به نام خدا و برای خدا

جریانی که طی 37 سال گذشته اعتقادی به مبارزه با استکبار و تفکر انقلابی نداشت، در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 موفق شدند قدرت را در دست گیرند و بلافاصله زمینه مذاکره با استکبار را به بهانه چرخیدن زندگی مردم به همراه چرخیدن چرخ سانتریفیوژها کلید زدند و پرونده مذاکرات هسته ای که به مدت 10 سال در شورای عالی امنیت ملی بود به وزارت خارجه منتقل و عجیب این است که رئیس تیم مذاکره کننده ایرانی آقای محمد جواد ظریف می شود، که سالهای جوانی خود را تا قبل از ریاست جمهوری جناب روحانی در آمریکا به تحصیل و کار اشتغال داشته و تقریبا ساکن آمریکا بوده است!

این جریان غیر انقلابی که قول رهبر معظم انقلاب اعتقادی به مبارزه با استکبار ندارد، حتی در دوران دفاع مقدس هم با ترفندهای پیچیده و بدون اطلاع امام خمینی یک تیم آمریکائی را برای مذاکره و بده بستان های قبیلگی به کشور دعوت می کنند که پس از اطلاع امام از خودسریهای این جریان غربگرا، اجازه مذاکره مسئولین با آمریکائیها را ممنوع اعلام کرد و لذا آقای حسن روحانی رئیس جمهور فعلی از سوی جناب رفسنجانی برای مذاکره با آمریکائیها انتخاب، و به هتل محل اقامت اجباری آمریکائیها اعزام گردید.

برای اینکه بیشتر پی به نیات درونی این جریان لیبرال و غربگرا ببریم، لازم است به بخشی از مصاحبه آقای علی‌اکبر صالحی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی فلج شده کشور بدست دولت اعتدال در روزنامه آرمان (11بهمن 94) توجه شود، ایشان در خصوص بی اعتمادی بین ایران و آمریکا می گوید: «روابط ایران و آمریکا همواره با کمبود اعتماد روبه‌رو بوده است. به همین دلیل برای اینکه این کمبود اعتماد جبران شود باید در برخی رویکردها و تصمیمات تغییر به وجود بیاید تا بی‌اعتمادی به اعتماد و درک متقابل تبدیل شود. یکی از اقدامات موثر در این زمینه موفقیت برجام بوده است.»

رئیس‌جمهور هم که برای رضایت کدخدا(آمریکا)، فکر می کرد که در لوزان فتح الفتوحی کرده است در  14 فروردین 94 طی سخنانی خطاب به مردم که در اصل خطاب به مسئولین آمریکا و یا هما کدخدا بود و بصورت زنده از تلوزیون جمهوری اسلامی پخش می شد می گوید: «بحث ما فقط هسته‌ای نیست، این نیستکه ما امروز موضوعی به نام هسته‌ای داریم و می‌خواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام شود، این پله اول برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.»

این سخنان ذلیلانه در حالی مطرح می شود که رهبر معظم انقلاب مذاکره ایران با آمریکا را در غیر موارد هسته ای ممنوع اعلام کرده اند و لذا باید گفت؛ که دولت اعتدال قبل از رسیدن به قدرت برنامه ای برای عادی سازی روابط با کدخدای خود یعنی آمریکا در دستور کاری خود داشته است، والا با از کار افتادن چرخ سانتریفیوژها هیچ افق روشنی برای به چرخش درآمدن اقتصاد کشور و زندگی مردم پس از تعلیق تحریمها و رفت و آمدهای بی حاصل دیده نمی شود و بلعکس؛ فعلاً با قراردادهای محرمانه خرید هواپیما و خودرو از ایتالیا و فرانسه، آهنگ به چرخش درآمدن کارخانجات ورشکسته اروپائی شنیده می شود و ملت نیر باید سالیان متمادی تاوان این بی تدبیری را بخاطر قروض تحمیل شده از سوی دولت اعتدال آنهم برای عیش و نوش تنها دو درصد از مردم به دوش بگیرند! و اینجاست که می شود مخالفان مبارزه با استکبار را شناخت و پی به نیات درونی و پست این جریان غربگرا برد!

رهبر معظم انقلاب در خصوص این جریان غربگرا می فرمایند؛ «از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، برخی تفکر انقلابی را قبول نداشتند و برخی هم با اینکه در داخل نظام بودند اما اعتقادی به مبارزه با استکبار نداشتند که باید در مقابل این جریان ایستاد.»

والسلام    

به نام خدا و برای خدا

آثار فتنه سال 88 آنقدر زیاد بود که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «در سال 88 یک حرف منکر و مستنکَری را آمدند مطرح کردند که تقلّب شده است و باید این انتخابات برهم بخورد... زیر بار حرف حق نرفتند و برای مملکت خسارت درست کردند. من نمیدانم بنا است که این خسارتهایی که در سال 88 بر ما وارد شد کِی جبران بشود؟ واقعاً نمیدانم! هنوز جبران نشده.»

علی رغم اینکه رهبر معظم انقلاب هنوز از خسارتهای زیانبار فتنه سال 88 سخن به میان می آورد، جناب هاشمی رفسنجانی در سالروز ورود امام خمینی(ره) به ایران، در مورخ 12 بهمن 94 راهی فرودگاه مهرآباد شد و همانگونه که دو روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری 88 خبر از دود و آتش داده بود در فرودگاه هم خبر از شرارت جدید داد و گفت: «بگذاریم مردم انتخاب کنند، افکار عمومی کمتر اشتباه می کند و اگر اشتباه کنند خودشان جبران خواهند کرد اما اگر انتخاب را به آنها تحمیل کنیم، شرارت و چیزی همچون آن پیش می آید.»

برخی اعتقاد دارند که افول آقای رفسنجانی از فتنه 88 رقم خورده ولیکن با اندک بررسی متوجه می شویم که عمده افول ایشان مرتبط با رفتار غیر انقلابی، متکبرانه و خودخوانه است که نظام اسلامی بابت این رفتارهای افراطی آقای رفسنجانی هزینه های سنگینی پرداخته و همچنان می پردازد و برافروختن آتش فتنه سال 88 یکی از اعمال و رفتار مستکبرانه ایشان است، لذا با توجه به اقدامات فتنه گرانه ی جریان زر و زور و تزویر در آستانه انتخابات مهم 7 اسفند، ضرورت دارد به بازشناسی فتنه سال 88 پرداخته، تا امکان پیش گیری از فتنه سال 94 را که جناب رفسنجانی در برنامه خود دارد (ایجاد شرارت و چیزی همچون آن) را در نطفه خفه کرد و در این رابطه باید جریانها سیاسی-اقتصادی و افراد حامی آنها  و پیاده نظامشان که از اراذل و اوباشتشکیل شده را زیر نظر داشت.

جریان نفاق یا به قول رهبر معظم انقلاب جریانی که با تفکر انقلابی و مبارزه با استکبار در 37  سال گذشته مخالفت ورزیده، نقش بسیار زیادی در تهاجم فرهنگی دشمن به مراکز علمی، فرهنگی و تعلیم تربیتی داشته و شاید بشود اسم این جماعت را ستون پنجم و یا سربازان دشمن گذاشت. به جرأت می توان ادعا کرد که افرادی همچون میر حسین موسوی، کروبی و خاتمی هیچگاه بدون حمایت حناب رفسنجانی جرأت حضور در کف خیابان و ایجاد فتنه و صدور بیانیه و اعلامیه را نداشته و لذا خانواده جناب رفسنجانی و در رأس آنها پدر، نقش اصلی فتنه سال 88 را بعهده داشته است.

پس باید مواظب فتنه جدید اکبر در سال 94 بود و همانگونه که رهبر معظم انقلاب به دبیر شورای عالی امنیت ملی متذکر شدند و فرمودند: «از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، برخی تفکر انقلابی را قبول نداشتند و برخی هم با اینکه در داخل نظام بودند اما اعتقادی به مبارزه با استکبار نداشتند که باید در مقابل این جریان ایستاد.» و می شود نتیجه گرفت که جناب هاشمی رفسنجانی در روزهای واپسین عمر خود، افول کرده و مدتها است، دیگر استوانه واقعی انقلاب و نظام نبوده و امروز با سخنان بی جا و ضد انقلابی خود، مورد تشویق اپوزیسیون نظام و دشمنان تابلودار انقلاب اسلامی در جهان شده است.

والسلام 

به نام خدا و برای خدا

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در 4 شهریور 94 خطاب به آقای روحانی و اعضاء هیئت دولت فرمودند: «باید در هر شرایطی در اتخاذ مواضع انقلابی صراحت داشت و صریح و بدون رودربایستی، در مقابل دشمن مواضع انقلاب و مبانی امام بزرگوار را بدون ترس و خجالت بیان کرد.»

مجددا رهبر معظم انقلاب دردیدار دبیر و کارکنان شورای عالی امنیت ملی مورخ 14 بهمن 94 بر حاکمیت تفکر انقلاب و حزب اللهی تأکید نموده و فرمودند: «باید در شورای‌عالی امنیت ملی و دبیرخانه این شورا، «تفکر انقلابی صحیح و خالص حزب اللهی» حاکم باشد ... از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، برخی تفکر انقلابی را قبول نداشتند و برخی هم با اینکه در داخل نظام بودند اما اعتقادی به مبارزه با استکبار نداشتند که باید در مقابل این جریان ایستاد.»

دلیل طرح موضوع حاکمیت تفکر صحیح و خالص حزب اللهی از سوی مقام معظم رهبری چیست؟ آیا جریان منافقی بدنبال منزوی کردن نیروهای انقلابی و مؤمن است و رهبری عزیز قصد برهم زدن توطئه آنها را دارد؟ اگر بپذیریم که تداوم انقلاب تنها با داشتن دولت اسلامی و جامعه اسلامی محقق میشود، پس باید تفکر نیروهای مؤمن و انقلابی بر قوای سه گانه حاکم گردد و قبل از اینکه جامعه اسلامی محقق شود، باید دولت اسلامی بر اساس تفکر ناب انقلاب شکل گیرد و لذا رمز تأکید پی در پی امام خامنه ای بر حضور نیروهای انقلابی چه در سیاست خارجی و چه در امور داخلی بخصوص در مراکز حساس و مهم کشور اولویت دارد.

متأسفانه دولت اعتدال و بخصوص شخص جناب روحانی و پدر خوانده دولتش جناب رفسنجانی، با افراطی خواندن نیروهای مؤمن و انقلابی بدنبال منزوی کردن این نیروها هستند، و لذا این جریان منافق با مناسبت و بی مناسبت نوک حمله ناجوانمردانه خود را به سوی نیروهای مؤمن، دلسوز و انقلابی هدف گیری نموده و لذا رهبر فرزانه انقلاب، با اشراف کامل در خنثی کردن توطئه پیچیده ی نفاق وارد میدان شده و دستور اکید صادر فرمودند؛ که باید در مقابل جریانی که به تفکر انقلابی و مبارزه با استکبار اعتقادی ندارد، ایستادگی کرد.

پس؛ عمارهای امام خامنه ای با هوشیاری و اقدامات انقلابی خود، باید پرده تزویر و نفاق را بدرند و با روشنگری و آگاهی بخشی و بصیرت افزائی اقشار مختلف جامعه، اجازه ندهند، که جریانی مرموز و غیر انقلابی، بار دیگر "حکمیت نفاق" خود را همانند پایان غمبار جنگ صفین بر علی زمان تحمیل نمایند و لذا عمارهای رهبری باید صحنه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در 7 اسفند 94 را بر اساس تفکرات ناب امام خمینی(ره) و امام خامنه ایراهبری نمایند تا شاهد تشکیل مجلسینی بر اساس تراز تفکر انقلاب اسلامیباشیم.

والسلام   

به نام خدا و برای خدا

این روزها مردم ایران در پسا برجام و پسا تحریممنتظر رفع مشکلات متعدد اقتصادی و اشتغال جوانان جویای کار خود بوده و در حالی که قدرت خرید مردم پایین آمده و طبقات متوسط رو به پایین از معیشت و بیکاری در رنجند، اما نتایج سفر پسا تحریمی رئیس جمهورمان به ایتالیا و فرانسه و عقد قراردادهای غیر ضروری، ملت و نخبگان اقتصادی-سیاسی کشور را متعجب کرد، زیرا در سفر پسا تحریمی، قراردادهای منعقد و امضاء شد که نه تنها کشورمان را از بحران رکود اقتصادی و بحران اشتغال عبور نمی دهد، بلعکس همچون دوران دولت سازندگی جناب رفسنجانی، بدهی های چند ده میلیارد دلاری برای دهها سال بر کشور و مردم تحمیل می گردد و زمینه اشتغال جوانان بیکار اروپائی و فعال شدن کارخانجات ورشکسته خودروسازی و هواپیماسازی آنها را فراهم می کند.

دولت اعتدال بر خلاف شعارها و وعده های داده شده، این روزها هر قراردادی را که با اروپائیان منعقد می کند، محرمانه تلقی کرده و مردمو حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از محتوای این قراردادها بی اطلاع اند! وزیری که امضایش پای قرارداد نکبت بار کرسنت است، قراردادهای جدید نفتی را محرمانه اعلام نموده است! وزیر صنعت و معدن و تجارت قرارداد با کارخانه پژو فرانسه را محرمانه خوانده است! خرید 118 فروند هواپیمای ایرباس که تاکنون چند فروند آن سقوط کرده و یک فروند آن(از مقصد مالزی) ناپدید شده، قراردادش محرمانه است!

با توجه به حجم سفرهای هیئتهای اروپائی به ایران و سفر رئیس جمهورمان به ایتالیا و فرانسه، به نظر می رسد که رمز و رازی در خصوص چگونگی این سفرها، زمان، مکان، قراردادهای منعقده و میزان ارزش دلاری آنها در زمان تنظیم برجام با کشورهای اروپایی و آمریکا، نهایی گردیده و لذا کشورهای اروپائی و آمریکا هر کدام سهم معینی در پسا تحریم، بدون اینکه تکنولژی به داخل ایران انتقال دهند، نصیبشان می شود و آمریکا اولین کشوری بود که پس از ریختن بتن در قلب رأکتور اراک سهم خود را در زمان تعلیق تحریمها که آزادی 4 تا 6 جاسوس نشاندار با تابعیت دو گانه بود را نقداً دریافت کرد. کشورهای ایتالیا و فرانسه در سفر جناب روحانی به این دو کشور سهم خود را به اندازه لازم دریافت نمودند.

یکی از اهداف مهم کشورهای اروپایی قبل از انعقاد برجام این بوده، که در پسا تحریم، مبلغ 55 میلیارد دلار کالاهای مختلف و بدون ارائه تکنولژی روانه بازارهای تشنه نگه داشته شده ایران نمایند و لذا در دولتی که سیاستهای اقتصادیش در 10 سال گذشته در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت، توسط لیبرالهای آمریکائی، همانند محمود سریع القلم تدوین و تنظیم شده، باید فاتحه اقتصاد مقاومتی را خواند و ملت سرفراز ایران، از دولت لیبرال جناب روحانی، نباید انتظار تدبیر، عقلانیت و امید، بر اساس عزت و مبانی انقلاب اسلامی داشته باشند.

 وضعیت دولت اعتدال جناب روحانی همانند فردی است که گفته اند: شخصی رفته بود گدایی! صاحبخانه به جای اینکه چیزی بدهد بهش فحش داد. یارو با عصبانیت گفت؛ حالا چرا فحش میدی؟ و طرف گفت؛ می خواستم دست خالی برنگردی!!!

والسلام 

به نام خدا و برای خدا

12 بهمن 57 یادآور اوج شکوه و عظمت به یادماندنی ملت ایران در استقبال بی نظیر از امام خمینی(ره) است و این روز همچون نگین زرین بر تاریخ انقلاب اسلامی نورافشانی می کند در 12 بهمن امام به میهن بازگشت و میلیونها انسان مشتاق را به استقبال خود کشاند، اما در 12 بهمن 94 اتفاق ناگواری در فرودگاه مهرآباد رخ داد و هاشمی رفسنجانی که خود را یار امام می داند، با سخنان منافقانه ای خبر از برپائی فتنه و شرارت داد و رهبر معظم انقلاب، شورای نگهبان، نیروهای مسلح، تریبون نماز جمعه و صدا و سیما را تهدید نمود و ثابت کرد که همچون ریاست بر فتنه سال 88 قصد ریاست بر فتنه سال 94 و برپائی شرارت در کشور را دارد!

هاشمی رفسنجانی که این روزها بشدت از پیری و نسیان رنج می برد، در دفاعی منافقانه و نابخردانه از بیت امام و نوه امام(ره) می گوید: «صلاحیت شخصیتی که اشبه به جدش امام خمینی است را قبول نمی‌کنند؛ شما صلاحیت خود را از کجا آورده‌اید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت کنید؟ چه کسی به شما تریبون داد؟ صداوسیما برای شما باشد؛ اگر امام و نهضت و اراده عمومی مردم نبود هیچ‌کدام از این‌ها نیز نبودند.»

در این رابطه چند سئوال از عالی جناب سرخ پوش وجود دارد؛ 1-آیا سید حسن خمینی در مقابله با اسلام آمریکائی و در دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) شباهتی به مواضع انقلابی جد بزرگوراش حضرت روح الله دارد؟ 2-اگر چنین شباهتی وجود دارد، پس بیانات آسید حسن آقا را برای قضاوت مردم در سایت جماران منتشر نمایند تا نوه امام نیازی به دوستی از جنس خاله خرسه نداشته باشد! 3-اگر بپذیریم که پسر و نوه شبیه پدر و جد خود هستند، پس مردم باید بگویند که جناب آقای رفسنجانی، بسیار شبیه فرزند متخلف و غارتگر بیت المال خود یعنی مهدی رفسنجانی است؟!  

اما آنچه که موجب نگرانی می شود، تهدید به شرارت و فتنه عالی جناب است که می گوید: «بگذاریم مردم انتخاب کنند، افکار عمومی کمتر اشتباه می کند و اگر اشتباه کنند خودشان جبران خواهند کرد اما اگر انتخاب را به آنها تحمیل کنیم، شرارت و چیزی همچون آن پیش می آید.»

جناب آقای رفسنجانی با نوشتن نامه ای اهانت آمیز به رهبر معظم انقلاب، دو روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 88 خبر از فتنه و فراگرفتن دود آتش بر کشور داد و بلافاصله با مشخص شدن نتایج انتخابات، دود آتش وعده داده شده از سوی عالی جناب سرخ پوش تهران را فرا گرفتو تمام خاندان هاشمی رفسنجانی در کف خیابانهای تهران به تحریک و تطمیع اراذل و اوباش مزد بگیر پرداختند و آتش فتنه را 8 ماه شعله ور نگه داشتند!

می شود گفت؛ که هاشمی رفسنجانی دست به انتحار مجدد زده و به آخر خط رسیده و با این اظهارات مجرمانه، نظام اسلامی را تهدید نموده ولذا مسئولین امر بخصوص قوه قضائیه باید این اقدامات مجرمانه برخورد نمایند و بیش از این اجازه ندهند، با پول و امکانات ملت و محافظانی پر تعداد، فردی کهنسال و فرتوت و تشنه قدرت، به استحکامات قدرت نظام اسلامی حمله ور گردد.

گویند: پدری با دو تا از بچه هاش توی پیاده رو قدم می زد یکی از بچه ها به اون یکی گفت؛ اگر بابا در قرعه کشی بانک یک خودرو برنده بشه، من جلو می نشینم و دیگری گفت؛ نه خیر! من می نشینم و به همین علت با هم دعوایشان شد. ناگهان پدرشان برگشت و با عصبانیت گفت؛ کاری نکنید که بزنم روی ترمز و هر دو تون رو از ماشین بندازم بیرون!!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

هر چقدر به زمان برگزاری انتخابات هفتم اسفند 94 نزدیکتر می شویم، با سخنان افراطی و ساختار شکنانه و منافقانه جریان فتنه سال 88 مواجه می شویم و لذا در همین رابطه اکبر هاشمی رفسنجانی که این روزها نقش ابوموسی اشعری و عمروعاص را بازی می کند، در گرامیداشت سالروز ورود امام خمینی(ره) به میهن عزیزمان، شورای نگهبان را مورد هجوم ناجوانمردانه قرار داده و در دفاع از علامه ای(سید حسن خمینی) ساخته ذهن فرتوت خود، می  گوید: «صلاحیت شخصیتی که اشبه به جدش امام خمینی است را قبول نمی‌کنند؛ شما صلاحیت خود را از کجا آورده‌اید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت کنید؟ چه کسی به شما تریبون داد؟»

آیا هاشمی رفسنجانی دچار آلزایمر شده؟ و نمی داند که اعضاء شورای نگهبان توسط چه کسی انتخاب می گردند که این چنین بی محابا به آن حمله می کند؟! آیا نمی داند که برخی از اعضاء شورای نگهبان فعلی حکم خود را از امام خمینی(ره) دریافت کرده اند؟! اگر امام در قید حیات بود، هاشمی رفسنجانی جرأت حمله به شورای نگهبان و دادن لقب علامه، به سید حسن را داشت؟ و آیا سید حسن جرأت ثبت نام و کاندیداتوری مجلس خبرگان را پیدا می گرد؟! و عجیب است که هاشمی رفسنجانی این سخنان منافقانه را بعد از احراض صلاحیت خود به زبان جاری می نماید!!!

هاشمی رفسنجانی پا را از این هم فراتر می نهد و مسئله غدیر را زیر سئوال می برد و همچون نامه بی ادبانه در 19 خرداد سال 88 خطاب به رهبر فرزانه انقلاب می گوید: «این حکم خدا بود که پیامبر (ص) حضرت علی (ع) را برگزید ولی قبل از وفاتشان به حضرت توصیه کردند که حکومت حق تو است ولی ممکن است شرایطی شکل بگیرد که مردم نخواهند، در این صورت اگر نخواستند کار را به خودشان واگذار کن.»

عمق فتنه پیچیده 94 را از بخش پایانی سخنان هاشمی رفسنجانی می شود کشف کرد، آنجا که خبر از برپائی شرارتمی دهد و می گوید: «بگذاریم مردم انتخاب کنند، افکار عمومی کمتر اشتباه می کند و اگر اشتباه کنند خودشان جبران خواهند کرد اما اگر انتخاب را به آنها تحمیل کنیم، شرارت و چیزی همچون آن پیش می آید.»

آیا ملت بازهم گول سخنان منافقانه هاشمی رفسنجانی را همچون سال 88 خواهد خورد و به دستور عالجناب سرخپوش شرارت بر پا می کنند؟! مگر ملت ایران فتنه آمریکائی-صهیونیستی سال 88 را در نهم دی خفه ننمودند، که اینگونه بی محابا جناب رفسنجانی نوید برپائی شرارت می دهد؟!  

با توجه به سخنان هاشمی رفسنجانی، لازم است شورای محترم نگهبان صلاحیت ایشان را بخاطر مخالفت صریح با اصل ولایت فقیه رد نماید تا کشور عزیزمان بار دیگر دچار فتنه و شرارت ابوموسی اشعری دوران انقلاب اسلامی نگردد. علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.  

سر چشمه شاید گرفتن به بیل / چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

والسلام

به نام خدا و برای خدا

رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در سخنانی درباره نفوذ دشمن فرمودند: «مذاکره با آمریکا یعنی نفوذ ... امروز نفوذ دشمن یکی تهدیدهای بزرگ برای این کشور است.» وقتی سیره امام خمینی و رهبر فرزانه انقلاب می نگریم، بنیانگذار انقلاب اسلامی آمریکا را شیطان بزرگ می نامد و امام خامنه ای هم سالهاست؛ آمریکا را مجسمه استکبار و دشمن اصلی انقلاب اسلامی می داند، اما در دهه چهارم انقلاب اسلامی جریانی به اسم اعتدال که همان جریان اعتزال قدرت طلب زمان صدر اسلام می باشد، علی رغم اینکه نام خمینی کبیر و رهبری را بر زبان جاری می کند، ولیکن آمریکا را کدخدا می داند و رفع تنش با آمریکا را اولویت اصلی کار دولت و سیاست خارجی را بر پایه ی مذاکره با آمریکا تعریف نموده و برای دست یافتن به این مقصود، که در سالهای دفاع مقدس هم پیگیر آن بوده اند، از هیچ عملی پرهیز نمی کنند.

گره زدن چرخیدن سانتریفیوژها به چرخیدن اقتصاد و زندگی مردم، مذاکره با آمریکا جهت رفع نیاز کشور به آب آشامیدنی،  مذاکرات هسته ای 30 ماهه با آمریکا و ابداع مدلی جهت زمین گیر نمودن توان هسته ای کشور به اسم برجام، تماس تلفنی جناب روحانی با اوباما و تفریح خیابانی وزیر خارجه ایران با همتای آمریکائی و ... بهانه ای برای عادی سازی روابط و یا تابو شکنی مذاکره با آمریکابود، زیرا پس از توقف تحریمها، آنچه که در دوره گردی رئیس جمهور و نشست و برخاست با کشورهای غربی، دیده نمی شود، رفع مشکلات معیشت مردم، توجه به اقتصاد مقاومتی و حفظ موقعیت استراتژیک نظام جمهوری اسلامی در جهان است!  

کشتی بان انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مدتها است، در خصوص حفظ تفکر انقلابی می فرمایند: «هدف اصلی دشمنان این است که ملت ایران تفکر انقلابی را کنار بگذارد تا قدرت خود را از دست بدهد و در نقشه‌های چند کشور زورگو که خود را جامعه‌ی جهانی می‌نامند هضم و محو شود.» بر این اساس وقتی به استراتژی دولت اعتدال می نگریم، تصرف دو کانون اصلی انقلاب یعنی مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر با حمله مدام به تفکر انقلابی ناب دیده می شود و لذا این جریان با بزک کردن آمریکا در رسانه های زنجیره ای خود و متقابلا بهره مندی جریان نفوذی را از حمایتهای آمریکا شاهدیم و امروز استراتژی آمریکا و جریان نفوذی اعتدال برای زدن پایه های تفکر انقلابی یکی است و در این رابطه امام خامنه‌ای به رسالت نخبگان اشاره نموده و می فر مایند: «باید پایه‌های تفکر و روحیه‌ی انقلابی را چنان در کشور مستحکم کنیم که هیچ چیز در ادامه‌ی این مسیر درخشان خللی ایجاد نکند که این وظیفه‌ی اساسی همه‌ی نخبگان است.»

نخبگان و عمارهای انقلاب بدانند؛ رهبر معظم انقلاب به اندازه کافی مالک اشتر برای حفاظت و حراست از کیان مسلمین و کشور عزیزمان دارند ولیکن آنچه امروز کمبودش احساس می شود، شکل گیری جبهه بزرگ با بصیرتها است و لذا دفاع از تفکر انقلابی باید با حضور نخبگان انقلابی، عمارها و خواص با بصیرت در جبهه ی متحد و منسجم  برای اجرائی نمودن اوامر امام خامنه ای سازماندهی شود تا فردا شرمنده امام، رهبری و شهدائ گرانقدرمان نباشیم و تأخیر در ایجاد جبهه با بصیرتها قابل بخشش نخواهد بود.  

والسلام

به نام خدا و برای خدا

از شاخصه های جریان اعتزال قدرت طلب در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام؛ الف: تحریف شخصیت رسول اسلام. ب: ارتباط با معارضان اهل بیت و دفاع از فتنه گران. ج: ولایت گریزی د: اعتدال نمایی ه- اهل مذاکره و بده بستان. امروز عملکرد جریان دولت اعتدال بسیار شبیه جریان اعتزال دوران علی علیه السلام می باشد. وقتی جناب روحانی آرزوی شکل گیری مجلس میلی دارد و می گوید: «دلمان می‌خواهد معتدلین به مجلس بروند و این آرزوی ما است.»و لذا با توجه به موقعیت کشور در پسا برجام و نزدیک شدن به برگزاری انتخابات 7 اسفند، به مشخصه های جریان اعتزال و دولت اعتدال می پردازم.

همه می دانند که سیاست خارجی دولت اعتدال، "مذاکره با هر کس و در هر کجا" است و معیار برقراری رابطه و مذاکره با دولتها، کمک به ماندن در قدرت و بدست آوردن ثروت است و بر همین اساس طرح بازی برد-بردرا در سیاست خارجی و داخلی مطرح می نمایند. دولت اعتدال جریانی است قدرت طلب و لیبرال و تلاش دارد که در پسا برجام و پسا تحریمبه همه آرزوهایش که در راستای اهداف ماکیاولی است، دست پیدا کند و در این مسیر، انقلاب اسلامی و امام را مزاحم اهداف پست و حقیرانه خود می داند و لذا به تحریف مبانی اسلام، انقلاب و امام می پردازد و مذاکره با عمر سعد و بکار گیری افراد بی تعهدی مثل زیاد بن ابیه را الگوی پذیرفته شده از سوی امام حسین(ع) و امام علی(ع) دانسته و بر اجرائی شدن این الگوی غیر دینی و ضد انقلابی اصرار می ورزد!

مقام معظم رهبری در پاسخ به نامه رئیس جمهور در خصوص تعلیق تحریمها تذکرات جدی دادند ولیکن گوش شنوائی در دولت اعتدال وجود ندارد امام خامنه ای فرمودند: «در تبلیغات توجه شود که در برابر آنچه در این معامله به دست آمده، هزینه‌های سنگینی پرداخت شده است. نوشته‌ها و گفته‌هائی که سعی می‌کنند این حقیقت را نادیده گرفته و خود را ممنون طرف غربی وانمود کنند با افکار عمومی ملت، صادقانه رفتار نمی‌کنند.» در این راستا اقداماتی از سوی دولت صورت می گیرد که بر خلاف نظر مقام معظم رهبری است، اینکه از سوی دولت غربگرای اعتدال، کلاس درس برجام در مدارس برگزار شود، یک شیادی برای تصاحب مجلس شورای اسلامی است. آیا در مقابل پرداخت هزینه سنگین و تعطیلی بیش از 80 درصد توان هسته ای کشور، برگزاری کلاس درس برجامهمچون بازی برد-برد، مسخره نیست؟!!!

فردی گفت؛ چه عرض کنم؟! سوسکه قرص اکس خورده بود، رفت جلوی کارخانه‌ای که حشره کش تولید می‌کرد و داد زد؛ نفس کش!!

والسلام  

به نام خدا و برای خدا 

پس از همگرائی اصولگرایان برای ایجاد وحدت بین نیروهای مؤمن به اسلام و انقلاب و دفاع از تمامیت نظام اسلامی در انتخابات مهم و سرنوشت ساز هفتم اسفند 94، این روزها شاهدیم که جریان نفاقِ معتقد به جمهوریت منهای اسلامیت، دل در گرو اسلام آمریکائی دارد و با یارگیری از برخی اعضاء فراکسیون رهروان ولایت که منتسب به ریاست مجلس می باشند، بدنبال ائتلاف و ارائه لیست مشترک هستند، هر چند که این دکانهای دو نبش اصلاح طلبی و اصولگرای معتدل لو رفته و مردم به نیات غیرالهی صاحبان دکانهای فریب و نفاق پی برده اند، لکن مردم استان تهران باید هوشیار و مراقب باشند و فریب  برخی از اعضاء فراکسیون رهروان ولایت را که از حوزه انتخابیه شان رانده شده و می دانسته اند اگر از حوزه قبلی خود مجدداً کاندیدا شوند، با اقبال و رأی مردم روبرو نخواهند شد و به همین خاطر و با استفاده از برخی عناوین ایثارگری و یا برادر چند شهید و چند دوره نمایندگی مجلس، تاکتیک خود را عوض کرده و بدنبال فریب افکار عمومی مردم استان تهران هستند. آیا به هدف ماکیاولی خود می رسند؟!

اینکه تعدادی از فراکسیون رهروان ولایت بعنوان اصولگرایان معتدل با اصلاح طلبان و کارگزاران سازندگی به ائتلافی برسند، دور از ذهن و بعید نیست، زیرا اقدامات نامناسب فراکسیون رهروان ولایت در حمایت بی دریغ از دولت اعتدال لیبرال با دور زدن قانون اساسی و رد صلاحیتهای نمایندگان فعلی مجلس که اکثراً عضو فراکسیون رهروان هستند و همچنین نمایندگانی از فراکسیون رهروان که حوزه انتخابیه خود را رها کرده و به عشق نمایندگی، در تهران ثبت نام کرده اند، گویای این است فراکسیون رهروان ولایت، مدتها است که مسیر ادای تکلیف به انقلاب و اسلام را گم کرده و لذا بر هم زدن وحدت جریان اصولگرایان توسط این جریان فرصت طلب در کمک به جریان اعتدال نماها و اصلاحات با واقعیت سازگارتر است.

این روزها وقتی ائتلاف فراگیر اصولگرایان تشکیل می شود، عدم حضور جناب لاریجانی ریاست مجلس در این جلسات، وحدت شکنی در ساختار ائتلاف اصولگرایان توسط فراکسیون رهروان ولایت به اثبات میرسد. این فراکسیون در ناموفق جلوه دادن دولت سابق به همراهی رأس اصلی فتنه 88 از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد و هر تلاشی چه قانونی و چه برخلاف قانون اساسی، برای موفق جلوه دادن دولت اعتدال لیبرال کوتاهی نمی کند، حتی بر خلاف قانون اساسی کشور در همراهی با دولت، در مقابل نمایندگان مؤمن به اسلام و انقلاب مجلس ایستادتا از روند قانونی و تصویب برجام در مجلس جلوگیری نمود. پس اگر برخی از دولتیان اعتدال این فراکسیون را به بازی گرفته و از آنان خواسته اند که وحدت اصولگرایان را تخریب کنند، به واقعیت نزدیک است، زیرا تاریخ ثبات کرده که هر گاه موفقیتی برای سپاهیان اسلام در حال رخ دادن بوده، جریان نفاق وارد صحنه شده و از شکست جریان باطل جلوگیری نموده و در این عرصه هم فراکسیون رهروان ولایت، وظیفه وحدت شکنی در بین نیروهای مؤمن به اسلام و انقلاب را بر عهده گرفته است! آیا کسانی در فراکسیون رهروان ولایت هستند که باید خط و مسیر خود را از این جریان فرصت طلب و مزد بگیر دولت اعتدال جدا نمایند؟!!!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

پس از اظهارات نانجیبانه رئیس جمهور بر علیه شورای نگهبان، قطار ماله کشی اعتدال آلوده به نفاق به حرکت درآمد تا خطاهای راهبردی جناب روحانی را جبران نماید و لذا حسام الدین آشنا، تنظیم کننده سخنان جنجالی و ساختار شکنانه رئیس جمهور، در خصوص اظهارات حسن روحانی علیه شورای نگهبان گفت: «گفتار رئیس جمهور محترم در دیدار فرمانداران و استانداران متوجه مرحله ارزیابی صلاحیت داوطلبین در هیأت های نظارت بود و نه ارزیابی نهایی در شورای محترم نگهبان» پس از آقا حسام، نوبت به محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت برای ماله کشی رسید و گفت: «این مسأله درست است چون در آن مقطعی که رئیس جمهور سخنرانی کردند هنوز شورای نگهبان به مسأله صلاحیت‌ها ورود پیدا نکرده بود. مساوی کردن هیأت‌های نظارت با شورای نگهبان قیاس مع‌الفارق است».

وقتی به اقدامات ساختار شکنانه جریان زر و زور و تزویر نظری می افکنیم، در می یابیم، که این جماعت منافق احساس می کنند که سالها است، نظام جمهوری اسلامی حقوقشان را -علی رغم اندوختن ثروتهای باد آورده- تضییع نموده و لذا با سرعت سرسام آوری علیه هر آنکس که وجود آنها را برای آینده دنیای نکبت بار خود مزاحم ببینند، ناجوانمردانه و نانجیبانه مورد حمله قرار می دهند! یک روز منتقدین را به جهنم حواله می دهند و فردا روز آنان را بیسواد می خوانند و روز دیگر نیروهای مؤمن و وفاداران به نظام اسلامی را افراطی معرفی می نمایند و در این مقطع هم شورای نگهبان قانون اساسی را ناجوانمردانه مورد هجمه قرار می دهند و سپس پیاده نظام مزد بگیر دولت اعتدال لیبرال به ماله کشی می پردازند!

تاریخ به ما می گوید، جریان نفاق معمولاً علمدار را مورد هدف قرار می دهد و سخنان جناب روحانی علیه علمداران اسلامیت و جمهوریت نظام اسلامی اثبات می کند، که اگر حاج حسن روحانی تاکنون دارای صلاحیت برای کاندیداتوری خبرگان رهبری، ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی بوده، پس از این سخنان کدخدا(آمریکا) پسند و دشمن شادکن، دیگر صلاحیت حضور در مناسب مهم نظام اسلامی را ندارد، لذا شورای محترم نگهبان باید در خصوص صلاحیت جناب روحانی برای حضور در رقابت مجلس خبرگان رهبری تجدید نظر نموده و صلاحیتش را رد نماید.

دین اسلام به ما می گوید، اگر خطائی کرده ای! از آن پوزش بطلب و از فرافکنی منافقانه دست بردار! و لذا ماله کشی اصحاب اعتدال غربگرا، با توجه به سخنوری جناب روحانی نادرست است و ملت از آن نخواهند گذشت، زیرا حمله به اسلامیت و جمهوریت نظام اسلامی از سوی رئیس جمهور پر مدعا پذیرفتنی نیست و شاید آقای روحانی در حمله به شورای نگهبان بدنبال کاهش فشار جریان اصلاحات آمریکائی بر روی خود است!

والسلام