به نام خدا و برای خدا
چند سال قبل که تروریستهای تکفیری وابسته به آمریکا، رژیم سوریه را در خطر سقوط حتمی قرار داده بودند، مشاوران نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه سایر گروهای مقاومت اسلامی، از سقوط قطعی رژیم سوریه جلوگیری کردند و در همین دوران، آمریکائیها و رژیمهای وابسته عربی، مرتبا تاریخ سقوط رژیم اسد را اعلان می کردند و لذا وقتی در این وضعیت سخن از برگزاری کنفرانس صلح سوریه می شد، علی رغم نفوذ انکار ناپذیر ایران در معادلات سوریه، اولین شرط آمریکائیها برای برگزاری کنفرانس صلح، عدم حضور ایران بود و اجازه حضور به جمهوری اسلامی ایران را نمی دادند!
این روزها با اقتدار مثال زدنی ایران، خطر فروپاشی رژیم سوریه برطرف شده و بزودی کنفرانس صلح سوریه در آستانه قزاقستان بدون حضور آمریکا برگزار می شود ولذا کار ابرقدرت جهان بجائی رسیده، که حضور و عدم حضور آمریکا در کنفرانس صلح آستانه به موافقت نظام اسلامی ایران بستگی دارد.
شرط جمهوری اسلامی ایران آنقدر برای آمریکائیها گران آمده که یکی از سناتورهای معروف آمریکا، آقای جان مککین به ناله درآمده و در گفتگو با شبکه "ام.اس.ان.بی.سی" می گوید: « موضوعی از این مهمتر نیست که روسها، ایرانیها و سران ترکیه ما را برای حضور در کنفرانس صلح (آستانه) دعوت میکنند. آمریکا دیگر در حال ایفای نقش رهبری نیست، آمریکا حتی بخشی از آن (کنفرانس آستانه) هم نیست. ما را دعوت میکنند. چطور به اینجا رسیدهایم!»
با این توضیح، نظر آقای هوشنگ امیر احمدی، معروف به دلال رابطه ایران و آمریکا(ساکن آمریکا) را در ابطه با برجام و چگونگی دیپلماسی دولت لیبرال جناب روحانی می پرسیم و ایشان در پاسخ می گوید: «الان فقط سر مسائلی که امریکا می خواهد، مذاکره انجام می شود؛ مثل برجام و ... سر مسائلی که ما مدنظر داریم هیچ مذاکره ای صورت نمی گیرد. ما در تله ای افتاده ایم که هرچه آمریکایی ها بخواهند، همان انجام می شود ... دیپلماسی یعنی به اوباما بگویید، که قانون ویزا را وتو کند و او هم بپذیرد. دیپلماسی یک طرفه، به سود آمریکایی هاست.ما به آمریکایی ها گفتیم مسئله ویزا را حل کنید و آنها هم گفتند ببینیم چه کار می کنیم، کاری هم نکردند و پشت گوش انداختند. به این نمی گویند دیپلماسی. به این کار آقایان باید گفت «زیپلماسی». یعنی این که یک طرف نظرش را پیش ببرد، اما طرف دوم مثل زیپ عمل کند و هیچ سودی از این رابطه نبرد.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
برخی افراد، از حریم امن مرحوم هاشمی رفسنجانی، بر خلاف مصلحت نظام اسلامی در مجمع تشخیص مصلحت نظام، سوءاستفاده می کردند، با فوت آن مرحوم و پلمپ برخی از دفاتر مجمع تشخیص دچار مشکل شده و ظاهرا باید از آن مجمع اساس کشی نموده و جای دیگری برای اهداف غیر انقلابی خود پیدا کنند! لذا پس از پلمپ برخی از دفاتر مجمع تشخیص، این قبیل افراد نتوانستند ناراحتی خود را پنهان نمایند و شروع به جوسازی علیه مسئولین امر کردند.
برای پی بردن به علت ناراحتی این افراد، لازم است، برشی از قصه تلخ فتنه سال 88 در یک قطعه ویدئویی نمایم، تا همراهان وبلاگ وزنه سیاسی به عمق نگرانی و فریاد این افراد پی ببرند. همگان مطلعند که یک سر فتنه 88 به تمام اعضاء خانواده مرحوم هاشمی رفسنجانی، بخصوص فرزاندان ایشان برمی گردد. دیدن این ویدئو،(اینجا دانشگاه آزاد است؟) ما را نسبت به وقایع ناگواری که در دفتر هیأت امناء دانشگاه آزاد در فتنه سال 88 رخ داده، حساس نماید، لذا احتمال تکرار همان وقایع، در برخی از دفاتر مجمع تشخیص مصلحت و مرکز استراتژیک آن مجمع دور از انتظار نیست. (فیلم مستند ویدئویی یادشده، بخشی از اعتراف پخش نشده براتعلی سرلک، رئیس دفتر مهدی هاشمی رفسنجانی در دفتر هیأت امناء دانشگاه آزاد می باشد)
مسئولین امنیتی در سال 88 برای جلوگیری از ادامه فتنه، باید مهدی هاشمی رفسنجانی را احضار و اسناد موجود در دفتر ریاست هیأت امناء دانشگاه آزاد اسلامی را بررسی می کردند و لذا پس از اقدامات ضروری و کشف اسناد بجا مانده در دفتر رئیس هیأت امناء دانشگاه آزاد، که فرصت آتش زدن آنها را پیدا نکردند، مهدی، فرزند مرحوم هاشمی رفسنجانی به اسم مأموریت از طرف دانشگاه آزاد، به انگلستان متواری شد.
وقتی در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص، افراد ضد انقلابی همانند محمود سریع القلم به امر آموزش و هدایت مسئولین می پرداخته و کتابهای که هیچ سنخیتی با اهداف مجمع تشخیص نداشته، با پول ملت و برای اهداف لیبرایزم و تغییر ریل انقلاب اسلامی بچاپ می رسیده، آنگاه ضرورت بررسی دفاتر مختلف مجمع تشخیص از اهمیت بالایی برخوردار است.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در حالی که دکتر جلیلی و دکتر باقری از اعضا تیم مذاکره کننده دولت سابق، در کمیسیون رسیدگی به برجام مجلس شورای اسلامی حاضر شده و به صراحت اعلام کردند؛ در صورتی که یکی از اعضاء کشورهای 5+1 برجام را نقض نماید، امکان طرح شکایت از سوی ایران وجود ندارد، لذا بعد از نقض آشکار برجام از سوی آمریکا، رئیس جمهورمان، لرزان و ترسان، نقض برجام توسط آمریکا را بصورت رسمی اعلان کرد و بلافاصله دستوراتی را خطاب به وزیر خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان صادر و از آقای ظریف خواستند که موضوع نقض برجام از سوی آمریکا را در کمیسیون نظارت بر برجام، پیگیری نماید!
آگاهان سیاسی بخوبی می دانند، که دستورات صادره از سوی جناب روحانی، در نزد کشورهای 5+1 مضحکه ای بیش نبوده و آن را برای فریب افکار عمومی و فرو نشاندن اعتراضات احتمالی داخلی صادر کرده است! والا هیچ کدام از دستورات ایشان قابلیت پیگیری و اجرائی نداشتند و لذا حالا که آقای عراقچی با دستان خالی از ژنو باز گشته، رئیس جمهورمان با حربه نفاق و تزویر، در مصاحبه با اصحاب رسانه داخلی و خارجی(95/10/28) می گوید: «ASA (داماتو) تمدید یک تحریم قبلی است و البته این از نظر ما نقض برجام است ... اگر آن را بلااثر نمیکردند که ما اینجا آرام نمینشستیم و خیلی چیزها تحقق پیدا میکرد و خیلی برنامهها داشتیم اگر آیسا اجرا نمیشد.» البته آقای ظریف قبلاً بخاطر این اشتباه بزرگ عذر خواهی کرده است!
رئیس جمهورمان بارها اعلان کرده که با اجراء برجام، مردم آثار آن را لمس کرده اند، اما اگر از مردم خوب کشورم، در خصوص ادعای نادرست جناب روحانی بپرسیم؛ قطعا ملت ایران خواهند گفت: "که پس از اجراء برجام، هر روز دروغی در خصوص گشایش مشکلات اقتصادی شنیده ایم، اما آثار مثبتی از نتایج برجام، لمس نکرده ایم!" و لذا رئیس جمهور باید شرمنده ملت ایران می شد!، اما چه کنیم که در تاریخ گذشته ایران، با وجود خیانتهای بزرگ روشنفکران لیبرال و غربزده، آنان هیچگاه، احساس شرمساری در محضر ملت نکرده اند! و همچنان از ابراز عذرخواهی و اعلام شرمساری فراری هستند! پس در کدام ادبیات، شرمساران از ملت طلبکاری می شوند؟!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در حالی که رهبر معظم انقلاب وضعیت نظام اسلامی را همانند جنگ احزاب می دانند، ولی فرد ناآگاه و سبک مغزی به اسم علی مطهری از جایگاه نمایندگی مجلس، که افکار و اعمالش بسیار شبیه، خوارج نهروان، اشعث بن کندی و ابوموسی اشعری است، از داخل جبهه انقلاب به قدرت بازدارندگی کشور حمله کرده و می گوید: «تلاش برای اجرا نشدن برجام از طریق موشکپرانی و ایجاد بهانههای حقوق بشری برای دشمن و هر معترضی را فتنهگر خواندن، همه اینها به انقلاب ما ضربه زده است. اینها انقلابیگری نیست، اقداماتی است که از روی کمعقلی یا هواهای نفسانی و کسب قدرت به هر وسیله ممکن است »
علی مطهری از صدقه خون پدر بزرگوار شهیدش و غفلت نهادهای نظارتی، در حالی که فاقد شرایط نمایندگی مجلس شورای اسلامی بود، وارد سنگر مهم مجلس گردید و متأسفانه مسئولیت عملگی جریان فتنه و اپوزیسیون خارج ایران را از روی جهالت بر عهده گرفته و همانند دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ احزاب، از پشت جبهه، خنجر نفاق و جهالت خود را بر پهلوی نظام اسلامی فرو می آورد.
قصه سبک مغزی علی مطهری آنقدر برای دشمنان و دوستان انقلاب اسلامی عیان است، که وقتی رئیس جمهور آمریکا، بر علیه توان موشکی و عدم رعایت حقوق بشر در ایران سخن می گوید؛ علی مطهری هم بلافاصله به نمایندگی از شیطان بزرگ، به توان موشکی کشور حمله ور شده و مدعی است، "عده ای با هوای نفسانی و برای قدرت نمای"، حقوق بشر آمریکائی را رعایت نمی کنند!
البته انقلاب اسلامی با قدرت تمام، در پیچ بزرگ تاریخی به حرکت خود ادامه می دهد و دیدبانهای انقلابی، با عبرت از جنگ احزاب، تمام اعمال و گفتار امثال علی مطهری را رصد می نمایند و بخوبی واقفند که ایشان به ناحق و با دلالی ریاست مجلس، در جایگاه نایب رئیسی مجلس قرار گرفته و بر اساس هوای نفس و برای دیده شدن، اظهار وجود می کند و لذا اجازه نخواهند داد این مهره های بی مقدار، نظام اسلامی را با چالش روبرو کنند.
جریان انقلابی علی مطهری را همانند عروسک خیمه شب بازی دانسته، که نخ او در دست فتنه گران و اپوزیسیون خارج از کشور است و لذا حافظان امنیت کشور باید عروسک گردان اصلی را بشناسند و اجازه ندهند، عده ای با تفکر خوارج از درون سنگر مهم و حساس مجلس شورای اسلامی، به تضعیف نظام اسلامی بپردازند، زیرا حضرت روح الله فرمودند: «حفظ نظام جمهورى اسلامى در این عصر و با وضعى که در دنیا مشاهده مىشود و با این نشانه گیریهایى که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف مىشود، از اهمّ واجبات عقلى و شرعى است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
برخی از افراد، که نطقشان در زمان طغایان فتنه گران سال 88 قطع شده بود، با درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی به نطق آمده و با تعاریف غلو آمیز و غیر واقعی، به تجلیل از آن مرحوم می پردازند. یکی از این افراد غالی، ناطق نوری است که طی هفته گذشته، از تریبونهای مختلف به عقده گشائی پرداخته است. گاهی مرحوم هاشمی را مصداق آیات قرآن می خواند! گاهی می گوید؛ آن مرحوم صبر را ذله کرد! و او را با شهید بهشتی مقایسه می کند و گاهی هم او را مظلوم خوانده و نیروهای مؤمن به اسلام و انقلاب را محکوم می نماید! لذا از آقای ناطق نوری باید پرسید که شما با این سخنان مارپیچ بدنبال چه هدفی می گردید؟!
آقای ناطق نوری در مراسم شب هفت مرحوم هاشمی در مرقد مطهر حضرت روح الله به خاطره ای از آن مرحوم اشاره می کند و می گوید: «در سال های اخیر کسانی به نزد هاشمی می رفتند و می گفتند؛ چرا در مقابل تخریب ها واکنش نشان نمی دهید. هاشمی گفت انقلاب و مقام معظم رهبری خط قرمز های من هستند، به هیچ وجه از این دو عبور نخواهم کرد.»
البته نقل این خاطره در نزد وجدان بیدار ملت بصیر ایران، برای آقای ناطق نوری هزینه ایجاد می کند، زیرا، وقتی که مرحوم هاشمی رفسنجانی بدلایلی معلوم از گفتن این سخن در مجامع عمومی پرهیز می کرده، پس چرا جناب ناطق نوری، حق رفاقت و دوستی را بجا نیاورده و تاکنون لب فرو بسته و این سخن را به نقل از ایشان، برای ناامیدی ضد انقلاب و فرو نشاندن آتش فتنه گران، بیان نکرده است؟!
ملت بصیر انقلابی ایران از آقای ناطق نوری و امثال ایشان خواهند پرسید؛ اگر شما دوست صادقی برای مرحوم هاشمی رفسنجانی بودید!؛ پس چرا در اوج اهانتهای صورت گرفته بر علیه آن مرحوم در سالهای دوم خرداد و مجلس ششم لب فرو بستید و از مظلومیت او دفاع نکردید؟! چرا به نویسنده کتاب عالی جناب سرخ پوش حمله نکردید؟! چرا وقتی مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزیر کشور دولت خاتمی، آراء واقعی مرحوم هاسمی رفسنجانی را از صندوقهای رأی مجلس ششم دزدید، چرا آن روز به دفاع از مرحوم هاشمی اقدام ننمودی و ایشان را مظلوم ندانستی؟!
جناب آقای ناطق نوری! شما در اوج فتنه سال 88 منافقانه سکوت کردید! و امروز با سخنان ناصواب و غلوآمیز، جائی در بین اپوزیسیون نظام اسلامی نخواهید داشت، زیرا مخالفین امروز و دیروز شما همان کسانی هستند، که در زمان ریاست شما بر مجلس پنجم، در مقابل آن، تجمع کرده و این شعار را با صدای بلند به گوش شما رسانده و گفتند:«مجلس زوری نمیخوایم- ناطق نوری نمیخوایم»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
حجت الاسلام رحیمیان از اعضأ دفتر حضرت روح الله در اولین نشست شوراهای استانی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، به خاطره زیبای از ولایت پذیری یکی از اعضا دفتر اشاره کرده و گفت: « بصورت روزانه سه نفر از اعضا دفتر برای امور جاری خدمت امام می رسیدیم، در یکی از روزها یکی از اعضا دفتر به امام عرض کرد؛ "ما امروز باتفاق خانواده عازم حج عمره هستیم"، امام سکوت کرده و چیزی نگفتند، آن شخص مجددا به امام موضوع رفتن به حج را یادآور شدند و امام در پاسخ آن فرد، چنین فرمودند: "من کیف نمی کنم از اینکه شما اطراف من هستید، مکرر به سفر حج بروید!" آن فرد با اینکه ویزا و بلیط هواپیما گرفته بود، صرفا بخاطر اینکه امام گفتند؛ "من کیف نمی کنم"، سفر خود را به حج کنسل و نمونه ای از ولایت پذیری را به یادگار گذاشت.»
وقتی به بررسی ولایت پذیری ریاست جمهورهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می پردازیم، فقط در دو دوره است که رئیس جمهور وقت، علی رغم اینکه میرحسین موسوی را صالح برای نخست وزیری نمی دید، ولی با نظر حضرت روح الله در خصوص نخست وزیری او مخالفت نورزید و آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت، به مدت 8 سال و تنها بر اساس دستور امام او را تحمل کرد.
در وضعیت حساس فعلی، که رهبر معظم انقلاب اسلامی، وضعیت کشور را همانند؛ دوران جنگ احزاب و در پیچ بزرگ تاریخی می دانند و ائتلافی بزرگ از دشمنان غربی، عربی و عبری بر علیه کشورمان شکل گرفته، اما دولت اعتدال، زانوی غم برجام! در بغل گرفته و چشم بصیرت بسته! و به امید عنایت کدخدا(آمریکا) نشسته! و کشور را دچار بحرانهای عمدی رکود اقتصادی و معضل اشتغال نموده است!
رئیس دولت اعتدال علی رغم اینکه در گفتار از ولایت و مقام معظم رهبری دم می زند، ولی در کردار بر خلاف مسیر ولایت و کشور حرکت می کند و لذا در خصوص اقتصاد مقاومتی می گوید: "من که ندانستم اقتصاد مقاومتی چیست؟ اما به نظرم آنچه که من عمل می کنم، اقتصاد مقاومتی است"! رهبر مقام معظم انقلاب،برای برون رفت از وضعیت فعلی، نقشه راه اقتصاد مقاومتی با نگاه به توانمندی درون، برای اجرائی شدن به دولت ابلاغ نموده، ولی دولت، به مسیری که در برجام به کشورهای 5+1 تعهد کتبی و شفاهی داده، حرکت می نماید!
دولت اعتدال متحیر در دو راهی بین خدمت به کشور خود و یا خدمت به غرب قرار دارد، ولذا با تفکر غربزدگی، ایجاد اشتغال برای شرکتهای هواپیمائی بوئینگ آمریکا و ایرباس فرانسه و ... در اولویت نخست دولت قرار می گیرد! و این در حالی است، که با اجراء برجام، تحریمهای آمریکا و اروپا لغو نشده! و خبری از مبلغ 150 میلیارد دلار پول ایران در بانکهای خارجی نیست و با کمال تأسف، رئیس جمهورمان تنها خبر از فروش نفت بیشتر داده و از اینکه پول فروش نفت جدید هم، به ایران پرداخت نمی شود، منافقانه لب فرو بسته و سخنی در این رابطه نمی گوید!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
هر چند که برخی از فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی، نانجیبانه فتنه آفریدند و جلودار صف اول فتنه سال 88 شدند و در قرارداد فروش گاز به شرکت کرسنت، رشوه دریافت کردند و در آن پرونده، بیش از 13 و نیم میلیارد دلار جریمه شده ایم، اما مردم به پاس خدمات ارزشمند مرحوم هاشمی رفسنجانی و احترام به ولی امر خود، نجیبانه به مراسم وداع و تشییع یار امام و دوست رهبری آمده و گله ای هم نداشتند.
مردم عزیز کشورم با اقدام نجیبانه خود، ثابت کردند که همچنان در مسیر دفاع از انقلاب اسلامی، آماده هستند و از کنار تصویر علامت پیروزی انگشتان دختر مرحوم هاشمی رفسنجانی در مراسم تشییع عبور کردند.
ملت ایران همانند رهبر عزیز خود، هنوز فتنه سال 88 را که برای براندازی نظام اسلامی تدارک دیده بودند، فراموش نکرده و از نقش ویژه برخی از فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی در مقدمات فتنه و تداوم آن مطلع هستند، اما به پاس مجاهدت یار امام و همراه رهبری، نجیبانه در مراسم وداع و تشییع شرکت نمودند، ولی ظلم اصحاب فتنه 88 را هرگز فراموش نخواهند کرد.
امام خامنه ای هم علی رغم تلاش خناسان برای بریدن رشته دوستی با مرحوم هاشمی رفسنجانی، سنگ تمام گذاشت و الحق که حق دوستی با یار دیرین خود را به اثبات رساند، هر چند که برخی از فرزندان آن مرحوم در حق رهبری، مردم و نظام اسلامی، ظلم بسیار کردند.
ملت قدرشناس ایران اسلامی به زیبائی تمام، در بدرقه جنازه مرحوم هاشمی رفسنجانی شرکت و اجازه ندادند برخی فتنه گران سال 88 و خناسان فضای روحانی تشییع جنازه یار امام را با شعارهای افراطی ملتهب نمایند، هر چند که فریاد برخی از فرزندان آن مرحوم، در 8 ماه فتنه سال 88 بلند بود که با حماسه به یاد ماندنی مردم در نهم دی خاموش گردید! و لذا ملت فهیم ایران، نجیبانه با تمام وجود به عهد خود با امام و رهبری وفا کردند، ولی اقدامات نانجیبانه و بی وفائی برخی از فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی در حق رهبری، ملت و نظام اسلامی را در فتنه 88 و درخواست تحریم مضاعف از آمریکا را هیچگاه فراموش نخواهند کرد.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
با درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی، میکرفونهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی بصورتی غیر قابل قبول، در اختیار برخی از ساکتین فتنه سال 88 قرار گرفت. ساکتین فتنه، این روزها نطقشان باز شده و با بغض کینه غیر انقلابی، انقلابیون واقعی و فداکار را به ناحق محکوم می کنند، تا در فتنه های بعدی کسی در مقابل براندازان نایستد. در این وانفسا برخی از یاران مرحوم هاشمی رفسنجانی، پا را از گلیم خود دراز کرده و آنگونه سخن گفتند؛ که ردای رهبری بعد از رحلت ملکوتی حضرت روح الله، برازنده هاشمی رفسنجانی بوده، که ایشان در 14 خرداد 64 ایثار نموده و با گفتن خاطره ای از امام در مجلس خبرگان، ردای رهبری را به حضرت آیت الله خامنه ای تقدیم کرده است!
در رابطه با برخی سخنان نادرست این روزها، باید گفت: بازبینی مشروح فیلم مذاکرات 14 خرداد 68 نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، بخوبی اثبات می نماید، که بیان دو خاطره از قول امام و حاج احمدآقا در تائید رهبری آیت الله خامنه ای بعد از امام، توسط مرحوم هاشمی رفسنجانی، با اصرار زیاد 4 نفر از اعضا خبرگان رهبری، پس از گذشت چندین ساعت از آغاز جلسه خبرگان بیان شده است و لذا قسمت هشتم فیلم مستند بعد از خمینی، نادرست بودن سخنان وزیر دادگستری را ثابت می نماید!
روزهای سختی بر انقلاب اسلامی در فتنه سال 88 گذشت و برخی از خواص و انقلابیون مشهور که با اشرافیت خو گرفته اند، همانند ابوموسی اشعری، این عمار رهبری را بی پاسخ گذاشتند و سکوتشان به گسترش آتش فتنه کمک کرده بود و حاضر به محکوم کردن فتنه گران سال 88 از تریبون صدا و سیما نشدند و در حماسه مردمی نهم دی 88 غایب بودند، این روزها طلبکارانه، از تریبون رسمی نظام اسلامی به عقده گشائی پرداخته و انقلابیون و حافظان واقعی انقلاب اسلامی را مورد حمله قرار می دهند.
خواص ساکت فتنه سال 88 بدانند، نظام اسلامی هیچگاه علیه مرحوم هاشمی رفسنجانی اقدامی ننمود، بلکه واقعیت دنیای سیاست و دموکراسی همیشه به کام یک نفر نخواهد بود. عجیب است! وقتی در سالهای دوم خرداد، اصلاح طلبان آمریکایی در مجلس ششم و روزنامه ها و مجلاتشان بر علیه مرحوم هاشمی رفسنجانی می گفتند و می نوشتند، پس چرا آقایان، ناطق نوری، طباطبائی و پور محمدی، به دفاع از ایشان نپرداختند، ولی این روزها متوجه ظلم به ایشان شده اند!!!
ساکتین فتنه سال 88 باید پاسخگوی مردم باشند، با کدام مجوز شرعی و قانونی در سال 87 بیش از 1000 نفر از نمایندگان ادوار مجلس را با "طرح دولت وحدت ملی" به دعوت آقای علی لاریجانی و با پول ملت، -که رهبری هزینه آن را نامشرع دانستند- در مجلس گرد هم آوردند، تا بر علیه دولت مستقر نهم کودتا نمایند! و لذا بهتر است جماعت ساکتین فتنه 88 لب فروبندند و همچنان ساکت بمانند.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس از اینکه آقای جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان در کمیسیون امنیت ملی مجلس لب به اعتراف گشود و از اشتباه بزرگ خود مبنی بر اعتماد به جان کری وزیر خارجه آمریکا پرده برداشت، ملت ایران انتظار داشتند که آقای عراقچی، همانند گذشته که از برجام تمام قد دفاع می کرد، این بار، بصورت صادقانه از چرائی عدم توجه به سخنان رهبری و اعتماد به آمریکا، با ملت سخن بگوید! ولیکن متأسفانه دستور داده اند که از روبرو شدن با خبرنگاران پرهیز نماید! چرا؟ آیا دانستن حق ملت نیست؟! چرا در دولت اعتدال، فقط قیافه راستگویان را می گیرد؟!
فرار از خبرنگاران و بازگو نکردن حقایق، آنهم به جهت پاسخگوئی به اذهان عمومی مردم، ناجوانمردی و نفاق است! و آقای عراقچی، یقینا آگاهی دارند، که در متن برجام، خبری از بازی برد-برد رئیس جمهورمان نیست!، اما ایشان از برجام، با تمام قوت و از هر تریبون و رسانه ای که در مدار حرکتیش قرار گرفته، بلافاصله به دفاع پرداخته و لذا پنهان شدن آقای عراقچی، تحت هر شرایطی دور از مروت و مردانگی است و لازم است، بخاطر اعتماد بیجا به خانم وندی شرمن نماینده شیطانی آمریکا، که منجر به پذیرش تعهدات قرون وسطائی در برجام شده، اعتراف و از محضر رهبر معظم انقلاب و ملت عظیم اشأن ایران عذر خواهی نماید.
آقای عراقچی بخوبی واقفند، اگر تیم مذاکره کننده هسته ای و تمام اعضاء دولت اعتدال، برجام را خیانت به کشور معرفی و به آن اعتراف نمایند، اما حاج حسن روحانی که سرمست قدرت و ثروت است، برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 برجام را همچنان آفتاب تابان و از طرف خدا به ملت معرفی خواهد کرد، زیرا در مرام و منش "جریان زر و زور و تزویر"اعتراف به خطا و عذر خواهی از ملت وجود ندارد و لذا بهتر است، آقای عراقچی بیش از این در مسیر تاریک ناکجاآباد برجام، خود را گرفتار نکند و پرده تزویر و نفاق اعتدالیون را بدرد و آبروی خود را از سبد "جریان زر و زور و تزویر" خارج و همانند آقای ظریف، لب به اعتراف بگشاید تا ملت فهیم ایران، در انتخابات ریاست جمهوری 96 فریب "اعتدالیون غربزده و لیبرال" را نخورند.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
این خاطره را مرحوم حجة الاسلام علی اکبر ترابی از آزادگان سرفراز میهن عزیزمان این چنین بیان می فرمایند: «در اسارت اذام گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان می گفتیم، اما به گونه ای که دشمن نفهمد.» روزی جوان 17 ساله ضعیف و نحیفی، موقع اذان صبح بلند شد و اذان گفت.» ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان می گویی؟ بیا جلو!» یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود، معلوم نیست که جان سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم، نه او» آن بعثی گفت: «او اذان گفت!» برادرمان اصرار کرد که نه اشتباه می کنی، من اذان گفتم، مأمور بعثی گفت: «خفه شو ! بشین فلان فلان شده ! او اذان گفت، نه تو.»
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم، شما اذان نگفتی، الآن دیگر پای من گیر است.» به هر حال، ایشان را انداختند داخل زندان و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش می بارید. آن مأمور گاهی وقتها آب می پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود.
روزی یک دانه سمون ( نان عراقی ) میدادند که بیشتر آن خمیر بود، ایشان می گفت: «می دیدم اگر نان بخورم، از تشنگی خفه می شوم، نان را فقط مزه مزه می کردم که شیره اش را بمکم. آن مأمور هر چند ساعتی می آمد و این کار را تکرار می کرد می گفت: روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک می شوم.» گفتم: «یا فاطمه زهرا، امروز افتخار می کنم که مثل فرزندتان آقا حسین بن علی علیه السلام، اینجا تشنه به شهادت برسم.»
سرم را گذاشتم زمین و گفتم: «یا زهرا، افتخار می کنم، این شهادت همراه با تشنه کامی را شما از من بپذیرید و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن.» دیگر با خود عهد کردم که اگر آب هم آوردند، سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم، تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهان تکان نمی خورد و دهانم خشک شده است، در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب می آورد و می ریخت روی زمین. او از پشت پنجره مرا صدا می زد که بیا آب آورده ام. او مرا قسم می داد به حق فاطمه زهرا (ع) که آب را از دستش بگیرم.
عراقی ها هیچ وقت به حضرت فاطمه زهرا (س) قسم نمی خوردند، تا نام مبارک حضرت فاطمه (س) را برد، طاقت نیاوردم، سرم را بر گردانم و دیدم که اشکش جاری است و می گوید: «بیا آب را ببر، این دفعه با دفعات قبل فرق می کند.» همین طور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم، لیوان دوم و سوم هم آورد، یک مقدار حال آمدم بلند شدم. او گفت: «به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن!» گفتم: «تا نگویی، جریان چی هست حلالت نمی کنم.» گفت: «دیشب، نیمه شب مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کاری کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (س) شرمنده کردی. الان در عالم خواب حضرت زهرا (س) را زیارت کردم، ایشان فرمودند: «به پسرت بگو؛ دل اسیری که درد آورده ای را به دست بیاور وگرنه همه شما را نفرین خواهم کرد.» «مصطفی ترک همدانی»
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]