به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
بعد از امضاء طرح سئوال از رئیس جمهور، توسط نمایندگان مجلس، این موضوع مطرح شد که طرح سئوال از رئیس جمهور، یعنی درگیر کردن نمایندگان مجلس در سرابی که هیچ نفعی برای ملت ایران ندارد و از طرف دیگر، برخی دیگر از نمایندگان، مثل آقای قالیباف میگویند؛ باید دولت خسته، تنبل و ناتوان روحانی را وادار به کار و انجام مسئولیتهایش نمائیم.
در این رابطه باید گفت؛ اولا؛ پرونده حسن روحانی در دوران انقلاب و بخصوص در 7 سال ریاست جمهوریش، گویای این است که علی رغم ادای سوگند به قرآن در مجلس شورای اسلامی، از اجراء قانون اساسی، قوانین مصوب مجلس و حتی اوامر رهبری، امتناع میرزد!
ثانیا؛ گرانیها و تورم افسار گسیخته، حکایت از آن دارد، که دولت روحانی، نه تنها قصد مهار تورم و گرانی را ندارد، بلعکس، برای نجات برجام، به تداوم بیثابتی قیمتها، تا پایان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا(آبان ماه 99) دامن خواهد زد!
سئوال! آیا مردم نجیب ایران، تحمل افزایش قیمت دلار تا 30 هزار تومان را دارند؟! آنچه این روزها از آحاد ملت شنیده و دیده میشود، لبریز شدن صبر آنان است ولذا، کلید مهار فتنه اقتصادی، استیضاح و عدم کفایت رئیس جمهور، توسط نمایندگان مجلس است.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
بعد از پیروزی در رد اعتبارنامه تاجگردون، طرح سئوال از رئیس جمهور، در اوج بحران اقتصادی و ناکارآمدی دولت، یعنی پذیرش حکمیت، و دادن فرصت به خیمه تزویر لیبرالیسم، برای دامن زدن به "فتنه تابستان داغ" است!
وقتی مسبب اصلی بحران اقتصادی بر علیه مردم و کشور، شخص رئیس جمهور است و او در جلسه 4 تیر ماه 99 هیئت دولت، مشکلات اقتصادی مردم و کشور را به تحریم و ویروس کرونا گره زده، پس چرا نمایندگان مجلس، به جای امضاء طرح استیضاح رئیس جمهور، طرح سئوال را امضاء کردهاند؟ آیاپروپاگاندای جنگ روانی جواد ظریف بر علیه نمایندگان مجلس، فراموش گردید؟!
حسن روحانی حرف جدیدی در پاسخ به سئوالات نمایندگان مجلس ندارد! و از طرف دیگر، نمایندگان هم با امضاء طرح سئوال از رئیس جمهور، پاسخش را قانع کننده ندانسته. ولذا طرح سئوال از رئیس جمهور، رها کردن خیمه تزویر و مسبب اصلی مشکلات مردم و کشور است.
در زمانی که صبر مردم لبریز شده و درمان فوری مشکلات اقتصادی را طلب میکنند، طرح سئوال از رئیس جمهور، یعنی شریک جرم روحانی و پذیرش حکمیت اعتدالیون، و دادن فرصت به ناکثین، قاسطین و مارقین، برای "فتنه تابستان داغ" است!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
نامه دکتر وحید جلیلی در پاسخ به نامه شیطنت آمیز موسوی خوئینیها به رهبر معظم انقلاب، یک دوره فشرده جریان شناسی انقلاب و چگونگی نفوذ سازمان یافته جریان چپ سابق و اصلاح طلبانه فعلی را به تصویر کشیده و لذا مطالعه آن را به دوستان عزیز پیشنهاد مینمایم. حقیر به سهم خود در چند قسمت، نامه وزین و عمیق آقای جلیلی را منتشر و در صورت امکان به تبیین بخشهای از آن خواهم پرداخت.
قسمت پنجم نامه جلیلی
در مجلس سوم؛ خوئینی ها و جناحش معتقد بودند که "راستیها " (اصولگرایان بعدی) : « با ولایت مطلقه فقیه مشکل دارند و نظرات ولی فقیه را به مولوی و ارشادی تقسیم میکنند و اختیارات ولیفقیه را در حد اختیارات رسول الله نمیدانند و به اندازه کافی با آمریکا دشمن نیستند و حتی ممکن است خیال مذاکره و سازش به ذهنشان خطور کند » و این گناهی بود از دیدگاه خوئینیها و کروبی و تاجزاده و سعید حجاریان و عباس عبدی ومیردامادی و رجب مزروعی و ...؛ نابخشودنی. کار به جایی رسید که مریدان کروبی و خوئینیها، شیخ محمد یزدی را در مسجد ارگ با فریاد مرگ بر ضد ولایت فقیه و مرگ بر اسلام آمریکایی از منبر به زیر کشیدند و از مسجد بیرون کردند چون او را لایق نمایندگی در مجلس انقلابی و پیرو ولایت مطلقه فقیه نمیدانستند و البته چند روز بعد که امام ؛ آقای یزدی را به عضویت شورای نگهبان منصوب کرد سوت زنان خودشان را به کوچه علی چپ انداختند ، اگر چه در خلوت دلخور بودند که چرا نتوانسته اند امام را جوگیر تبلیغات خودشان کنند.
چهارسال بعد اما، اما آن تب تند به عرق نشسته بود و "ائتلاف مستضعفین و محرومین" که به رهبری کروبی و خوئینیها و سید محمد خاتمی و عبدالله نوری، توانسته بود در انتخابات مجلس سوم، اسلامِ سازشکارِ جناح راست را رسوا و خانهنشین کند؛ خودش در آستانه خانهنشینی بود.
از همایش دانشگاه شهید بهشتی و سخنرانی آقای خوئینیها تنها جملهای که به خاطرم مانده این بود که "من که خانوادهام بازاری بودهاند مخالف بازارم؟" (قریب به همین مضامین).
جو انتخابات، خوئینیها را گرفته بود و داشت سیگنالهای متفاوتی میداد. دیر شده بود البته و انتخابات مرحله دوم هم آمد و رفت و جوگیرها را جا گذاشت. انتخابات تمام شد، اما جوگیری حضرات چپ تمام که نشد هیچ؛ وارد ابعاد عجیب و غریبی شد و سالها بعد، از ابراز ارادت به بازاریهای متدین به اظهار چاکری و نوکری به درگاه سرمایهداری لائیک و پذیرش ولایت مطلقه شیطان بزرگ بر دنیای متعارف، رسید.
خوئینیها اگرچه از سوی مردم کنار گذاشته شد؛ هنوز کرسی "مشاور سیاسی رهبری" را داشت.
آیت الله خامنهای او را که از معدود روحانیون مخالف رهبری او ؛ در مجلس خبرگان بود در حکمی به مشاورت خود منصوب کرده بود.
این حکم در شرایطی صادر شدهبود که احمقهای بسیاری؛ تمام مشکلات کشور را به تسخیرلانه جاسوسی نسبت میدادند و عده نه چندان کمی، موسوی خوئینیها را به سبب نقش بیبدیلش در آن ماجرا ؛ جاسوس شوروی یا رهبر اصلی گروه فرقان یا سرچشمه تندروی و افراط در کشور معرفی میکردند و در این ادعا هم بسیار مصر بودند و حکم رهبری ( که جو گیر فضاسازی های آن ها نشده بود) برایشان موجب تعجب و حتی دلخوری بود.
شاید خود موسوی خوئینیها هم متعجب بود. بالاخره هرچه که باشد او به عنوان یک چهره ضد آمریکایی و مخالف اسلام لیبرال سرمایهدارها، شرعا نتوانسته بود خودش را قانع کند که به رهبری آقای خامنهای رای بدهد. چه بسا خامنهای از نگاه او به اندازه کافی انقلابی نبود و ممکن بود در غیاب امام؛ راه نفوذ آمریکا و اسلام لیبرال و غربزدهها و سازشکارها گشوده شود و او و دوستان خط امامیاش مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی و هادی غفاری و عبدالله نوری و غلامحسین کرباسچی واسحاق جهانگیری و ... وظیفه داشتند از انقلاب در برابر این خطر محافظت کنند!
ادامه دارد ...
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
در سال 96 تعداد 163 اقتصاددان کشورمان، نامهای را در حمایت از ریاست جمهوری مجدد حسن روحانی امضا و به ملت ایران متذکر شدند؛ اگر روحانی رأی نیاورد، تورم، رکود عمیق، فقر و فساد گسترده، ایران را فرامیگیرد!
این اقتصاددانان! خطاب به مردم ایران نوشتند : «مردم عزیز، شما به خوبی واقفید که به دلیل مدیریت نادرست و به کار گیری سیاستهای مخرب در دولتهای نهم و دهم، اقتصاد ایران مسیر تخریب و اضمحلال در پیش گرفت. بخشی از میراث آن دوره، بیثباتی در فضای کسبوکار، بحران بازارهای اقتصادی، تحریمهای ظالمانه دولتهای غربی، فساد گسترده، تورم، رکود، بیکاری فراگیر و زمینگیر شدن بنگاههای اقتصادی بر همگان مشهود بود.»
این اقتصاددان! در ادعای کذب به مردم ایران نوشتند: «اگر در دولت دوازدهم رقبای اصلی آقای روحانی، دولت را به دست گیرند، بهانه کافی به دشمنان اصلی کشورمان، یعنی محافظهکاران در ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی، خواهد داد تا ائتلاف جدیدی را با امنیتی سازی مجدد کشورمان در سطح بینالمللی تشکیل دهند. چنین وضعیتی بیگمان هزینههای بس سنگینی را متوجه رفاه عموم مردم و بهویژه گروههای کمدرآمد و محروم جامعه خواهد کرد.»
جماعت اقتصاددان! 163 نفره، در خصوص برنامههای اقتصادی رقبای آقای روحانی هشدار داده و نوشتند: که برنامه اقتصادی آنها «میتواند به انفجار تورمی بینجامد و معضلات اقتصادی کنونی کشور و نابرابری بین اغنیا و طبقات تهیدست را تشدید کند که حاصل آن رشد آسیبهای اجتماعی و در پی آن رخ نمودن بحرانهای اجتماعی و سیاسی و اشکال مختلف ناامنی در کشور خواهد بود.»
این 163 اقتصاددان! در پایان نامه نوشتند: «ما در آستانه انتخاب بین دو دولت، دو سیاست یا دو فرد قرار نداریم. ما در آستانه انتخاب بین عقلانیت یا احساسات هیجانی، انتخاب بین تداوم یک جامعه کودکواره یا عبور به یک جامعه بالغ و نهایتاً انتخاب بین یک جامعه توسعهنیافته یا حرکت شتابان به سوی توسعه قرار داریم. انتخاب امروز ما انتخاب میان دو فرد یا دو شعار یا دو قولوقرار نیست، انتخاب میان ماندن در گذشته و تکرار آن یا عبور به آینده است.»
عجب! ظاهرا این اقتصاددانان! از اهداف وزارت خزانه داری آمریکا و حسن روحانی بر علیه مردم ایران خبر داشتند! و لذا آنچه بر علیه رقیب حسن روحانی نوشتند، در دولت دوازدهم روحانی محقق شد! گویا متن نامه 163 اقتصاددان ایران، از سوی وزارت خزانه داری آمریکا، با همکاری دولت ستون پنجم روحانی، تهیه شده است!
با مطالعه نامه 163 اقتصاددان! حامی حسن روحانی در سال 96 درمییابیم، اینها الفبای اقتصاد نمیدانستند! و لذا جماعتی احساسی، فرومایه، هیجانی، کودکوار، نابالغ، توسعه نیافته، فرصت طلب و در یک کلام، بازیچه جریان زر و زور و تزویر "آشنا"ها بودهاند!
اما ای کاش، در جمع 163 اقتصاددان! فردی بالغ، عاقل، حق گو، آزادمرد و توسعه یافته وجود داشت! و بخاطر آن نامه خیانت آمیز، از آحاد مردم ایران عذرخواهی میکرد. اما در جماعت اصلاح طلب لیبرال، مرد حقگو پیدا نمیشود.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
نامه دکتر وحید جلیلی در پاسخ به نامه شیطنت آمیز موسوی خوئینیها به رهبر معظم انقلاب، یک دوره فشرده جریان شناسی انقلاب و چگونگی نفوذ سازمان یافته جریان چپ سابق و اصلاح طلبانه فعلی را به تصویر کشیده و لذا مطالعه آن را به دوستان عزیز پیشنهاد مینمایم. حقیر به سهم خود در چند قسمت، نامه وزین و عمیق آقای جلیلی را منتشر و در صورت امکان به تبیین بخشهای از آن خواهم پرداخت.
قسمت چهارم نامه جلیلی
در نامه بهار 69 نهضت آزادی به "وعدههای به مستضعفین و شعارهای پرطنین" اشاره شده بود که قاعدتا نقطه اوجش در آن روزگار ؛ "ائتلاف مستضعفین و محرومین" مجلس سوم؛ با شعار "جنگ فقر و غنا" و "مرگ بر اسلام آمریکایی" بود.
ائتلافی که موسویخوئینیها مغز متفکر و از ستون هایاصلی آن بود.
سه سال بعد از "پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودیِ" نهضت آزادی؛ من آقای موسوی خوئینی ها را برای اولین و آخرین بار از نزدیک دیدم: میتینگ ائتلاف نیروهای خط امام در دانشگاه شهید بهشتی. قبل از مرحله دومِ انتخابات مجلس چهارم
مجمع روحانیون "مبارز" ؛ از رقیب عقب افتاده بود و امید داشت در مرحله دوم انتخابات جبران کند. آقایکروبی که آن زمان رئیس مجلس بود ، نفر سی و یکم تهران شدهبود و آمار شهرستانها هم از این بهتر نبود.
منِ دانشجوی یکلاقبا که برخلاف استادمان آقای مهدویکنی و رفیقش آقای کروبی قائل به حذف صددرصدی رقیب نبودم و نه نفیسه فیاض بخش و محمود صابر همیشگی را برای مجلس بهتر از مرضیه دباغ و حاجاقا رحیمیان می دانستم و نه از آن سو حاضر بودم به جای عمید زنجانی نام سعید حجاریان را بنویسم ؛ نگران از غلبه فلّهای جناح راست، رفتهبودم به همایش انتخاباتی نیروهای خط امام! و موسوی خوئینیها ، کاندیدای ناکام مرحله اول، سخنران جلسه بود.
از جمعیت تُنُک حاضر در سالن و حرفهای ناامیدانه خوئینی ها میشد فهمید که مخالفانِ عصبانی ِ "استکبار و اسلام آمریکایی" ، شانس چندانی برای پیروزی ندارند و همین هم شد.
جناح چپ که موسوی خوئینیها از رهبران موثر و اصلیاش به شمار میآمد، برخلاف چهارسال قبلش که توانست فهرست "مهدوی کنی" را با اتهام " اسلام آمریکایی" و "ضد ولایت مطلقه فقیه" از گردونه خارج کند! این بار خودش در انتخابات کنار رفت.
ادامه دارد ...
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
نامه دکتر وحید جلیلی در پاسخ به نامه شیطنت آمیز موسوی خوئینیها به رهبر معظم انقلاب، یک دوره فشرده جریان شناسی انقلاب و چگونگی نفوذ سازمان یافته جریان چپ سابق و اصلاح طلبانه فعلی را به تصویر کشیده و لذا مطالعه آن را به دوستان عزیز پیشنهاد مینمایم. حقیر به سهم خود در چند قسمت، نامه وزین و عمیق آقای جلیلی را منتشر و در صورت امکان به تبیین بخشهای از آن خواهم پرداخت.
قسمت سوم نامه جلیلی
برگردیم به نامه هفت تیر 99 آقای موسوی خوئینی ها.
اولا تاکید کنیم؛ ما که بخیل نیستیم، دم آقای خوئینیها هم گرم، ان شاء الله سی سال بعد هم، در پاییز 1429؛ بزرگوار دیگری احساس وظیفه کند و ملت ایران را در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی نشان بدهد. مگر نامه سی سال پیش مرحوم مهندس بازرگان با آن "اکنون" و آن الفاظ غلاظ و شداد و اعلام بن بست و پیش بینی نابودی قریب الوقوع ایران و ایرانی، ضرری به کسی رساند؟
تا باشد از این نامه ها. "یبدّل الله سیئاتهم حسنات" ؛ ان شاء الله روح مرحوم بازرگان به خاطر ادخال سرور در قلوب مومنین بابت مرور نامه سی سال پیش ایشان، مشمول رحمت الهی قرار گیرد و از این منظر؛ نامه آقای موسوی خوئینیها را هم می شود نوعی باقیات الصالحات دانست. کس نیارد ز پس تو پیش فرست !
البته ما که معتقدیم موسوی خوئینیها حتی اگر از این جنس باقیات الصالحات هم از خودش به جا نگذارد ؛ به خاطر نقش بی بدیلش در تسخیر لانه جاسوسی شیطان بزرگ به دو شرط جایش وسط بهشت است .
یکی اینکه نفرین پیرمردهای مستجاب الدعوهای مثل تاجزاده و عباس عبدی و سعید حجاریان (که مشت هایگرهکردهشان را به سینه میکوبند و تسخیرکنندگان لانه را لعنت میکنند) او را نگیرد و دوم آنکه خودش به درگاه شیطان توبه نکند و مشمول احباط نشود.
ادامه دارد ...
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
امروز یکشنبه 15 تیر 99 نمایندگان مجلس، طرح سئوال از حسن روحانی را با بیش از 100 امضاء تقدیم هیئت رئیسه مجلس کردند تا رئیس جمهوری که در بزنگاههای حساس، خود را بخواب میزند! به سئوالات نمایندگان مردم در رها سازی قیمتها و تورم، پاسخگو نماید.
قبل از اقدام نمایندگان مجلس، مرد خاکستری و فعال در فتنهها از سایه برون آمد و با نوشتن نامه به رهبری، کشور را در لبه پرتگاه قلمداد کرد!
در 42 سال گذشته، سهم اصلی برپایی فتنهها و بحرانها، به لیبرالها و اصلاح طلبان منافق درون قدرت اختصاص دارد! ولذا نامه اخیر موسوی خوئینیها مبنی بر قرار داشتن کشور در لبه پرتگاه، دو هدف مهم را دنبال میکند!
اولا میخواهد مشکلات اقتصادی و ناکارآمدی دولت لیبرال روحانی را به گردن نظام اسلامی بیندازد و ثانیا؛ طرح سئوال و استیضاح رئیس جمهور را از نمایندگان مجلس سلب نماید، تا خیانتهای گسترده نفوذیهای درون قوه مجریه و عوامل داخلی و خارجی آنان، مستور بماند.
باید گفت؛ کشور در لبه پرتگاه نیست، بلکه حسن روحانی و جریان زر و زور و تزویر در لبه پرتگاه قرار گرفتهاند ولذا نانجیبانه به وظایف قانونی خود عمل نمیکنند و کشور را در لبه پرتگاه، نشان میدهند،
با حمله صدامدر سال 59 و تصرف بخشهای مهمی از کشورمان، برخی میگفتند که انقلاب و ایران در لبه پرتگاه قرار دارد و سئوال و استیضاح بنی صدر را به صلاح نمیدانستند، اما با استیضاح و برکناری بنی صدر، کشور از لبه پرتگاه سقوط، نجات پیدا کرد ولذا مقطع امروز کشورمان، خطیر است، اما از سال 60 خطرناکتر نیست.
پس؛ باید تیغ را از دست زنگی مست گرفت و عاقلانهترین مسیر برای برون رفت از مشکلات فعلی، سئوال و استیضاح رئیس جمهور، توسط نمایندگان مجلس است و گرنه ماموریت جریان لیبرال حاکم بر قوه مجریه، کشاندن کشور به لبه پرتگاه، براساس راهبرد شیطان بزرگ، آمریکا است.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
نامه دکتر وحید جلیلی در پاسخ به نامه شیطنت آمیز موسوی خوئینیها به رهبر معظم انقلاب، یک دوره فشرده جریان شناسی انقلاب و چگونگی نفوذ سازمان یافته جریان چپ سابق و اصلاح طلبانه فعلی را به تصویر کشیده و لذا مطالعه آن را به دوستان عزیز پیشنهاد مینمایم. حقیر به سهم خود در چند قسمت، نامه وزین و عمیق آقای جلیلی را منتشر و در صورت امکان به تبیین بخشهای از آن خواهم پرداخت.
قسمت دوم نامه جلیلی
اکنون در حالی که سی سال(سه تا ده سال و شش تا برنامه پنجساله )از نامه "لبه پرتگاه" بهار 69 گذشته، نامه دیگری در تابستان 99 با همان مضمون،این بار با امضای موسوی خوئینی ها ! منتشر شده است .
در این سی سال، جمهوری اسلامی توانسته است از مملکتی که به گواهی کارشناسان و صاحب نظران معتبر و باتجربه ای همچون مهندس بازرگان در" بن بست" و در " لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی " بوده است ؛ کشوری بسازد که در برخی صنایع و فناوری های مهم دنیای امروز از هوا-فضا و هسته ای گرفته تا زیست فناوری و سلول های بنیادی تا نانوتکنولوژی و صنایع موشکی و پهپادی و ... جزو هشت یا پنج یا سه کشور اول جهان است.
در چالش های منطقه ای، آمریکا را با هفت هزار میلیارد دلار هزینه در غرب آسیا از سوریه بیرون انداخته ،در یمن ناکام گذاشته،در لبنان به زوزه واداشته، در عراق رسما محکوم به خروج کرده و در ماجرای اسرائیل از جنگ 33 روزه به جنگ 22 روزه و جنگ 8 روزه کشانده است.
در همین سی سال ناقابل که در پیش بینی قاطع و قریب الوقوع عقلا و دنیادیدگانِ نهضت آزادی تاخیری مختصر ! پیش آمده، جمهوری اسلامیِ در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی ؛ حدودا بیست و پنج انتخابات سراسری با صدها میلیون رای برگزار کرده که متوسط مشارکت در آنها از بسیاری کشورهای اروپایی و آمریکایی بیشتر بوده است.
در این سی سال "دهها هزار" روستا ؛ در ایران از جاده یا برق یا گاز یا همه اینها برخوردار شده و میلیون ها جوان ایرانی از تحصیلات عالی با کیفیت بالاتر از همه کشورهای منطقه و در موارد زیادی قابل رقابت با جوامع صنعتی غرب،برخوردار شده اند که فقط بخشی از آنها اکنون بیش از 4000شرکت دانش بنیان را اداره می کنند که یک قلم موفقیتشان صادرات لوازم درمانی و پزشکی در بحران کرونا به آلمان و ساخت پتروپالایشگاه ستاره خلیج فارس و صدور بنزین تولیدی آن به امریکای لاتین است.
و در همین جمهوری اسلامی که سی سال پیش به خاطر " اتخاذ هدفهای احساساتی افراطی، و سیاستهای نابخردانه در سیاست خارجی" در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی بوده! ؛ همین چند ماه پیش دهها میلیون ایرانی از زن و مرد و پیر و جوان و نوجوان با فریاد انتقام سخت به خیابان ها آمده اند تا میزان تَره ای که این ملت برای ترّهات عقلا و صاحبان دانسته های متعارف و منکران مبادی غیرمتعارف معرفت و خِرد؛ خُرد می کنند را به نمایش بگذارند.
ادامه دارد ...
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
نامه دکتر وحید جلیلی در پاسخ به نامه شیطنت آمیز موسوی خوئینیها به رهبر معظم انقلاب، یک دوره فشرده جریان شناسی انقلاب و شبکه نفوذ سازمان یافته جریان چپ سابق و اصلاح طلبانه فعلی را به تصویر کشیده و لذا مطالعه آن را به دوستان عزیز پیشنهاد مینمایم. حقیر به سهم خود در چند قسمت، نامه وزین و عمیق آقای جلیلی را منتشر و در صورت امکان به تبیین بخشهای از آن خواهم پرداخت.
قسمت اول نامه جلیلی:
" اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا می زند ...ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است". این بخشی از نامه سرگشاده جمعی از اعضای نهضت آزادی در تبیین وضع کشور است.
در همین نامه آمده است : "اتخاذ هدفهای احساساتی افراطی،...، سیاستهای نابخردانه و بالاخره ناتوانی مسوولین و نادرستی روشهای پیروی شده در سیاست خارجی، کشور پرافتخار ایران را به بدترین انزوای سیاسی انداخته است، بدنامی و بیاعتباری بینالمللی را نصیبمان کرده است و ما را در معرض دائمی توطئههای "تلافی گرانه" قرار داده است. علاوه بر اینها از ارتباط و احترام و استفاده از جریانهای بینالمللی محروم گشتهایم."
پای این نامه را ؛ مهندس بازرگان ، دکتر یزدی ، مهندس صباغیان ، مهندس معینفر و ...امضا کرده اند.
جماعتی که امضایشان پای نامه است؛ معتقد بودند فارغ از زندگی دینی ِفردی، با "دانستههایی از مبادی غیرمتعارف" نمیتوان حکمرانی درستی داشت. منظور آنها از دانستههایی از مبادی غیر متعارف، ایمان به محاسباتی در عالم بود که حقایقی مثل خدا وقرآن و نبوت و امامت را هم در بر می گرفت.
مهمترین جزء این نامه البته ؛ مهمتر از اسامی معتبرِ امضاکنندگان؛ تاریخ انتشار آن است: اردیبهشت 1369.
به ادعای نهضت آزادی؛ سی سال پیش، جمهوری اسلامی در بن بست و در لبه پرتگاه و در آستانه ویرانی و نابودی بوده است.
دوباره بخوانیم: "اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا می زند ...ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است".
بر همین مبنا هم بود که ؛ امضا کنندگان نامه اردیبهشت شصت و نه ، یازده سال قبل از آن، در اعتراض به تسخیر لانه جاسوسی از دولت استعفا دادند و حاضر به ادامه همراهی با امام نشدند.
محور اصلی اشغال سفارت آمریکا، موسوی خوئینیها بود ؛ که " اکنون" (اردیبهشت69) از رهبران برجسته جناحی بود که مجلس شورای اسلامی را با ریاست مهدی کروبی بطور کامل در اختیار داشت، کاندیدایش در انتخابات ریاست جمهوری رای آورده بود، و از کرسی های اصلی دولت؛ وزارت کشور به عبدالله نوری و وزارت ارشاد به سید محمد خاتمی از اعضای مجمع روحانیون رسیده بود. مصطفی معین منتخبِ ائتلاف "مستضعفین و محرومین" در انتخابات مجلس سوم ، سکان وزارت آموزش عالی را به دست گرفته بود ، بسیاری از جایگاههای کلیدی دولت در اختیار جناح چپ بود و از دیدگاه پیشکسوتانی مثل مهندس بازرگان، در دوره مسئولیت این عزیزان، " ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناکِ ویرانی و نابودی " رسیده بود.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
تحلیل گران سیاسی-اجتماعی معتقدند، گرانیهای افسار گسیخته، یک پروژهی ضدامنیتی، با هدف طغیان و شورشهای اجتماعی و برافروختن "فتنه اقتصادی" است!
سوابق اکثر وزراء، معاونین، استانداران، مدیران، فرمانداران، بخشداران دولت اعتدال و حتی شخص رئیس جمهور، نشان میدهد، که بنیان دولت روحانی، بر اساس مبانی نظام اسلامی، یعنی پاکدستی، صداقت، تعهد و تخصص بنا نشده، بلکه از اصول مهم در تعیین و گزینش مدیران دولت، فعالیت در فتنهها، تعهد به مکتب لیبرالیسم، همسویی با اشرافیت و هم افزایی با جریان زر و زور و تزویر بوده است! ولذا، هدف اصلی عدم نظارت بر قیمتها، "فتنه اقتصادی" است!
وقتی رئیس جمهور، رئیس دفتر، معاون اول و وزیر کشور، کنترل ویروس کرونا، و نظارت بر قیمتها را رها کرده! ضدانقلاب به آتشافروزی پرداخته، وزرات خارجه، جریان فتنه و انحراف، مذاکره با آمریکا را کلید زده!، اشعثها و خوارج فاسد حوزه، علی را مقصر و به نامهپراکنی مشغول شده، قطعا فتنهای بزرگتر از فتنه 88 و فتنه بنزینی حسن روحانی در سر دارند!
باید نمایندگان مجلس یازدهم، قوه قضائیه، نیروهای امنیتی و رسانههای انقلابی، عمارگونه وارد میدان شوند و با روشنگری و بصیرت افزایی، چشم فتنه را کور و اجازه ندهند، که دولت روحانی به نیابت از شیطان بزرگ و اپوزیسیون ضدانقلاب، آتش "فتنه اقتصادی" را برافروزد.
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]