به نام خدا و برای خدا
هاشمیرفسنجانی از سر کبر و غرور در کرمان اعلام کرد؛ که مردم دستاوردهای برجام را نمیدانند و تبلیغات سوئی علیه برجام در کشور میشود و همچنین به دروغ گفت: «با تمام بانکهای جهان در حال مبادله هستیم به غیر از چند بانک بزرگ دنیا که آنها هم گیر آمریکا هستند ...البته آمریکاییها گروکشی کردند و به بهانه حمایت از تروریست دارند بدعهدی میکنند.»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با شیطنتی از نوع نفاق، دشمنی خود با نیروهای دلاور مرد سپاه و مدافعان حرم را را به اثبات رسانده و امنیت کشور را تنها به هوشیاری نیروهای اطلاعاتی و امنیتی دانسته و گفت: «اگر امروز کشور ما امن است، به دلیل وفاداری مردم به نظام و همچنین هوشیاری نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در کشور است.»
در یک سالگی برجام هستیم!، دیگر خبری از آفتاب تابان(برجام) حناب روحانی نیست! جواد ظریف از اینکه به او لقب امیر کبیر داده بودند و قلابی بودنش مشخص شد، سرافکنده و خجالت زده است! حسن روحانی جرأت برگزاری جشن یک سالگی برجام را ندارد و دیگر منتقدین را به یک جای گرم و جهنم، که مکانی برای کذابان است، حواله نمی کند! آنانی(هاشمی رفسنجانی) که بر اسب یاغی غرور و خودخواهی سوار بوده و تاکنون بخاطر برخی خیانتهایشان از مردم کشورم، عذر خواهی نکرده اند، لب به اعتراف گشوده و می گویند: «آمریکاییها گروکشی کردند و به بهانه حمایت از تروریست دارند بدعهدی میکنند.»
اگر رئیس جمهورمان گرفتار التقاط غربگرائی نبود، حق این بود، که به مناسبت سالگرد امضاء برجام چندین عمل را انجام می داد، تا لااقل خود را از گرداب لیبرالیسم، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی غرب برهاند؛ ا- مراسمی را برگزار و بدون ترس از آمریکا و پدر خوانده دولت(آقای رفسنجانی) در مورد اعتماد بیجا به آمریکا از ملت و رهبری عذر خواهی می کرد. 2- از اینکه به سخنان و تذکرات رهبر معظم انقلاب گوش فرا نداده و بر اساس نامه رهبری، از رئیس جمهور آمریکا تضمین کتبی دریافت نکرده، اظهار ندامت نماید. 3-بخاطر افتضاء برجام و حقوقهای نجومی تعدادی از مدیران متخلف خود، از ریاست جمهوری استعفاء داده و قبل از آن نسبت به اخذ مدالهایی که به ناحق در خصوص برجام به تیم مذاکره کننده داده است، اقدام کند.
در پایان به آقایان هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی باید گفت؛ که مردم دستاوردهایی که شما می خواهید به ملت بخورانید، آنان را دروغ می دانند و حاضر نیستند بیشس از این به سخنان و وعده های کذب توجه نمایند!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در حالی که فساد برجام بر بحران رکود اقتصادی کشور سایه اندخته و برخی از اعضاء تیم مذاکره هسته ای هم به نقد آن پرداخته اند، متأسفانه سیمای جمهوری اسلامی، در یک اقدام نابجا، مردم را مجبور به شنیدن سخنان تکراری آقای عراقچی نمود. دست پخت فساد آلود جناب روحانی در برجام و نتایج ذلت بار آن برای کشور، آنقدر هویدا است، که سفیر کره جنوبی هم در کشورمان ناخواسته اقدام به افشاء دروغهای رئیس جمهور ایران نمود! آقای کیم سئونگ-هو می گوید: «باید کسانی که برجام را پذیرفتند هم اکنون بانکهای خود را مجاب کنند که پولهای ایران را به این کشور انتقال دهند و مانع شدن از این موضوع اکنون غیرقانونی است این تاسفآور است که سفارت کره جنوبی با وجود سپری شدن 6 ماه از اجرایی شدن توافق برجام هنوز پول سفارت خود را از طریق قاچاق به ایران میآورد.»
پس از آنکه رهبر معظم انقلاب در چندین سخنرانی به بدعهدی آمریکا در اجراء برجام پرداخت، تب و تاب سخنان غلو آمیز حاج حسن روحانی فروکش نمود و دیگر سخنانی از جنس "صد من یک غاز" در رابطه با برجام بر زبان جاری نمی کند، زیرا جریان غربزده و غربگرای پیرامون رئیس جمهور، بخوبی از بدعهدی کدخدای خود(آمریکا) در اجراء برجام مطلعند و لذا بخاطر ترس از ملت، مرعوبانی همچون عباس عراقچی را راهی رسانه ملی می کنند تا به تعریف و تمجید از برجام بپردازند و این در حالی است که بوی تعفن برجام، اکثر ملت ایران را می آزارد.
در طول تاریخ 200 سال گذشته، جماعت غربزده و غربگرای لیبرال از میرزا ملکم خان ارمنی، کسروی، میزا ابوالحسن خان ایلچی گرفته تا ابوالحسن بنی صدر، محمود سریع القلم، عبدالکریم سروش، جواد ظریف و حسین فریدون(برادر رئیس جمهور) نقش مهمی بر علیه منافع کشورمان داشته اند و در هر زمان هم با ادبیات خاص آن دوران به بزک کردن آمریکا و غرب پرداخته اند!
صدا و سیمای جمهوری اسلامی حق ندارد با برنامه های تکراری و دعوت از جریان التقاطی شیفته غرب، ملت را از وقایع و توطئه های آمریکا بر علیه کشورمان غافل نماید! وقتی که سفیر کره جنوبی که کاملاً به آمریکا وابسته اند، مجبور است هزینه های سفارتش در تهران را از طریق دلار قاچاق تأمین نماید، آنگاه چرا رسانه ملی در افتضاء بزرگ برجام، به ملت ایران خیانت می کند؟! وقتی که رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان خبر از توطئه سنگین علیه کشورمان می دهد، چرا رسانه ملی با دعوت از عراقچی قصد انحراف در افکار عمومی ملت را دارد؟ آیا این اقدام سیمای جمهوری اسلامی، خیانت به کشور نیست؟!!!
متأسفانه صدا و سیما، برای گرفتن بودجه قانونی خود اقدام به کرنش در برابر دولت می نماید و به همین خطر رسالت اصلی خود را فراموش می کند! ملت عزیز ایران بدانند؛ اگر بر اساس اصل 55 قانون اساسی که مجلس و دیوان محاسبات مجبورند، نتیجه تفریغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود در دسترس عموم قرار دهند و رسانه ملی هم چپاولگران و دزدان بیت المال را برابر این اصل به ملت معرفی می نمود، امروز کسی جرأت نمی کرد، به بیت المال دست اندازی نماید، اما افسوس که صدا و سیما، زیاد به بیراهه و کج راهه می رود!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
آقای حسن روحانی یکی از شاخص های اسلام رحمانی را همان اسلام اعتدالی می داند و لذا دولت خود را هم دولت اعتدال نامیده و بر اساس آن، معرفی اسلام اعتدالی در جهان را وظیفه دانسته و می گوید: «ما باید اسلام رحمانی، اسلام معتدل، اسلام اعتدالی را به جهان معرفی کنیم.»
رهبر معظم انقلاب پس از طرح اسلام رحمانی از سوی رئیس جمهور آن را کلیدواژهای نشئتگرفته از کعارف لیبرالیسم معرفی کرده و می فرمایند: «این اسلام رحمانی یک کلیدواژهای است برای معارف نشئتگرفتهی از لیبرالیسم ... تفکّر لیبرالیستی از تفکّر اروپای قرن هجدهم و نوزدهم، یعنی زیربنای فکری اومانیستی(اصالت فرد) که نفی معنویت و خدا و مانند اینها است.»
اگر بخواهیم طرح اسلام رحمانی را بصورت ریشه ای بررسی نمائیم، به مبانی و اصول جبهه ملی و نهضت آزادی و لیبرالیسم غربی می رسیم. آن ملی گراهایی که در کودتای مدیریت شده آمریکائی-انکلیسی در 28 مرداد 32 مردم را در برابر اوباش تنها گذاشته و به گوشه عزلت خزیدند!
پس از بررسی پیرامون اسلام اعتدالی رئیس جمهور،به یک کلیدواژه در کتاب کارتر و سقوط شاه برخوردم که آمریکا با خمینی که بعد از 15 خرداد سال 42 دچار اعتدال شده باشد،هیچگونه مخالفتی نداشته و حتی حاضر به حمایت او بوده! زیرا آقایان مایکل لدین، لوئیس و ویلیام، نویسندگان کتاب کارتر و سقوط شاه در صفحه 55 کتاب خود در خصوص حضرت امام خمینی و جبهه مخالفان رژیم شاه ایران می نویسند: «در آن آشفتگی عمومی، افراد اصلاح طلبی که بخش عمده رهبری جبهه ملی را تشکیل می دادند، خود را متقاعد کرده بودند که آیت الله خمینی، شبیه آنهاست یا اگر چنین نباشد، آنان قادرند به محض آن که شاه تحت کنترل در آمد (از طریق سلطنت مشروطه به سبک انگلیس) یا از کشور اخراج شد، بر آیت الله خمینی تسلط یابند و به همان اندازه که رهبران جبهه ملی با نمایندگان آمریکا در واشنگتن، ایران و پاریس در تماس بودند، این نظر به آمریکائیها نیز سرایت کرد. بدین ترتیب چه در میان کارکنان سفارت آمریکا در تهران و چه در میان اعضاء دستگاه اداری واشنگتن دو اعتماد مقبولیت عام یافت 1-اعـــتـــدال آیت الله خمینی2-تفوق شخصیتهای ملی مقبول جبهه مخالفان رژیم.»
پس نتیجه این است؛ که آقای حسن روحانی با استفاده از کلمه اعتدال! (برگرفته از کتاب کارتر و سقوط شاه) و نماد کلید! (برگرفته از آرم سازمان امنیت ملی آمریکا) بدنبال ارسال این پالس به کدخدا(آمریکا) بوده، که مبانی دولت اعتدال برگرفته از تفکرات مکتب لیبرالیسم است! زیرا عملکرد جناب روحانی و دولتش، در برجام و پسا برجام، حکایت از تفکرات لیبرالیستی حاکم بر دولت دارد! و اعتدال گمشده شیطان بزرگ از آغازین روزهای پیروزی انقلاب بدنبال آن بوده است!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
بعد از برملا شدن حقوقهای چند ده میلیونی تعدادی از مدیران متخلف دولت اعتدال، به تازگی خبر مفسده انگیز دیگری از این گروه چپاولگر به گوش رسیده که باید اینها را استاد تقلب و تخلف خواند! مثلاً افرادی که با صفدر حسینی به صندوق توسعه ملی رفته بودند و مستمری بازنشستگی دریافت می کردند، بعد از شروع بکار مجدد، حقوق بازنشستگی قبلی خود را لغو و با حقوق ناپاکی که از صندوق توسعه ملی برای خود مشخص کرده اند، مجددا با حقوقی بسیار بالاتر از مستمری قبلی بازنشست می شوند.
موسیالرضا ثروتی نماینده سه دوره مجلس و عضو سابق شورای حقوق و دستمزد در حصوص این جماعت می گوید: «آقای صفدرحسینی مدیرعامل مستعفی صندوق توسعه ملی که 57 میلیون تومان حقوق دریافت میکرد، به خاطر مصوبهای است که سال 90 در دولت انجام شد و اختیار حقوق اعضای هیأت عامل صندوق توسعه ملی به خودشان واگذار شد و بر این اساس بود که آن فرد 57 میلیون تومان دریافت میکرد و عدهای افراد بازنشسته و پیرمرد را در هیأت مدیره استخدام کرده بود. آن افراد مستمری بازنشستگی قبلی خود را لغو کردند و اکنون براساس حقوق جدید دوباره بازنشسته میشوند و پاداش بازنشستگی آنها به صورت تصاعدی بالا میرود ... متأسفانه برخی از استانداران که قبلاً بازنشسته بودهاند، حقوق بازنشستگی خود را که یک میلیون تومان در ماه بود، لغو کرده و براساس حقوق کنونی وقتی بازنشست شوند، ماهی 10 میلیون تومان دریافت میکنند. متأسفانه برخی از وزرا و حتی معاونان وزیر و رؤسای بانکها هم چنین تخلفاتی کردهاند.»
واقعآ رئیس جمهور با این دست گلها و اساتید تقلب می خواهد چه کند؟! با توجه به تخصص ویژه این قشر از مدیران، که در زمینه انواع تخلف و تقلب از مهارت بسیار بالائی برخوردارند، لازم است، نظام اسلامی یک بار دیگر به سازمانهایی که این مدیران چپاولگر قبل از بازنشستگی اولیه در آنجا مسئولیت داشته اند، مراجعه و ادارات و سازمانها را مورد حسابرسی دقیق قرار دهند، زیرا این دسته از مدیران، مستقیماً به افکار عمومی مردم آسیب رسانده و آثار نارضایتی اعمال آنان بزودی از اذهام مردم پاک نخواهد شد و لذا سیره امیرالؤمنین در برخورد با مدیران متخلف، می تواند نظر مردم را نسبت به نظام اسلامی و مدیران خدوم کشور تغییر دهد. در این رابطه لازم است، همانگونه که امام علی(ع) فرمان تنبیه سخت یکی از مدیران مالی اهواز را صادر کرده بود، با این عده از مدیران متخلف دولت اعتدال برخورد گردد تا شاهد تغییر رویکرد مردم نسبت به نظام اسلامی باشیم.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
مردم صبور کشورم پس از افشاء فیشهای حقوقی عده ای از مدیران دولت اعتدال، که مهارتشان تنها در غارتگری بیت المال است، همچنان منتظر برخورد قانونی با این دسته از چپاولگران هستند. هر چقدر که از زمان افشاء حقوقهای چند ده میلیونی دزدان بیت المال می گذرد مردم از برخورد با متخلفین توسط مسئولین امر ناامید می گردند، زیرا ارده ای جدی بخاطر گستردگی تخلف شبکه مدیران آلوده دیده نمی شود.
موضوعی که در کنار این غارتگرای موجب آزار مردم، حضور سازمانهای عریض و طویل نظارتی است و لذا مردم نمی پذیرند که با وجود سازمانهای نظارتی که از بودجه های عمومی و امکانات و نرم افزارهای پیشرفته نظارتی استفاده می کنند، چنین تخلفات گسترده ای به نام "فیش گیت" در جمهوری اسلامی روی دهد!
آیا فقط باید مدیران متخلف برکنار شوند و موضوع را خاتمه داد و یا مسئولین سازمانهای نظارتی هم باید پاسخگوی کم کاری و و غفلت خود باشند؟ یکی از بخشهای نظارتی که معمولاً در طول سال به هر ادره و سازمان دولتی سرکی می کشد و بودجه قابل توجهی هم مصرف می کند، دیوان محاسبات مجلس شورای اسلامی است، که وظایف آن در اصول 54 و 55 قانون اساسی مشخص شده و لذا طبق اصل 55 قانون اساسی، دیوان محاسبات باید "گزارش تفریغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شورای اسلامی تسلیم نماید. این باید در دسترس عموم قرار گذاشته شود."
اصل 55 قانون اساسی می گوید: «دیوان محاسبات به کلیه حسابهای وزارتخانهها، موسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاههایی که به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده میکنند به ترتیبی که قانون مقرر میدارد رسیدگی یا حسابرسی مینماید که هیچ هزینهای از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده و هر وجهی در محل خود به مصرف رسیده باشد. دیوان محاسبات، حسابها و اسناد و مدارک مربوطه را برابر قانون جمعآوری و گزارش تفریغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شورای اسلامی تسلیم مینماید. این گزارش باید در دسترس عموم گذاشته شود.»
با توجه به اصل فوق، آقای علی لاریجانی ریاست مجلس، یکی از مسئولین پاسخگو در برابر ملت است. اگر آقای لاریجانی، همگام با دولت اعتدال تمام انرژی و فرصتهای کشور را در پای برجام ضایع نمی کردند و وظایف خود را در دیوان محاسبات به موقع انجام می دادند، امروز سرافکنده در برابر ملت رشید ایران نبودند و لذا آقای لاریجانی نمی تواند ادعا کند، که در این افتضاء بزرگ بی تقصیر است، زیرا اگر دیوان محاسبات این فیشهای حقوقی چند ده میلیونی را ندیده باشند، چه چیزی را دیده اند؟!
پس باید گفت؛ هر چه بگندد نمکش میزنند/ وای به روزی که بگندد نمک!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در مقطعی آیت الله پسندیده برادر امام خمینی نامه ای برای آزادی یکی از سران نهضت آزادی به سید احمد خمینی نگاشتند، فرزند بصیر و برومند امام سید احمد آقای در پاسخ عموی خود مطالبی را در خصوص سران نهضت آزادی می نویسند؛ که خواندن این نامه در این روزها که تفکرات نهضت آزادی بر مدیریت کشور در سطوح مختلف سایه افکنده و تفکرات اسلام ناب محمدی حضرت امام را هدف قرار داده، به همه دوستداران انقلاب اسلامی پیشنهاد می نمایم.
فرزند بصیر و انقلابی امام خمینی در پاسخ نامه عموی خود می نویسند: «مسئله ملیگراها مسئلهای خطرناک است. ملیگرایی در مقابل اسلامگرایی است و اسلامگرایی خط محکم و استوار امام است. ملیگراها بهای اول برایشان میهن است و به انقلاب و نظام و اسلام یا اهمیتی نمیدهند و یا اهمیت بسیار ناچیزی برایشان دارد. اینها اصل و اساس برایشان ریاست است. اگر به میهن هم علاقه دارند، میهنی است که رئیسش آنان باشند.»
وقتی این بخش از نامه دردمندانه فرزند امام را خواندم، به یاد فتنه سال 88 افتادم، که چه کسانی برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری، کشور را تا مرز براندازی بردند و خود را هم پیرو خط امام معرفی می کردند! سران اصلی فتنه سال 88 از هاشمی رفسنجانی گرفته تا میرحسین موسوی، کروبی و خاتمی، همگی از تفکرات التقاطی نهضت آزادی بهرمند هستند، این جماعت در سال 88 وقتی فاصله نفر دوم با فرد منتخب ملت 13 میلیون رأی بود، اعلام کردند، تقلب شده و مردم را به کف خیابانها کشادند، اما همین فتنه گران وقتی در سال 92 تنها 200 هزار رأی کاندیدای مورد نظر آنان از حد نصاب بیشتر آورده بود، مستکبرانه گفتند، انتخاباتی آزادتر از ایران وجود ندارد؟!
اگر این جماعت لیبرال غرب گرا، رأی بیش از 80 درصدی مردم ایران را در سال 88 گردن می نهادند، آنگاه نظام اسلامی با این پشتوانه عظیم، می توانست حق هسته ای خود را از استکبار بگیرد، اما جریان زر و زور و تزویر هم فتنه 88 را رقم زدند، هم راهکار فشار بیشتر بر ایران را به آمریکا در خصوص تحریمهای فلج کننده، پیشنهاد دادند و لذا ننگ بر این تفکرات ضد انقلابی و ضد ملی باد.
امام خمینی(ره) در خصوص عملکرد نهضت آزادی فرمودند: «اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند، ... از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.»
بنا بر این، تفکر دولت اعتدال و شخص رئیس جمهورمان، چقدر با تفکرات نهضت آزادی و لیبرالیسم نزدیک است؟!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
آقای حسن روحانی که در بازی برد-برد مذاکرات هسته ای، موفق شده بود در برجام 3 گل به آمریکا بزند و 2 گل دریافت کند، اخیراً بازی برد-برد دیگری را با اسحاق جهانگیری معاون اول خود در رابطه با بررسی و گزارش حقوقهای دهها میلیونی مدیران ناخلف خود کلید زده و نتایج بازی در دور اول این شده، که هر کس از بیت امال دزدی کرده بی سر و صدا آن را برگرداند تا پرونده اش به تخلفات اداری نرود!
در این بازی منافقانه کسی نیست از جناب روحانی و اسحاق خان بپرسد، وقتی که اکثر این غارتگران، بازنشست شده اند و تنها رابطه اداری آنان غارتگری اموال ملت بوده، پس چگونه می خواهید این بازنشسته ها را به مجازات برسانید؟ آیا نمی ترسید که این چپاولگران لب باز کنند و اسرار پشت پرده را بازگو نمایند؟!
حالا اگر برخی از مدیران متخلف بازنشسته نباشند، آیا امکان بررسی و صدور حکم، از سوی هیأت رسیدگی به تخلفات اداری که منتخب خود دولت هستند، وجود دارد؟ آیا هیئت رسیدگی به تخلفات اداری، مدیران ویژه دولت اعتدال را که با لابیگری مسئولین ارشد دولت، انتخاب شده اند، می تواند محاکمه نمایند؟!
وقتی حسین فریدون برادر رئیس جمهور، نقش قابل توجهی در تخلفات روی داده، دارد و اسحاق جهانگیری هم پاداش نجومی از یک کارخانه سیمان بعنوان عضو هیئت مدیره دریافت کرده، آیا صلاحیت شرکت در بازی حقوقهای چند ده میلیونی را دارند؟!
آقای حسن روحانی و اسحاق جهانگیری، کارت قرمز از ملت دریافت کرده اند و با گرفتن کارت قرمز باید سریعاً زمین مسابقه را ترک کرده و حتی حق تماشای مسابقه را هم ندارند، حال باید پرسید؛ که چرا این دو نفر همچنان خود را محق حضور در مسابقه و داوری آن می دانند؟ شاید حکمت اعتدال بر این قرار گرفته و شاید هم کدخدا(آمریکا) بخاطر دریافت امتیاز فراوان در برجام، اذن ادامه حضور و داوری آنها را صادر کرده باشد؟!!!!
مردم صبور کشورم از رئیس جمهورشان می خواهند که بی خیال فیشهای حقوقی لو رفته شود و لذا برای اینکه اعتماد ملت را جلب نماید، به این سئوال پاسخ دهد که وقتی گفتید؛ خزانه مملکت خالی است، از کدام محل میلیارها تومان هزینه بخش تفریحات ریاست جمهوری در پاستور نمودید؟ مردم از رئیس جمهور می خواهند، که برای اطمینان خاطر و برای اثبات راستگویی خود، نسبت به انتشار فیشهای پاداش وزراء و معاونین خود در سال 94 اقدام نماید!!!!!
به نظر وبلاگ وزنه سیاسی، بهترین راه برای جناب روحانی و غارتگران بیت المال، استعفاء و عذر خواهی از محضر ملت است، ولذا اینقدر به بیراهه و کجراهه نروید.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در سفینة البحار، ج 2، ص 30 امیر مؤمنان علیه السلام در واپسین لحظات عمر شریفشان به صعصعة بن صوحان می فرمایند؛ « والله ما کنتَ الا خفیف المؤونة کثیر المعونة »- به خدا قسم، تو نبودی مگر مردی کم هزینه، اما بسیار کمک کار.» امام صادق علیه السلام صفت کم هزینه و پر معونه بودن را از ویژگی بارز مؤمن بر می شمرند و لذا مسئولین در نظام جمهوری اسلامی باید دارای چنین ویژگیهایی باشند.
حال اگر جمهوری اسلامی برای برون رفت از تحریمهای فلج کننده غرب، سیاست اقتصاد مقاومتی را برگزیند، ولیکن کارگزاران اجرائی آن، بر عکس سخن امیرالمؤمنین، مسئولینی پر هزینه و کم بهره و گاهاً دزد و فاسد باشند، آیا اقتصاد مقاومتی تحقق می یابد؟! آیا برگزاری همایش اقتصاد مقاومتی از سوی دولت اعتدال، آنهم در کنار دریا، با اجراء اقتصاد مقاومتی سازگار است؟!
برای پاسخ به سئوالات فوق، لازم است به بررسی افکار و ایدئولوژی حاکم بر دولت اعتدال بپرداریم، زیرا هیچ حزب و گروهی در کشور و جهان تشکیل نمی شود، مگر اینکه داری ایدئولوژی بوده و معمولاً یکی از ادیان و یا مکاتب را بعنوان پایه ایدئولوژی خود برمی گزینند. با این توضیح مختصر، به سراغ ایدئولوژی حاکم دولت اعتدال می رویم تا از این طریق مطمئن شویم که مبنای ایدئولوژی دولت، با اقتصاد مقاومتی در تعارض هست، یا نیست؟!
برای دستیابی به ایدئولوژی حاکم بر دولت اعتدال، بهترین روش، مراجعه به سخنرانی های رئیس جمهور و ایده پردازان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی دولت است و قبل از بررسی ایدئولوژی دولت اعتدال، شناخت ایدئولوژیهای حاکم بر جهان مهم است.
پس از شکست ایدئولوژی سوسیالیسم(بی خدایی)، آمریکائیها خود را رهبر بلا منازع جهان با بهره گیری از ایدئولوژی لیبرالیسم مطرح کرد و تنها ایدئولوژی در مقابل لیبرالیسم را ایدئولوژی حاکم بر انقلاب اسلامی ایران دانستند و لذا برای شکست آن، جنگهای مختلفی را بر کشورها و گروهای پذیرای ایدئولوژی اسلام ناب محمدی تحمیل کرد و پس ناکامی در جنگ سخت، به سراغ جنگ نیمه سخت و نرم، برای شکست تفکر اسلام ناب محمدی رفتند، که تحریمهای فلج کننده و تهاجم فرهنگی در همین راستا صورت گرفت.
می توان به یقین ادعا کرد، که امروز دو تفکر و دو ایدئولوژی بر جهان حکم است 1-ایدئولوژی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم 2-ایدئولوژی لیبرالیسم غرب یا اسلام آمریکائی. حال باید بررسی نمود که تفکرات دولت اعتدال در سخنان رئیس جمهور و مشاورینی که طرحهای استراتژیک تعریف می کنند و مسئول تنظیم سخنرانیهای ایشان هستند، از کدام ایدئولوژی بهره می گیرند؟
طرح اسلام رحمانی از سوی جناب روحانی با مبانی لیبرالیسم و اومانیسم همسوئی دارد! اینکه برای رئیس جمهور هنرمند ارزشی و غیر ارزشی تفاوتی ندارد، از اصول لیبرالیسم است! اینکه رئیس جمهور کربلا را محل مذاکره با عمرسعد و موقعیت کشور را همانند زمان صلح امام حسن قلمداد می کند، نشأت گرفته از ایدئولوژی لبرالیسم است! اینکه جناب روحانی در خدمت محمود سریع القلم این عنصر خود فروخته و لیبرال آمریکائی مدتها در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت تلمذ نموده و امروز هم سیاستهای لیبرالیستی سریع القلم ها در دولت اعتدال عملیاتی می شود، دیگر نباید به ایدئولوژی لیبرالیسم حاکم بر دولت اعتدال شک کرد!!!
پس نتیجه این است، که تفکر لیبرالیسم حاکم بر دولت اعتدال، آمریکا را کدخدای ده می داند و لذا در محضر کدخدا نباید از خود کفائی و اقتصاد مقاومتی حرفی زد! و اگر بخش قابل توجهی از مدیران دولت اعتدال، بیت المال را سهم خود از انقلاب می دانند و به غارت آن پرداخته و پر هزینه و غیر انقلابی هستند، محصول اندیشه لیبرالیسم(آزاد اندیشی) و اومانیسم(اصالت انسان یا انسان محوری) هستند.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در بررسی جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق، به نامه سفیر کبیر آمریکا آقای لویی هندرسن که در فروردین ماه1331 (آوریل 1952) برای وزارت خارجه و دستگاه جاسوسی آمریکا فرستاده برخوردرم، که در نوع خود، بخصوص ارتباط و مذاکرات پنهان و آشکار دولت اعتدال با آمریکا، مایه عبرت است و لذا متن نامه آقای هندرسن، امیدواری آمریکا را به تفکرات لیبرالیستی جبهه ملی و ناامیدی آنان، از بصیرت و استقامت روحانیت انقلابی را نشان می دهد.
آقای لویی هندرسن در بخشی از نامه خود در رابطه با وضعیت سیاسی محمد مصدق و آیت الله کاشانی می نویسد: «دکتر مصدق چه در مورد قبول شرایط بانک بین المللی برای حل مسئله نفت ایران و چه درباره قرارداد نظامی ایران و آمریکا حسن نیت به خرج داده و با نظرات آمریکاییها روی موافق داشته است ولی در این جریانات فقط یک عامل مزاحم، مداخله کرده که مانع حل قضیه به نفع آمریکا شده است این عامل مزاحم که مانع تسلیم ایران به نظرات بانک بین الملل و ادامه همکاری بین ایران و آمریکا میباشد، آیت الله کاشانی است.»
اگر دوستان بیننده وبلاگ وزنه سیاسی، جریان شناسی فکری، سیاسی و فرهنگی گروهها و اجزاب را بدانند و با اصول و مبانی لیبرالیسم(آزادی خواهی)، راسیونالیسم(اصالت عقل) و اومانیسم(اصالت انسان) آشنائی داشته باشند، آنگاه به سهولت به چرائی گفتمان رئیس جمهورمان از طرح اسلام رحمانی و همچنین، دادن لقب کدخدائی به آمریکا پی می بریم و با دانستن معانی این واژگان، امکان کشف اسرار چپاول و غارت بیت المال توسط عده ای از مدیران دولت اعتدال میسر می شود و لذا در مبانی و کارکرد لیبرالیسم و اومانیسم، غارت بیت المال دزدی نیست! و افشاء آن، مخالفت با دولت قلمداد می شود!!!
رهبر معظم انقلاب طرح اسلام رحمانی را کلید واژه لیبرالیسم می دانند و در 20 تیر 94 فرمودند: «این اسلام رحمانی یک کلیدواژهای است برای معارف نشئتگرفتهی از لیبرالیسم، یعنی آن چیزی که در غرب به آن لیبرالیسم گفته میشود.... اگر اسلام رحمانی اشارهی به این است، این، نه اسلام است، نه رحمانی است؛ مطلقا. تفکّر لیبرالیستی از تفکّر اروپای قرن هجدهم و نوزدهم -یعنی زیربنای فکری اومانیستی که نفی معنویت و خدا و مانند اینها است.»
وقتی آقای حسن روحانی سخن از اسلام رحمانی به میان آورده و آمریکا را کدخدا ده خوانده، آنگاه میشود دریافت؛ که اگر سفارت آمریکا در ایران فعال بود، سفیر آمریکا گزارشی همانند آقای هندرسن در سال 1331 به واشنگتن ارسال می کرد، اما بجای محمد مصدق، نام حسن روحانی و بجای آیت الله کاشانی، نام امام خامنه ای را قرار می داد، ولذا باید هوشیار بود، که وقتی رئیس جمهورمان از اسلام رحمانی دم می زند، بدانیم که مبنای این سخن برگرفته از تفکرات لیبرالیسم و اومانیسم است و در تفکر اسلام رحمانی، دزدی از بیت المال، گرفتن حق خود از انقلاب است!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
مدت کوتاهی از ابلاغ قانون بودجه سال 95 نگذشته که دولت اعتدال بلافاصله بعد از آغاز مجلس دهم به فکر اصلاح آن برآمده است. دولت اصلاح سه موضع مهم را از مجلس خواستار شده، که بر خلاف مصالح امنیتی و اقتصادی کشور است 1-عدم حذف یارانه نقدی ثروتمندان، 2-کاهش بودجه دفاعی کشور 3-حذف کارت سوخت خودروها.
یکی از ردیفهای اصلاح بودجه، کاهش مبلغ 5 هزار میلیارد تومان از بودجه دفاعی است! دولت باید پاسخ دهد، در شرایطی که منطقه از سوی دشمنان نظام اسلامی درگیر شدیدترین جنگ و خونریزی است و ائتلاف بزرگ وهابی-صهیونیستی بر علیه کشورمان سازماندهی شده، بر چه اساسی کاهش بودجه دفاعی را دنبال می کند؟! آیا اجراء برجام از سوی کدخدا(آمریکا)،به کاهش بودجه دفاعی کشورمان بستگی دارد؟!
دومین ردیف اصلاحی مورد نظر دولت، حذف کارت سوخت است! مگر در قانون بودجه سال 95 تحویل بنزین به خودروهای شخصی با ارائه کارت سوخت و بر اساس میانگین مصرف ماهیانه از سوی نمایندگان مجلس سابق معین نگردیده است؟ پس چرا دولت اعتدال حذف کارت سوخت را در دستور کار خود قرار داده و بر آن اصرار می ورزد؟ آیا دولت بدنبال ایجاد روزنه قاچاق سوخت است؟! آیا دولت بفکر افزایش مصرف بنزین، توسط قشر اشرافی جامعه است، که خود متعلق به آن قشر است؟! آیا استفاده از کارت سوخت، واردات بنزین توسط لابیهای درون دولت را مختل می نماید؟!
سومین اصلاح بودجه ای مورد نظر دولت، عدم حذف یارانه ثروتمندان است! عجیب است دولتی که بارها از طریق رسانه ملی و سایر رسانه ها، اعلام نموده که در زمان پرداخت یارانه نقدی عزادار می شود!، چرا وقتی حذف یارانه قشر اشرافی و پر درآمد جامعه بر اساس قانون ابلاغ شده، بلافاصله واکنش منفی نشان داده و از اجراء آن سر باز میزند؟! یقیناً ترسوهای دولت از تبصره 14 بودجه، ترسیده اند، زیرا این تبصره می گوید: عدم اجراء از ابتدای تیرماه 1395 پرداخت یارانه به اشخاص مشمول این تبصره تصرف در اموال عمومی بوده و جرم محسوب میشود.
دولت اعتدال و شخص رئیس جمهور بخوبی می دانند که نمایندگان ملت، به زودی یقه آنان را در خصوص عدم اجراء برجام از سوی آمریکا، و وارد شدن خسارت چند ده میلیاردی به کشور خواهند گرفت و لذا بدنبال سرگرم نمودن نمایندگان مجلس است تا به وظایف اصلی خود نپردازند و برگرداندن بودجه به صحن علنی مجلس، یکی از ترفندهای نفاق دولت بر علیه کشور است، زیرا، اگر این ردیفهای سه گانه اصلاح شود، دولت به اهداف خود رسیده و اگر هم اصلاح نشود، بخش زیادی از وقت مجلس برای رسیدگی به مطالبات غیر واقعی به هدر می رود!!!
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]