سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت گمشده مؤمن است، پس هریک از شما گمشده اش را در هر جا یافت، آن را برگیرد . [امام صادق علیه السلام]
 
سه شنبه 94 فروردین 18 , ساعت 12:20 صبح

 

بنام خدا و برای خدا

یکی از سئوالات اساسی بیانیه سیاسی لوزان سوئس، چگونگی پذیرفته شدن حق غنی سازی در ایران از سوی آمریکا و همپیمانان غربی او است، کشورهایی که در سال 1382 با درخواست داشتن 3 دستگاه سانتریفیوژ ایران مخالفت نمودند و  به صراحت گفتند؛ شما صلاحیت این کار ندارید و لذا با مدیریت آقای روحانی و کمک دستیار ایشان که آقای ظریف بودند، در سال 82 تمام مراکز غنی سازی کشورمان را تعطیل و از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی پلمپ گردید! بیثق

اما چرا در این مقطع زمانی آنها بالاجبار پذیرفته اند که ایران در نطنز بیش از 5000 سانتریفیوژ خود را فعال و غنی سازی برای مصارف صنعتی را انجام دهد؟ و در فردو هم 1000 دستگاه سانتریفیوژ مستقر باشد؟! آیا پذیرفتن این تعداد سانتریفیوژ حاصل تلاش دولت اعتدال است؟ پاسخ منفی است. به طریق دیگری می شود این سئوال را مطرح کرد؛ آیا ما توانمند شده ایم و یا آمریکا و کشورهای غربی ناتوان گشته اند ؟! در پاسخ به این سئوال باید گفت؛ هر دو گزینه صحیح است.

حدود 12 سال پیش آقای روحانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی را بعهده داشت، پرونده هسته ای ایران، برای اولین بار مطرح و آقای روحانی بعنوان مسئول هیئت ایرانی به همراه آقای ظریف و برخی دیگر از دوستانشان، با سه کشور اروپائی در سعدآباد به مذاکره نشستند و حاصل مذاکرات، تعطیلی کامل و صد در صدی تأسیسات هسته ای ایران تا سال 1384 بود!

آیا امروز همین افرادی که سال 82 نتوانستند اجازه داشتن 3 دستگاه سانتریفیوژ را از سه کشور اروپائی بگیرند، امروز با چه معیاری توانائی پیدا کرده اند که از کدخدا اجازه داشتن 5000 سانتریفیوژ را بگیرند؟! باید گفت و اقرار کرد که این احقاق حق حاصل تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری، در صحنه بودن مردم، ایثار و گذشت دانشمندان هسته ای بخصوص شهداء گرانقدر این صنعت و حوزه نفوذ گفتمان انقلابی ایران در منطقه و جهان است و الا این تیم هسته ای 10سال قبل هنر حفظ یک دستگاه سانتریفیوژ هم نداشت! پس قدرت را باید در جای دیگر جستجو کرد، نه از دستان چدنی و خون آشام کدخدا(آمریکا)، قدرت در دست شهید شهریاری بود که سوخت 20 درصد اورانیوم را بدون هیچ چشم داشت حقوقی، به ثمر رساند و جانش را در این مسیر تقدیم خداوند نمود.لی

قدرت در دستان شهیدان؛ احمدی روشن، رضائی نژاد و علی محمدی هاست، نه در دستان بی رمق و لرزانی که قدرت را از آمریکا طلب می نمایند و می گویند: "آمریکا کدخدای ده است و بستن با کدخدا راحت تر است!"

حکایت تدبیر و امید دولت آقای روحانی به آمریکا، اینگونه است؛ که معلمی در کلاس از اکبر سئوال کرد؛ "در آینده دوست داری چکاره شوی؟" اکبر گفت: "آقا، دوست دارم خیلی پولدار بشم و یک زن انتخاب کنم و براش بهترین منزل در تهران و لوکس ترین ویلا در شمال وشیک ترین لباس ها و جواهرات و گران ترین اتومبیل و بهترین امکانات زندگی را از هر لحاظ فراهم کنم ؟!

معلم گفت بنشین و از حسن پرسید، تو دوست داری چکاره شوی؟ حسن گفت؛ "آقا اجازه ؟ ما دوست داریم زن اکبر بشویم؟!"

والسلام

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ