به نام خدا و برای خدا
وقتی آقای سیف رئیس بانک مرکزی در واشنگتن بصورت رسمی اعلام کرد که نصیب ایران از برجام هیچ است، موجی ایجاد شد که به محض رسیدن آقای سیف به ایران از سوی رئیس جمهور عزل خواهد شد، ولی این اتفاق نیفتاد و حتی مانند دکتر صالحی رئیس انرژی اتمی دهانش با بتن پر نشد و توبیخ هم نگردید!
آگاهان سیاسی بر این باورند که آقای سیف ملت ایران و نخبگان کشور را با آن سخنان جنجالی، فریب داده، زیرا اتفاقاتی که این روزها در درون بانک مرکزی رخ داده، غیر قابل باور و پیامدهای امنیتی و اقتصادی آن از پر کردن قلب رأکتور اراک بیشتر است.
خبرها حکایت از آن دارد که ایران، قانون باصطلاح پولشوئی مورد نظر آمریکا را در راستای مبارزه با تروریسم، بدون سر و صدا پذیرفته و اجرائی نموده، تا آمریکائیها به سهولت بتوانند به کلیه حسابهای افراد و نهادهای نظامی و امنیتی ایران دسترسی داشته باشند!
بانک مرکزی پا را از این هم فراتر نهاده و مسیر چگونگی نظارت بر بانک مرکزی را به آمریکا نشان داده و شاید هم دستور رسیده از آمریکا را باز نشر داده باشد! مثلاً آقای دکتر حمید قنبری معاون رئیس دایره تحقیقات، دعاوی و قراردادهای بینالمللی بانک مرکزی، به نمایندگی از آمریکا!، نسبت به چگونگی اجراء قانون پولشوئی راهکار ارائه نموده! این عنصر به ظاهر ایرانی ولی آمریکائی! در خصوص خلأء سازمانی نهاد نظارت بر تحریمها می گوید: «برای برقراری ارتباطات بینالمللی بانکهای داخلی اولا ایران باید تحریمهای بینالمللی را به رسمیت بشناسد، ثانیا این تحریمها باید به صورت قوانین، مصوبات، آییننامهها، دستورالعملها یا بخشنامههای داخلی دربیاید تا برای بانکها، موسسات، شرکتها و نهادهای داخل کشور قابل اجرا باشد.»
شخص رئیس جمهور و دولت اعتدال بخوبی دریافته اند که برجام از سوی آمریکائیها نقض شده، ولی جرأت اعلام نقض برجام و یا شکایت به مجموعه نظارتی برجام را ندارند و لذا برای اینکه بهانه را از کدخدا(آمریکا) بگیرند، بصورت پنهانی در حال خیانت به کشور هستند و افراد جویای نام و نان را به مسلخ می فرستند، که یکی از آنها آقای حمید قنبری است که در ادامه پازل خود، پیشنهاد چگونگی نظارت بر تحریم آمریکا را در داخل کشور بر علیه جریان مقاومت ارائه کرده و خواستار تشکیل نهادی زیر نظر شورای عالی امنیت ملی میشود که ضابط قضایی درخصوص تحریمها باشد، تا در صورتی که شخصی یا شرکتی در ایران تحریمهای مورد نظر آمریکا را نقض کرد، (به جریان مقاومت کمک کرد)، این نهاد بتواند پرونده آن شخص یا شرکت را برای رسیدگی به مقامات ذیصلاح قضایی ارجاع دهد. (البته آقای قنبری خجالت کشیده یا اینکه چهره اش افشاء می شده که بگوید، قاضی رسیدگی کننده هم باید آمریکائی باشد!)
آیا در بانک مرکزی، توطئه ای بر علیه امنیت ملی و عقبه استراتژیک ایران در حال وقوع است؟!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
قبل از پایان مجلس نهم آقای زاکانی نماینده سابق مجلس، در خصوص تخلفات حسین فریدون برادر حسن روحانی(فریدن) مطالبی را مطرح کرد ولیکن در آن زمان بخاطر شور انتخاباتی خیلی به آن سخنان توجه نشد، اکنون که آقای ناصر سراج رئیس سازمان بازرسی کل کشور، گوشه ای از پرده تخلفات و دخالتهای حسین فریدون را بالا زده، و در خصوص چگونگی انتخاب مدیر عامل بانک رفاه می گوید: «درباره موضوع مدیرعامل بانک رفاه که اخیراً نیز فیش حقوقی وی جنجالسازی شده است، گزارش تخلف کلان وی در زمان تصدیگری در بانک ملی را نیز داشتیم ولی با فشار آقای حسین فریدون و لابیگری وی این فرد در سمت مدیرعامل بانک رفاه قرار گرفت.»
با توجه به افشاء گری دقیق رئیس سازمان بازرسی کل کشور، الان نوبت قوه قضائیه است که بدون فوت وقت وارد ماجرا شده و به برخی از تخلفات این فرد که در ذیل به آن اشاره می شود، رسیدگی و برخورد لازم صورت گیرد، تا مردم ایران شاهد اجرآ عدالت در خصوص مسئولین و متخلفین باشند.
1-چرا یک فردی که پرونده تخلفاتی گسترده در بانک ملی داشته با اصرار و لابی گری حسین فریدون بعنوان مدیر عامل بانک رفاه انتخاب می گردد؟ و لذا لازم است بررسی شود که آیا حسین فریدون در این ایام چه مبلغی از بانک رفاه کارگران تحت عناوین مختلف دریافت نموده؟! و میزان سهام مدیرعامل متخلف بانک رفاه در صرافی حسین فریدون چقدر بوده؟ و آیا این صرافی برای اختلال در نظام بانکی کشور و هماهنگی با تحریم آمریکا در در سال 90 تأسیس گردیده است؟!
2-آیا غلامعلی خوشرو پدر داماد حسین فریدون هم با لابی گری و دلالی برادر رئیس جمهور، بعنوان نماینده ایران در سازمان ملل انتخاب گردیده است؟! آیا به فردی که تحصیل کرده آمریکا است! و فرزند و عروسش هم در انگلستان ساکن هستد، می شود اطمیانان کرد و ایشان را در جایگاه مهم و حساس نمایندگی ایران در سازمان ملل قرار داد؟!
3-دختر حسین فریدون چگونه بورس تحصیلی از انگلستان بعنوان یک خانواده بی بضاعت دریافت کرده است؟! سایت بیزینس اینسایدر که مقر آن در نیویورک است، در خصوص مریم دختر حسین فریدون خبر داده که؛ مریم، دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیای آمریکا بوده و پس از آن با دریافت بورس تحصیلی موسوم به لرد دارندورف Lord Dahrendorf (جامعهشناس انگلیسی- آلمانی 1929-2009) توانسته در کالج مشهور مدرسه اقتصاد لندن London School of Economics مشغول به تحصیل شود.
این سایت آمریکائی در ادامه می نویسد: «هدف از اعطای این بورس تحصیلی کمک به دانشجویان نیازمند کشورهای در حال توسعه است و بر همین اساس، اعطای آن به دختر بردار رئیسجمهور ایران که وضع مالی مناسبی دارد، تعجببرانگیز است.»
4-آیا دریافت مبلغ 5 میلیارد تومان از بابک زنجانی در سال 92 توسط حسین فریدون برای انتخابات ریاست جمهوری برادرش حسن روحانی(فریدون) صحت دارد؟!
باید به حاج حسن روحانی یادآور شد؛ که آیا می شود با دستمال کثیف شیشه را تمیز کرد؟! قطعاً پاسخ منفی است، پس!
اول ای جان دفع شر موش کن / وانگهان در جمع گندم کوش کن
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در آغازین روزهای حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که آن حضرت، کارگزاران حکومتی را مورد خطاب قرار داده و فرمودند: اگر پولهایی قبل از حکومت من به ناحق به کسانی داده شده وحتی به مهریه زنانشان در آمده باشد، آن پولها را پس میگیرم و حتی در موردی وقتی عبدالله بن عباس (پسر عمو و شاگرد و محب واقعی حضرت علی) یک مقدار از اموال بیتالمال را فکر کرد، حق اوست و آن را تصرف کرده بود، امیرالمومنین علیه السلام در نامهای تهدید آمیز او را خطاب قرار داد و فرمود: تو خیانت کردی:"فانک ان لم تفعل"ثم امکننی الله منک، لا عذرن الیالله فیک"و لا ضربنک بسیفیالذی ما ضربت به احدا الا دخلالنار" (اگر این کاری را که گفتم نکنی، بعد دست من به تو برسد، پیش خدا دربارهی تو، خودم را معذور خواهم کرد، تو را با همان شمشیری خواهم زد که به هر کس زده شد، وارد جهنم گردید!) (نامه 41 نهج البلاغه)
وقتی نامه تهدید آمیز امرالمؤمنین علیه السلام را می خوانیم، آنگاه بخود می لرزیم و می گوئیم، پس چرا چندین روز از افشاء حقوقهای دهها میلیونی تعدادی از مدیران نالایق دولت اعتدال، می گذرد ولی اقدام مؤثری از سوی جناب حسن روحانی در جهت عزل دزدان قانونی که با چراغ روشن آمده اند، صورت نگرفته است؟! و چرا می خواهند موضوع به این مهمی را در پیچ و خم رفاقتهای حزبی و گروهی پنهان و در نهایت با مرور زمان و با تزویر اعتدالی آن را در بایگانی قرار دهند!
امام علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر، به ایشان می فرمایند: «به محض اینکه مردم نسبت به تو سوء ظن پیدا کردند و به نظرشان رسید که تو کار خلافی انجام داده ای، شفاف گزارش بده. هر چه را که در درون انجام گرفته و مورد سوء ظن مردم قرار گرفته را برای مردم روشن کن. آن وقت اگر دیدند که تو برای کارهایت عذری داری، می پذیرند و اگر نه واقعا کار خلافی کرده ای و مردم دلیلی آوردند که این کار درست نیست تو باید بپذیری.»
مردم سئوال می کنند؛ وقتی در فیشهای حقوقی برخی مدیران مبالغ جند ده میلیونی وجود دارد، علت تسامح دولت و در رأس آن شخص رئیس جمهور برای چیست؟ پاسخ آن را باید در افکار التقاطی جناب روحانی و طرح اسلام رحمانی جستجو کرد، زیرا در اسلام رحمانی جایی برای برخورد و عزل دوستان و هم حزبی های اعتدال وجود ندارد!
معاون اول قوه قضائیه به صراحت گفتند، که اینگونه تخلفات و دست اندازی به بیت المال از دوران دولت کارگزاران سازندگی آغاز شد و سمبل آنرا در زمان دستگیری و زندانی شدن شهردار وقت تهران آقای کرباسچی (رفیق فابریک آقای رفسنجانی) می شود دید! و تفکر دولت اعتدال هم برگرفته از تفکرات لیبرالی هاشمی رفسنجانی است و لذا امیدی به دولت امید! برای برخورد قاطع با متخلفین نخواهد بود! مگر اینکه مردم گریبان دولت پر مدعا را رها نکنند.
از حضرت علی علیه السلام درباره علت فساد عامه مردم سوال شد؟ فرمود: تنها علت فساد عامه، فساد خواص است.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
با پاس کاری رئیس جمهور و معاون اول، بازی مسخره ای در مورد رسیدگی به فیشهای حقوقی تعدادی از مدیران نالایق دولت اعتدال شروع شده و بنظر نمی رسد که دولت، عزم برخورد قاطع با اینگونه فسادهای دامنه دار در سیستم مدیریت کشور داشته باشد، زیرا اکثر وزراء و مدیران دولت اعتدال بر اساس مبانی حزبی و گروهی آنهم با نگرش لیبرالیسم غربی انتخاب و انتصاب شده اند و لذا جریان زر و زور و تزویر، دولت جناب روحانی را "رحم اجاره ای" دانسته و همانند یک شرکت سهامی، سهم خود را از وزارتخانه های مختلف دریافت کرده است!
رهبر معظم انقلاب در دیداری که با کارگران و مدیران وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی کشور داشتند، به نکته مهمی اشاره داشته و فرمودند: «کارها یک جاهایی میلنگد، این لنگش کار کجاست، چرا میلنگد؟ اشکال کار کجاست؟»
امام خمینی در وصیت نامه سیاسی الهی خود به مطالب مهم و سرنوشت سازی اشاره داشتند که اگر جریان مؤمن به اسلام و انقلاب به وصیت امام عمل می نمود و اجازه ورود مدیران نامحرم و نالایق را در مراکز مهم و حساس نظام اسلامی نمی داد، امروز با انواع و اقسام دزدیهای قانونی و نامشروع که بنیانهای نظام اسلام را هدف قرار داده، روبرو نبودیم، امام راحلمان فرمودند: «من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش میکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.»
اگر به سخنان مختلف و متناقض جناب روحانی، جهانگیری و برخی از وزراء و مشاورین دولت لیبرال در خصوص دزدیهای به ظاهر قانونی مدیران دولت توجه کرده باشیم، این نکته به چشم می خورد، که دولت اعتدال، افشاء فیشهای حقوقی مدیران متخلف را بر علیه خود دانسته و لذا در چنین حالتی، برخورد قانونی و عزل این مدیران، از سوی دولتی که خود گرفتار اشرافیگری و ثروتهای بادآورده است، دور از انتظار است!!!
کاش حاج حسن روحانی انقلابی بود! و به احزاب منحله و فعال و پدرخوانده ی دولتش بدهکار نبود و جنس مدیران دولتش را بر اساس چگونگی خرید یک پارچه خوب انتخاب می کرد که گویند: هروقت خواستی پارچهای بخری؛ آنرا در دست مچاله کن و بعد رهایش کن، اگر چروک برنداشت، جنس خوبی دارد.
آدمها نیز همین طورند! آدمهایی که بر اثر فشارها و مشکلات، اخلاق، و رفتارشان عوض میشود، و زود چروک بر میدارند، اینها جنس خوبی ندارند، و امیدی به رفاقت، معاشرت، مشارکت، ازدواج و اعطای مسئولیت به آنها نیست و به این جماعت نباید اعتماد کرد.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در دهه 70 در یک مجموعه خدماتی نیمه دولتی به امر نظارت بر آن دستگاه مشغول بودم و در خصوص یکی از قسمتهای آن دستگاه موارد سوئی گزارش می شد، لکن امکان اثبات آن وجود نداشت. بلاخره به دلیل مسائل اخلاقی، یکی از کارکنان آن قسمت دستگیر و مدتی را در بازداشت، از نوع اجباری آن بود. این فرد مجرم، رئیسش را مسئول دستگیری خود می دانست، و لذا پس از آزادی پرده بخشی از تخلفات آن قسمت را بالا زد. مثلاً یکی از تخلفات عادی و همه ماهه، پرداخت اضافه کار، بدون حضور در محل کار بود، که این فرد مجرم موظف شده بود، که نصف اضافه کار دریافتی را جهت خرید کفش و کت شلوار رئیس و برخی از ملزومات داخلی منزل او اختصاص دهد، که پس از اثبات موضوع، مبالغ یاد شده از رئیس متخلف اخذ گردید.
طرح موضوع فوق، بدین منظور است که رابطه تخلفات حقوقی مدیران با احزاب منحله و جریان زر و زور و تزویر مشخص گردد! زیرا برگرداندن مبالغ اضافی به خزانه مشکلی را حل نمی کند! برای ملت قابل قبول نیست که با حضور بازرسی، حراست، ذیحسابی و دیوان محسبات در آن دستگاهای عریض و طویل، چنین تخلفات گسترده ای صورت گرفته باشد و مسئولین ارشد دولت از آن بی خبر باشند؟! ممکن است بخشی از حقوقهای نجومی برای انتخابات مجلس دهم هزینه گردیده و یا جهت انتخابات ریاست جمهوری سال 96 در نظر گرفته شده باشد!!!
این روزها حساسیت مردم نسبت به عملکرد نامطلوب دولت اعتدال به شدت افزایش یافته و سئوال می کنند؛ وقتی دختر گمنام سید صفدر حسینی(فاطمه حسینی) به راحتی و بدون هزینه انتخاباتی وارد مجلس شورای اسلامی میشود، آیا نباید مردم به دریافتهای حرام پدرش از صندوق توسعه ملی شک نمایند؟! و لذا مردم از قوه قضائیه می خواهند، که با بهره گیری از ضابطان امین که وابستگی به دولت نداشته باشند، عمق مسئله حقوقهای نجومی را افشاء و مسببان آن را به سزای اعمال ننگینشان برساند.
قوه قضائیه به دولت اعتدال، نباید اجازه ورود در پرونده فیشهای حقوقی را بدهد، زیرا امثال حسام الدین آشنا که باید پاسخگو تخلفات صورت گرفته باشند (مشاور فرهنگی رئیس جمهور) امروز بعنوان شاکی و طلبکار اظهار نظر می نمایند! مشاور اعظم جناب روحانی که به خاطر تخلفات مدیران برجسته دولت به شدت نگران آینده اعتدالیون گردیده، تلاش دارد، که این دزدی قانونی را به بحران سازی مخالفان دولت مرتبط نماید، تا از عوارض آن بکاهد! لذا می نویسد: «پیشبینی میشود مخالفان دولت در آینده نزدیک بهطور متوالی بحرانسازیهای مشابه فیشهای حقوق را در دستور کار قرار دهند؛ از جمله پیشبینی میشود افشاگریهایی آمیخته به اطلاعات درست و نادرست، در رابطه با قراردادهای دولتی، وامهای کلان، انتصابات، تبانی و ... آغاز شود.»
آقای آشنا، خواستار فعال شدن کمته رسیدگی به این تخلفات در درون دولت شده و می گوید: «دولت در صورتی که اقداماتی قاطع و واقعبینانه انجام دهد، میتواند افکار عمومی را متوجه مسأله ساماندهی حقوق و دستمزدها و به طریق اولی متوجه مبارزه با فساد نماید و ضمن گام برداشتن در راه اصلاحات واقعی نظام حقوق و دستمزد، عملیات روانی مخالفان را نیز تحتالشعاع قرار دهد.»
پس، مردم حق دارند که به صداقت دولت اعتدال شک کنند، زیرا دولت برای دزدی قانونی دوستان خود، چاره اندیشی می کند! تا مردم به عمق فساد "جریان زر و زور و تزویر" پی نبرند!!!!!!!!!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
چرا دولت اعتدال بی صبرانه بدنبال خرید هواپیما از شرکتهای بوئینگ آمریکا و ایرباس فرانسه است؟ باید گفت؛ وقتی رئیس جمهورمان از زندگی اشرافی برخوردار باشد و فرزندان پدر خوانده دولت(هاشمی رفسنجانی) مرتبا قصد مسافرت هوائی در اخل و خارج از کشور داشته باشند! وقتی برخی از مدیران نالایق دولت اعتدال از حقوقهای دهها میلیونی برخوردارند! و در دولتی که برخی از وزرائش ثروت بیش از 1000 میلیارد تومانی دارند و در یک وزارتخانه طبق بررسی سازمان بازرسی کشور 50 نفر، حقوق 40 میلیار تومانی به بالاتر در ماه دریافت می کنند! آیا نباید این پولهای حرامِ به ظاهر قانونی، در مسافرتهای هوائی و گشت و گذار در داخل و خارج از کشور هزینه شوند؟! و لذا اولویت اول دولت اشرافی جناب روحانی، بر خرید هواپیما آنهم از دشمنان اصلی ایران قرار می گیرد!
ملت ایران در پسا برجام منتظر گشایش اقتصادی بودند، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، گشایش اقتصادی برای آمریکا و فرانسه بود!، زیرا این دو کشور بیش از 40 میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده ایران را طی دو قرار داد، خرید هواپیما ایرباس و بوئینگ صاحب میشوند. حال سئوال اینجا است، اگر پولهای بلوکه شده ایران در خارج از کشور قریب 100 میلیارد دلار باشد، چرا باید 40 درصد آن تنها برای 5 درصد جامعه ایرانی هرینه شود؟! جناب روحانی باید پاسخ دهد؛ که آیا اجباری برای خرید هواپیما از آمریکا و فرانسه در زمان تنظیم برجام داشته است؟!
رئیس جمهورمان باید پاسخ دهد، وقتی آمریکا و فرانسه در متن قطعنامه 2231 ایران را از خرید هواپیمای نظامی محروم کرده اند، پس چرا بیش از 40 میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده کشور، در راستای رونق اقتصادی دشمنان انقلاب اسلامی هزینه شود؟!
رئیس جمهور ادعا نموده که در پسا برجام هر روز گشایش داشته ایم! اولاً چرا لیست این گشایشها را برای مردم منتشر نمی کنند؟! ثانیاً وقتی در زمان تنظیم برجام مجبور به خرید هواپیما از آمریکا و فرانسه شده اید، پس، اسم این عمل خیانت کارانه را گشایش نگذارید!
در زمانی که مردم انتظار دارند که رئیس جمهورشان در خصوص حقوقهای دههای میلیونی و حرام خوری برخی از مدیرانش، پاسخگو باشد، لکن با کمال تعجب شاهدند، که جناب روحانی با داشتن زندگی اشرافی، به دزدیهای مدیرانش، واکنش جدی نشان نمی دهد و برعکس، پروژه دوگانه سازی و ایجاد تفرقه در بین مردم و نیروهای انقلابی را در دستور کار قرار داده و لذا با انواع و اقسام برچسبهای ناروا، قصد آن دارد که نیروهای مؤمن به اسلام و انقلاب و حافظان نظام اسلامی را بعنوان متهم در مقابل مردم قرار دهد و لذا این بزرگترین شیطنت و خیانتی است که از ناحیه رئیس جمهور علیه نظام اسلامی در حال جریان است!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
وقتی مقام معظم رهبری بحث نفوذ را مطرح نمودند، دولت اعتدال که می دانست، مروج اصلی نفوذ غرب در کشور است، خیلی زود موضع گیری نموده و منکر نفوذ گردید، ولی دیری نپائید که دُم خروس اعتدال برون زد و در زمان پذیرش، اجراء و پسابرجام، مسئله نفوذ در ابعاد مختلف پدیدار شد.
دولت اعتدال در ارتباط با غرب و بخصوص آمریکا، پروژه نفوذ در ابعاد سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی را دنبال می نماید. مثلاً وقتی سخنان مشاور رئیس جمهورمان، آقای محمود سریع القلم را در نشست فعالان بخش خصوصی در اتاق بازرگانی ایران مورد بررسی قرار می دهیم، پروژه نفوذ سیاسی-اقتصادی آمریکا، توسط این فرد به ظاهر ایرانی، ولی آمریکائی! در بدنه قوه مجریه تزریق می شود.
محمود سریع القلم در خصوص چالشهای توسعه ایران در دوره پساتحریم، مزورانه، مبانی نظام اسلامی را مورد هدف قرار داده و خواستار تغییر این مبانی در راستای پروژه نفوذ آمریکا گردیده و می گوید: «اقتصاد ما نباید گروگان تفکرات قدیمیمان باشد. ما به خانهتکانی فکری نیاز داریم تا این نرمافزار جدید جهانی (اقتصاد آمریکائی) را در حکمرانی کشور بگنجانیم.»
دوستان عزیز و همراهان وبلاگ وزنه سیاسی، مطلعند که این خزعبلات با همین ادبیات قبلاً در کتاب محمود سریع القلم که توسط مرکز استرتژیک مجمع تشخیص مصلحت، با مقدمه جناب روحانی و با پول ملت و بر علیه نظام اسلامی به چاپ رسیده، حرفهای جدیدی نیست، زیرا آقای سریع القلم در صفحه 106 کتاب "ایران و جهانی شدن، چالشها و راهکارها"می نویسد: «رشد و توسعه و رقابت اقتصادی بدون همکاری با قدرتهای بزرگ اقتصادی (آمریکا) امکان پذیر نیست ... هر اندازه که با قدرتهای بزرگ، مشکل سیاسی و امنیتی وجود داشته باشد، روابط اقتصادی نیز تحت الشعاع قرار می گیرد و بهره برداری محدود خواهد بود.»
محمود سریع القلم، در این نشست، نیروهای انقلابی را بعنوان نسل اول نظام اسلامی، مزاحم نفوذ فرهنگی،علمی، سیاسی و اقتصادی آمریکا می داند و لذا تفکر انقلابی را به عنوان چالش اقتصادی کشور دانسته و مزورانه آدرس غلط می دهد و می گوید: «با نگاهی به فضای داخلی کشور و دو نیروی متضاد در ایران، میتوانیم به این نتیجه برسیم که حلوفصل این تضادها حتی در داخل کشور هم زمان میبرد. بخشی از مسائل داخلی ما تابع مسائل نسلی در ایران است چراکه تصمیمگیران کنونی، نسل انقلاب هستند که توانستهاند طی این سالها نظم را بهوجود بیاورند و میخواهند آن را حفظ کنند بنابراین تغییر به این راحتی نخواهد بود. تغییر در داخل کشور نیز تدریجی خواهد بود؛ چه اقتصادی و چه سیاسی. بنابراین ما بهزودی نمیتوانیم با نظام بینالمللی که کانونش هم در آمریکا است، کنار بیاییم. ذات سیاست و اقتصاد بینالملل، رئالیسم(واقع گرائی) است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس از صدور بیانیه انقلابی سرلشکر قاسم سلیمانی در حمایت از آیت الله شیخ عیسی قاسم و مخالفت با سلب تابعیت این شیخ انقلابی، بُزدلان و ترسوهای اعتدال به همراه دشمنان غربی-وهابی، وارد میدان گردیده تا از سرباز پاکباخته نظام اسلامی انتقام بگیرند. یکی از این افراد واپسگرا و سرگردان، آقای حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور است که همچنان داغ حضور در مقر سازمان ملل را در دل دارد.این فرد که با ارسال این پیامها قصد، بدست آوردن صلاحیت در نزد آمریکا را دارد، در صفحه توییتر خود بصورت مستقیم و مقداری هم به نفع گروه تکفیری داعش به انتقاد از سردار سلیمانی آن اسوه مقاومت و منتظر شهادت پرداخت و نوشت: «آگاه باشیم که خشونتپروری صرفاً به نفع کشور حامی داعش است. باید آگاه بود مارپیچ بحران آفرینی برای ناامنسازی منطقه و تخریب روابط و حضور قدرت ها در حال نقش آفرینی است باید آن را با درایت دفع کرد نه با خشونت.»
ابوطالبی این عنصر اعتدال و قابله به دست، مدعی است، که شیخ عیسی قاسم هم با اینگونه رویکردها مخالف است و در ادامه توییت خود می نویسد: «نقطه قوت مردم آن کشور و عامل پیروزی آن، حرکت مسالمت آمیز مدنی است. نه شیخ عیسی تنش را می پسندد نه مردم خشونت را.»
عجیب است؛ این روزها که سردار سلیمانی بخاطر دلاور مردی خود، آوازه جهانی پیدا کرده، دشمنان این سرباز ولایت؛ از شیوخ عرب تا آمریکا و رژیم صهیونیستی، با عوامل پیاده نظام دولت اعتدال در یک صف قرار گرفته و هر یک هم برای این دشمنی بهانه ای دارد، دولت ناتوان اعتدال، که از آوازه جهانی سردار سلیمانی به وحشت افتاده، بیم آن دارد که سردار سرافراز ایران اسلامی در سال 96 بدرخواست ملت ایران وارد صحنه انتخابات ریاست جمهوری شود و اعتدالیون غربگرا نتوانند قدرت را در قبضه خود نگه دارند و لذا یک روز کشتی کمک به مردم یمن را به دستور جان کری وزیر خارجه آمریکا از نزدیکی سواحل یمن باز می گردانند و روز دیگر هم معاون آفریقایی و عربی وزارت خارجه آقای امیر عبدالهیان را در راستای منافع غربی-وهابی عزل می کنند و امروز هم آژیر دشمنی با سردار سلیمانی را برای رضایت کدخدا(آمریکا) در فضای مجازی به صدا در آورده اند!
وضعیت بزدلان دولت اعتدال، که جرأت حضور در کشورهای دوست ایران و محور مقاومت را ندارند، همانند این ضرب المثل است که گویند: سوسکه قرص اکس خورده بود، رفت جلوی کارخانهای که حشره کش تولید میکرد و داد می زد؛ آهای نفس کش کجایی!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس از اینکه وزیر خارجه کشورمان آقای جواد ظریف، پیام نرمش ذلیلانه و تغییر در سیاست خارجی دولت اعتدال، در قبال سوریه را به آمریکا و متعهدینش مخابره نمود و سپس، معاون عربی آفریقائی وزارت خارجه آقای امیر عبدالهیان را بر کنار کرد، به یکباره موجی از شادی و شعف، جریان صهیونیستی-وهابی را فرا گرفت و لذا، زمینه وحشیگری رژیم مفلوک و دست نشانده بحرین در جهت لغو تابعیت آیت الله شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین را فراهم کرد.
مردم عزیر کشورم، اوج ذلت و بی تدبیری و ترس دولت اعتدال را در برجام و سپس در کشتار گسترده حجاج مان، بدست حکام آل سعود در منا را دیدند، آنجا که وزیر خارجه کشورمان در برابر امیرکویت زانو زد و اشکی بر جنازه شیخ شهید، آیت الله النمر نریخت و در راهروهای سازمان ملل به امید روبرو شدن و دست دادن با رئیس جمهور آمریکا پرسه زد، اما کدام وزیر احمقی در جهان پیدا می شود که در هنگامه ی سخت ترین نبردها و در زمانی که جنازه شهدامان در دستان وحشی های داعش قرار گرفته و منطقه آبستن خطرات گسترده ای بر علیه جریان مقاومت و در رأس آن ایران اسلامی است، به یکباره یک نیروی انقلابی را که مورد خشم و غضب جریان صهیونیستی-آمریکائی و وهابی را از سمت معاون آفریقائی و عربی وزارت خارجه برکنار نماید؟!
اقدام ذلیلانه عزل دکتر امیر عبدالهیان در این موقعیت حساس، بی شباهت به عزل رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان در بدو تشکیل دولت اعتدال بود، زیرا صهیونیستها در به شهادت رساندن دکتر فریدون عباسی ناکام شدند ولیکن جریان لیبرال آمریکائی اعتدال، با برکناری و اخراج دکتر عباسی از سازمان انرژی اتمی کشور، پروژه نیمه تمام اسرائیل را تکمیل و اهداف آنان را در تعطیلی، بتن ریزی در قلب رأکتور اراک و پلمپ بخشها مهم و حساس تأسیسات هسته ای کشورمان محقق نمودند!
به نظر می رسد؛ در زمانی که وزارت خارجه کشورمان با اقدامات نابخردانه و احمقانه خود، زمینه تضعیف محور مقاومت و نظام اسلامی را در منطقه فراهم می کند و زانو زدنهای ذلیلانه، در برابر حاکم فاسد عرب، سودی نمی بخشد، آنگاه نظام اسلامی باید با سر انگشتان تدبیر انقلابی دلاور مرد کشورمان، یعنی حاج قاسم سلیمانی، پاسخ بی تدبیری و ترس و لرز اعتدالیون را بدهد، لذا در این خصوص باید دید و بررسی نمود، که میزان ترس دولت اعتدال و رژیمهای عربی از بیانیه انقلابی سردار سلیمانی چقدر است؟!
اگر بخواهیم منشاء بیانیه سردار عزیزمان را بدانیم، پس به این سخن امام خمینی عنایت فرمائید که فرمودند: «ما اعلام مى کنیم که جمهورى اسلامى ایران براى همیشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامى و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانى عقیدتى و تربیتى اسلام و همچنین به اصول و روشهاى مبارزه علیه نظامهاى کفر و شرک آشنا مى سازد.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در حالی که به ایام روز قدس، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان نزدیک می شویم، جریان صهیونیستی-تکفیری که در جبهه های رزم، توان ایستادگی در برابر مدافعین حرم اهل بیت علیه اسلام را ندارد، در تدارک ایجاد ناامنی و انفجارهای هدفمند در عمق استراتژِک ایران اسلامی بود، که قبل از هر اقدام جنون آمیز، شکار سربازان گمنام امام زمان(عج) گریدند و اربان آنان که قبلاً مبهوت عملیات دستگیری شرور شرق کشور یعنی ریگی جنایتکار در آسمان ایران شده بودند، این بار هم مات و متحیر حماسه سازی به هنگام دلاور مردان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی گردیدند.
در زمانی که گروه های تروریستی تکفیری به آسانی توانستند، در عمق استراتژیک کشورهای اروپائی همچون فرانسه، بزرگترین عملیات تروریستی را انجام دهند و جوی خون را بیندازند و دستگاه های عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتی گسترده اروپا، با داشتن ابزاهای لازم و دوربین های کنترلی که در اکثر نقاط شهرهای اروپا نصب نموده اند، هیچگاه نتوانستند قبل از اقدام تروریستی از عملیات گروه داعش جلوگیری نمایند، اما در کشور عزیزمان ایران، حافظان راستین انقلاب اسلامی طی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی، موفق شدند، تروریستهای تکفیری را قبل از هرگونه عملیات تروریستی دستگیر نمایند و لذا اقدام سربازان گمنام حضرت ولی الله اعظم قابل تقدیر است.
اگر حاج قاسم سلیمانی به همراه مجاهدان فی سبیل الله از کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان، لبنان، عراق، سوریه و یمن توانسته اند عرصه را بر جریانهای تکفیری-صهیونیستی در آنسوی مرزهایمان تنگ نمایند، در اینجا هم سربازان گمنام امام زمان(عج) با حماسه سازی بی نظیر خود، امان گروه های تکفیری را بریدند و اقدامات تروریستی آنان را قبل از موعد عملیات، در نطفه خفه کردند و لذا مردم خوب کشورم، شاکر عنایات خداوندی است و دستان قدرتمند سربازان گمنام امام زمان را بوسه باران کرده و سلامتی و موفقیت روزافزون آنان را از درگاه حضرت احدیت مسئلت می نمایند.
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]