بنام خدا و برای خدا
جریان اشرافیت و قدرت طلبی که قبل از دولت احمدی نژاد، سالهای متمادی کشور را با شعار سازندگی و اصلاحات در قبضه قدرت خود نگه داشته بود، بار دیگر در سال 92 با طراحی شعار دروغ اعتدال، مجدداً قدرت را به تصرف خود درآورد و بلا فاصله آقای حسن روحانی مشکل اساسی کشور را تحریمهای ظالمانه غرب دانست و در یک معامله پنهانی و محرمانه که دلال آن از سوی غرب، آقای خاویرسولانا انتخاب شده بود، دانش هسته ای کشور را در معرض حراج نامحرمان و دشمنان کینه توز انقلاب اسلامی قرار داد و تلاش کردند، که از این نمد برای جریان قدرت طلب اشرفی کلاهی تهیه نمایند.
در این راستا، برای انحراف افکار عمومی، وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور را، بسیار تاریک، بحرانی، ویرانه و با خزانه خالی معرفی نمود و دولت سابق را منشأ همه کاستی های کشور دانست و این سخنان هیجانی و کینه توزانه، که ضد امنیت ملی بود، غرب را برای از پا درآوردن انقلاب اسلامی مصمم و امیدوار کرد!، که مذاکرات هسته ای و تمدید زنجیره وار توافقنامه موقت ژنو، گویای این موضوع است. همانطور که آمریکا در پیمان کمپ دیوید، از دست آقای یاسر عرفات اسلحه را گرفت و شاخه زیتون به دستش داد و هیچگاه هم دولت فلسطینی را به رسمیت نشناخت، این بار آمریکا، وقتی اشتیاق سیری ناپذیر مذاکره را در آقای روحانی دید، با تمدید زنجیره ای توافقنامه موقت هسته ای تلاش دارد تا رئیس جمهور ایران را هم با شاخه زیتون و وعده های نسیه سرگرم کند و برای این سرگرمی که در ورای آن تصرف سایر قوا نهفته است، حمله به دولت سابق که سهم به سزایی در شکوفایی کشورمان داشته، یگانه راه پیش روی اعتدال کاریکاتوری می باشد!
آقای هوشنگ امیراحمدی که به عنوان دلال رابطه ایران و آمریکا معروف است چه زیبا جریان اصلاحات را در یک جمله تعریف کرده است، ایشان گفته است: «هشت سال احمدی نژاد رئیس جمهور ایران بود تمام مشکلات کشور را به گردن او انداخته اند در حالیکه 28 سال قدرت در دست اصلاح طلبان و میانه روها بوده است ... مجموعه اصلاح طلبی در ایران اساسش بر قدرت طلبی بنا شده و نه اصلاح طلبی.»
باید به هوش بود، که تفکرات قدرت طلب اشرافی، در درون منابع قدرت نظام جمهوری اسلامی رخنه نموده و با نفاق پیچیده، همچون موریانه، مشغول جویدن اهداف بلند نظام اسلامی است.
در زمانه ای که گرد و غبار اشرافیت مدرن با چهره اسلام و شعار انحرافی اعتدال، فضای کشور را آلوده کرده، ضرورت دارد، عمارهای امام خامنه ای، که آماده و گوش به فرمان هستند، به تکلیف روشنگری و بصیرت افزایی خود عمل نموده و مسیر انحرافی اعتدال را که از درون آن قدرت طلبی و اشرافیت، که منجر به انحراف از اسلام ناب محمدی(ص) و محرومیت بخش قابل توجهی از جامعه، شده است، عماروار وارد میدان روشنگری شوند و جرعه ای از شراب طهورای اسلام ناب را به تشنگان حقیقت بچشانند و گرد و غبار اعتدال کاریکاتوری و قدرت طلبی اشرافی را از چهره زیبای اسلام و انقلاب، بزدایند.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
آقای حسن روحانی در تاریخ 15/11/93 گفت: «لااقل این توافق ژنو اولین گشایش برای دانشگاه و برای پول دانشجوها بود؛ ... چرا یک عده کمسواد بیایند حرف بزنند؟ استادان دانشمند ما بزرگان دانشگاه ما خصوصی چرا حرف میزنند ولی نمیآیند در میدان.»
پس از توافقنامه ژنو و ایرادهای اساسی که به این توافق وارد بود و منتقدین با بررسی ابعاد مختلف توافقنامه، که رگه هایی از غفلت و سازش با دشمن را در اذهان تداعی می کرد، رئیس جمهور با کمال بی صداقتی و عدم رعایت ادب، منتقدین توافقنامه هسته ای را، عده ای بی سواد خواند و با استغاثه از اساتید دانشگاه، از آنان درخواست نمود که از روح توافقنامه ای که محتوای آن محرمانه است! و قابلیت دفاع ندارد!، وارد میدان شوند و حمایت کنند!
پس از گذشت 10 ماه از استمداد آقای روحانی، سه تن از اساتید لیبرال و خود فروخته دانشگاه، که یکی از آنها تابلو براندازی نظام اسلامی را بر پیشانی دارد، با حرارت تر از نمایندگان آمریکا و اسرائیل و همانند سه ترسو و بزدل در تاریخ 26/ 9/ 93 وارد میدان شدند! و روی آمریکا و اسرائیل را در رابطه با دانش هسته ای کشورمان، سفید کردند و آقای روحانی را خجل زده و شرمگین سخنان دشمن پسند خود نمودند و نه تنها از مذاکرات هسته ای دفاع نکردند، بلکه داشتن دانش هسته ای را برای کشور زیانبار و غیر عقلانی خواندند!!!!
احمد شیرزاد که مدتی از کشور متواری و به دامان ارباب خود پناهنده شده بود و در فتنه براندازی مجلس ششم نقش کلیدی داشت، گفت: «جمهوری اسلامی ایران با ورود به صنعت هستهای به خط قرمز برخی قدرتهای بزرگ وارد شده است و هماکنون باید در میز مذاکرات به آنها بگوییم که اگر ایران پای خود را از خطوط و دایره قرمز آنها عقبتر بگذارد چه چیزی را به ایران میدهند و این موضوع تنها در میز مذاکرات مشخص میشود ... : در زمینه هستهای جمهوری اسلامی ایران نه منابع اولیه دارد و نه احاطه به علوم آن را.»
آقای صادق زیباکلام دومین استادی بود که به درخواست رئیس جمهور پاسخ داد و گفت: «من معتقدم آنقدر که هستهای به ما ضرر زده است جنگ نزده است.»
آقای هرامیدس باوند، همانند نماینده ویژه آمریکا در این همایش سخن می راند و گفت: «البته شرایط به گونهای نیست که بگوییم کل تحریمها برداشته شود بلکه باید یک روند گام به گام صورت گیرد ... باید مشکلمان را با آمریکا حل کنیم.»
آقای رئیس جمهور باید به مردم پاسخ دهند؛ این همه فشار و اصراری که برای ورود یک وزیر با مشخصه های فتنه گری! برای ورود به وزارت علوم داشتید، برای اینکه تریبون دانشگاهها را در اختیار اساتید خودفروخته، ترسو، بزدل و روشنفکران لیبرال قرار دهید، نبود؟! آقای روحانی با این کرسی های به زعم خود، آزاد اندیشی در حال خدمت به دانشگاه و ملت است و یا حراج عزت کشور؟!
اگر اینگونه نیست، پس آقای روحانی که منتقدین خود را که با انواع تهمتها و اهانتها، مورد خطاب قرار می دهد! چرا در مقابل این نفاق لیبرال منش از خود واکنش نشان نمی دهد؟! و اگر قرار است در فضای دانشگاه پیرامون توافقنامه هسته ای بحث و گفتگو صورت بگیرد چرا تریبون نظام اسلامی در اختیار افرادی باشد، که چکمه بوسی رضاخان را طلب می کنند و آمریکا و اسرائیل را می پرستند! آیا این عهد و پیمان رئیس جمهور با مردم است؟! این که عهد و پیمان نیست، بلکه ذلت، خواری و خجالت در برابر آمریکا است!!!!
به جرئت می توان ادعا کرد که اتفاقی که در سالن فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران افتاد، به سفارش دولت اعتدال بوده است و لذا نظام جمهوری اسلامی باید نسبت به این مهم اقدام نماید و زمینه مناظرات منطقی و علمی پیرامون توافقنامه هسته ای را در صدا و سیما، با حضور متخصصین امر فراهم نماید و این حربه نفاق را از دست مزدوران و روشنفکران غربی و فراریان خارج نماید.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
آقای هاشمی رفسنجانی، در دیدار با اعضای جبهه متحد اعتدالگرایان ایران اسلامی، تلاش نموده که از اعتدال تفسیری بر اساس افکار، اعمال و اعتقادات محافظه کارانه خود که با معیارهای اسلام آمریکائی مطابقت دارد ارائه نماید آقای رفسنجانی در این رابطه گفته است: « مقبولیت این اصطلاح تا آنجاست که حتی افراطیون هم برای جلب حمایت مردم و ترمیم جایگاه خود در جامعه، دم از اعتدال میزنند که البته عمل به اعتدال لوازمی دارد که اولین آن اعتقاد و اعتماد به نقش مردم در جامعه اسلامی است که امت وسط هستند.»
آقای رفسنجانی سپس می افزاید: «اصطلاح "اهدنا الصراط المستقیم" که مسلمانان در هر شبانهروز با ایمان قلبی بر زبان میآورند، تقاضای توفیق برای حرکت در مسیر اعتدال، به عنوان خط مستقیم رسیدن انسان به خداوند است ... به قول مولا علی(ع) رجال الحق کسانی هستند که با پرهیز از یمین و یسار و بر مبنای اعتدال اسلامی، هم به عبادت میپردازند و هم دنیای خویش را آباد و از مواهب آن استفاده میکنند و نمیگذارند مرض افراط و بیماری تفریط آنان را از مسیر حق دنیا و آخرت منحرف نماید.»
اگر بخواهیم اعتقادات، افکار و اعمال آقای رفسنجانی را در مقاطع مختلف مورد بررسی قرار دهیم، فاصله امت وسط، مورد نظر قرآن و اهل بیت، با آنچه ایشان در تفسیر به رآی یا سفسطه خود از اعتدال بیان نموده، فاصله ی از زمین تا آسمان است و اصولاً این تفکر از امت وسط مخالف اصل قرآن و سیره اهل بیت می باشد.
آیا به کسانی که با هدایت خاندان هاشمی فتنه سال 88 را سازماندهی کردند و اوامر آمریکا، اسرائیل و انگلیس را در این کشور دنبال می کردند، امت وسط باید گفت؟! آیا دختران و پسرانی که دست در دست یکدیگر داشتند و در آخرین نماز جمعه جناب رفسنجانی با کفش اقامه نماز کردند امت وسط گفته می شود؟! آیا جلو گیری از محاکمه عادلانه فرزندان هاشمی اعتدال است؟! آیا شکل گیری قشر مرفهین بی درد و اشرافیت در دولت آقای هاشمی رفسنجانی را اعتدال باید قبول کنیم؟! آیا غارت بیت المال توسط فرزندان هاشمی بر اساس امت وسط و اعتدال می باشد؟!
آیا وقتی رأی مردم به نفع آقای رفسنجانی ریخته شود، آن را اعتدال بنامیم! اما وقتی به هر جهت، ایشان را برنگزینند، آنگاه کشور را باید به آشوب و بلوا دچار کرد؟! و دیگر آن مردم، امت وسط نیستند؟! و ملت را افراطی قلمداد کرد؟! و آنگاه، متکبرانه کسی را بالاتر از خود ندانست، و شکایت خود را به پیشگاه خداوند عرضه کند؟!
تفسیر آقای رفسنجانی از اعتدال، کاریکاتوری و همانند موجود بدقواره ای است، که دولت یازدهم را، همچون یک شرکت سهامی، در تقابل با اهداف و آرمانهای اسلام ناب محمدی(ص) قرار داده است.
دولت ناموزون اعتدال، که بر اساس تفکرات آقای رفسنجانی ایجاد شده، هیچ اعتقادی در میدان عمل به آیه قرآنی اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ندارد و این اعتدال مورد نکوهش دین و مذموم امت وسط می باشد.
در مکتب اعتقادی آقای رفسنجانی، کنار آمدن و سازش با استکبار و حکومت وهابی آل سعود خائن، حتی در اوج رویارویی اسلام ناب محمدی(ص) و اسلام آمریکایی، عقلانی و اعتدال محسوب می شود! و حتی در مرام خاطرات اعتدالی آقای رفسنجانی تعطیلی شعار مرگ بر آمریکا، آن هم با نسبت دروغ، به امام(ره) دادن و آن را در جامعه منتشر و سپس تکذیب و آن را اعتدال و امت وسط قلمداد نمودن است!
لذا در عصر حاضر که بیداری اسلامی در حال گسترش است، کمر اسلام ناب محمدی(ص) را همین تفکرات غیر انقلابی و در راستای اسلام آمریکایی، شکسته است.
گفته اند؛ بعضی آدما مثل عکس هستن ، زیادی که بزرگشون کنی، کیفیتشون میاد پایین.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
امام خامنه ای در 5 شهریور امسال در توصیه ای به دولتمردان فرمودند: «همواره دولتها نسبت به دوره های گذشته خود منتقد بوده اند که ایرادی هم ندارد اما این انتقاد نباید حالت اغراق آمیز و تخریب پیدا کند زیرا در روحیه مردم تأثیر بد می گذارد و آنان را نسبت به آینده نیز نامطمئن می کند.»
این روزها که تیم مذاکره کنندگان هسته ای با دست خالی و دادن امتیازات به آمریکا، از پای میز مذاکرات بازگشته و در سناریو جدید آمریکا و اقدام خیانت آمیز عربستان سعودی، قیمت نفت کشورمان، حدوداً به نصف کاهش پیدا کرده، دولت تدبیر را با مشکلات فراوانی روبرو نموده است و زنگ خطر، در رابطه با عدم تحقق بودجه سال جاری از محل درآمدهای نفتی به صدا در آمده و زمزمه های افزایش تورم شنیده می شود و لذا دولت تدبیر!، بهترین گزینه، برای فرار از پاسخگویی را، حمله مدام و بی امان به دولت سابق می داند!.
پس از حمله گازانبری رئیس جمهور، در تاریخ 24 آذر 93 ، که گفتند: « دیدید که یک تصمیم گیری برای مسکن مهر چه بلایی بر سر کشور آورد.» آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور دو روز بعد از سخنان روحانی گفتند: « برخی می گویند از مشکلات گذشته سخن به میان نیاورید، اما باید بگوییم که در سالهای گذشته در حق کشور ظلم شده و هیچ بخشی وجود ندارد که با مشکلات و مسائل جدی روبرو نباشد ... عده ای توقع دارند از ظلمی که در حق کشور رخ داده چیزی نگوییم و این در حالی است که مطالبی که تا کنون مطرح شده حتی 5 درصد از مسائل و مشکلات مربوط به سالهای گذشته نیست و مصوبات و سواستفاده های فراوانی در بخشهای مختلف وجود دارد که درباره آن هنوز سخنی گفته نشده است.»
پیرامون این حملات افراطی و ناجوانمردانه که با سکوت انقلابی رئیس جمهور سابق مواجه گردیده، گفتنی های فراوانی وجود دارد، که در حوصله کاربران عزیز نیست و مردم هم واقفند، که دولت اعتدال، توان اجرای موفق قانون اساسی را برای رفع مشکلات متعدد مردم، که یکی از آنها مسکن است، ندارد و لیکن، دولت سابق به خوبی در راستای تحقق اصل سی و یکم قانون اساسی برآمد، که این اصل می گوید: « داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.»
تحلیلی که در رابطه با سخنان رئیس جمهور و معاون اول ایشان می شود ارائه کرد این است، اگر در دولت سابق بر اساس گفته آقای جهانگیری "سواستفاده های فراوانی در بخشهای مختلف وجود دارد" و ایشان هم از گفتن آنها پرهیز نموده، نتیجه این سکوت خیانت به کشور است و اگر سواستفاده ای وجود ندارد، باز هم حرفهای روحانی و جهانگیری خیانت محسوب می شود و لذا این آقایان در هر دو صورت در حال خیانت به کشور و ملت هستند، پس مردم، خیانتکاران را رها نخواهند کرد!!!!!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
رئیس جمهور کشورمان در یک حمله متهورانه! و گازانبری علیه دولت سابق و مسکن مهر بار دیگر "ما نمی توانیم" را با حمله به مسکن مهر کلید زد و در 24 آذر 93 علیه یک طرح موفق که رضایت مندی 90 درصدی را در پی داشته، گفت: « دیدید که یک تصمیم گیری برای مسکن مهر چه بلایی بر سر کشور آورد، چه طور پول چاپ کردند، بانک مرکزی 45 هزار میلیارد چاپ کرد و در اختیار بانک مسکن قرار داد ... ما نیز مجبور شدیم این راه را ادامه دهیم و ناچاریم آن را تکمیل کنیم، به خاطر اینکه مردم به دولت اعتماد کردند و این اعتماد نباید از بین می رفت ... اثر آن پول چه شد؟ اثر آن پول تورم 40 درصدی و 45 درصدی نقطه به نقطه شد و ما کشور را در این شرایط تحویل گرفتیم.»
وقتی دولت اعتدال قادر به کنترل افزایش نرخ ارز نیست و با توطئه پادشاه عیاش عربستان قیمت نفت به شدت کاهش یافته و در حل مشکلات اقتصادی مردم ناتوان است و در مذاکرات هسته ای نتوانسته رضایت کامل کدخدا را جلب نماید!، ناچار به فرافکنی و حمله گازانبری علیه دولت قبل می باشد، ضعف و ناتوانی خود در پشت اقدامات رضایت بخش دولت سابق پنهان نماید و با پراپاگاندا سازی، خود را موفق نشان دهد و این در حالی است که کارنامه دولت اعتدال بجز "طرح سلامت" که عده قلیلی از آن بهرمند می شوند، سراسر ناموفقیت و ناامید کننده است!
حضرت آیت الله خامنه ای در هفته دولت سال جاری، خطاب به آقای روحانی و اعضاء دولت تدبیر! توصیه های مهمی را به آنان سفارش کردند و حتی رئیس جمهور به معاون اول خود دستور پیگیری و اجرائی شدن اوامر مقام معظم رهبری را صادر نمودند، ولیکن آقای حسن روحانی همانند عالمان بی عمل، در هر بزنگاهی به دولت سابق یورش گازانبری و ناجوانمردانه می برد و آنچنان بد و بی انصافانه انتقاد می کند، که هر شنونده ای اگر از خدمات بی منت دولت سابق اطلاع نداشته باشد، فکر می کند که عملکرد آن دولت منفی و سراسر تاریکی است.
امام خامنه ای در یکی از توصیه های خود فرمودند: «همواره دولتها نسبت به دوره های گذشته خود منتقد بوده اند که ایرادی هم ندارد اما این انتقاد نباید حالت اغراق آمیز و تخریب پیدا کند زیرا در روحیه مردم تأثیر بد می گذارد و آنان را نسبت به آینده نیز نامطمئن می کند.»
قصد این همه تخریب علیه دولت سابق چیست؟ به نظر می رسد که این تخریبها یک دستورالعمل حزبی و سراسری از سوی دولت و پدر خوانده دولت می باشد و معنی و مفهوم آن این است که آنقدر باید دولت احمدی نژاد و عملکردش را تخریب کنیم که هر کس و در هر مقامی که باشد و از دولت احمدی نژاد دفاع و حمایت کرده زیر سئوال برود، حتی مقام ولایت فقیه را که در 23 تیرماه 92 فرمودند: « بعضی حتی کارهای ملموس دولت را نیز انکار می کنند اما مهم این است که تلاشها و زحمات انجام شده در فضای عمومی کشور بیان و ثبت شود ... در هشت سال اخیر همه احساس و درک کردند که رئیس جمهور محترم و همکاران ایشان، با تحمل سختی ها، نسبت به همه دولتها و دوره های دیگر، کارهای بسیار پرحجم و پرشتابی انجام می دهند که این واقعیت، نکته برجسته و قابل تقدیری است ... مسئولان دیگر کشورها» تأکید کردند، بی اعتنایی به امتیازات، کار بی وقفه و خودداری از آسودگی و استراحت، امتیاز بزرگ این دولت است و همه کسانی که در صدد قضاوت هستند باید به این نکات با ارزش توجه کنند.»
با ملاحظه سخنان دقیق مقام معظم رهبری در حمابت و تقدیر از دولت آقای احمدی نژاد، مشخص می شود که آقای حسن روحانی و همکاران ایشان، اهداف مختلفی را از تخریب ناجوانمردانه علیه دولت سابق، دنبال می نمایند، تا در آینده بجز، افراد وابسته به جریانهای لیبرال مسلک و اشرافیت شکل گرفته از بطن انقلاب، کس دیگری وارد قدرت و خدمت بی منت به مردم نشود. این رؤیا تعبیر ناشدنی است!!!!!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
هر چه از عمر دولت اعتدال، می گذرد، دیوارهای آن روز به روز بلندتر و لکن آسیب پذیرتر شده و بناهای ترسو این دیوار لرزان و لغزان، با تیشه و سیمان و آجر دروغ، تهمت، اهانت و تزویر، تلاش می نمایند، تا از فروریختن این دیوار نفاق جلوگیری نمایند.
پدر بزرگ بناها، که چند سالی است با تیشه نفاق به بنیانهای انقلاب حمله ور شده به آنها سفارش کرده، که دیوارهای لرزان ساختمان دولت اعتدال را با انواع مصالح خارجی، آن هم از جنس آمریکائی و اروپایی، جهت تصرف سایر ساختمانهای استوار کشور با طرح بازی بُرد – بُرد، خریداری نمایند و از طرف دیگر، کارگران مزدبگیر خود را اجیر نموده، تا در رسانه های خود، با انواع حیله ها، ترفندها، نویدها و مژده برگزاری جشن توافق هسته ای، دیوار ساختمان بدلی اصلاحات را ترمیم نمایند و لذا رئیس دولت اعتدال در روز دانشجو، دیوار دولت را کوتاه خواند و گفت:« امروز دیوار دولت از همه دیوارها کوتاهتر است و هر کس به مناسبتی از گوجه فرنگی گرفته تا انرژی هستهای نقدش را نسبت به دولت روا میدارد؛ البته دولت به انتقاد دلسوزانه و شرافتمدانه افتخار میکند.»
آنچه تا کنون در کوچه و بازار و صف نانوایی ها از دولت اعتدال به چشم می خورد دیوارهای بی اعتمادی در نزد مردم است!، که روز به روز این دیوارها در حال بلند شدن است، دیوار شیب ملایم افزایش قیمتها و کنترل کاریکاتوری تورم، که رکود بی سابقه در کشور را رقم زده! کمر اقشار مختلف مردم و تولید کننده را، زیر بار گرانی خم نموده و آنگاه رئیس دولت در سخنرانی خود در بین اقشار دانشجو، دم از پایبندی به تعهدهای خود با مردم می زند و گوش و چشم خود را به روی مشکلات واقعی مردم بسته و حقوق شهروندی، آن هم از نوع لیبرالیستی غرب را تبلیغ می نماید.
در زمانی که به خاطر کاهش چشمگیر قیمت نفت، رئیس جمهور کشور ونزئلا حقوق خود و مسئولین کشور را به خاطر همراهی با ملت خود، به نصف کاهش می دهند، ولی در کشور ایران نه تنها رئیس جمهور و مسئولسن دولتی گامی در این جهت برنمی دارند، بلکه دولت اعتدال با ترفند جدیدی برای مقاوم کردن دیوار تزویر و نفاق، بودجه نهاد ریاست جمهوری را برای سال 94 به صورت بی سابقه ای، برای تصرف مجلس شورای اسلامی، افزایش داده و در مسیر دیگری، به صورت غیر قانونی، مبلغ 4/1 میلیارد دلار از صندوق توسعه ارزی برداشت نموده و این بهترین نشانه از ریزش قریب الوقع دیوارهای بلند؛ دروغ، تهمت، اهانت و افراط است.
منتقدین هر طور که دولت را نقد دلسوزانه می کنند، دیوارهای لرزان و لغزان دولت، برنمی تابند و با تیشه افراط منتقدین خود را، بی سواد، مزد بگیر، از جای خاصی تغذیه می شوند، برو به جهنم، تازه به دوران رسیده ها .... معرفی می کند.
می گویند؛ یکی از جمعی پرسید؛ آن چیست که در زمستان اتاق را گرم می کند و در تابستان روی درخت است؟! یکی در پاسخ گفت؛ این بخاری است، اما در تابستان نمی تواند روی درخت قرار بگیرد؛ سئوال کننده در پاسخ گفت؛ بخاری خودم می باشد، دلم می خواهد که تابستان آن را روی درخت بگذارم، به کسی مربوط نیست!
دولت اعتدال اگر نتواند یا نخواهد دیوار صداقت را بین خود و مردم ایجاد نماید، ذوال آن دور از ذهن نخواهد بود و لذا با توجه به ریزش زود هنگام دیوارهای کاریکاتوری دولت اعتدال، لازم است جریانهای مؤمن به اسلام و انقلاب، زمینه حضور زود هنگام خود را جهت خدمت بی منت آغاز نمایند.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
یکی از جملات کلیدی! آقای حسن روحانی، در فیلم تلوزیونی انتخاباتی خود که در 15 خرداد 92 پخش گردید، این جمله بود که گفت:« بنده معتقدم خوب است، سانتریفیوژ ها بچرخد ولی کارخانه های دیگر هم فعال باشند نه اینکه به خاطر فعالیت کارخانه نطنز ما تحریم باشیم و سایر کارخانه های صنعتی ما با 20 درصد ظرفیت فعالیت کنند یا به طور کلی تعطیل شوند.»
بخشی از مردم خوب و صادق کشورمان این سخن آقای روحانی را به فال نیک گرفتند و جهت خلاص شدن از شرّ تحریمها و فعال شدن کارخانه ها، رأی خود را به ایشان تقدیم کردند و امروز که بیش از 18 ماه از آن سخن عوام فریبانه! می گذرد، نه تنها چرخ هیچ کارخانه ای فعال نشد، بلکه با تخصصی که سابقاً آقای روحانی در تعطیل کردن مراکز هسته ای در سال 82 داشت، مجدداً، چرخ سانتریفیوژها را از چرخیدن، -بنا به قولی که به خاویر سولانا داده بود- از فعالیت بازداشت و همچنان لرزان لغزان در شکستن تحریمهای آمریکا است!
آقای روحانی در جلسه هیئات وزیران در 19 آذر 93 پس از خیانت سعودیها در کاهش بهای نفت در جهان، مثل کسی که تازه از خواب بیدار شده به فکر اجرائی کردن اقتصاد مقاومتی افتاد و گفت: « کاهش قیمت نفت فرصتی است، تا وابستگی بودجه را از درآمدهای نفتی جدا کنیم ... دولت به اجرای همه بندهای اقتصاد مقاومتی پایبند است و از دستگاههای اجرایی می خواهم که همه بندهای اقتصاد مقاومتی را مورد توجه قرار داده و عملیاتی کنند.»
آنچه در حافظه ملت خوبمان نقش بسته، این است، که دولت اعتدال تاکنون همایشها، سمینارها و کنفرانسهای متعددی جهت عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی برگزار نموده و بارها عمل به دستور مقام معظم رهبری را در اجرائی کردن اقتصاد مقاومتی در سخنان و مصاحبه های خود بیان نموده، فلذا دستور عملیاتی نمودن اقتصاد مقاومتی با توجه به سابقه قبلی دولت تعجب برانگیز است، که آی تاکنون دولت به اقتصاد مقاومتی بی توجه بوده و فقط شعار و همایش و نمایش برگزار می کردند؟!
در حالی که مؤسسات استراتژیک آمریکا، طرح اقتصاد مقاومتی را بعنوان راهبرد مقام معظم رهبری در مقابل تحریمهای آمریکا قلمداد می کنند، ولی عدم توجه دولت اعتدال به این امر بسیار مهم، نابخشودنی است!
موسسه امریکن اینترپرایز آمریکا در گزارشی که به تازگی منتشر نموده در این خصوص می نویسد: «رهبر ایران، “دکترین اقتصاد مقاومتی” را بعنوان “پاسخ نرم متقابل” به تحریم های غرب مطرح کرد، بنابراین سیاست گذاری های اقتصادی ایران متاثر از این دکترین امنیت ملی قرار گرفته است ... هدفی که از یک دهه پیش ایشان به دنبال آن بود.»
از عملکرد نامطلوب اقتصادی – سیاسی دولت اعتدال، چنین برداشت می شود که دولت هیچ برنامه ای برای عملیاتی نمودن اقتصاد مقاومتی ندارد، دولتی که در بدو امر برای رضایت اروپا و آمریکا، خود را مخالف واردات از کشور چین معرفی می کرد، حجم واردات از چین از شروع سال جاری تا اول آذر ماه 43 درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته و به 7 میلیارد و 874 میلیون دلار رسیده است، این حجم واردات با شعارهای دولت اعتدال تعارض ندارد و بی تدبیری نیست؟!
رئیس جمهور کشورمان باید به این سئوال اساسی پاسخ دهند، که چرا در بودجه سال 94 حجم درآمدهای گمرکی را سیزده هزارمیلیارد و ششصد میلیون تومانی(136000000000 ریال) به مجلس شورای اسلامی تسلیم کرده است؟!، مگر حجم واردات گمرکی کشور چه میزان در نظر گرفته شده، که این مبلغ درآمد از آن کسب می شود؟! با این حجم واردات کدام چرخ کارخانه خواهد چرخید؟ این عمل دولت اعتدال ضد اقتصاد مقاومتی و از تفکرات جریان لیبرالیسم در درون دولت برگرفته شده و با نظام سرمایه دراری غرب، که مصرف بیشتر را توصیه می کند، هماهنگ است!!!!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
آقای هاشمی رفسنجانی که به همراه تمام بستگان نسبی و سببی خود نتیجه انتخابات پیروزمندانه ملت ایران را در سال 88 برنتافت و کشور را به مدت 8 ماه با آتش و دود و خون همراه کرد و طمع دشمنان را جهت براندازی نظام اسلامی افزایش داد، در این روزها با فراموشی نامه اهانت آمیز خود به رهبری و اقدامات براندازانه سال 88 این بار در حضور تعدادی از تشکلهای دانشجویی در روز 18 آذر 93 گفته است: «جمله رهبری درباره حقالناس بودن رأی مردم در انتخابات سال 92 یک نکته سیاسی از یک مجتهد فقیه و مرجع است و معلوم نیست که چرا بعضی مدعیان تندرو به جای تبلیغ این جمله تاریخی، از تکرار آن نگرانند».
آقای رفسنجانی که این روزها عابد و زاهد گشته و رأی مردم را بر اساس نظر مقام معظم رهبری حق الناس می داند، چرا در سال 88 رأی 85 درصدی مردم را با 11 میلیون رأی بیشتر برنتافت و همه خاندان خود را جهت ابطال انتخابات و براندازی نظام اسلامی بسیج نمود، ولی امروز که کاندیدای مورد نظر ایشان در انتخابات تنها با تعداد 270 هزار رأی بیشتر سُکان ریاست جمهوری را در دست گرفته آن را حق الناس و نظر یک مجتهد می داند!!!!!
دیروز پیاده نظام آقای رفسنجانی افردی همچون محمد باقر نوبخت در سال 84، با بی ادبی تمام و در سیمای جمهوری اسلامی، قیافه منتخب مردم را به سُخره می گیرد و در برنامه شناسنامه در سال 93 در توجیه بی ادبی خود و در اهانتی دیگر به مردم می گوید: «تبریک و تهنیت گاهی دلی است و گاهی سیاسی. دل ما با کسی که سال 84 پیروز شد، اصلاً صاف نشد! و هیچ وقت نتوانستیم او را به عنوان مظهر جمهوریت مردم بدانیم»!
به بخشی از نامه آقای رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب که 2 روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بعنوان آخرین تیرها و تلاش ایشان برای کنار زدن منتخب مردم توجه، و خود قضاوت نمائید. آقای رفسنجانی در نامه خود خطاب به امام خامنه ای می نویسند: « اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیدههای زشت و گناهآلودی مثل تهمت ها ؛ دروغها و خلافگوییهای مطرح شده در آن مناظره برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّفهای صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاقشکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه میتوانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟ ... از جنابعالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح میدانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.»
بهترین وصف حال جناب آقای هاشمی رفسنجانی، غزل حافظ شیرازی است که به زیبای تمام نگاشتند، که
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند/چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس / توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
گوییا باور نمیدارند روز داوری / کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
والسلام
بنام خدا و برای خدا
آقای حسن روحانی که خود را متخصص در امور امنیتی، حقوقی، دفاعی و کشورداری می داند در تاره ترین سخنان خود عیله مراکز امنیتی و نظامی کشور گفت: « اگر شما اطلاعات، تفنگ، پول و سرمایه، سایت و روزنامه، خبرگزاری را همه را در یک نهاد جمع کردید، ابوذر و سلمان هم باشد، فاسد میشود. کار ما اشکال دارد، ما اشکال را باید رفع کنیم. تجمیع قدرت در یکجا فساد است.»
متأسفانه پس ناکامی آقای رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و هدایت جریان فتنه سال 88 و متعاقباً رد صلاحیت ایشان برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شاهد افزایش اقدامات هنجارشکنانه جریان حامی آقای رفسنجانی در عرصه های مختلف هستیم، به گونه ای که آقای روحانی هنوز فکر می کند که در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت با حقوق بیش از ده میلیون تومانی در راستای اجرای اوامر آقای رفسنجانی انجام وظیفه می کند! و تکلیف خود می داند، به جای انجام تکالیف اصلی ریاست جمهوری به فرافکنی علیه نیروهای دفاعی و قدرت استراتژیک جمهوری اسلامی بپردازد، تا موجب خشنودی دشمنان و اپوزیسیون را فراهم نماید.
در زمانی که دشمنان اسلام ناب محمدی در نزدیکی مرزهای کشورمان قدرت نمایی می کنند، اهداف آقای روحانی و جریان افراطی همراه ایشان، از حمله به قدرت نرم و سخت نظام اسلامی سئوال برانگیز و غیر قابل قبول است؟! هر چند آقای روحانی بر اساس خاطرات آقای رفسنجانی در دوران دفاع مقدس و در گرماگرم جنگ، مخالف قدرت سخت و نرم نیروهای وفادار و مؤمن به انقلاب اسلامی بوده است.
آقای رفسنجانی در یادداشت سه شنبه مورخه 16 اردیبهشت سال 65 می نویسد: « بعد از جلسه با مجلس، آقای دکتر روحانی(که آن روز دکتر نبود) آمد و راجع به جنگ و مشکل ارتش و سپاه و مهندسی رزمی بحث شد، آقای روحانی مخالف توسعه طلبی! سپاه است.»
در خصوص مخالفت این جمع با قدرت گرفتن حافظان اصلی انقلاب، وقتی امام در تاریخ 26 شهریور 1364 فرمان تشکیل نیروهای سه گانه سپاه پاسداران را صادر نمودند؛ آقای محسن رضائی در این رابطه می گوید: « وقتی این حکم صادر شد، آقای هاشمی ترسیده بود، او گفت این موضوع اصلاً جائی مطرح نشود؛ این خطرناک است! ایشان(رفسنجانی) دویده بود که جلوی اعلام حکم از رادیو و تلوزیون را بگیرد، اما نتوانستند احمد آقا(فرزند امام) را پیدا کنند و حکم خوانده شد.»
آری پرونده بعضی از افراد مسئول چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ، مملو از مخالفت با قدرت گرفتن نیروهای مؤمن به انقلاب می باشد. لذا آقای روحانی که امروز رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور می باشند و خود را متخصص این امور معرفی می کند!، وقتی می خواهند سخنی پیرامون امنیت ملی مطرح نمایند، باید نسبت به آن سخن تدبیر! عاقلانه ای! داشته و سپس لب به سخن باز کند! امروز اگر رئیس جمهور بخواهد پادشاه عیاش عربستان را بعنوان دشمن کشورمان در خصوص کاهش قیمت نفت معرفی کند، بدون پشتوانه نیروهای نظامی و امنیتی، لرزان! و ترسو! و غیر عقلانی خواهد بود!
پس آقای روحانی در منصب رئیس شورای عالی امنیت ملی کشورمان، نباید سخنانی را برای اهداف سیاسی و تصرف بعضی از قوای دیگر به زبان آورد و خدشه در امنیت نظام اسلامی به وجود آورد! در زمانی که عقبه استراتژیک ایران در سوریه، لبنان و عراق از سوی دشمنان مورد تهاجم همه جانبه قرار گرفته، فرافکنی علیه مرزداران نظامی، فرهنگی و سیاسی – اجتماعی کشور، غیرعاقلانه است! و دولت تدبیر اگر قصد مبارزه با فساد را دارد(که ندارد) راه آن تضعیف امنیت کشور نیست!
سخن در این رابطه بسیار است، که فرصتی دیگر را طلب می کند. انشاءالله
والسلام
بنام خدا و برای خدا
پس از تمدید توافقنامه هسته ای به مدت 7 ماه و 7 روز، به یکباره شعار بُرد – بُرد جناب آقای روحانی، در حالت کما قرار گرفت و لغو تحریمها و باز شدن بخت نوعروس دولت اعتدال، با تدبیر آمریکا و نوکری سعودیها در هاله ی از ابهام قرار گرفت و لذا کاهش چشمگیر بهای جهانی نفت، که با توطئه ی سعودیها علیه کشورمان رقم خورد، فتح بابی شد، که رئیس دولت اعتدال، نوک حمله خود را، از منتقدین داخلی کم نماید و به طرف دشمنان اصلی ایران که همان اسلام آمریکائی است، معطوف نماید.
آقای روحانی در جلسه هیئات دولت در تاریخ 19 آذر 93 خطاب به پادشاه هوسران و نوکر صفت عربستان گفت: «کاهش قیمت نفت خام صرفا یک موضوع اقتصادی نیست بلکه ناشی از توطئه و برنامه ریزی سیاسی برخی از کشورها بوده است ... کاهش قیمت نفت توطئه ای علیه مردم منطقه و مسلمانان بوده که نفع آن صرفاً برای برخی دیگر از کشورها می باشد ... مسلماً مردم به این توطئه عکس العمل نشان خواهند داد و کشورهایی که پشت این توطئه هستند باید بدانند که نفرت را در جهان اسلام نسبت به خود افزایش می دهند.»
در ضرب المثلی گفته اند؛ "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد". دشمنان کینه توز، که به دیپلماسی دولت تدبیر و اعتدال، جهت به زانو درآوردن نظام اسلامی امیدوار شده بودند و امتیازهای فراوانی از دیپلماتهای ایرانی در مقابل هیچ دریافت کرده بودند، با شیطنت نفتی خود باعث شدند که دولت تدبیر، به ریلی اصلی نظام اسلامی باز گردد و اقتصاد مقاومتی را در دستور کاری خود قرار دهند. آقای روحانی در جلسه هیئات وزیران تأکید کرد؛ « این امر نسبت به سالهای گذشته بی سابقه بوده و این کاهش قیمت نفت فرصتی است تا وابستگی بودجه را از درآمدهای نفتی جدا کنیم ... دولت به اجرای همه بندهای اقتصاد مقاومتی پایبند است و از دستگاههای اجرایی می خواهم که همه بندهای اقتصاد مقاومتی را مورد توجه قرار داده و عملیاتی کنند.»
اگر دولت اعتدال، تدبیر و توانی را که برای دیپلماسی هسته ای و رفع تحریمها قرار داده بود، آن را در جهت عملیاتی نمودن اقتصاد مقاومتی، که مد نظر مقام معظم رهبری بود، بکار می گرفت و از بحرانهای ایجاد شده بین روسیه و غرب استفاده بهینه می نمود، امروز وضعیت اقتصادی کشور از حالت رکود و بیکاری، نجات پیدا می کرد و دولت هم مجبور نبود با آمارهای غیر واقعی، معیشت مردم را نسبت به گذشته بدتر نماید!!!
لذا امیدواریم که رئیس جمهور و اعضاء دولت، شعار بُرد - بُرد را فرموش و از دشمنان طلب هم راهی و مساعدت ننمایند و شرایط سخت اقتصادی را بیش از گذشته مورد توجه قرار داده و به راستی اقتصاد مقاومتی را عملیاتی و همه توان خود را در جهت خدمت به مردم، که ولی نعمتان انقلاب هستند، قرار دهند و از جریان سازی، حاشیه پردازی و بحران آفرینی افراطیون اطرف دولت، جلوگیری نمایند و آمریکا و اسلام آمریکائی را دشمن اصلی این مرز و بوم بدانند و لحظه ای از کید و مکر دشمنان غافل نباشند.
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]