالح نظام اسلامی ترجیح داده است. پس از اجراء و جمع آوری غیر قانونی سانتریفیوژهای نطنز و فردو و خارج نمودن بخشهایی از قلب رأکتور اراک و گشودن درب تأسیسات نظامی محرمانه پارچین به روی سگ دست آموز آمریکا(آمانو مدیر کل آژانس بین المللی)، که پس از این مدیر کل آژانس بین المللی اعلام نمود، که موضوع پرونده PMD  ایران در گزارش فردا دوشنبه همچنان مفتوح خواهد بود، و لذا اولین شوک و ضربه آمریکا به دولت خوشبین اعتدال وارد شد!

با توجه به اینکه آژانس مطابق سایر گزارشات قبلی خود نمی تواند پرونده PMD ایران را ببندد، پس امکان لغو و تعلیق تحریم ها از سوی آمریکا میسر نخواهد بود و احتمالاً کدخدا برای اینکه دولت جناب روحانی با مشکل مشروعیت از سوی ملت روبرو نکردد، آبنباتی را برای سرگرم نمودن ترسوهای اعتدال در مقابل فلج نمودن تأسیسات هسته ای کشور در دستان لغزان و لرزان آنان قرار خواهد داد! اگر بخواهیم به دلائل ناجوانمردی آمریکا در این رابطه اشاره نمائی لازم است، ادبیات و سخنان ذلیلانه رئیس جمهور و بعضی از همراهان ایشان را در طول 23 ماه مذاکرات هسته ای مورد بررسی قرار داده تا به عمق فاجعه پی ببریم!

بارها در مقابل هتاکی های مقامات کاخ سفید سخنان ذلیلانه ای از زبان رئیس جمهور، وزراء و مشاورین لیبرال ایشان، شنیده ایم، این سخنان بخش کوچکی از نظرات جماعتی است که با خوشبینی و بر خلاف نظر مقام معظم رهبری، زمینه طمع دشمنان و جهانخواران را علیه کشورمان رقم زدنند، به این سخنان توجه نمائید! "آمریکا کدخدا و ابرقدرت برتر است"، "حتی آب آشامیدنی مردم و هوای تنفس ما هم به لغو تحریم‌ها وابسته است"، "آمریکا در کمتر از 5 دقیقه می‌تواند تمام قدرت دفاعی ما را منهدم کند"، "ما جز در تهیه قورمه ‌سبزی و آبگوشت بزباش در هیچ فناوری دیگری قدرت رقابت با غرب را نداریم"، "باید برای اداره دستگاه‌های دولت از غرب مدیر وارد کنیم"، "اگر توافق نمی‌کردیم کشور در کام جنگ فرو می‌رفت"، "خزانه خالی است" ...  

حاصل مزد ادبیات حقیرانه و ذلیلانه و خوشبین بودن به کدخدا بیش از این نخواهد بود! و عجیب است که جناب ظریف از مردم استمداد طلبیده و در کنفرنس خبری با همتای یونانی خود، موضع گیری در این رابطه را به ملت واگذار کرده و گفته است: «جمهوری اسلامی ایران اقدامات احتیاطی لازم را انجام داده که آمریکایی‌ها خلف وعده نکنند و اگر آنها دارای پیش‌بینی‌های لازم باشند خلف وعده نخواهند کرد، چرا که مردم ایران در مقابل خلف وعده پاسخ مناسبی خواهند داد!»

گویند: شخصی از رفیقش پرسید؛ چرا همه مردم به من میگن «احمق»! رفیقش گفت؛ الان نشونت میدم و بعد دو تا لیوان آورد و آنها را زد به هم. دوستش داد زد و گفت کیه در میزنه؟ و یارو بهش گفت؛ حالا فهمیدی چرا به تو میگن احمق! و بعد گفت؛ خب! بیا این لیوان ها رو نگه دار، من برم درو باز کنم!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

پس از گذر از دوران دفاع مقدس و بر قراری آرامش، همواره شاهد آن بوده و هستیم که کشورمان توسط رؤسای جمهور با تنش های مختلفی روبرو گردیده و در همین راستا هر کدام از رؤسای جمهور تلاش کرده تا دیگران را مقصر و ظالم نشان داده و خود را قربانی و مظلوم بحرانهای بی پایه و اساس خود ساخته می دانستند! و لذا با همین ترفندها، سالها بر اریکه قدرت تکیه زدند و ناکارآمدی دولت خود را، در پشت بحرانهای ناپیدا، پنهان کردند!

با توجه به اینکه در هفتم اسفتد ماه سال جاری دو انتخابات مهم و سرتوشت ساز مجلسین شورای اسلامی و خبرگان رهبری را در پیش رو داریم، همه گروهها و احزاب کشور از ماههای قبل خود را برای صحنه گردانی در آن مهیا نموده اند و لذا برای کسب موفقیت و تصرف کرسی های آن استراتژی خود را تعریف کرده و به رصد رقبای احتمالی مشغولند و متأسفانه بد اخلاقی های انتخاباتی و یارگیریها آغاز شده و حتی رئیس جمهور که در امور اقتصادی و دیپلماسی عزتمندانه ناتوان و لغزان استو قبلاً با نماد کلید در سال 92 توانسته بود کرسی ریاست جمهوری را به تصرف درآورد، با کلید بداخلاقی و تزویر، به نهاد شورای محترم نگهبان حمله ور شده، تا قوه قانونگذاری کشور را هم تصرف نماید.

با توضیحات فوق به موضوعی که این روزها در محافل جریانهای همسوی دولت اعتدال و غربگرای جناب روحانی ورد زبانها قرار گرفته، می پردازم و آن گنجاندن اسامی آقایان ناطق نوری و یا علی لاریجانی در لیست انتخابات جریان اصلاحات و اعتدالیون است، همانهای که در دوره اصلاحات وقتی علی لاریجانی ریاست صدا و سیما را به عهده داشت، در مراسمهای خود، شعار؛ "سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد." در رابطه با ریاست ناطق نوری بر مجلس پنجم، شعار سر می دادند؛ که "مجلس زوری نمی‌خوایم، ناطق نوری نمی‌خوایم" امروز برای پوشاندن فتنه گری ها و نفاق و تزویر خود، تابلوی حمایت از این افراد را بلند کرده و به خاطر جهالت و خیانتهای گذشته خود هم، از روی ملت و رهبری شرم نمی کنند!

جهت اطلاع کاربران عزیز باید گفت؛ در گذشته نه چندان دور(انتخابات مجلس هفتم - شورای شهر و روستا دوم - ریاست جمهوری نهم) آقای ناطق نوری از سردمداران وحدت اصولگرایان بوده و آقای لاریجانی هم از اعضاء اصلی آن در جلسات و تصمیم گیریهای شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به ریاست آقای ناطق نوری حضوری همیشگی و فعال داشته است و جریان غربگرائی که امروز دولت و مسئولیتهای اجرائی کشور را در دست دارند، دیروز در مقابل آقایان ناطق نوری و لاریجانی قرار داشتند! حال سئوالی مطرح است، چه اتفاقی افتاده که جریان برانداز و غربگرای فتنه سال 88 به این نتیجه رسیده، که باید اسم لاریجانی یا ناطق نوری در سر لیست انتخاباتی اصلاح طلبان و اعتدالیون مجلس آینده قرار گیرد؟! آیا جریانات فتنه گر، از مشی براندازی خود دست کشیده اند؟! و یا در رفتار و کردار این اصولگرایان دیروز و اعتدالیون امروز، تغییرات محسوسی رخ داده که جریانات فتنه گر را به طمع انداخته است؟!

آیا باید باور کنیم، که فتنه گران و غربگرایان با سردمداران اصول گرائی دیروز برای هدفی مشترک، در لیست انتخاباتی مشترک قرار بگیرند؟! اما وقتی به ابعاد پیچیده فتنه سال 88 نظری بیفکنیم به راز این همگرائی پی می بریم، آنجائی که وقتی صدای این عمار امام خامنه ای در اوج فتنه 88 بلند شد، ناطق نوری، ساکت ماند! و علی لاریجانی هم در بین شعار حکمیت جناب رفسنجانی و این عمار رهبری مواضع دو پهلو و غیر شفاف اتخاذ نمود! و لذا راز نزدیکی آقایان لاریجانی و ناطق نوری را با اصلاح طلبان و اعتدالیون را باید در پشت صحنه های فتنه براندازان سال 88 جستجو کرد!

آیا آقایان ناطق و لاریجانی از علت نفوذ جریانات فتنه گر با خبرند؟! گویند: چرچیل نخست وزیر وقت انگلیس با یک تاکسی برای سخنرانی به شبکه بی بی سی رفت و به راننده تاکسی گفت نیم ساعت صبر کن تا برگردم. راننده که چرچیل را نمی شناخت گفت؛ می خواهم بروم خانه و به نطق چرچیل گوش کنم و چرچیل که از علاقه راننده تاکسی به خودش خیلی خوشش آمده بود یک اسکناس ده پوندی به وی داد. راننده با دیدن اسکناس گفت؛ گور پدر چرچیل! تا صبح هم که شده منتظرت می مانم!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

چند سئوال اساسی؛ چه کسانی در مقابل جریان مؤمن و انقلابی مجلس ایستاده اند؟ مجلس شورای اسلامی که اکثریت آن اصولگرایند، چرا اقدامات و حرکات انقلابی کمتر از آنها دیده می شود؟! چرا اقدامات غیر انقلابی دولت اعتدال که گاهاً زمینه ساز نفوذ آمریکا بر مقدرات کشور است، مورد حمایت برخی از فراکسیونهای منتسب به اصولگرایان قرار می گیرد؟! چرا ...

برای اینکه پاسخ سئوالات فوق را دریابیم، لازم است، نیم نگاهی به عملکرد فراکسیونی به اسم رهروان ولایت در مجلس شورای اسلامی، که افکار و اندیشه های خود را با دولت اعتدال میزان می کند، داشته باشیم. فراکسیون رهروان ولایت یکی از قویترین فراکسیونهای مجلس نهم به شمار می‌رود و قریب 170 نفر از نمایندگان در آن عضویت دارند و اکثر کرسی های هیئت رئیسه مجلس را نیز تصاحب کرده و ریاست مجلس نهم را نیز به علی لاریجانی واگذار نموده اند و لذا آقای حسن روحانی پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با قول سپردن وزار کشور به آقای عبدالرضا رحمانی فضلی، از دوستان قدیمی آقای علی لاریجانی، موفق به اخذ چک سفید امضاء، مبنی بر رأی اعتماد به همه وزرای پیشنهادی‌اش را از اعضاء  فراکسیون رهروان باصطلاح ولایت دریافت نمود.

فراکسیون رهروان در همراهی با دولت اعتدال سنگ تمام گذاشت و از خطوط قرمز  استقلال رأی تمایندگان مجلس هم، بر خلاف قانون اساسی عبور نمود و حتی اگر نماینده ایی  رأی مابقی اعضاء را برنمی تافت، با خشم و غضب لاریجانی و سایر اعضاء روبرو، و در صورت عدم تمکین در برابر اهداف دولت و فراکسیون، اخراج می گردید، ولذا آقای نقوی حسینی اخیراً، بر اساس همین تفکر غیر اخلاقی و غیر انقلابی از فراکسیون رهروان اخراج گردید!

فراکسیون رهروان ولایت با هماهنگی و همراهی فراکسیون اصلاحات، در برابر استیضاء بحق سایر نمایندگان انقلابی مجلس، بر اساس تفکرات کثیف حزبی ایستاده و اجازه ندادند که مطابق قانون اساسی وزراء ناکار آمد دولت که در فتنه سال 88 هم فعال بوده اند از وزارتخانه و بدنه دولت اخراج گردند و این طیف از وزاراء همواره مورد حمایت فراکسیون رهروان ولایت قرار گرفته اند. و لذا می شود گفت؛ فراکسیون رهروان ولایت که در سنگ اندازی و مخالفت با دولت احمدی نژاد و کشاندن آن دولت به سمت جریان انحرافی نقش اساسی داشت، ولیکن در دولت لیبرال و غربگرای جناب روحانی عملا نمایندگان مجلس را به خدمت اهداف لیبرالی دولت در آورد و این فراکسیون اصل 67 قانون اساسی را نقض نمود، زیرا اصل فوق می گوید: نمایندگان باید در نخستین جلسه مجلس به ترتیب زیر سوگند یاد کنند و متن قسم‏ نامه را امضاء نمایند.

بسم‏ الله‏ الرحمن‏ الرحیم "من در برابر قرآن مجید، به خدای قادر متعال سوگند یاد می‌کنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد می‌نمایمکه پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم، ودیعه‏ ای را که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوی را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشم، از قانون اساسی دفاع کنم و در گفته‏ ها و نوشته‏ ها و اظهار نظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنها را مد نظر داشته باشم." 

با عنایت به متن قسم نامه فوق، چرا آقای علی لاریجانی و همراهانش در فراکسیون رهروان اجازه نمی دهند که نمایندگان مجلس، "پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی" باشند؟! امروز به جرأت می توان ادعا کرد؛ که آقای لاریجانی و فراکسیون رهروان ولایت به یکی از اهرمهای فشار علیه نیروهای مؤمن و حزب اللهی مجلس تبدیل شده و بعنوان وکیل الدوله به استخدام اهداف ماکیاولی دولت اعتدال درآمده اند و لذا باید ملت ایران به هوش باشند و در انتخابات آتی در 7 اسفند 94 به کسانی رأی دهند که نماینده واقعی مردم بوده و بنده زر و زور و تزویر نباشند.

والسلام

به نام خدا و برای خدا

حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده معظم کل قوا در دیدار با سربازان بسیجی خود، به موضوع مهم پروژه نفوذ دشمن پرداختند و فرمودند: «نباید با استناد به سوءاستفاده احتمالی و جناحی برخی اشخاص، اصل قضیه نفوذ و اهمیّت این مسئله را کمرنگ جلوه داد ... در این قضیه، کسانی که بر ارزشها و اصالتها پای می فشرند به افراطی گری و تندروی متهم می شوند تا در سایه سکوت آنها و تضعیف تدریجی ارزشها و آرمانها، زمینه تحقق اهداف پروژه نفوذ فراهم شود.»

رهبر معظم انقلاب با حمایت از بسیج و توصیه به جریانهای نفاقی که بدنبال تضعیف بسیج و بسیجیان هستند، فرمودند: «نمی گوییم این افراد و جریانها، این کار را آگاهانه انجام می دهند اما با این اتهامات، دانسته یا ندانسته، خاکریز مستحکمِ بسیج را تضعیف و پروژه خطرناک نفوذ دشمن را تکمیل می کنند.» رهبر معظم انقلاب مجددا به مسئولینی که منافقانه نیروهای بسیجی و انقلابی را افراطی می خوانند، فرمودند: «نباید هرکسی از ارزشها و محکمات انقلاب و امام(ره) گفت با اتهام جناحی گری و افراطی گری روبرو شود.»

رهبر فرزانه انقلاب در مدت کوتاه پس از برجام دهها بار به پروژه نفوذ دشمن و ابعاد زیانبار آن پرداخته ولیکن سخنان معظم له از سوی دولت اعتدال با تعابیر و تفاسیر لیبرالی روبرو گردیده و حتی رئیس مجلس شورای اسلامی آقای علی لاریجانی هم که مجلس را به استخدام اهداف ماکیاولی دولت حسن روحانی درآورده در خصوص آمریکا و پروژه نفوذ دشمن می گوید: «قبلا غربی‌ها عنوان می‌کردند به دنبال براندازی در ایران هستند ... رسانه‌ها به این گفته توجه داشته باشند و سخنان پیشین غربی‌ها نسبت به ایران را عنوان نکنند، زیرا دیگر نگاه غربی‌ها به ایران تغییر کرده و این در کتاب‌ها و مقالات جدیدشان بیان شده که لازم است مطالعه شود.»

 با توجه به تأکیدات مکرر امام خامنه ای در خصوص راهبرد نفوذ دشمندر دوره پسابرجام، بر بسیج و بسیجیان لازم است که صدها بار سخنان فرمانده کل قوا را که در جمع بسیجیان در رابطه با نفوذ دشمن مطرح نموده اند مطالعه نمایند و خاکریز مستحکمی را بر اساس تفکر دلنشین بسیجی ایجاد نمایند و در این راستا از سخنان ملالت آفرین و بی وقفه رئیس جمهور و کج اندیشانی که نیروهای بسیج و انقلابی را افراطی می خوانند، نهراسند و خود را برای یک مبارزه تمام عیار برای جلو گیری از نفوذ دشمنان خارجی و داخلی مهیا نمایند، زیرا هر گاه بسیجیان در لحظات حساس و سرنوشت ساز، با انگشت اشاره فرمانده دلاور مرد خود به میدانی وارد شده است، خیر کثیر آن همچنان جاری و ملت عزیز از آن بهره مند گردیده است و لذا می طلبد برای مقابله با خطر نفوذ دشمن، قرارگاه پاسداری از انقلاب اسلامی ایجاد گردد و بیش از این اجازه ندهند که افرادی منافقانه و به اسم مبارزه با افراطی گریبه نهادهای اقتدار انقلاب اسلامی حمله گازانبری نمایند و زمینه هموار کردن پروژه نفوذ دشمن را فراهم نمایند.

والسلام  

به نام خدا و برای خدا

وقتی عملکرد دو ساله دولت باصطلاح تدبیر و امید! و برخی از مسئولین قانونگذار مورد بررسی قرار می گیرد، گویای این است که اینان منافقانه به تحریف خط حضرت روح الله پرداخته و بر خلاف خطوط اصلی انقلاب و امام که آمریکا را تروریست بالذات دولتی می دانستند، برخی افراد همچون علی لاریجانی رئیس مجلس که در فتنه سال 88 مواضع لیبرالی و نزدیک به فتنه گران داشت، اخیراً به رسانه ها توصیه نموده که رویکردشان را مثل ایشان نسبت به غرب و حتی براندازان نظام اسلامی تغییر دهند و گفته است: «قبلا غربی‌ها عنوان می‌کردند به دنبال براندازی در ایران هستند ... رسانه‌ها به این گفته توجه داشته باشند و سخنان پیشین غربی‌ها نسبت به ایران را عنوان نکنند، زیرا دیگر نگاه غربی‌ها به ایران تغییر کرده و این در کتاب‌ها و مقالات جدیدشان بیان شده که لازم است مطالعه شود.» (ظاهراً علی آقای لاریجانی عوض شده است نه غربی ها)

این روزها شاهد آن هستیم که افرادی با داشتن سابقه انقلابی از تز آقای گورباچف در خصوص نزدیکی به آمریکا و فروپاشی شوروی سابق کپی جعلی تهیه نموده و حتی عاشورا و امام حسین علیه السلام هم رحم نکرده و آن را منافقانه وجه المصالحه مذاکره با شیطان بزرگ قرار داده است و این در حالی است که رهبر معظم انقلاب می فرمایند: "اگر راه امام را گم کنیم، فراموش کنیم و یا عمداً به کنار بگذاریم ملت ایران سیلی خواهد خورد. همه باید بدانند که هاضمه سیری ناپذیر استکبار چشم از اسلام بر نخواهد داشت."

امروز در گفتار و کردار جناب روحانی و برخی از وزراء و مشاورین لیبرالش، خط نفاقی تحریف اندیشه های امام خمینی دیده می شود و قصد آن دارند تا گفتمان اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم را از صحنه انقلاب اسلامی خارج و گفتمان اسلام ابوسفیانی یا همان اسلام آمریکائی، جایگزین آن نمایند! لذا باید به این انقلابیون سابق و لیبرالهای جدید گفت؛ الحمدلله که مکتب انقلابی خمینی کبیر زنده است و هنوز فریاد استکبار ستیزی حضرت روح الله از زبان و قلم امام خامنه ای شنیده و دیده می شود.

زمانی که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «من دیپلمات نیستم؛ انقلابی‌ام. به همین علت، صریح، صادقانه و قاطعانه حرف می‌زنم.» اما  جریان لیبرل تسخیر کننده دولت اعتدال، بر خلاف نظر صریح، صادقانه و قاطعانه رهبری عزیز تلاش می نماید که سخنان معظم له را در ظرف دیپلماسی ذلیلانه خود ریخته و می خواهد آشی با آن بپزد تا به ذائقه کدخدایشان(آمریکا) شیرین آید و این در حالی است که امام خامنه ای احاطه کاملی به عملکرد اعتدالیون، اصلاح طلبان و سایر جریانهای داخلی داشته و اجازه تحریف اندیشه های امام را نمی دهد و همزمان همچون یک رهبر بزرگ جهانی با افق دید الهی خود، به رصد پیچ بزرگ تاریخی و تحولات جهان و منطقه پیرامونی کشورمان پرداخته است و می شود گفت؛ که حریان نفاق تحریف کننده اندشه های امام خمینی (ره) ره به جائی نحواهد برد و به مدد الهی، موسم ماه عسل منافقانه آنان  به زودی پایان می پذیرد. انشاء الله

والسلام