به نام خدا و برای خدا
آخرین مصاحبه مرحوم حاج سید احمد خمینی در روز 21 اسفند سال 73 انجام شد و در همان روز هم در بدلایل نامعلومی در بیمارستان بستری گردید و پس از چهار روز رحلت نمودند و نکات مهمی در آن مصاحبه وجود دارد، که به چند نکته اشاره می نمایم؛ اولاً آن مرحوم در وقت مصاحبه کاملاً سالم بود! ثانیاً، عمق دروغ و تزویر در سیاستهای جناب رفسنجانی را آشکار می سازد، ثالثاً فساد اداری و پولشوئی در دولت آقای هاشمی رفسنجانی شکل گرفته است و رابعاً چگونگی رحلت یادگار واقعی امام پس از آن مصاجبه تند بر علیه دولت آقای رفسنجانی، همچنان در پرده ابهام قرار دارد؟! که تا کنون کسی به آن پاسخ دقیق نداده است و این موضوع همانند، خودکشی محمد فریدون، فرزند رئیس جمهورمان است، که پس از گذشت سالها، تاکنون کسی خبر دقیق و درستی پیرامون چگونگی خودکشی، (آنهم با سلاح شخصی جناب روحانی) و دفنش در مرقد امام خمینی به مردم ایران نداده است؟!!!
قصدم از این نوشته، پرده برداری از جریان زر و زور و تزویری است که خود مبتکر انواع فسادها در سطح مدیران و جامعه بوده، لکن همانند آن فرد دزد، امروز نعره می زنند که دزد را بگیرید! و این در حالی است که دولتشان سر منشأ کلکسیون فسادها در نظام اسلامی بوده و هستند!!! لذا پاسخ دقیق و چگونگی بروز فساد در دهه 70 را میشود از درون مصاحبه مرحوم حاج سید احمد خمینی کشف کرد، که بخشهایی از آن را خدمت همراهان همیشگی "وبلاگ وزنه سیاسی" تقدیم می نمایم.
مرحوم حاج سید احمد خمینی، در آن مصاحبه تاریخی که مرگش را در هاله ای از ابهام فرو برد، می گوید: « ایضاً بعضیها همه نقاط ضعف و بیکفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیستها برمیگردد شکی نیست، اما گسترش فساد اداری و رشوهخواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمیگردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.»
«آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟ ... یک مدت ایام ماه عسل بود، آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پولهای موجود را هزینه میکردند. دوستان انقلاب و نظام مرتباً حرص میخوردند و مضرات دریافت وامهای سنگین خارجی را گوشزد میکردند، اما آقایان در مصاحبههای خود دریافت هرگونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت میگفتند: ما هیچگونه بدهی خارجی نداریم. اما حالا اعلام میشود که صحبت از 35 تا 40 میلیارد دلار بدهی است و هر چند هفته یکبار اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهیها به آلمان، فرانسه، انگلیس، هلند، کره، ژاپن و بعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ میشود و یک نفر هم نیست که این روزنامهها را بردارد ببرد بگذارد جلوی برادر دکتر عادلی رئیس کل سابق بانک مرکزی و دکتر نوربخش وزیر سابق دارایی و از آقایان بپرسد که مگر شما نمیگفتید ما صَنّار به ممالک خارجی بدهکار نیستیم؟»
«بی سر و صدا 150 تومان به قیمت دلار اضافه کردند و کسی هم نفهمید. مگر رئیس کل بانک مرکزی قول نداده بود که قیمت دلار را در حدود 100 تومان ثابت نگه می دارد، پس چه شد؟ چرا همه مشکلات و نارسائیها را به گردن آمریکا و دیگران می اندازیم. آیا اختلاس از بیت المال نیز به آمریکا مربوط می شود؟»
مدعیان پیروی از خط امام و فرزند حاج احمد آقا(سید حسن) در پاسخ این مصاحبه جگر سوز یادگار واقعی امام، چه پاسخی دارند!، آن عزیزی که تا واپسین روزهای عمرشان لحظه ای از ولایت فقیه جدا نشدند و همواره در تلاش بود تا خط اصیل و انقلابی حضرت روح الله توسط هاشمی رفسنجانی منحرف نشود و چه خون دلهایی بعد از رحلت امام از دست جریان زر و زور و تزویر خوردند.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
هر چه از زمان اجرائی شدن برجام فاصله می گیریم، قسمت های نانوشته ی برجام، بیشتر خود نمائی می کند! و این موضوع می تواند ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک نظام اسلامی را با چالشهای گسترده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی روبرو نماید. یکی از بزرگترین اشکلات برجام این است که مذاکره کننده، اجراء کننده و پیگیری کننده آن، جمعی خاص و محدود و مرتبط با باند نیورکی های طرفدار آمریکا هستند و لذا ادامه حضور تیم مذاکره کننده در اجراء و نظارت، بر خلاف منافع نظام اسلامی خواهد بود.
اگر تیم اجراء کننده و نظارت کننده برجام تغییر کرده بود، امروز شاهد خروج آب سنگین اراک، برخلاف متن برجام نبودیم! و علت این خیانت، ادامه حضور غیر منطقی تیم مذاکره کننده در مراحل بعدی برجام است! برای اثبات موضوع به مثالی اشاره می کنم،فرض کنید، فردی دروغی گفته و آنگاه برای اثبات دروغ خود به چندین دروغ دیگر هم متوسل شود، تا دروغ اولیه خود را راست بنماید. با کمال تأسف باید گفت؛ که وضعیت تیم مذاکره کننده ایران همانند آن فرد دروغگوست، زیرا تیم مذاکره کننده ایران، بارها اعلام نمودند که از خطوط قرمز نظام اسلامی عبور نکرده اند، اما پس از اجرائی شدن برجام، همگان دریافتند، که تیم مذاکره کننده ایران، خطوط قرمز نظام اسلامی را بر اساس تأمین منافع کدخدا(آمریکا) درنوردیده ولکن، در مصاحبه ها و در زمان گرفتن مدالها و حتی در پاسخ به نمایندگان مجلس، برای اثبات دروغهای خود، مجبور به دروغ دیگر و استفاده از قسم جلاله شدند!
در مقابل تیم مذاکره کننده ایران، تیم مذاکره کننده آمریکا قرار داشت، که امروز خانم وندی شرمن، که طرح دوستی با آقای عراقچی ریخته بود و در لابلای مذاکرات هسته ای تصاویر نوه هایشان را به همدیگر نشان می دادند، دیگر در جمع تیم مذاکره کننده آمریکا دیده نمی شود و تیم مذاکره کننده ایرانی با افراد جدیدالورودی که از قولهای شفاهی تیم مذاکره کننده قبلی آمریکا اطلاعی ندارند، دور یک میز می نشینند.
اگر حسن روحانی راست بگوید! و از رهبری نظام اسلامی تبعیت کند، امروز باید به مردم پاسخ دهد، آیا رهبری نظام اسلامی به غیر از مذاکره در خصوص بحث هسته ای، اجازه خرید هواپیمای بوئینگ، و واردات کالا از کشور شیطان بزرگ را به شما داده بود؟! قطعاً جواب منفی است، اما چرا رئیس جمهور و دولت اعتدال اصرار معاملات کلان و سنگین را با آمریکائیها دارند؟! پاسخ این سئوال را باید در لابلای سخنان جان کری و اوباما جستجو کرد، آنجا گه گفتند؛ همه باید از برجام سود ببریم! و لذا به یقین می توان گفت: که خرید هواپیمای بوئینگ از آمریکا و برکناری حسین امیر عبدالهیان از معاون عربی و آفریقای وزارت خارجه در راستای منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی و بر خلاف منافع نظام اسلامی در جهت تقویت محور مقاومت بوده است! و شاید، بر کناری امیر عبدالهیان و خرید هواپیمای بوئینگ از آمریکا، از قسمتهای نانوشته برجام بدفرجام باشد!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
وقتی تصاویر بزرگ آقای محمدرضا عارف در انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم در مراکز استانها و شهرستانها در دفاع از کاندیداهای لیست امید و اصلاحات، به نمایش در آمده و بر دیوارها نصب گردید، کمتر کسی فکر می کرد که جناب عارف بر کرسی ریاست مجلس ننشیند! اما بعد از نتیجه انتخابات، بازی ریاست مجلس، بین لاریجانی و عارف کلید خورد و مسئولین مختلف به گمانه زنی پرداخته و رسانه ها ساعتها به این موضوع پرداختند و آخرالامر محمدرضا عارف، در برابر لابی قدرتمند علی لاریجانی سر تسلیم فرود آورد و شکست را پذیرا شد!
عارف پس از پیروزی در انتخابات مجلس، بارها خط و نشان کشید که از صحنه کانداتوری ریاست مجلس کنار نخواهد رفت، ولیکن در روز انتخاب ریاست مجلس، جرأت کاندیدا شدن را به خود نداد و اینچنین حامیان خود در سراسر کشور را برای دومین بار در حیرت و سرافکندگی قرار داد!
با مشخص شدن ترکیب مجلس دهم، جریان انقلابی، علی لاریجانی را تنها گزینه اصلی دولت اعتدال برای ریاست مجلس می دانست، زیرا خدمات چشمگیر علی لاریجانی به دولت اعتدال، بر کسی پوشیده نبود و جناب روحانی هم می دانست که اگر، برای ریاست مجلسی علی لاریجانی تلاش نکند، آنگاه در یک سال باقیمانده دولت خود، همانند دوران احمدی نژاد، با حملات گسترده و همه جانبه علی لاریجانی روبرو خواهد شد و لذا اعتدالیون لیبرال، در برابر لاریجانی سر تسلیم فرود آورده و محدرضا عارف را تنها و سرگردان در برزخ حب ریاست مجلس رها کردند!
پس از اینکه مشخص شد، نام محمدرضا عارف در میان رؤسای کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی وجود ندارد، مردم ایران و بخصوص تهرانیها دریافتند که عارف مرد میدانهای سخت و مبارزه نیست و به راحتی در قمار امید و اصلاحات، مقهور لابی گری علی لاریجانی گردید!
میشود گفت؛ که محمدرضا عارف همانند علی اکبر ولایتی، وظیفه ای به غیر از مُحللی در انتخابات را نداشته و تنها در خدمت اهداف "جریان زر و زور و تزویر" است ولذا، مردم باید بدانند، که هر کسی را بهر کاری ساخته و اگر جناب عارف، در مقطعی وظیفه به قدرت رساندن اصلاح طلبان برانداز و فتنه گر را در مقام معاون اولی رییس جمهور در دولت اصلاحات بر عهده داشته، دیگر تاریخ مصرفش به پایان رسیده و لذا بهترین گزینه در پیش روی عارف، همان اقدامی است که هاشمی رفسنجانی در مجلس ششم انجام داد و آن هم استعفاء از نمایندگی مجلس بود!
پس ادامه حضور آقای عارف، که تنها به امید تکیه زدن بر کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات شده است، ملال آور و شاید نامشروع باشد و لذا استعفاء از نمایندگی مجلس یگانه راه پیش روی ایشان خواهد بود تا جایگاهش، همچنان بعنوان یک استاد متوسط در دانشگاه حفظ گردد.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
چرا کدخدا(آمریکا) از اجراء برجام سرباز می زند و به تعهداتش در خصوص لغو تحریمها پایبند نیست؟! واقعآ علت چیست؟! مگر سند برجام زمینه تقلب را برای آمریکا فراهم کرده است؟! و یا طرف مذاکره کننده ایرانی برای اهداف کثیف قدرت و ثروت زمینه بهانه جوئی آمریکا را مهیا نموده است؟!
وقتی به متن برجام مراجعه می کنیم، پاسخ برخی از سئوالات فوق را به سهولت بدست می آوریم، مثلاً در هیچ کجای متن برجام خروج آب سنگین رأکتور اراک از کشور دیده نمی شود! ولیکن دولت غربگرا و لیبرال، مغلوب بهانه جوئی آمریکا شده و مازاد آب سنگین اراک را به کشور عمان انتقال می دهد، تا هم نظر کدخدای خود را جلب نماید و هم خریداری با ثمن بخس برای آب سنگین پیدا کند!
حال جهت روشن شدن موضوع؛ که آیا حق نگهداری آب سنگین را تا پیدا شدن مشتریدر داخل کشور داشته ایم، یا خیر؟ به متن برجام مراجعه می کنیم که در آن آمده است: «ایران به مدت 15 سال تمامی آبسنگین مازاد بر نیاز راکتور مدرن اراک، راکتور آبسنگین صفر قدرت و حداقل ذخیره احتیاطی لازم برای آنها، به همراه مقداری که برای تحقیقات دارویی مورد نیاز است، مقداری که برای تولید محلولهای دوتره و ترکیبات شیمیایی مورد نیاز است، مابقی برای صادرات به بازارهای بینالمللی آماده شده و بر اساس قیمت بینالمللی به آنها تحویل میگردد.»
There will be no additional heavy water reactors or accumulation of heavy water in Iran for 15 years. All excess heavy water will be made available for export to the international market.
وقتی متن فوق را در اختیار حقوقدانهای بین المللی (البته نه جناب روحانی که در انگلیس تحصیل نموده، ولی انگلیسی نمی داند! و خود را حقوقدان می خواند!) قرار می دهیم، مسئله خروج آب سنگین از کشور را بر اساس مواد 14 و 15 برجام استنباط و تائید نمی کنند! پس علت پذیرش بهانه آمریکائیها، در راستای منافع کدام جریان داخلی کشور در انتخابات 7 اسفند 94 بوده است؟! آیا پذیرش خروج آب سنگین از کشور، پیامی مبنی بر تغییر محاسبات مسئولین دولت اعتدال در مقابل شیطان بزرگ بوده است؟! و یا حقوقدانهای پر مدعای دولت و وزارت خارجه، مغلوب تفسیر نابجای طرف آمریکائی شده؟ و شاید هم باند مرموز و گاهاً جاسوس نیویورکی ها در پشت پرده مذاکرات هسته ای (حسین موسویان سیروس ناصری) نفوذ کرده و آن را در راستای منافع ارباب خود(آمریکا) هدایت نموده اند، که این روزها خبر متواری شدن سیروس ناصری رسانه ای گردید؟!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
برای دستیابی به ریشه های مفاسد علمی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی در دوران انقلاب اسلامی، باید به سراغ کارگزاران دولت هاشمی رفسنجانی در دهه 70 رفت، زیرا در پرونده 8 ساله ریاست جمهوری آقای رفسنجانی، کلکسیونی از انواع مفاسد به چشم می خورد و لذا مبتکر مفاسد در نظام اسلامی را باید دولت جناب آقای هاشمی دانست و در این خصوص امکان معرفی مصادیق فراوانی از مفاسد متعدد وجود دارد! اگر حوصله کاربران عزیز را به سر نیاورم، به چند نمونه از مفاسد سیاسی، امنیتی و علمی، در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسجانی اشاره کرده و قضاوت نهائی را به دوستان و همراهان همیشگی "وبلاگ وزنه سیاسی" می سپارم. (به شرط حیات، به مفاسد سایر حوزه ها می پردازم)
در حوزه مفاسد علمی-سیاسی؛ با گماردن موسوی خوئینی ها بر ریاست مرکز استراتژیک ریاست جمهوری، بسیاری از مفاسد سیاسی، امنیتی و علمی از طریق اعزام افرادی خاص، جهت تحصیل به انگلستان و کانادا کلید خورد و آنان پس از بازگشت به کشور، طرح براندازی نظام اسلامی را در فتنه سال 78 و مجلس ششم رقم زدند، که البته با حضور به موقع مردم در 23 تیر همان سال، ناکام شدند. البته حضور و همکاری، عباس عبدی، سعید حجاریان، مجید محمّدی، علوی تبار، محسن امین زاده، مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی،محسن سازگارا، محسن آرمین، هاشم آغاجری، محسن کدیور، الهه کولایی و معصومه ابتکار، آنهم با ریاست محمّد موسوی خوئینی ها و تدریس حسین بشیریه در مرکز استراتژیک ریاست جمهوری را نباید از نظر دور داشت، زیرا این افراد در شکل گیری، هدایت و تداوم فتنه سالهای 78 و 88 تأثیر قابل توجهی داشته اند.
در حوزه مفاسد علمی؛ که زمینه رواج حرام خوری را در بخشی از مدیران کشور نهادینه کرد، مرکز مدیریت دولتی بود، که در دولت آقای هاشمی رفسنجانی تأسیس شد. این مرکز که مسئولیت ادامه تحصیل مدیران دولتی در مقطع کارشناسی را بعهده داشت، با فراهم نمودن امکان سود جوئی برخی مدیران در زمان برگزاری امتحانات، به قشر خاصی که بعضاً توانائی درس خواندن هم نداشتند، مدرک تحصیلی ارائه شد و سپس آنان با این مدارک، از حقوق بیشتر و جایگاه بالاتری برخوردار گردیدند!
در همین راستا، باید مفاسد متعدد علمی-سیاسی مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، را هم به پرونده مفاسد جناب آقای رفسنجانی ضمیمه نمود، زیرا این مرکز محلی برای ترویج و ارائه تفکرات لیبرالی و غربی افراد خود فروخته و معلوم الحالی همچون محمود سریع القلم گردیده، که متأسفانه در دولت اعتدال و لیبرال جناب روحانی، کرسی خطابه های غربگرایانه سریع القلم ها به مرکز استراتژیک ریاست جمهوری هم رسید!
پایان بخش این وجیزه به قسمتی از مصاحبه تند مرحم سید احمد خمینی، اخصاص دارد، که چهار روز قبل از رحلتشان خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی فرمودند: «بعضیها همه نقاط ضعف و بیکفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیستها برمیگردد شکی نیست، اما گسترش فساد اداری و رشوهخواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمیگردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
سریال حقوقهای چند ده میلیونی خشم مردم ایران را برانگیخته و افشاء روزانه فیش حقوق یک یا چند نفر از اعضاء دولت، چهره بزک کرده اعتدالیون راستگو! را از پرده نفاق بیرون انداخته و در این بین مسئولان ارشد دولت بخوبی می دانند که این دزدی قانونی بدون تائید آنها صورت نگرفته است و لذا از توقیف سایتهای افشا کننده فیشهای حقوقی شروع کرده و رئیس جمهور هم با سخنان فریبکارانه در ضیافت افطاری خانواده شهدا و ایثارگران می گوید: «اگر در گوشهای چند نفر حقوق بالاتری را برداشت کردند، آن را تبدیل به مسأله ملی نکنیم.»
پس از دریافتهای نجومی بیمه ها و مدیر عامل بانک رفاه و برخی از مسئولان بهداشت و درمان، این بار نوبت به افشاء فیشهای حقوقی رئیس و اعضاء هیئت مدیره 5 نفره صندوق توسعه ملی( آقایان 1-سیدصفدر حسینی، 2-سیدمحمد سعیدی نورینائینی، 3-مسعود مزینی، 4-محمدرضا شجاعالدینی، 5-سید محمد قاسن حسینی) رسیده است. این جماعت 5 نفره که از جریان غیر انقلابی و بعضاً وابسته به احزاب منحله و برانداز در فتنه 88 بوده، با دست اندازی به بیت المال و جدای از حقوقهای بازنشستگی، جمعاً در سال 94 مبلغ دو میلیارد و 500 میلیون تومان حقوق و یک و نیم میلیارد تومان وام با کارمزد چهار درصد دریافت کردهاند!!!!! حال از حاج حسن روحانی که این حقوقهای چند ده میلیونی، بدون نظر او پرداخت نشده، باید پرسید؛ که در کجای مملکت وام سیصد میلیونی با کارمزد چهار درصدی پرداخت می شود؟! آیا این 5 نفر جزء زوجهای جوانی بوده اند، که بانکها از پرداخت وام ده میلیونی تومانی به آنها خودداری کرده اند؟!
مسخره ترین قسمت فیش حقوق رئیس این صندوق، آقای صفدر حسینی که سابقه در حزب برانداز منحله مشارکت دارد، اینجا است که در فیش حقوقی این فرد عناوینی دیده می شود که باعث تعجب است، مثلاً مزد شغل، مزد سنوات نهایی، حق پست نهایی، حق تلفن همراه(360 هزار تومان)، یارانه غذا، هزینه پزشکی، هزینههای دندانپزشکی، یک سیام پرداختی، اعیاد، کمک هزینه اوقات فراغت فرزندان، کمکهزینه خرید لباس، کمکهزینه خرید کتاب، کمکهزینه سفر، کمکهزینه ورزش، کمکهزینه تحصیلی و پاداش( آقای رئیس در فیش حقوقی مرداد، 5 میلیون تومان و در شهریور هشت میلیون تومان پاداش دریافت کرده است)
اگر یکی از این فیشهای حقوقی مربوط به دولت سابق بود و توسط حاج حسن روحانی کشف می شد، آنگاه تا پایان عمر اعتدالی خود، به مسئول دولت قبل می تاخت!، اما چرا امروز بدنبال فرو نشاندن خشم مردم است و از ملت می خواهد که چشم خود را بر روی این بی عدالتی و حرام خوری مدعیان اعتدال دروغین ببندند و به اعتدال مزورانه و منافقانه اعتراضی نکنند!!! یک سئوال جدی! آیا بخشی از این حقوقهای چند ده میلیونی در انتخابات سال 96 حاج حسن روحانی به جریان نمی افتد؟! وقتی حسین فریدون از بابک زنجانی 5 میلیارد تومان برای انتخابات سال 92 می گیرد، آیا از این پولهای حرام نمی شود بهره انتخاباتی برد؟!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در حالی که مردم منتظر معجزه دولت اعتدال در برخورد با حقوقهای چند ده میلیون تومانی مدیران بانکها، شرکتهای و بیمه های دولتی هستند، اما رئیس جمهورمان خیال همه راحت کرد و گفت: «اگر در گوشهای چند نفر حقوق بالاتری را برداشت کردند، آن را تبدیل به مسأله ملی نکنیم.» و در کنار عبور از این تخلفات بزرگ، با صدی بلند، خبر از شکایت علیه کدخدا(آمریکا) را رسانه ای کرد و گفت: «در برابر این حادثه نباید ساکت بمانیم و دیروز به طور رسمی شکایت خود را در دیوان دادگستری بین المللی به ثبت رساندیم و این شکایت را تا رسیدن به نتیجه پیگیری خواهیم کرد.»
چرا نباید این مسئله ملی شود؟ آیا جلو گیری از بلعیدن بیت المال و حرام خوری تعدادی از مدیران دولت اعتدال، مسئله ملی نیست؟! و یا اینکه دستور پرداخت حقوقهای نجومی و حرام، از در درون جلسات محفلی هیأت دولت بیرون زده که از سرایت آن به درون جامعه، وحشت کرده اند؟!
البته گفتمان تفکر لیبرالیسم، دریافت حقوقهای چند ده میلیونی را حق خود دانسته و مخالفت با مدیران زیاده طلب را برنمی تابند! و لذا دولت اعتدال که ادامه دهنده راه دولت کارگزاران جناب هاشمی رفسنجانی است، مدیران را تافته جدا بافته از مردم دانسته و به یغما بردن بیت المال را جایز شمرده و به مردم هم امر می کنند، که موضوضع حقوقهای چند ده میلیونی را تبدیل به مسأله ملی نکنند! زیرا خوشحالی خود را در مسکوت ماندن تخلفات دوستان خود می دانند!
عجیب است که چرا دولت اعتدال، موضوع دریافت حقوقهای چند ده میلیونی را به دولت سابق نسبت نمی دهد؟! اگر تورم، رکود و تحریم، میراث به جا مانده از دولت سابق به دولت راستگویان اعتدال است، پس چرا حقوقهای چند ده میلیونی را به پای دولت سابق نمی گذارند؟! راستی چرا جناب روحانی این روزها ترس و لرز را کنار گذاشته و به دیوان دادگستری بین المللی علیه کدخدا(آمریکا) شکایت برده است؟ چرا این شکایت را اینقدر رسانه ای می کنند؟! مگر قضات دیوان بین المللی لاهه، که اکثر آنها توسط جریان صهیونیستی انتخاب می شوند، قولی به حاج حسن روحانی داده اند؟! آیا توقیف بی ضابطه و خلاف قانون، سایت جهان نیوز، تاوان انتشار فیشهای حقوقی محرمانه بود!!!!!!
پس جناب روحانی عوام فریبی نکنید!
زنـده را تا زنـده است باید به فریادش رسـید/ ورنه بر سنگ مـزارش آب پاشـیدن چه سـود!
زنده را تا زنده است شاخه گلی دستش دهید/ ورنه بر سنگ مزارش تاج گلها را چه سود!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اگر آخوندی توانائی ساخت یک واحد مسکن اجتماعی را در دولت اعتدال داشت! و وزیر مسکن و راه و شهرسازی هم نبود و در فتنه سال 88 هم نقشی نداشت! آنگاه می توانست بگوید؛ که مسکن مهر مزخرف و فاجعه بود. اما یک فرد فتنه گر و بی لیاقت که وظیفه اش بر اساس قانون اساسی خانه دار نمودن بی خانمانها است، چگونه به خود حق می دهد، خدمات مثبت دولت قبل را یکسره زیر سئوال ببرد؟! باید به لیبرالهای غربگرای محب کدخدا(آمریکا) یادآور شد، تنها کسانی حق دارند مسکن مهر را مزخرف و فاجعه بدانند، که در ساختمانهای مسکن مهر زندگی می کنند و با کمترین مبلغ صاحب مسکن مناسب شده اند، نه کسانی که با پول ملت و حقوقهای نجومی درد بی خانمانها را درک نمی کنند!
عجیب است که امثال آخوندی به مانند دزدی سخن می گویند، که دزد در حال فرار، فریاد می زد دزد را بگیرید! ولذا مرتباً اقدامات دولت سابق را که مورد تائید رهبری و قشر زیادی از مردم قرار گرفته را زیر سئوالهای ناجوانمردانه می برند، تا شاید، با فتنه ای پیچیده تر از فتنه سال 88 موفق شوند، احمدی نژاد را از حضور در صحنه انتخابات ریاست جمهوری سال 96 منصرف نمایند.(نگارنده با کاندیداتوری ریاست جمهوری مجدد احمدی نژاد موافق نیستم)
آخوندی که نقش فعالی در فتنه سال 88 داشته و رئیس جمهور هم نمی بایست، یک فتنه گر را در این وزارتخانه بکارگیری می کرد، پس ایشان حق "مزخرف گفتن و فاجعه آمیز دانستن مسکن مهر" را ندارد، بلکه باید پاسخ گوید؛ که سرنوشت مبلغ بیش از 10 هزار میلیارد تومانی که در دولت حسن روحانی از محل اقساط مسکن مهر به بانکها بازگشته، چه کرده است؟، زیرا این مبالغ بسیار بالا به بانک مرکزی عودت نشده و مجدداً هم در چرخه مسکن مهر هزینه نگردیده است، فلذا پیام "وبلاگ وزنه سیاسی" به وزیر مسکن و راه و شهرسازی این است؛ که مگر شما پیام یکی از اعضاء ستاد انتخاباتی جناب روحانی در استان مرکزی را که توسط آقای نوبخت آنهم با ادبیات بسیار زننده در خصوص اظهارات نابجای شما در مورد مسکن مهر را فراموش کرده ائید؟!
وقتی مسکن مهر مشکل قریب دو میلیون خانوار را حل کرده، آیا می شود آن را مزخرف و فاجعه دانست؟! قطعاً کسی که مسکن مهر را مزخرف و فاجعه بداند، خود، مزخرف و فاجعه است! فلذا؛ فاجعه آنجائی است که آخوندی و مجید انصاری و ... با داشتن سابقه ی حضور در فتنه سال 88 وزیر نظام اسلامی میشود! فاجعه دولت اعتدال است که حاصل تلاش دانشمندان هسته ای کشور را در مقابل هیچ به شیطان بزرگ تقدیم کرد! فاجعه دولت لیبرال است که با گذشت سه سال، نه تنها مشکل رکود اقتصادی را حل نکرده، بلکه آن را به بحران بزرگ اقتصادی تبدیل کرده و کاسه گدائی در نزد کدخدا بدست گرفته است!
شاید وصف حال وزیر مسکن دولت اعتدال، داستان کوتاه "جبران خلیل جبران" نویسنده مسیحی شهیر لبنانی باشد، که می نویسد: ازمترسک پرسیدم: آیا از ماندن در مزرعه بیزار شده ای؟!
گفت: در ترساندن و آزار دیگران لذتی به یادماندنی است، پس من از کارخود راضی هستم و هر گز از آن بیزار نمی شوم...
اندکی اندیشیدم و گفتم: راست میگویی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده ام...
مترسک گفت: تو اشتباه میکنی، زیرا کسی نمی تواند چنین لذتى را ببرد، مگر آنکه درونش از کاه پرشده باشد...
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس از اینکه سازمان ملل متحد در اقدامی درست، ائتلاف سعودی در جنگ یمن را به کودک کشی محکوم نمود و آنها را در لیست سیاه کودک کشی قرار داد، اما دیری نپائید که دبیر کل سازمان ملل لب به اعتراف گشود و گفت؛ با فشارهای عربستان مبنی بر قطع کمکهای مالی به آن سازمان، مجبور شده که نام ائتلاف سعودی را از لیست سیاه کودک کشی خارج کند!
با این افتضاء بین المللی، ثابت شد، که دولت اعتدال با خوشبینی و اعتماد به مجامع بین المللی و آمریکا، آب در هاوان می کوبد و لذا باید گفت؛ جناب روحانی، با کپی برداری از گفتگوی تمدنهاِ خلف ناصالح دولت اسبق، موضوع؛ "جهانی عاری از خشونت و افراطی گری" را در سازمان ملل مطرح نمود، در برابر این همه خشونت علیه مسلمانان مظلوم، چرا ساکت است؟! آیا به سازمان مللی که این روزها بازیچه یکی از نوچه های حلقه به گوش آمریکا شده، می شود اعتماد کرد؟!
وقتی که یک سازمان بین المللی تا این حد به جریان صهیونیسی-وهابی وابسته میشود، آیا محلی برای احقاق حق جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ظلم صهیونیستی-وهابی در آن وجود دارد؟ آیا خوشبینی به آمریکا و سازمان ملل، ساده لوحی نیست؟! وقتی که امروز یکی از نوکران صهیونیسم می تواند، سازمان ملل را با دلارهای نفتی خفه کند، توجیه طرح جهانی عاری از خشونت و بازی برد-برد جناب روحانی مسخره ای بیش نخواهد بود؟!
اگر ایده "جهان عاری از خشونت و افراطی گری" از باند نیویورکیها و مشاوران آمریکائی رئیس جمهورمان، همچون سریع القلم ها باشد، آنگاه باید فاتحه مدعی حقوقدان را خواند!
اگر رئیس جمهورمان نمی ترسید! و جرأت اعتراف را نزد ملت ایران داشت!، باید ایده "جهانی عاری از خشونت و افراطی گری" را در دنیای امروز که مسلمانان تحت ظلم و غارت قرار گرفته اند، پس می گرفت و رویکرد دولت خود را در جهت استفاده از توانمندی داخل و حمایت از مسلمانان تحت خشونت شبکه صهیونیستی-وهابی قرار می داد.
و باید گفت؛ وقتی رژیم وهابی سعودی، می تواند یک سازمان بین المللی را مجبور به لغو بیانیه خود نماید، آیا شیخ حسن روحانی می تواند مشکلات افتصادی کشور را با مذاکره با شیطان بزرگ حل نماید؟! غمگینانه باید اعتراف کرد، که آمال و آرزوهای دولت اعتدال، بر اساس تفکر غربگرائی و لیبرالیسم شکل گرفته و این تفکر، یگانه راه حفظ قدرت را در اهداء امتیازهای فراوان در مقابل هیچ! به کدخدا(آمریکا) می داند!
آمریکا در نگاه دولت غربگرای اعتدال به این ضرب المثل شبیه است، که گویند؛ از شخصی پرسیدند؛ به نظر تو چه کسی به همه محرم است؟ و یارو جواب داد «گاو» چون به همه شیر می دهد!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
یکی از مراکزی که ادعای کار فرهنگی می کند و دارای ردیف بودجه کشوری است، مؤسسه نشر آثار امام خمینی(ره) می باشد که با مدیریت نوه امام، سید حسن خمینی اداره می شود. با توجه به مشکلات اقتصادی کشور، بودجه این مؤسسه به طرز چشم گیری افزایش یافت و در سال 1395 بودجه آن به مبلغ بیش از 59 میلیارد تومان معین و از تصویب نمایندگان مجلس هم گذشت. کاربران عزیز بدانند؛ که این بودجه منهای بودجه مرقد مجلل امام می باشد.
در شب قبل از سالگرد رحلت امام خمینی، وقتی به مرقد شریفش رفتم، مشاهده کرددم که زائرین حرمش، مات و مبهوت هزینه سنگین و اشرافی قبر امام شده بودند و چشمانشان به سقفها دوخته شده و کسی به مرقد امام توحهی نمی کرد و بصیران جامعه می گفتند؛ چه کسی این ظلم بزرگ را به امامی روا داشته که اجازه نمی داد دیوارهای گچ و خاک جماران را سفید کنند و پرده های قدیمی را عوض نمایند؟! مگر امام مستضعفان خواسته بوده که برای قبرشان کاخ مجلل بسازند تاامام ساده زیست را در جهان و نسلهای آینده انقلاب زیر سئوال ببرند؟!
جدای از مرقد امام که با تولیت سید حسن خمینی بصورت تجملی ساخته شده، اما رهبر معظم انقلاب، امام خامنه ای به برق تجملات مرقد امام بی توجه بوده و سخنرانی خود را همانند سال گذشته بر روی زیلوی ساده آبی رنگ حسینیه امام خمینی که به مرقد آورده شده بود، آغاز کردند، تا این پیام را همانند سال گذشته به تولیت آستان امام داده باشند که امام محرومان و مستضعفان جهان، هیچگاه اجازه نداد در حسینیه جماران فرش بگسترانند و آن را به تجمل بیارایند!
متأسفانه بودجه های فرهنگی کشور بر اساس راهبرد و نقشه راه رهبر معظم انقلاب هزینه نمی شود! کار فرهنگی دشمن از تهاجم و شبیخون و ناتوی فرهنگی گذشته و رهبری عزیز آن را ولنگاری فرهنگی نامیدند و ستاد انقلاب فرهنگی همچمان بخواب رفته و خنثی عمل می کند! سید حسن خمینی ادعا می کند، که عده ای بر سر سفره آماده امام نشسته اند. اما پاسخ نمی دهد، که با بودجه های کلانی که در دولت یازدهم به مؤسسه نشر آثار امام اختصاص داده، چه اقدام فرهنگی جهت نشر آثار و اندیشه های امام داشته است؟! سید حسن خمینی باید به ملت پاسخ دهد، که چرا اجازه نمی دهد اندیشه های اسلام ناب محمدی امام، از حسینیه جماران بگوش مشتاقانش برسد و فریاد مرگ بر آمریکا در آنجا طنین انداز شود؟! سید حسن خمینی نمی تواند ادعا نماید که در سایت جماران، اندیشه های انقلابی امام خمینی منتشر می شود؟! چرا سید حسن نمک سفره امام را می خورد و افکار انقلابی امام را منتشر نمی کند؟! و لذا باید پرسید؛ که بودجه 59 میلیارد تومانی مؤسسه نشر آثار امام در کجا و به چه منظوری هزینه می گردد؟! و چرا با هزینه کرد بودجه های کلان فرهنگی، به "ولنگاری فرهنگی" نزول کرده ایم؟!
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]