به نام خدا و برای خدا
در رابطه با برجام، وقتی ضمائم آن را مورد مطالعه قرار می دهیم، حیرت و تأسف به انسان دست داده و این سئوال مطرح می شود؛ آیا رئیس جمهورمان و امضاء کنندگان برجام، واقعاً ایرانی هستند و از امنیت و استقلال کشورمان دفاع کرده اند؟! مثلا در بندهای 74 تا 78 ضمیمه شماره یک برجام، درخصوص بازدید و راستی آزمائی آژانس بین المللی اتمی از مراکز حساس نظامی و امنیتی کشورمان از طرق مختلف، (1) اینگونه مقرر شده است؛ «اعضا کمیسیون مشترک با اجماع و یا با رای 5 عضو از 8 عضو،بر روی روش ضروری برای حل نگرانی آژانس مشورت خواهند داد. فرآیند مشورت و یا هر عمل دیگری به همراه آن، توسط اعضا کمیسیون مشترک نبایستی بیشتر از 7 روز به طول بیانجامد و ایران اقدامات ضروری را در طی 3 روز اجرا خواهد کرد.»
بر عکس مورد فوق، در ضمیمه سوم برجام(بندهای 3 تا 15) (2)، وقتی به وظائف دولتهای 5+1 در برابر تعهدات بی شمار ایران اشاره می کند، تعداد 18 بار از جمله "اعضاء 1+5، چنانچه متناسب باشد" استفاده کرده است!
تیم مذاکره کننده ایرانی و بخصوص جناب روحانی در اقدامی عجولانه و بدون توجه به عواقب خسارت بار برجام و ضمائم آن، تنها بدنبال پیروزی در انتخابات 7 اسفند 94 برای تسخیر مجلسین خبرگان رهبری و شورای اسلامی بوده لذا بفوریت برجام را خارج از مسیر قانونی، عملیاتی نمودو این در حالی است، که در متن برجام و ضمائم آن، حقوق جمهوری اسلامی با استفاده از کلمات و جملات قابل تفسیر، بصورت مکرر تضعیع گردیده است.
در مذاکرات هسته ای 6 کشور با اتحادیه اروپا(7 کشور) در مقابل ایران می نشسته و آنها یک طرف میز مذاکره بوده و ایران در طرف دیگر و لذا آن 7 کشور در دعاوی حقوقی در مقابل ایران می بایست از یک رأی برخوردار باشند ولیکن اعضاء 5+1 با غفلت تیم مذاکره کننده ایرانی، در یک کلاهبرداری آشکار و بزرگ، 7 رأی در مقابل 1 رأی ایران در کمیسیون مشترک حل اختلاف برجام برای خود قائل شده است و به همین علت شکایت ایران از اعضاء 5+1 در خصوص نقض برجام و یا اعمال بندهای برجام و ضمائم آن، هیچگاه به نفع ایران، به نتیجه نخواهد رسید. زیرا تک رأی ایران همیشه در مقابل 7 رأی قرار دارد و حتی اگر روسیه و چین هم به نفع ایران رأی بدهند، 3 رأی در مقابل 5 رأی همپیمانان همیشگی آمریکا خواهد بود.
پس، شکایت ایران بر اساس بندهای 74 تا 78 ضمائم شماره یک برجام، به محکومیت ایران منجر خواهد شد و در صورتی که ایران از اعضاء 5+1 بخواهد به تکالیفشان بر اساس بندهای 3 تا 15 ضمائم شماره سه برجام عمل نمایند، آنها به راحتی با تفسیر جمله؛ "چنانچه متناسب باشد"به ایران پاسخ می دهند؛ "آن را متناسب برای ایران نمی دانیم"! و اگر ایران به کمیسیون رسیدگی به اختلافات برجام شکایت نماید، با رأی 7 کشور در برابر 1 رأی خود، محکوم می شود! با این وجود، آیا حاج حسن روحانی یک حقوقدان! و ایرانی است؟! در مذاکرات هسته ای، بدنبال منافع ایران بوده و یا تسهیل حضور مجدد آمریکا در ایران؟! مگر رئیس جمهورمان نگفت؛ بر اساس برجام همه تحریمها در روز اجراء برجام لغو می شود، نه تعلیق! پس چی شد؟!!!
والسلام
___________________________________
1-بندهای 74 تا 78 ضمیمه شماره یک برجام مطالعه شود.
2-بندهای 3 تا 15 ضمیمه شماره سه برجام مطالعه شود.
به نام خدا و برای خدا
برنامه دولت اعتدال و جریان فتنه 88 برای انتخابات ریاست جمهوری 96 بر روی ایجاد دو قطبی در کف جامعه متمرکز شده است و حضور دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده در راستای اهدف آنان تعریف می شد، زیرا احمدی نژاد با پتانسیل بالا، طی 3 سال، هاشمی رفسنجانی را به ذلت کشاند و مجددا با کمک جریان انحرافی، زمینه ساز تحرک و اوج گرفتن ایشان را فراهم نمود! و لذا با انصراف دکتر احمدی نژاد از کاندیداتوری ریاست جمهوری در سال 96 جریان زر و زور و تزویر، بهترین هدف برای تداوم دوقطبی در جامعه را حمله همه جانبه به قوه قضائیه دانست.
دولت اعتدال و جریان فتنه، برای آغاز دوقطبی در جامعه و حمله به قوه قضائیه بدنبال خط شکن می گردیدند، که در این رابطه به یکی از نمایندگان مجلس که سالیان متمادی، برای رسیدن به کرسی مجلس به دریوزگی جریان زر و زور و تزویر افتاده بود، فرمان حمله به قوه قضائیه را صادر کردند و در ادامه، جناب روحانی خود وارد میدان شده و قوه قضائیه را در پرونده یکی از دست پروده های دولت هاشمی رفسنجانی، مورد حمله قرار داده، که چرا پرونده بابک زنجانی در اختیار وزارت اطلاعات قرار نگرفته تا جناب روحانی از کم و کیف اعترافات بابک خان مطلع و بعد از پاکسازی اعترافات زنجانی در خصوص پولهایی که به ستاد انتخاباتی ایشان در سال 92 به برادرش فریدون داده، پرونده را به قوه قضائیه ارسال نماید!
همانگونه که معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه در مورخ 15 دی 95 خبر داده بود، "حمله به قوه قضائیه تا زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 96 ادامه خواهد داشت" و لذا ضروت دارد؛ قوه قضائیه فرصت مجدد را به فتنه گران سال 88 ندهد و بعنوان مدعی العموم، قبل از آغاز فتنه و بدون توجه به اعمال فشار جریان زر و زور و تزویر، سر شاخه های اصلی تخلف در حوزه دولت و ریاست جمهوری را بخاطر موارد ذیل احضار و بازداشت نمایند.
1-افراد دخیل در خرید دستگاههای امنیتی پرقدرت اختلال کننده در شبکه های تلوزیونی، رادیوئی، بیسیم و شنود مکالمات مردم و نمایندگانشان و نصب آنها در ریاست جمهوری.
2-افرادی که بخشنامه پرداخت مبالغ حقوقهای نجومی را صادر کرده و دریافت کنندگان حقوقهای نجومی.
3-افرادی که با اطلاع از تحریمهای آمریکا در سالهای 90 و 91 اقدام به تأسیس صرافی نموده و با اختلال در امور کشور به ثروتهای نامشرع دست پیدا کرده و امروز با همان پولهای که از ملت به یغما برده اند، در دو مرکز مهم تصمیم گیری و تصمیم سازی(دولت و مجلس) نفوذ کرده اند.
4-کسانی که ناجوانمردانه در آغاز مذاکرات هسته ای، به دشمنان کشور گرا می دادند؛ که خزانه کشور خالی است و آمریکا می تواند با یک بمب و کمتر از 10 دقیقه تمام مراکز نظامی ما را از کار بیندازد.
5-امضاء کنندگان برجام و کسانی که بدون توجه به دستور رهبری برجام را اجراء کرده و امروز می گویند؛ ملت باید منتظر به ثمر رسید نهال سیب و گلابی باشند.
در این شرایط حساس که کشور در پیچ بزرگ تاریخی قرار گرفته و دشمنان عبری، عربی و غربی در یک ائتلاف بزرگ بر علیه انقلاب اسلامی صف آرایی کرده و جریان زر و زور و تزویر، نقش یهودیان و منافقین داخل مدینه در جنگ احزاب را بازی می کنند، ضروری است؛ قوه قضائیه برای جلب اعتماد ملت به نظام اسلامی و بدون فوت وقت، پرونده مفاسد اقتصادی، سیاسی، امنیتی و غیره آقازاده ها و دانه درشتهای درون قدوت را از هر طبقه ای که هستند، مورد رسیدگی قرار داده و در فرصت مناسب، به اطلاع ملت هوشیار ایران رسانده، تا زمینه ایجاد دوقطبی از غربزده های لیبرال و فتنه گران سال 88 گرفته شود.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور و از نردانی که در خدمت جریان کثیف زر و زور و تزویر است، می گوید: «کشوری که به ته درّه برده شده، حال چند پله بالاتر آمده و هنوز ته درّه است، اتفاقی که در تورم سال 91 و 92 انجام شد و رکود حاصل از آن درآمد سرانه مردم را به قدری کاهش داد که دولت هر چه تلاش میکند، تاکنون نتوانسته آنچنان که باید جبران نماید.»
انسان حیرت می کند از این جماعت بی کفایت، که شعارشان "ما نمی توانیم" است! این جماعت لیبرال و غربزده برای باز کردن پای دشمنان اصلی انقلاب به کشور و جا انداختن پروژه محمود سریع القلم، دوست شفیق و یار همیشگی جناب روحانی در مرکز استرتژیک مجمع تشخیص مصلحت، که تلاش دارد، ریل نظام اسلامی را به سوی قبله آمال خود یعنی آمریکا تغییر دهد و لذا جریان زر و زور و تزویر برای ترساندن ملت ایران و اخذ رأی مجدد آنان در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 تلاش می نمایند تا وضعیت کشور مقتدر و پیروز ایران در عرصه های مختلف داخلی و بین المللی را در سیاه و تِه دره نوکر صفتی خود نشان دهند!
مردم صبور و غیور ایران اسلامی از تفکر ذلیلانه "ما نمی توانیم" سئوال دارند؛ مگر شما نگفتید؛ با کلید اعتدال برنامه صد روزه برای رفع مشکلات اقتصادی کشور دارید؟! مگر رئیس جمهور نگفت، با رفع تحریمها همه مشکلات کشور از آب آشامیدنی تا مشکل بانکها و ریزگردها را بعد از توافق هسته ای حل می نماید؟! پس حالا که برجام آمده و به قول شما تحریمها لغو شده، پس طرح داعای مزخرف کشور ته دره ای، با چه هدفی مطرح می شود؟!
اگر بر اساس سخنان جهانگیری بپذیریم که کشور در سالهای 91 و 92 به ته دره سقوط کرده، باید گفت؛ ایشان بخوبی می داند که برخی از خاندان هاشمی رفسنجانی در اوج فتنه سال 88 همانند 30 نفر منافقی که اخیراً از آقای ترامپ، تحریم بیشتر مردم ایران را خواسته اند، فرزند رفسنجانی هم در فتنه 88 درخواست تحریم بیشتر را از آمریکائیها تقاضا نمود!
دولت راستگویان! که جناب روحانی در تازه ترین گفتگوی زنده تلوزیونی ادعادی راستگوئی! را دارد، باید به ملت ایران پاسخ دهند؛ مردم حقوقهای نجومی شما را باور کنند، یا اینکه کشور در ته دره دارد را ؟! ملت ثروتهای 1000 میلیارد تومانی برخی وزراء جناب روحانی را باور کنند، یا در ته دره بودن را؟! ملت خانه های چند ده میلیارد تومانی رئیس جمهور و برخی دیگر از دولتیان را باور کنند، یا اینکه کشور در ته دره قرار گرفته را؟!
این روزها سئوال مردم این است؛ اگر کشور در ته دره قرار دارد بر چه مبنایی هزینه های نهاد ریاست جمهوری در دولت اعتدال نسبت به دولت گذشته دو برابر شده است؟! مردم ایران واقعآ با این حرکات مشکوک و منافقانه جماعت لیبرال، دچار سرگردانی شده اند؛ رونمائی از حقوق شهروندی را باور کنند و یا ورود دستگاههای امنیتی بدون مجوز را که برای شنود تماسهای مردم و نمایندگانشان، آنهم بوسیله نیروهای اخراجی دستگاه های امنیتی؟!
دولت اعتدال بداند! نظام اسلامی ایران در سخت ترین شرایط دفاع مقدس در ته دره قرار نگرفت، زیرا حضرت روح الله کشور را از ته دره وابستگی خارج و به استقلال رساند و ثمره آن صدها هزار شهید، رشد علمی خیره کننده، سلولهای بنیادی، پیشرفتهای هوا فضا، تأمین امنیت پایدار ایران، رسیدن به چرخه کامل سوخت هسته ای، گسترش خدمات عمومی به دور ترین نقاط کشور، حضور مردم در انتخابات مختلف و راهپیمایی در حمایت از نظام اسلامی، دفاع از مظلومین مسلمان در اقصی نقاط جهان، آنهم در برابر قدرتهای استکباری، نشستن کشورهای قدرتمند جهان در پای میز مذاکرات هسته ای در مقابل ایران و ... صدها مورد پیشرفت خیره کننده دیگر، از نقاط قوت و برجسته جمهوری اسلامی است و لذا جریان زر و زور و تزویر، منافقانه چشم خود را بر روی عظمت نظام اسلامی بسته و زبان ذلت باز کرده و به دشمن گرا می دهند، که "ما نمی توانیم" و مذبوحانه ایران را در ته دره نشان می دهند!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
دوستان و همراهان وبلاگ وزنه سیاسی واقفند، هر گاه مذاکرات صلح سوریه در مقر اروپائی سازمان ملل برگزار می شد، آمریکائیها از حضور ایران در آن مذاکرات جلوگیری می کردند، اما این روزها بعد از پیروزی غرورآفرین آزادی حلب، شاهد ذلت تروریستهای تکفیری و اربابانشان در شرق حلب بودیم که با التماس و سرافکندگی از منطقه خارج شدند و لذا پس از این واقعه شورانگیز، رژیم تروریستی آمریکا، صلاحیت حضور در مذاکرات سوریه را پیدا نکرد و کارشناسان سیاسی آمریکا، عدم حضور کشورشان در مذاکرات سوریه را یک شکست بزرگ قلمداد کردند.
هیمنه ابرقدرتی آمریکا با پیروزی انقلاب اسلامی فرو ریخت و نمونه عینی آن در دفاع مقدس، جنگ 33 روزه حرب الله لبنان و آخرین آن شکست در حلب و مذاکرات مثلث ایران و ترکیه و روسیه بود، که منجر به آتش بس در اکثر مناطق نبرد گردید و لذا دنیا تا آنجا شاهد افول قدرت آمریکا بود، که برای اولین بار به قطعنامه منع شهرک سازی توسط رژیم صهیونیستی در شورای امنیت سازمان ملل رأی ممتنع داد و یک پیروزی شیرین برای مردم فلسطین رقم خورد و شادی و کف زدنهای اعضاء شورای امنیت، خبر از مخالفت آنان با آمریکا و رژیم صهیونیستی را به سراسر جهان مخابره کرد!
در علوم سیاسی و استراتژیک، سه شاخصه مهم برای یک ابرقدرت تعریف شده و هر گاه این ویژگیها را از دست بدهد، دیگر ابرقدرتش نخوانند: 1-قدرتی که بتواند منازعات و دعواهای جهانی را بر اساس منافع خود فیصله دهد. 2-قدرتی که بتواند کشورهای جهان را ذیل قدرت خود تعریف نماید و با خود متحد نماید. 3-قدرتی که بتواند رقیبان خود را از میدان خارج کند و یا آنها را مهار نماید.
بر اساس شاخصه های فوق؛ آمریکا دیگر نمی تواند منازعات جهانی را فیصله، کشورها را با خود متحد و قادر به خارج کردن رقیبان خود از میدان نیست و لذا آمریکائیها، باید خواب ابرقدرتی را برای همیشه از سر بیرون کنند، زیرا وقتی وزیر خارجه اسبق آمریکا در خلال جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه حزب الله در سال 2006 به منطقه آمد و وعده زایش خاورمیانه جدید را داد، هیچگاه باور نمی کردند، بعد از 33 روز در مقابل یکی از گروهای کوچک همپیمان جمهوری اسلامی ایران با شکست سنگین روبرو گردند و این چنین هیبت پوشالی ابرقدرتی آمریکا در جنگ 33 روزه برای همیشه فرو ریخت.
کلام پایانی را با بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب به پایان می رسانم که در تکلیف همگان را در دیدار با فرماندهان سپاه در شهریور ماه 95 معین و فرمودند: «امروز برای کشور ما احتمال وقوع جنگ نظامیِ سنتی بسیار ضعیف است اما مسئله جهاد باقی است و این جهاد که منطقی قرآنی و اسلامی دارد، «جهاد کبیر» و به معنای ایستادگی، مقاومت و پیروی نکردن از کفار و مشرکین است ... اما وظیفه سپاه فقط جنگ در میدان نظامی نیست بلکه در مقطع فعلی، یکی از وظایف مهم همه دلسوزان، دوستداران و وفاداران به انقلاب از جمله سپاه، تبیین، روشنگری و آشنا کردن ذهنها با اعماق و ژرفای حقایق و شعارهای انقلاب است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اصرار دولت سابق و دولت جناب روحانی با مذاکرات هسته ای در سطح وزارت خارجه با آمریکا موافقت کردند و چندین بار به مسئولین کشور در رابطه با عدم خوشبینی به آمریکا تذکراتی دادند و لیکن برخی مسئولین غربزده دولت یازدهم، به آمریکا خوشبین بودند و چوب آن را خوردند! برای فهم بهتر موضوع، به قسمتی از نامه حضرت امیرالمومنین علیه السلام به ابوموسی اشعری که بعنوان مذاکره با عمر و عاص از سوی برخی از فرماندهان منافق حضرت، به ایشان تحمیل شد، اشاره می نمایم.
حضرت به ابوموسی اشعری مرقوم فرمودند: إنَّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِیَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَةِ؛ نهجالبلاغه/نامه 78) ترجمه: (بدبخت آنکه از سود عقل و تجربه اى که به او داده اند، بى بهره ماند.) عقل و تجربه ای که امام به ابوموسی یادآور شدند، ما را به این نتیجه می رساند که مذاکره با معاویه های زمان به خسارت محض می انجامد.
رهبر معظم انقلاب چندین بار به دولت و تیم مذاکره کننده هشدار داده و می فرمودند:«یکی از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکاییها و مسئولین دولت ایالات متّحدهی آمریکا با ایران و ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار شد. (19 دی 92)
«یک تجربهی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم، نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.» (22مرداد 93)
«مذاکره با امریکا نه تنها فایده ندارد، بلکه ضرر هم دارد و این موضوع، با استدلال به مسئولان سطوح بالای کشور گفته شده و آنان نیز پاسخی در رد آن نداشتند.» (28شهریور95)
ابوموسی اشعری به نامه حضرت علی علیه السلام بی توجهی کرد و شقی و بدبخت نام گرفت و لذا وقتی آقای ظریف در کمیسیون امنیت ملی مجلس لب به اعتراف باز می کند و می گوید: «اشتباه کردم به حرف جان کری اعتماد کردم و استراتژی خود (عقل و تجربه) را کنار گذاشتم.» و لذا ملت باید شقی و بدبخت مذاکرات هسته ای را بشناسد و در وقت لازم، یقه او را رها نکند.
سخن پایانی؛ آقای کریمی قدوسی نماینده انقلابی مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی، اخیرا از نقش حسین فریدون برادر رئیس جمهور در مذاکرات هسته ای رونمایی کرده و گفته است:"در یک جایی آقای ظریف به یک مقامی می گوید؛ که من می خواستم که مذاکرات را با آن استراتژی خودم پیش ببرم ولی آقای روحانی آقای فریدون را فرستاد کنار من در مذاکرات؛ من هر جایی که روی خطوط قرمز می ایستادم و می خواستم به آن عهدی که با رهبری بسته بودم و می خواستم روی آن پافشاری کنم حسین فریدون کنارم بود با آرنج به پهلوی من میزد و به من می گفت از این موضوع رد شو؛ من به آقای فریدون می گفتم که من به رهبری قول داده ام اما حسین فریدون می گفت: که از این موضوع عبور کن و نمی گذاشت من کارم را انجام بدهم."
با عنایت به مطالب فوق، شقی و بدبخت این خسارت محض، که نتوانسته تحریمها را لغو کند، کیست؟! آیا قوه قضائیه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی با این فرد غربزده ی شقی و بدبخت برخورد خواهند کرد؟!!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
رئیس جمهور کشورمان در نشست تخصصی جامعه نظارت و بازرسی دولت در 8 دی 95 به دولت سابق حمله ور شده و خواستار ارتباط پشت پرده سرقت بابک رنجانی میشود و می گوید: «چگونه میشود یک تخلف عظیم و بزرگ حدود 3 میلیارد دلار در دولت قبل اتفاق بیفتد ... مگر یک نفر خودش به تنهایی میتواند 3 میلیارد دلار به جیب بزند. به کجا وصل بوده؟ چه کسانی به او کمک کردند؟ شریکها چه کسانی بودند؟»
اولین کسی که باید در رابطه با بابک زنجانی پاسخگو باشد، شخص جناب روحانی و هاشمی رفسنجانی در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت است! آقای روحانی باید به مردم پاسخ دهد، که بابک زنجانی از چه محلی مبلغ 5 میلیارد تومان جهت تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال 92 به آقای حسین فریدون برادر رئیس جمهور پرداخت کرده است؟!
جناب آقای روحانی در نشست مذکور می گوید: «در تمام بازرسیها ما باید به این نقطه برسیم که اشکال ریشهای از کجا بوده است.» رئیس جمهور به نکته بسیار ظریفی اشاره نموده و خود می داند که ریشه و نطفه حرامخواری بابک زنجانی در کجا منعقد شده!
جناب روحانی! پاسخ این سئوال را بصورت شفاف با اطلاع ملت فهیم ایران، برسانید و بگوئید؛ آیا بابک زنجانی کارمند مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت بوده که توسط جناب هاشمی رفسنجانی و آقای روحانی مورد تشویق قرار گرفته است؟ آیا حاج حسن می تواند تصاویر مقابل را تکذیب نماید؟!
به آقای حسن روحانی توصیه می نمایم؛ یک بار دیگر، نامه آذر ماه سال 1381 یک خود را که از جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی، خطاب به رئیس جمهور وقت نوشته، مطالعه و آنگاه به مردم پاسخ دهد؛ بر چه اساسی یک فرد متخلف در دولتهای هاشمی رفسنجانی و خاتمی را که امضاء او در زیر قرار داد ننگین کرسنت قرار دارد و فرزند هاشمی رفسنجانی از طرف خارجی رشوه دریافت کرده، بعنوان وزیر نفت خود انتخاب می نماید؟!!! آیا این انتخاب عاقلانه بوده؟ و یا سهم پدر خوانده دولت؟ و یحتمل، برای پوشاندن پرونده کرسنت از طریق شورای عالی امنیت ملی؟!!!
آقای حسن روحانی در سال 81 خطاب به رئیس دولت اصلاحات می نویسد: «عقد قرارداد طولانی گاز با شرکتی غیر معتبر که بنابر گزارشات دریافتی از وزارت نفت طی سالهای گذشته عملکردی ضعیف و توأم با نادیده گرفتن حقوق ایران در ارتباط با میدان نفتی مبارک داشته، تکرار تجربه تلخی است که سالیان دراز گرفتار آن خواهیم بود ... شرایط بازار موجب گردیده که قیمت و شرایط قراردادی مذاکره شده در مقایسه با منطقه بسیار پایین و غیرمطلوب باشد ... قرارداد مذکور از طریق واسطهها و عدم ارتباط مستقیم دولتی با یک شرکت غیرمعتبر به امضا رسیده است.»
وبلاگ وزنه سیاسی قضاوت را بر عهده همراهان همیشگی خود می گذارد تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
دیروز(8 دی 95) رئیس جمهور در "نشست تخصصی جامعه نظارت و بازرسی"، سخن از نهم دی به میان آورده و گفت: «نهم دی یک حرکت بزرگ مردم برای دفاع از امام حسین، خاندان رسالت، حق، نظام جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و مسیر حق بود. مربوط به این جناح و آن جناح این دسته و آن دسته نبود.»
موضع گیری و دفاع رئیس جمهور از نهم دی 88 که در آن فتنه گران و اشرافیت حرامخوار، با حمایت آمریکا و اسرائیل و با شعار "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" قصد براندازی نظام اسلامی را داشتند، به فال نیک می گیریم، هر چند که جناب روحانی برخی از فتنه گران نشاندار آن ایام را در دولت لیبرال خود، علی رغم نظر منفی و تأکید چند باره مقام معظم رهبری در مسئولیتهای مهم و حساس کشور بکار گیری نموده، اما همین قدر که "جریانات فتنه و زر و زور و تزویر" به ایشان اجازه داده اند، از حماسه نهم دی سخن بگوید، مغتنم می شماریم.
البته حقیر قصد باور حمایت آقای رئیس جمهور از حماسه نهم دی را دارم ولیکن وقتی در چند روز گذشته استاندار ایلام به صراحت اعلام کرد که در مراسم نهم دی شرکت نمی کند، به سخنان آقای رئیس جمهور با تردید نگاه می کنم، زیرا انتظار ملت ایران از جناب روحانی این بود، که اگر بی ادبی استاندار آن سامان را قبول ندارد، پس چرا این فرد ناکارآمد، که فاقد شعور سیاسی، اجتماعی و انقلابی است، عزل نگردیده؟! و لذا اگر رئیس جمهور راست می گوید، می بایست همانند فتنه سال 87 با اعلام رسمی خطوط فاصل با فتنه گران، در سالگرد حماسه نهم دی، شرکت نماید تا ملت ایران به صداقت رئیس جمهور خود پی ببرند، آیا این اتفاق خواهد افتاد؟ آیا استاندار فاقد شعور سیاسی ایلام را عزل می کند؟
والسلام
به نام خدا و برای خدا
انتظار مردم در نظام اسلامی از قوه قضائیه آن است که آن قوه عریض و طویل، اجازه ندهد، زیاده خواهان و اشرافیتی که از غفلت دستگاهای نظارتی ثروت حرام اندوخته، در حاشیه امن قرار گیرند و لذا ملت ایران باور نداشت، که وقتی تخلف وزیر، وکیل، مدیر کل و معاون رئیس جمهور و فرزند رئیس جمهوری رسانه ای و اسناد آن منتشر شود، اما مدعی العموم به آن بی توجهی نماید! چرا؟!
دیشب(5 دی 95) وقتی برنامه زنده جهان آرا از شبکه افق را بیننده بودم، آقای مهدی نصیری روزنامه نگار انقلابی که در دهه هفتاد، هفته نامه صبح را منتشر می کرد، وقتی اسناد گسترده برخی از وزراء و مدیران متخلف هاشمی رفسنجانی را افشاء کرد و دادگاه رسیدگی کننده، شکایت دولت را وارد ندانست و برای ایشان برائت صادر شد، اما شاهد اقدام قوه قضائیه در برخورد قانونی با متخلفین دولت سازندگی آقای رفسنجانی نبودیم!
اگر قوه قضائیه در دهه هفتاد به وظایف ذاتی خود عمل می کرد، هیچگاه شاهد شکل گیری زنجیره فاسد جریان زر و زور و تزویر نبودیم و برخی از وزراء متخلف جناب رفسنجانی در حاشیه امن قرار نمی گرفتند و قریب 13 میلیارد دلار ملت ایران بخاطر اخذ رشوه توسط فرزند متخلف آقای رفسنجانی(مهدی) با امضاء وزیر فعلی نفت، در پرونده کرسنت محکوم نمی گردید! و لذا بخاطر عدم رسیدگی به موقع قوه قضائیه، دولت لیبرال جناب روحانی، سخن گفتن در خصوص پرونده کرسنت را در شورای عالی امنیت ملی کشور ممنوع کرد، چرا؟!!!!!
اگر قوه قضائیه به موقع عمل می کرد، شاهد غارت اموال ملت توسط دزدان با چراغ، در بانکها نبودیم! و دریافت حقوقهای نجومی را نامشروع می داستند! و فتنه سال 88 توسط جریان اشرافیت و برخی از خواص حرامخوار با هدایت شیطان بزرگ سازماندهی نمی شد!!!!!
پایان این وجیزه به سخنان آقای بدری مجری برنامه جهان آرا اشاره می کنم که گفت: «یک بار دیگر این سئوال و موضوع عجیب را بازگو میکنم و دلم میخواهد کسانی که این برنامه را میبینند یکبار دیگر روی آن فکر کنند که چطور ممکن است رسانهای در باره فساد اداری و اقتصادی در دستگاههای دولتی افشاگری کند و بعد از طرف آنها تکذیب شود و بعد هم شکایتی صورت بگیرد و دادگاهی تشکیل شود و وقتی این حرفها در دادگاه بررسی و معلوم شد که این حرفها درست است و واقعاً این اتفاقات افتاده است، هیچکس یقه آن وزیر را از 20 سال پیش تا حالا نگرفته است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
وقتی که "آقای حسینعلی حاجی دلیگانی"نماینده مردم شاهین شهر و میمه درمجلس شورای اسلامی در مورخ 5 دی 95 از آقای علی لاریجانی می خواهد، تا سخنان آقای ظریف در کمیسیون امنیت ملی مجلس، برای نمایندگان پخش شود، رئیس مجلس شورای اسلامی خطاب به این نماینده انقلابی می گوید: «آقای نعمتی توضیح داد که وزیر امور خارجه از موضوعات مطرح شده درباره یک موضوع اعلام نظر کرد و تنها بحث محرمانه بودن صحبت ها نبوده است.»
با توجه به جنجالهای صورت گرفته پیرامون اعترافات آقای ظریف در کمیسیون امنیت ملی، فیلم اظهارات آقای ظریف برای نمایندگان مجلس پخش و اظهارات آقای کریمی قدوسی برای نمایندگان مجلس ثابت شد و لذا پس از اثبات اظهارات این نماینده انقلابی، جریان وکیل الدوله ها، با فرماندهی رئیس مجلس مدعی شده که سخنان آقای ظریف در مورد موضوعی خاص بوده و با برجام ارتباطی ندارد!
وقتی اعترافات شجاعانه آقای ظریف مبنی بر پذیرش اشتباه را مطالعه کردم، دریافتم که قول و قرار آقای ظریف با آقایان جان کری(وزیر خارجه آمریکا) و مونیز(وزیر انرژی آمریکا) در خصوص قانون داماتو بوده و آن دو نفر بصورت شفاهی به آقای ظریف قول می دهند که با ابزارهای که در اختیار رئیس جمهور آمریکا است، اجازه تمدید مجدد قانون داماتو را نخواهد داد! و آقای ظریف، بر اساس قول شفاهی جان کری، استراتژی نظام اسلامی را در مقابل آمریکا کنار می گذارد! و لذا قانون داماتو با رأی 99 درصدی مجلس سنا برای مدت 10 سال، مجدداً تمدید و در مهلت قانونی و بصورت خودکار، بدون امضا رئیس جمهور آمریکا 10 سال دیگر، لازم الاجراء و عملا فاتحه برجام خوانده شد!
برای اثبات سخنان کذب ریاست مجلس، کافی است، قانون داماتو را مورد مطالعه قرار دهیم، آنگاه درمی یابیم که قانون داماتو اجازه سرمایه گذاری بیش از 20 میلیون دلار به شرکتهای خارجی در ایران را نمی دهد و لذا با اجرا قانون داماتو، هیچ شرکت و بانک بین المللی، کما فی السابق، جرأت سرمایه گذاری در ایران را نخواهند داشت! و فریادهای نقض برجام از سوی رئیس جمهورمان، با توجه به اینکه تأسیسات هسته ای کشور را نابود کرده، فرافکنی و بی ارزش است!
نتیجه: با اجراء قانون داماتو، تحریمها لغو نخواهد شد و سرمایه گذار خارجی نمی تواند؛ "مشکل محیط زیست، اشتغال جوانان، چرخیدن چرخ صنعت، آب خوردن مردم و بانکهای ایران را بر اساس درخواست آقای روحانی حل نماید و لذا نظام اسلامی باید ضمن روشنگری و بصیرت افزائی به مردم، یقه مقصر اصلی خسارت محض را گرفته و اجازه ندهد، جریان غربزده و لیبرال، همچنان در حال خیانت به کشور باشد.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
بیش از 17 روز از درخواست و ارسال نامه 82 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مبنی بر استیضاح وزیر راه و شهر سازی می گذرد، ولی جریان زر و زور و تزویر از ارسال نامه به کمیسیون عمران مجلس و سپس در طرح آن در جلسه علنی جلوگیری می کند و عملا با توطئه هیئت رئیسه مجلس، نمایندگان مردم در انجام وظایف ذاتی خود، ناتوان و فلج شده اند.
طبق قانون اساسی اگر 10 نفر از نمایندگان مجلس، نامه ای را امضاء نمایند و درخواست استیضاح وزیر و یا هیئات وزیران را داشته باشند، وظیفه مجلس و دولت، در اصل 89 قانون اساسی چنین بیان گردیده: «هیأت وزیران و یا وزیر مورد استضاح باید ظرف 10 روز پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و به آن پاسخ گوید و از مجلس رأی اعتماد بخواهد .... »
با عنایت به اصل 89 قانون اساسی، چرا نمایندگان مجلس با گذشت 17 روز از ارسال نامه استیضاح به هیئت رئیسه مجلس، قادر به ایفای وظایف قانونی خود نیستند؟! متأسفانه عده ای از نمایندگان مجلس نقش وکیل الدوله داشته و بخوبی می دانند که کرسی نمایندگی را با پولهای حرام و به همراه تزویر و نفاق غصب کرده اند!، لذا ملت باید تکلیف خود را با برخی نمایندگان وکیل الدوله مشخص نمایند، زیرا با توجه به ترکیب ناموزون مجلس، امکان استیضاح وزیر راه و شهرسازی، توسط نمایندگان انقلابی مجلس میسر نخواهد بود، پس ملت باید چاره اندیشی نموده و این جماعت بی صداقت را از درون خانه خود، پاکسازی نمایند.
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]