به نام خدا و برای خدا
هاشمی رفسنجانی در 2 اسفند 94 با طرح ادعایی عجیب، حاج حسن روحانی را زیر سئوال برد و گفت: «بنده بعد از رد صلاحیتم در انتخابات ریاستجمهوری از آقای روحانی حمایت کردم و ظرف یک هفته آقای دکتر روحانی که دارای 3 درصد رای بیشتر نبود به بالای 50 درصد رای رسید.»
البته در این تحلیل قصد ندارم به درستی یا نادرستی سخن حاج آقا خاطره بپردازم و از رئیس جمهور دفاع نمایم، زیرا ایشان بسیار حرفه ای هستند و به راحتی می توانند پاسخ این گونه سخنان را بدهند، هر چند که کمتر کسی جرأت ورود به حریم ویژه افکار ماکیاولی آقای رفسنجانی را دارد، چون به احدی رحم نمی کند!، اما پرداختن به عدم کارآئی ایشان، مهم است، که مردم در سایر انتخابات دچار حیرانی و سردرگمی نشوند!
آقای حسن روحانی باور فکر نمی کرد که روزی سکان ریاست جمهوری کشور پهناور ایران را بدست گیرد، لذا در ایام تبلیغات خود، سخنانی را بر زبان جاری می کرد که از پشتوانه علمی برخوردار نبود! آنجا که گفت: «راه حلهای کوتاه مدتی یک ماه و 100 روزه برای حل مشکلات ومعضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی پیش بینی شده است که ما می توانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم.»
جناب روحانی در 5 آذر 1392 در گفتگوی زنده تلویزیونی در دفاع از عملکرد 100 روزه خود از تصمیم دولت برای اهدا سبد کالای رایگان در هر فصل به مردم خبر داد و گفت: «قرار است از این به بعد هر فصل یک سبد کالای رایگان میان مردم توزیع شود»
پس از اینکه مشخص شد که اهداء سبد کالا دروغی بزرگ بوده، جناب روحانی همه مشکلات اقتصادی را به گردن تحریمها انداخت و در 18 خرداد 94 گفت؛ «ما وقتی میگوییم باید تحریمهای ظالمانه رفع شود بعضیها چشمانشان زیاد نچرخد. تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند.»
رئیس جمهور روحانی بالاخره شانه از زیر همه قولهای داده شده خالی کرد و 19 بهمن 94 گفت: «میگویند با برجام دولت برای ملت رفاه بیاورد، مگر ما برجام را آوردهایم؟ ما خادم مردم هستیم، برجام را خدا آورد ... از روز اول راست گفتم که هرچه وعده دادهام بهیاری خدا به آن عمل کرده، انجام داده و انجام خواهیم داد.»
اگر جملات فوق را که توسط جناب روحانی در مقاطع مختلف بیان شده و آنها را کنار هم بگذاریم و از فرد منصفی سئوال کنیم، که این سخنان مربوط به رئیس جمهور کدام کشور است؟! پاسخ دهنده در جواب خواهد گفت؛ عقب افتاده ترین رئیس جمهور دنیا هم چنین سخنان بی حساب و کتاب را بر زبان جاری نمی کند، زیرا هر کدام از سخنان فوق نقض کننده سخن بعدی است و به همین علت، جناب روحانی و همراهان لیبرالش هیچ مشکل اساسی کشور را حل نخواهند کرد و لذا برای پوشش ناکارآمدی خود، زمینه نفوذ شیطان بزرگ را از مسیرهای مختلف مهیا می نمایند.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
نقش رسانه در مهندسی انتخابات 7 اسفند 94 بخصوص شبکه های مجازی، تلگرام و پیام رسان تلفنهای همراه از اهمیت بسیار بالائی برخوردار بود و موضوع عدم قطع شبکه های یاد شده در روز برگزاری انتخابات، آنقدر برای جریان زر و زور و تزویر جذاب و دلنشین بود، که رئیس جمهور در سخنان خود به آن اشاره کرد و از وزیر مربوطه برای عدم قطع شبکه های اثر گذار مجازی تشکر نمود و این در حالی است که این شبکه ها در مهندسی رأی مردم به نفع جریانی خاص بخصوص در تهران نقش اساسی داشتند و لذا نباید از نقش رسانه در مهندسی انتخابات غفلت ورزید.
وقتی با بهره گیری از فضای مجازی تلگرام، می شود، حرف باطل و دروغی را بعنوان حرف حق به جامعه القاء کرد و مردمی را برای مسائل سوء اخلاقی به کف خیابان کشاند، پس فضای مجازی در روز انتخابات 7 اسفند توانست نگرش و رأی مردم تهران را به سوی لیست خاصی هدایت نماید!
حال پس از این مقدمه کوتاه، به چند نمودنه از تأثیر رسانه و نقش آن در سعادت و یا گمراهی مردم در طول تاریخ می پردازم، آنجا که رسانه می تواند با ندای سامری قوم بنی اسائیل را که با زحمات فراوان حضرت موسی به سوی خدا گرویده بودند، در مدت 30 یا 40 روز با رسانه ی سامری، گوساله پرست شدند!
قوم پیامبر خاتم(ص) پس گذشت مدت کوتاهی از واقعه غدیر، بزرگترین خیانت قرن را در سقیفه بنی ساعده علیه امام علی(ع) و اولادش بر پا کردند. با تبلیغات کذب می شود، حضرت امیرالمؤمنین(ع) را قاتل عثمان معرفی نمود! و سپاهی از اصحاب پیامبر و جوانان نسل دوم انقلاب علوی را گرد هم آورد و با فرماندهی همسر پیامبر(عایشه) بر علیه امام علی(ع) جنگ جمل را تدارک دید!
رسانه بنی امیه آنقدر قوی است؛ که در کمتر از یک روز، بیعت کنندگان با نماینده امام حسین(ع) در کوفه را به دشمنانی علیه مسلم ابن عقیل تبدیل نماید! و با هنر رسانه می شود، همرزمان امام حسین(ع) در جنگ صفین(شمر و عمر سعد) را در کربلا گرد هم آورد و سر امام حسین(ع) را از تن جدا نمود و لشکریان یزید را بعنوان خیل الله(لشکریان خدا) معرفی کرد!
نقش رسانه آنقدر علیه مختار شدید بود که فرزندش به پدر شک کرد و از امام باقر(ع) پرسید؛ یابن رسول الله پدر من مرحوم است یا ملعون؟! پدر من رحمت الله علیه هست یا لعنت الله علیه؟! و امام باقر(ع) اقدامات مجاهد فی سبیل الله، شهید والامقام و قتله شهیدان کربلا، جناب مختار را مورد تائید قرار داد.
کارکرد رسانه آنقدر زیاد است که در انقلاب اسلامی فردی در جایگاه مرجع تقلید (آیت الله شریعتمداری) فتوای انفجار جماران و به شهادت رساندن امام خمینی را صادر نماید! رسانه انقلابی از میلیونها انسان متقی، پاکباخته و شجاع در طول 8 سال دفاع مقدس انسانهای را ساخت که استکبار را به زانو درآورد. رسانه غیر انقلابی باعث شد که قائم مقام رهبری(منتظری) در حمایت از منافقین در مقابل امام خمینی بایستد و آخرالامر عزل شود!
رسانه در خط اسلام آمریکائی می تواند؛ فردی مثل هاشمی رفسنجانی را که یک روز استوانه نظام نام گرفته بود و معاندین و مخالفین نظام اسلامی علیه او و خاندانش سالها در رسانه ها تبلیغ می کردند، همین فرد با تبلیغات رسانه ای معاندان، فرمانده اصلی فتنه 88 گردید و مورد حمایت دشمنان و مخالفین داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی قرار بگیرد!
در قبل از انتخابات 7 اسفند 94 شبکه رسانه ای بی بی سی به مردم تهران القاء می کرد که به کدام لیست رأی بدهند و به کدام لیست رأی ندهند و آنگاه فتنه گران و براندازن نظام اسلامی و احزاب منحله مشارکت، مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب خاندان هاشمی آن را بازنشر می دادند، پس کارکرد رسانه آنقدر مهم است که امروز کشورهای استکباری از آن غافل نیستند و جهان را با ابزار شورای امنیت سازمان ملل و سازمانهای اغماری و دمیدن در رسانه های صهیونیستی تحت کنترل خود درآورده اند.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
حجة الاسلام حسن روحانی که از سال 92 سکان ریاست جمهوری کشور را بدست گرفته، همه توان کشور را بر رابطه دیپلماسی خارجی، آنهم مذاکره با شیطان بزرگ قرار داد و حتی برای بهره مندی از عنایات آمریکا، کدخدایی او را گردن نهاد و در مذاکرات هسته ای، امتیازات فراوانی به طرفهای غربی بخصوص آمریکا تقدیم نموده است ولیکن تاکنون ناموفق بوده و دیگر از رأی 50 درصدی به نفع ایشان خبری نیست و حتی در دو نظر سنجی صورت گرفته، وقتی از مردم سئوال شده که اگر جمعه آینده انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود،بین آقایان محمود احمدی نژاد و حسن روحانی به کدام یک رای می دهید؟ 69 درصد مردم گفته اند به احمدی نژاد و 23 درصد گفته اند به حسن روحانی رای می دهیم و 8 درصد هم گفته اند تصمیم نگرفته ایم.
سال 1394 با همه وعد و وعیدهای حاج حسن روحانی سپری شد و هنوز معلوم نیست که پس از توقف چرخ سانتریفیوژها، چه زمانی چرخ اقتصاد ملت و کشور به چرخش درمی آید، زیرا ایشان گفته بود هم سانتریفیوژه باید بچرخند و هم چرخ اقتصاد مردم! اما نیروهای مؤمن به اسلام و انقلاب می دانستند که جریان لیبرال غربی-آمریکائی، هیچگاه به کشور خدمت نکرده و لذا انتظاری هم از دولت لیبرال جناب روحانی ندارند و خدا را شاکریم که با ایستادگی و روشنگری رهبر معظم انقلاب، جریان مرموز اعتدالیون نتوانسته اند همه اهداف کدخدا(آمریکا) را در کشور محقق نمایند!
هر چقدر که از اجراء برجام می گذرد، ابعاد خطرناک آن بیشتر هویدا می شود؛ اولاً آمریکا به تعهدات خود عمل ننموده و دست ایران هم برای بازگشت به وضعیت قبل از برجام خالی است. ثانیاً پس از آزمایش موشگی ایران، مسئولین ایرانی، آمریکائی و کشورهای دیگر، اعلام نمودند که این آزمایش، نقض کننده برجام نیست! و در مقابل کنگره آمریکا هم طرح تحریمهای جدید علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شرکت هواپیمایی ماهان را در دستور کار قرار داده و می گویند؛ تحریم های جدید نقض برجام نمی باشد؟! عجب! چقدر دولت لیبرال ایران با دولت لیبرال آمریکا هماهنگ هستند؟ چرا دو طرف مذاکره کننده اینقدر روی برجام حساس هستند تا به آن خدشه ای وارد نشود؟! آیا برجام کلید ورود نفوذ به ایران و تغییر محاسبات مسئولین ایرانی برای عبور از اسلام ناب محمدی(ص) به سوی اسلام لیبرال و سکولار آمریکائی است؟!
از ظواهر امر چنین پیدا است که برجام یک اقدام داوطلبانه و یک طرفه از سوی ایران است و هر تحریم جدیدی هم علیه کشورمان تصویب شود، مسئولین لیبرال دولت اعتدال جرأت برگشت به وضعیت قبل از برجام را نخواهند داشت، زیرا دیگر قلب رأکتور اراک با بتن پر شده و قابل استفاده نیست، زیرساختهای سانتریفیوژها از بین رفته و امکان نصب آنها به سهولت وجود ندارد و اورانیم 20 درصد اکسید شده و ...!
پس باید گفت؛ که وعده های جناب روحانی همگی کذب بوده است، زیرا پس از برجام برای همگان اثبات شد که قصد دولت اعتدال از انهدام تأسیسات هسته ای صرفاً انتخاباتی بوده و عجله فراوان جناب روحانی به اجرائی نمودن برجام، قبل از انجام تعهدات طرف مقابل این موضوع را به اثبات می رساند و لذا همانگونه که دولت مردان اعتدال گفتند؛ نباید مردم انتظار معجزه از برجام داشته باشند!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس از اینکه نمایندگان جدید مجلس دهم تهران از مصاحبه با رسانه ها منع شدند و مشخص شد که این جماعت با الفبای اولیه نمایندگی هم آشنائی ندارند، شنیده شده که کارگزان و سردمداران و حامیان مالی آنها مجبور شده اند برای آنها کلاس فوق برنامه ورود به مجلس و تصاحب کمیسیونهای مهم مجلس برگزار نمایند، تا بخاطر فریب و سرقت رأی ملت، شرمسار نگردند!
موضوع برگزاری این کلاسها، آخرین نماز جمعه فتنه گران سال 88 به امامت رأس فتنه را در ذهن تداعی می کند، آنجا که وقتی فرزند ناخلف و مفسد هاشمی رفسنجانی جماعت فتنه گر را به نماز جمعه دعوت نمود، به یکباره متوجه شدند که اینها نماز خواندن نمی دانند و لذا آموزش خواندن نماز جمعه را به آنها قبل از ورود به دانشگاه تهران تجویز نمودند، تا سبب شرمندگی پدرش جناب رفسنجانی نشود! هر چند حضور عده ای از فتنه گران به همراه دوست دختر و دوست پسر خود به نماز جمعه باعث شرمساری و ننگ ابدی رأس اصلی فتنه گردید، اما این جماعت همچنان خود را خداجو می دانند!
برای نظام اسلامی زجرآور است که عده ای با تبلیغات روباه پیر و جریان فتنه سال 88وارد مجلس شوند که حتی اجازه مصاحبه و سخن گفتنشان در دستان جریان زر و زور و تزویر است! و این مسئله باعث سرافکندگی کسانی است که خود را به ناحق بر ملت تحمیل نموده و می دانند که شأنیت لازم را برای نمایندگی مردم ندارند!
سید عبدالباقی مدرس، فرزند شهید مدرس می گوید؛ روزی به همراه پدرم از پله های مجلس بالا می رفتیم، یکی از نمایندگان مجلس که به نظرم شیخ العراقین زاده بود، به ما که رسید خطاب به پدرم گفت: شما در این زمستان سخت با این پیراهن کرباس و یقه باز، گرفتار سرماخوردگی می شوید. شهید مدرس نگاه تندی به او کرد و گفت: آشیخ، کاری به یقه باز من نداشته باش حواست جمع دروازه های ایران باشد که باز نماند!
پس ملت ایران و بخصوص مردم تهران که حماسه نهم دی 88 را آفریدند، باید حواسشان جمع باشد که با این طیف از نمایندگان که اجازه سخن گفتنشان در دستان فتنه گران و احزاب منحله است، دروازه های نفوذ به روی استکبار و شیطان بزرگ با مدد دولت اعتدال لیبرال باز خواهد ماند!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در واپسین ماههای ریاست جمهوری احمدی نژاد، بدعت زشتی پایه گذاری گردید و آن حضور رحیم مشاعی در سفرهای استانی احمدی نژاد بود که ملت ایران بشدت به این مسئله ناپسند و غیر قانونی واکنش منفی نشان داده و معمولاً به استقبال احمدی نژاد نمی رفتند. اما جناب حسن روحانی که سفرهای استانی خود را از روی سفرهای مفید چهار ساله اول ریاست جمهوری احمدی نژاد کپی برداری نموده، خیلی زود به یاد پرچم گردانی رئیس جمهور سابق با مشاعی افتاد و لذا در سفر صرفاً تبلیغاتی و به جهت حمایت از سران فتنه به استان یزد، آقای محمد رضا عارف را به دو منظور با خود همراه کرد، اول اینکه از ایشان دلجوئی و تشکری بابت هموار کردن ریاست جمهوریش کرده باشد و دوم، در صورت امکان مقدمات ریاست مجلس دهم را برایش فراهم نماید، -هر چند، بعید به نظر می رسد که حسن روحانی به علی آقای لاریجانی خیانت کند و کلک بزند!
در این رابطه باید گفت؛ که در 38 سال از عمر با برکت نظام اسلامی، تاکنون سابقه نداشته که یک رئیس مجلسی همچون علی لاریجانی، تمام ظریفیت نمایندگان را دربست به رئیس جمهوری آنهم با تفکر لیبرالیسم اهداء نماید و الحق، علی لاریجانی با همراهی فراکسیون به اصطلاح رهروان ولایت سنگ تمام برای حاج حسن گذاشتند! و لذا بعید است که جناب روحانی با گذراندن واحدهای درس لیبرال غربی در نزد کشور انگلستان، بدون اذن علی لاریجانی دست به این ریسک خطرناک زده باشد! و همچنین چرا عارف اینقدر خام و نپخته عمل نمود و با حاج حسن همراه شد!، البته انتظاری بیش از این نیست، که برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس، خود را بازیجه سیاست بازان مدل غربی نماید!
آقای عارف باید درک کند، که جناب روحانی، مشتاق رفع ممنوعیت تصویر رئیس جمهور فتنه گر اسبق(محمد خاتمی) نیست، و به همین خاطر به هیچ عنوان از ریاست مجلسی آقای عارف که در سال 96 می تواند، رقیب جدی ایشان در انتخابات ریاست جمهوری شود، حمایت نماید، و لذا اگر آقای عارف بدنبال ریاست جمهوری سال 96 می گردد، بهترین گزینه، استعفاء از نمایندگی مجلس است، تا محبوبیتش همانند سال 92 در نزد اصصلاح طلبان حفظ گردد.
آقای عارف آب در هاوان می کوبد، زیرا جریان زر و زور و تزویر اجازه نخواهند داد که ایشان به ریاست مجلس دست پیدا کند و لذا آقای عارف در این پروسه، همانند چرچیل نخست وزیر وقت انگلیس است، که با یک تاکسی برای سخنرانی به شبکه بی بی سی رفت و به راننده تاکسی گفت نیم ساعت صبر کن تا برگردم. راننده که چرچیل را نمی شناخت گفت؛ می خواهم بروم خانه و به نطق چرچیل گوش کنم و چرچیل که از علاقه راننده تاکسی به خودش، خیلی خوشش آمده بود یک اسکناس ده پوندی به وی داد. راننده با دیدن اسکناس گفت؛ گور پدر چرچیل! تا صبح هم که شده منتظرت می مانم!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اگر حجم جنایات رژیم صهیونیستی و شهادت شهداء فلسطینی و لبنانی را در جنگهای 33 روزه، 22 روزه و 51 روزه محاسبه نمائیم، هیچگاه به حجم جنایات آل سعود در به شهادت رساندن ملت مظلوم یمن، سوریه، لبنان، بحرین، افغانستان و عراق نخواهد رسید و اگر در کشورمان حجم اقدامات تروریستی گروهکهای ضد انقلاب و منافقین خلق و آمریکا را علیه انقلاب اسلامی را مورد ارزیابی قرار دهیم، هیچگاه به اندازه حجم اقدامات فتنه گران سال 88 و لجن پراکنان و نانجیبان علیه انقلاب و نهادهای انقلابی و نیروهای مؤمن به انقلاب نخواهد رسید! و لذا برای پاسداری و حفاظت از انقلاب اسلامی باید طرحی نو در انداخت و بار دیگر پای درس شهداء بنشینیم و راه مقابله با نانجیبان و لجن پراکنان عضو شبکه نفوذ شیطان بزرگ را از آنها بیاموزیم و اجازه ندهیم، این جماعت نفوذی و موذی، افکار انقلابی امام راحل را به بایگانی تاریخ ببرند و انقلاب اسلامی را از درون استحاله کنند!
موضع گیری شدید رهبر معظم انقلاب در برابر فتنه گرانی که در انتخابات 7 اسفند با لجن پراکنی و اقدامات نانجیبانه شورای محترم نگهبان را مورد هدف قرار داده بودند، ستودنی و به موقع بود و این سخنان انقلابی یاد امام خمینی را یکبار دیگر زنده کرد، آنجا که امام راحلمان، لجن پراکنان به شورای نگهبان را مفسد فی الارض خطاب کرده و آنان منکوب نمودند و لذا پشتیبانی امام خامنه ای از نگهبانان قانون اساسی، در مقابل لحن پراکنان و نانجیبان، چهره نفاق اعتدالیون را از پرده برون اندخت. (برخی از لجن پراکنان علیه شورای نگهبان در جلسه خبرگان با رهبری حضور داشتند)
امام خامنه ای در مقابل هجمه ناجوانمردانه به شورای نگهبان فرمودند: « برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال 88 رأی نیاوردند و با براه انداختن فتنه برای کشور هزینه به وجود آوردند و دشمن را به طمع انداختند، در این انتخابات کسانی که رأی نیاوردند، به پیروز انتخابات تبریک گفتند که این موضوع، بسیار با عظمت و با ارزش است.»
رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود، عمل حمله کنندگان به شورای نگهبان را تقبیع نموده و فرمودند: «این مرکز اساسی قانونی را نبایستی تخریب بکنیم. لجنپراکنی کردن علیه شورای نگهبان حقیقتاً یک کار غیر اسلامی، غیر شرعی، غیر قانونی و غیر انقلابی است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
جنس نفوذ همانند تهام فرهنگی، بی سر و صدا، آرام و دل انگیز، با طرح دوستی و مذاکره و گاهی هم در قالب انتقال تکنولوژی و صنعت، مرزهای عقیدتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشوری را در می نوردد و در یک مجموعه و یا بخشی از کشور تسری می یابد و رفته رفته ذائقه مردم و مسئولین با شبکه نفوذ انس و الفت پیدا می کند و ناغافل عضوی از شبکه نفوذ می گردند!
دشمنان ایران اسلامی وقتی دریافتند که تغییر مبانی انقلاب، از طریق کودتا، جنگ نظامی، تحریم اقتصادی و انزوای سیاسی میسر نیست، اقدام به شبکه سازی نفوذ در بین مردم و مسئولین کشور نمودند و سنگرهایی را به تصرف خود در آوردند و شبکه نفوذ در بین مسئولین اشرافی، عافیت طلب و پشیمان از انقلابی گری گسترش پیدا کرد و لذا زنگ خطر شبکه نفوذ در دولت لیبرال غربگرای جناب روحانی از سوی کشتی بان انقلاب اسلامی به صدا درآمد و لیکن مسئولینی که قبلا به عضویت شبکه نفوذ در مجمع تشخیص مصلحت نظام در آمده بودند، نفوذ را انکار نموده و آن را توهم خواندند و در همین راستا بود، که حافظان اصلی نظام اسلامی و نخبگان کشور در اثناء انتخابات 7 اسفند 94 به شکل گیری و اثرات مخرب شبکه آمریکائی-انگلیس نفوذ در تهران پی بردند!
اما نفوذ در بین مسئولین کشور چگونه شکل گرفت و چگونه بسط و گسترش پیدا کرد؟ کارشناسان امر در این خصوص می گویند؛ کشوری که قصد نفوذ در کشور رقیب را دارد، چهار مرحله و یا چهار گام را باید بردارد، که در گام نخست؛ کشور مورد نظر باید بازی پاس و آبشار کشور نفوذ کننده را بپذیرد و لذا ساختار شکنی و بی ثبات سازی داخلی از سوی دولت قبلی و فعلی، زمینه موفقیت شبکه نفوذ را برای آمریکا مهیا نمود و در همین راستا، اعلام خزانه خالی از سوی جناب روحانی و اینکه قدرت نظامی ما توانائی مقاومت به مدت ده دقیقه را در برابر آمریکا ندارد، در سخنان جواد ظریف از سیگنالها و پاسهایی بود که به طرف آمریکائی در خصوص شکل گیری و موفقیت شبکه سازی نفوذ ارسال گردید!
فشار و اثر بخشی تحریمها و تضعیف اقتصاد ملی و قدرت ملی با فشار به معیشت مردم، دومین گام استکبار جهت ایجاد و گسترش شبکه نفوذ بود که توسط مسئولین وقت و دولت لیبرال آقای روحانی صورت پذیرفت!
شرطی سازی افکار عمومی مردم مبنی بر اثر بخشی شدید تحریمها گام سوم نفوذ بود که بخشی از مردم و بخصوص قشر اشرافی تهران و برخی از مراکز استانها در زمان مذاکرات و تفاهمات انجام شده بین ایران و آمریکا، با دعوت از سوی دولت، در شادیهای بی ضابطه و از سر غفلت به نمایش گذاشته شد!
پس از عملیاتی شدن مراحل سه گانه فوق، نوبت به انجام چهارمین مرحله نفوذ می رسد که این گام از ابزار مهم شبکه نفوذ شمرده می شود و نقش بسزائی در تداوم نفوذ دارد و آن زمینه سازی حضور جریانهای لیبرال، سکولار و غربگرایان به درون قدرت سیاسی کشور است، که در انتخابات 7 اسفند 94 شاهد حمایت شبکه های رسانه ای غرب از لیستهای خاص برای ورود به مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی بودیم، که اوج آن در لیست کاندیداهای مجلس شورای اسلامی تهران دیده شد! و شور و شادی دشمنان و جهانخواران را فراهم نمود و در نهایت ملت انقلابی ایران شاهد تکرار تاریخ شدند، که با هدایت دشمنان خارجی و حمایت "جریانهای نفوذی، فتنه گر و منافق زر و زور و تزویر"، شهید مدرسها، آیت الله کاشانی ها، شهید دیالمه ها، شهید مطهری ها و شهید آیت ها از ورود به مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری بازماندند و زمینه جولان برخی سکولارها، لیبرالها و غربگرایان را که نمی دانند برای چه منظوری کاندیدای مجلس شورای اسلامی شده اند، را فراهم نمود!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در سال 1385 مقاله ای توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر گردید که حاصل تلاش مدتها بحث و بررسی پیرامون چگونگی ارتباط با جامعه جهانی و در رأس آن با آمریکا بود. در قسمتی از این مقاله آمده: «انطباق با جامعه جهانی و حل اختلافات با آمریکا، شرط اساسی به دست آوردن نفوذ و تاثیر در محیط پیرامونی است. جمهوری اسلامی تا زمانی که قدرت هژمون (آمریکا) را به رسمیت نشناسد و نخواهد اختلافات خود را با آن حل کند، نمیتواند در معادلات منطقهای اثرگذار باشد.»
خب، این مقاله توسط کارشناسان مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه گردیده که برخی از آن کارشناسان، قلم و زبانشان بر اساس منافع آمریکا تنظیم گردیده و لذا می شود گفت؛ نفوذ کاملاً در مجمع تشخیص مصلحت بر اساس تفکر لیبرالیسم غرب محقق شده و سخنان ساختار شکن رئیس مجمع تشخیص مصلحت علیه مبانی نظام اسلامی و امام راحل، از همین آبشخور سرچشمه گرفته است و در همین راستا، اگر رئیس جمهور کشورمان، آمریکا را کدخدای ده می داند، برگرفته از تفکرات کارشناسان آمریکائی است که با پول بیت المال تحت عنوان کار کارشناس در مجمع تشخیص بکار گیری شده اند!!!
جناب روحانی با همه مشغله ها و مسئولیتهای متعددی که در دهه 80 داشته و در انگلستان هم تحصیل می کرده، هم زمان سه کتاب در خصوص مسائل مهم کشور به رشته تحریر درآورده و در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص به چاپ رسانده، ایشان در کتاب "امنیت ملی و دیپلماسی هستهای" به دو موضوع می پردازد؛ "اول اینکه برای رسیدن به رشد و توسعه باید به غرب اعتماد کنیم و دوم اینکه دیدگاه های مسئولین ایرانی نسبت به سیستم های فکری دنیای غرب دچار توهم شده است."
اگر کتابهای اقتصادی، سیاسی و هسته ای جناب روحانی مورد مطالعه قرار گیرد و بعد از آن، کتاب "ایران و جهانیشدن، چالشها و راهحلها" دکتر محمود سریعالقلم را بخوانیم، به این نتیجه می رسیم که نوشته های حاج حسن روحانی کپی برداری شده از نوشته ها و تفکرات نفوذی دکتر سریع القلم است والا کسی که(حسن روحانی) در لندن در مقطع کارشناسی ارشد و دکترای حقوق مشغول تحصیل بوده و هم زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت باشد، آیا فرصتی برای نوشتن سه کتاب اقتصادی آنهم در رشته ای که هیچ تخصصی در خصوص آن ندارد، امکان پذیر است؟!
حال به درست بودن و یا نادرست بودن موضوع نوشتن سه کتاب، نمی خواهم بپردازم، اما وقتی کتاب "ایران و جهانیشدن، چالشها و راهحلها" دکتر سریع القلم را مطالعه می کنیم به عمق تفکرات نفاق آلود این فرد نفوذی آمریکائی می رسیم که تفکرات نفوذی این فرد، در دستور کار دولت لیبرال جناب روحانی بعنوان مشاور عالی عملیاتی گردیده است!
محمود سریع القلم در چند صفحه از کتاب خود چنین می نویسد: «راه پیشرفت کشور ملحقشدن به نظم نوین جهانی است. مراد من از نظم نوین جهانی چیست؟ من به کشورهای دیگر کار ندارم. منظور من آمریکا و آلمان و فرانسه و امثال اینهاست و حق طبیعی این کشورهاست که نظم نوین جهانی و قواعد جهانی را آنها تنظیم کنند، چون قدرتمند هستند ... راه پیشرفت این است که ایران باید در این نظمی که آمریکا تعریف کرده بازی کند.»
بر اساس همین تفکرات؛ آیا حاج حسن روحانی در مذاکرات هسته ای و اجراء برجام، آنهم بدون اخذ تضمین لازم از آمریکا، به نسخه های کتاب مشاور آمریکائی خود و آنچه در خصوص انتشار مقاله سال 85 مجمع تشخیص گفته شد، عمل نکرده است؟! آیا نفوذ آمریکا در برخی ارکان نظام اسلامی بخصوص در مجمع تشخیص محقق نشده است؟!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
ماه عسل برجام رو به پایان است و جناب روحانی در پس گوچه های پسا تحریم کدخدا(آمریکا) سرگردان و در معرض خطر رئیس جمهور 4 ساله شدن است هر چند که تلاشهای ماهرانه ای را بعمل آورد تا قدرت مطلق را در انتخابات 7 اسفند با مدد کدخدا بدست آورد، اما نتیجه انتخابات، به غیر از تهران رضایت بخش نبوده و برای جناب روحانی و هدایتگرانش یقین حاصل کرد، که ریاست جمهوریش 4 ساله خواهد بود و باید حدود 16 ماه دیگر ساختمان ریاست جمهوری برای همیشه ترک نماید، لذا این روزها برای جلب توجه کدخدا در بیرون و جریان فتنه و احزاب منحله مشارکت و مجاهدین در درون، به ساختار شکنی و افراطی گری در سخن می پردازد، تا شاید از این طریق، 4 سال دیگر هم از قطار پاستور پیاده اش نکنند! آیا چنین اتفاقی می افتد؟!
اینکه جناب روحانی پایگاه لرزان اجتماعی خود را در داخل و حتی بین هوادارن خود از دست داده، هیچ شکی در آن نیست، اما ساختار شکنی با پول بیت المال و در جایگاه ملی آنهم برای ماندن در قدرت از نظر ملت و قانون، ناپسند و نانجیبانه است. چرا باید مردم متدین شهر یزد و دانش آموزان یزدی بازیچه دولت ناتوان اعتدال قرار گیرند و در شهرشان شاهد حمایت علنی از فتنه و فتنه گران از سوی رئیس جمهور باشند؟!
آقای روحانی و همفکران لیبرالش، در مورد ملت ایران چه فکر کرده اند؟! ملت بخوبی می دانند که جناب روحانی رئیس شورای عالی امنیت ملی است و دبیر آن شورا هم توسط ایشان معین می شود و لذا اگر رئیس جمهور واقعاً در گفتار خود صادق است و به دروغ بدنبال رفع ممنوعیت تصویری از رئیس جمهور اسبق نیست! به این همه قیل و قال جهت فرار از حل معیشت مردم نیاز نیست، ایشان به راحتی می توانند موضوع ممنوعیت تصویر محمد خاتمی را همانند برجام با کمک ریاست مجلس از دسترس قانون اساسی خارج و در شورای عالی امنیت ملی مطرح نماید و تصمیم لازم را اتخاذ کند و حتی می تواند رفع حصر سایر فتنه گران را هم در شورای عالی امنیت ملی پیگیری و آنگاه در یک نشست خبری به رسانه ای کردن آن بپردازد و اگر فکر می کند که از چنین قدرتی بهره مند نیست، فضای آرام پس از انتخابات را آشفته نکند و به قانون اساسی وفادار بماند و گول پدرخوانده دولتش را نخورد و اجازه ندهند جریان فتنه و جریان زر و زور و تزویر به هنجار شکنی علیه مبانی انقلاب اسلامی، آنهم برای زمینه سازی نفوذ آمریکا بپردازند!
پس جناب روحانی به یک دوره 4 ساله ریاست جمهوری قناعت نماید و در استراتژی پر اشتباه خود مبنی بر "چرخیدن سانتریفیوژها و چرخیدن زندگی مردم" و "بازی کثیف برد-برد"، که یقیناً از سوی آمریکا تجویز شده بود، پایان دهد و دین خود را، (اگر چیزی از آن مانده باشد!) برای دنیای فتنه گران و کدخدا(آمریکا) ارزان نفروشد و این را هم بدانند؛ خداوند سالها است که این انقلاب را از گزند بدخواهان داخلی و دشمنان خارجی حفظ کرده و گاهاً افرادی بوده اند که با داشتن مسئولیت های مهم در نظام اسلامی، همچون ریاست جمهوری، وبال انقلاب اسلامی و مردم شده اند!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
هر زمان که جریان زر و زور و تزویر در برخی از مقاطع انتخابات، بخصوص در تهران با رأی منفی مردم روبرو شده و رأی لازم را برای تصاحب ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی آنهم به قصد ریاست آن کسب نکرده و یا صلاحیتشان از سوی شورای نگهبان مورد تائید قرار نگرفته، رأی مردم برنتافته و وقتی هم که فرصت را برای اقدامات نانجیبانه و معارضانه فراهم دیده، با حمایت جبهه استکباری به مقابله علنی با نظام اسلامی پرداخته و اوج آن را می شود در فتنه 88 دید، که آثار زیانبار مادی و معنوی آن همچنان قابل مشاهده است.
مقام معظم رهبری در دیدار خود با خبرگان ملت، طی سخنان مهمی به این موضوع اشاراتی داشتند و ضمن تمجید از کسانی که به رأی ملت نجیبانه گردن نهاده و نانجیب خواندن کسانی که رأی مرم را بر نتافته و کشور را در سال 88 به آشوب و ناامنی کشیدند، فرمودند: «انتخابات هفتم اسفند بار دیگر نادرستی و بی اعتباری سخنان کسانی را که در سال 88 مدعی نامعتبر بودن انتخابات بودند و آن فتنه مضر را برای کشور به وجود آوردند، نشان داد ... برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال 88 رأی نیاوردند و با براه انداختن فتنه برای کشور هزینه به وجود آوردند و دشمن را به طمع انداختند، در این انتخابات کسانی که رأی نیاوردند، به پیروز انتخابات تبریک گفتند که این موضوع، بسیار با عظمت و باارزش است.»
جریان نفاق زر و زور و تزویر همانهای که منتظری را بر خلاف نظر امام به قائم مقامی رساندند، وقتی متوجه شدند که امام خمینی(ره) قصد عزل او را دارد، بلافاصله دست بکار شده تا منتظری را حفظ کنند، اما وقتی خود را ناموفق دیدند، مانع رسانه ای شدن نامه 6 فروردین 68 امام شدند و اگر امروز هم مجالی بدست آوردند، آن نامه را از اساس منکر می شوند! امام در آن نامه خطاب به منتظری مرقوم داشتند: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند، به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم ... تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام.»
با مطالعه تاریخ و نامه امام خمینی درمی یابیم، که جریان نفاق زر و زور و تزویر هر گاه قدرت مادی خود را در خطر دیده در جلوی امام معصوم و رهبر عادل جامعه ایستاده اند. در زمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام، طلحه ها، زبیرها، ابوموسی اشعریها، از بیعت خارج و جنگ جمل و حکمیت را بر امام علی(ع) تحمیل می کردند و در این زمان هم جناب رفسنجانی ها، محمد خاتمی، کروبی و سایر سیاسیون لیبرال غربگرا بدنبال حکمیت آمریکائی-اعتدالی و برقراری رابطه با شیطان بزرگ هستند، و این در حالی است که نان و نمک انقلاب اسلامی و امام را خورده اند ولیکن با نفاق خود، نانجیبانه فتنه 88 را سازماندهی کردند و امروز هم شورای رهبری و بازگشائی سفارت آمریکا، از اهداف نفوذ آنها بر علیه انقلاب حضرت روح الله است!
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]