به نام خدا و برای خد

حسن روحانی پس از پیروزی در سال 92 بر این باور بود که در مذاکره مستقیم با آمریکا، لغو تحریمها بعد از توافق هسته ای، رخم خورده و اقتصاد کشور و ملت شکوفا می شود و لذا به مردم وعده ی لغو تحریمها را داده و تمام مشکلات اقتصادی از آب آشامیدنی مردم تا مشکلات بانکها، اشتغال جوانان، رونق اقتصادی و ریزگردها و ... را به توافق هسته ای با 5+1 گره زد و با اجراء فوری برجام لغو همه تحریمها را بصورت رسمی اعلان نمود، اما در عمل تحریم قابل توجهی لغو و تعلیق نشد و انتظارات جدید آمریکا برای لغو تحریمها بر روی میز قرار گرفت، که حل آن از توان رئیس جمهور لیبرالمان خارج بود!

حسن روحانی برای اینکه در نزد ملت خود شرمنده نگردد، بلافاصله سخن از برجامهای 2 و 3 و 4 به میان آورد، ولی نظام اسلامی خیلی زود به او متذکر شده و خواستار اجراء تعهدات 5+1 برابر برجام گردید و لذا حسن روحانی، از عدم اجراء تعهدات طرف مقابل، همچنان شرمنده و سرافکنده در برابر رهبر و ملت است!

حسن روحانی پس موفقیت ناجوانمردانه در انتخابات ریاست جمهوری 96 همچنان بر این باور است که حل مشکلات اشتغال و اقتصاد کشور در گرو سرمایه گذاری خارجی است. لذا تمدید قانون داماتو به مدت 10 سال در سال گذشته و طرح تحریمهای جدید کنگره آمریکا بعد از انتخابات 96، سرمایه گذاری خارجی را غیر ممکن کرده و با توجه به تعهدات، ایجاد سالیانه یک میلیون شغل از سوی جناب روحانی در مناظره های انتخاباتی، کشور دچار بحران امنیتی اشتغال می گردد.

با عنایت به توضیحات فوق، دو راه در پیش روی حسن روحانی قرار دارد، مسیر اول؛ نگاه دولت دوازدهم به توانمندی درونی و اجراء واقعی "اقتصاد مقاومتی" است. مسیر دوم؛ حرکت بر مدار شیطان بزرگ و تحمیل خواسته های او بر نظام اسلامی، که عبارتند؛ برجام یک: کاهش برد موشکی ایران به زیر 500 کیلومتر، برجام دو: خلع سلاح حزب الله لبنان و حماس فلسطین، برجام سه: خروج از کشور سوریه و تحویل بشار اسد به آمریکا، برجام چهار: اجراء حقوق بشر آمریکائی، مبنی بر حذف انقلاب اسلامی و به رسمیت شناختن کشور اسرائیل است. در صورت اجراء این سناریو، سازمان جاسوسی آمریکا و اسرائیل، کشور ایران را به مسیر شوم سرهنگ قذافی و لیبی زاسیون هدایت خواهند نمود.

حسن روحانی و همراهان غربزده و لیبرال ایشان، کدام راه را انتخاب خواهند کرد؟ آیا در مسیر انقلاب اسلامی، رهبری و شهداء گرانقدر قدم برمی دارند؟ و یا راه ذلت و سازش با شیطان بزرگ را همانند دولت یازدهم ادامه خواهند داد؟ که در اینصورت، قطعا ملت فهیم ایران، با هدایت رهبر معظم انقلاب، در برابر سازشکاران لیبرال غربزده خواهند ایستاد.

والسلام

به نام خدا و برای خدا

معمولا احزاب سیاسی برای کسب قدرت، کنترل قدرت و حفظ قدرت بوجود می آیند و لذا حسن روحانی در سال 92 با کمی بیش از 50 درصد آراء، کرسی قدرت ریاست جمهوری را تصرف و در انتخابات سال 96 با 57 درصد آراء، قدرت را برای خود حفظ کرد.

حسن روحانی در 4 سال گذشته با بهره گیری از اساتید لیبرال و غربزده خود، دو استراتژی خارجی و داخلی را برای حفظ و کنترل قدرت در دستور کار قرار داد.در استراتژی خارجی، سازش با شیطان بزرگ آمریکا را در مذاکرات هسته ای دنبال و به برجام منتهی شد. در استراتژی داخلی تضعیف اقتدار ولایت فقیه و نهادهای مرتبط با رهبری را با سیاست احترام ظاهری به رهبری در دستور کار خود قرار داد و لذا در مقر ریاست جمهوری، دفتری را به ریاست یک فرد امنیتی، بنام حسام آشنا، متخصص جنگ روانی و فریب را برای تقابل با رهبری انتخاد کرد.

جریان فوق، با الگو گیری از منافقین در قرآن و نهج البلاغه، به عرصه تقابل با سخنان رهبری پرداخت و لذا اگر رهبر معظم انقلاب از نقشه راه امام و نظام اسلامی برای ریل گذاری حرکت صحیح دولت و ملت، دفاع می نمود، بلافاصله دفتر تزویر و نفاق، جهت تقابل با سخنان رهبری جمله ای را جعل و حسن روحانی هم به مناسبتی آنرا بیان می کرد!

مثلا وقتی رهبری می فرمودند؛ «وظیفه حاکم اسلامی رساندن مردم به بهشت است.» بلافاصله حسن روحانی می گفت: «مردم را به زور نمی شود به بهشت برد!» و یا اگر رهبری می فرمودند: «مردم ایران اهل مقاومتند، گرسنگی بکشند دست از مقاومت بر نمی دارند.» حسن روحانی با بی شرمی می گفت: «اگر می‌خواهیم شعار بدهیم، لطفا از جیب مردم شعار ندهیم.»

اگر حسن روحانی را کالبدشکافی کنیم، حاصل آن، نفاق پیچیده ای است که معاویه و عمروعاص باید در نزد ایشان به تلمذ نمایند! همراهان "وبلاگ وزنه سیاسی" شاهد حمله حسن روحانی به توانمندی موشکی کشور در مناظره ای انتخاباتی بوده و سپس مشاهد کردید که ایشان بعد از انتخابات به دفاع از توان موشکی پرداخت و بر سر قبر پدر موشکی کشورمان حاضر شد! این همه تناقض، گویای نفاق پیچیده ای است که از عهده حسن روحانی برمی آید!

خداوند متعال در آیات 8 الی 11 سوره بقره به برخی صفات منافقین اشاره داشته و می فرمایند: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ (8) یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ (9) فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ (10) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ(11)

ترجمه: برخى از مردم مى‏ گویند ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏ ایم ولى گروندگان [راستین] نیستند (8) با خدا و مؤمنان نیرنگ مى‏ بازند ولى جز بر خویشتن نیرنگ نمى‏ زنند و نمى‏ فهمند (9) در دلهایشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناک [در پیش] خواهند داشت (10) و چون به آنان گفته شود در زمین فساد مکنید مى‏ گویند ما خود اصلاح گریم(11)

والسلام

به نام خدا و برای خدا

این روزها شاهد خبرهای نگران کننده ای مبنی بر تاراج منابع گازی کشورمان، توسط دولت بی عرضه و لیبرال جناب روحانی هستیم، خبر از این قرار است که در توافقی محرمانه، ایران به مدت 14 ماه روزانه مبلغ 57 میلیارد و ششصد میلیون تومان گاز مجانی به دولت ترکیه صادر می نماید تا رضایت ترکها حاصل گردد!

بیژن زنگنه وزیر نفت با بی شرمی تمام در این رابطه می گوید: «در ازای صادرات گاز به ترکیه بر اساس آنچه داوری اعلام کرده، پولی دریافت نمی کنیم، این به معنای جریمه نیست.»

ممکن است دلیل اقدام ضد منافع کشور برای آحاد ملت روشن نباشد. در این رابطه باید گفت؛ بعد از افشاء فساد در عقد قرارداد کرسنت که توسط وزیر فعلی نفت در دولت اصلاحات امضاء شده بود و فرزند هاشمی رفسنجانی هم، برای کاهش قیمت گاز به یک چهرم قیمت جهانی رشوه دریافت کرده بود، مدیر شرکت کرسنت در دادگاههای آمریکا محکوم و دریافت رشوه توسط مهدی هاشمی رفسنجانی، محرز، ولی پرونده کرسنت توسط برخی عوامل مرحوم رفسنجانی در سازمان بازرسی کل کشور بایگانی گردید!

پس از مدتی کشور طرف قرارداد از ایران شکایت کرده و خواستار پرداخت غرامت شد. با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و معرفی بیژن زنگنه بعنوان وزیر نفت، دادگاه بین المللی لاهه احساس کرد که ایران امضاء کننده قرارداد (بیژن زنگنه) را متخلف نمی داند و لذا ایران را محکوم به پرداخت غرامت به مبلغ 13 میلیارد دلار به کشور امارات نمود.

پس از محکومیت ایران در دادگاه بین المللی، کشور ترکیه با ادعای اینکه ایران بر اساس قرارداد کرسنت به ترکیه گاز را گرانتر فروخته، لذا از ایران شکایت کرده و کشورمان محکوم به پرداخت حدود دو میلیارد دلار به کشور ترکیه شد. با محکومیت ایران، حسن روحانی و متخلفین پرونده کرسنت و ترکیه، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، در نشستهای محرمانه با طرف ترک، موافقت کردند، تا مبلغ 8000 میلیارد تومان گاز رایگان به کشور ترکیه صادر نمایند!

مردم عزیز کشورم؛ محکومیت ایران در پرونده های کرسنت و ترکیه، بخاطر اخذ رشوه توسط فرزند هاشمی رفسنجانی و بکار گیری مجدد بیژن زنگنه بعنوان وزیر نفت در دولت حسن روحانی بوده است!!!

دوستی در صفحه مجازی خود نوشته بود؛ "شاید باورش سخت باشه، یه زمان وزیر نفت داشتیم؛ تندگویان که در راه انجام وظیفه ،اسیر و شهید می شود، الان هم وزیر داریم بنام زنگنه که وزارتش برای کشور به اندازه یک جنگ خسارت ببار اورد!!!"

والسلام

به نام خدا و برای خدا

با عزل میرزاده از ریاست دانشگاه آزاد اسلامی و سپس برکناری یاسر هاشمی رفسنجانی از ریاست دفتر هیئت امناء، ترس و وحشت سید حسن خمینی را در بر گرفت، لذا پس از گذشت یک ماه از برکناری میرزاده، قلم بدست گرفته تا مالکیت دانشگاه آزاد اسلامی را در انحصار غیرقانونی خاندان هاشمی رفسنجانی و اعوان و انصارش حفظ کند و طی نامه ای حطاب به رئیس جمهور نوشته است: «به نظر اینجانب روند عزل برادرمان جناب آقاى میرزاده از وجاهت قانونی برخوردار نیست و حداقل آن است که شبهه غیرقانونی بودن آن بسیار قوی است. همچنین نصب سرپرست نیز بدون رای‌گیری در هیات امنا بوده است. ورود حضرتعالی در مسأله حتما مفید و راهگشا خواهد بود.»

حسن خمینی برای اینکه میزاده را در جایگاه ریاست حفظ نماید با طراخی یک توطئه و هماهنگی با برخی از اعضاء هیئت امناء، تلاش می نماید تا جلسه را از رسمیت بیندازد و لذا جلسه را ترک می نماید. البته حسن خمینی را دیر از خواب بیدار کرده اند!، زیرا آنکسی که او را علامه نامید و به عضویت هیئت امناء دانشگاه آزاد درآورد، دستش از دنیا کوتاه شده و لذا سید حسن خمینی دچار توهم شده و با نوشتن نامه در پی آن است که نگاه مردم را از فردی که با تقلب و تخلف، کرسی ریاست جمهوری را تصاحب کرده، به سمت عزل رئیس دانشگاه آزاد برگرداند!

مردم خوب کشورم از نوه امام انتظار دارند که به دفاع از متخلفین نپردازد و حضرت روح الله را هزینه امیال دنیای خود و دیگران نکند، زیرا آقای ولایتی پاسخ حسن خمینی را طی مصاحبه ای داده و به برخی از تخلفات میزاده و فرزندانش اشاره نموده و گفته است: «رئیس دانشگاه اسلام‌شهر شرحی نوشت و همچنین حضوراً برای اینجانب بیان کرد. او گفت که هیئت تصمیم‌گیر در دانشگاه آزاد به وی ابلاغ کرده‌اند که زمینی را به‌مبلغ بیش از 50 میلیارد تومان برای پارکینگ دانشگاه از یک خانواده خاص و مقیم خارج کشور خریداری نماید. او با آنها وارد معامله می‌شود و پس از چانه‌زنی بسیار این مبلغ را به 36 میلیارد تومان کاهش می‌دهد، در این میان از سوی وکیل آن خانواده به او پیشنهاد می‌شود که 10 درصد معامله را به‌عنوان رشوه بگیرد و به همان مبلغ بیش از 50 میلیارد رضایت بدهد، که وی زیر بار نمی‌رود و معامله را لغو می‌کند.»

قطعا حسن خمینی از تخلفات میرزاده و فرزندان او مطلع بوده و لذا پس از افشاگری علی اکبر ولایتی جایی برای مظلوم نمایی نوه امام نیست و باید بابت حیف میل شهریه های دانشجویان دانشگاه آزاد، از ملت پوزش بطلبد و از عضویت در هیئت امناء آن دانشگاه، کنار گیری نماید.

والسلام

به نام خدا و برای خدا

پس از سخنان مقام معظم رهبری در خصوص امضاء سند 2030 و اجراء بی‌سروصدا آن در آموزش و پرورش توسط دولت، این روزها شاهدیم که جریانی در دولت و مجلس در تلاش است، تا ملت، علماء ، نخبگان و دغدغه مندان دین و اسلام از چگونگی امضاء و اجراء محرمانه آن سند آگاهی پیدا نکنند و لذا سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس در 7 خرداد 96 بدون پرداختن به کم و کیف اجراء سند مذکور توسط دولت، می گوید: «وزیر آموزش و پرورش و معاونانش در این جلسه تصریح کردند که سند 2030 الزام‌آور نیست و آماری نیز ارائه دادند که نشان می‌داد این سند تقریبا اکنون از دستورکار آموزش و پرورش خارج شده و به جای آن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مدنظر وزارتخانه متبوعش قرار خواهد گرفت.»

سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس باید به ملت پاسخ دهد که دولت بر اساس کدام مصوبه مجلس شورای اسلامی، به امضاء و اجراء بی‌سروصدای سند 2030 در آموزش و پرورش پرداخته و برخی از متون کتابهای درسی فرزندان این مرزوبوم را به نفع  تفکر لیبرالیسم تغییر داده اند؟ وقتی حسن روحانی در سالن 12 هزار نفری ورزشگاه آزادی تهران، پایبندی دولت خود را به سند 2030 اعلان کرده، مجلس حق ندارد با کلی گویی از اقدامات ضد ملی دولت چشم پوشی نماید.

شورای عالی انقلاب فرهنگی که رهبری از آن گله مندند، باید به همراه مجلس شورای اسلامی از چگونگی امضاء و اجراء سند 2030 در آموزس و پرورش تحقیق و تفحص نمایند، زیرا دولت حسن روحانی در 4 سال گذشته، غربزدگی خود را به دوستان آمریکائی خود ثابت کرده و مردم هم هیچ اعتمادی به دولت محرمانه ها ندارند و لذا لازم است مسببین این جنایت بزرگ در حق انقلاب و مردم مشخص و به مردم معرفی شوند.  

نمایندگان مجلس باید به مطالبه رهبری که مطالبه مردم است، پاسخگو باشند، زیرا رهبر معظم انقلاب 17 اردیبهشت 96 در جمع معلمان کشور در رابطه با سند 2030 فرمودند: «اصل کار غلط است. اینکه ما برویم سندی را امضا کنیم و بعد هم بیایم بی‌سروصدا آن را اجرا کنیم؛ نخیر! مطلقاً مجاز نیست؛ ما اعلام کردیم. بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گله‌مند هستم. آنها باید مراقبت میکردند و نباید می گذاشتند که کار به اینجا بکشد که ما بیاییم و جلوی این کار را بگیریم. اینجا جمهوری اسلامی است.»

والسلام

به نام خدا و برای خدا

حضور گسترده ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری، می بایست پیامدهای مثبتی برای آینده کشور و ملت داشته باشد، اما بلافاصله بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات، اقدامات خصمانه ی آمریکا مبنی بر اتخاذ تحریمهای غیرهسته ای جدید بر علیه کشورمان را شاهد هستیم ولذا این سئوال مطرح است، آیا ملت ایران در انتخاب خود دچار اشتباه استراتژیک شده است؟!

آمریکائیها بارها اعلان کرده بودند که رئیس جمهور ایران بیش از اندازه از برجام توقع حل مشکلات اقتصادی را داشته، زیرا با اجراء برجام تنها بخش ناچیزی از تحریمها لغو می شود، لذا انتخاب مجدد حسن روحانی این پیام را به غرب مخابره کرده که خیانت شیطان بزرگ در برجام و عدم لغو تحریمها برای ملت ایران اهمیتی ندارد!

در این رابطه سئوالی مطرح است؛ چرا ملتی که از یک سال قبل تصمیمش، عبور از حسن روحانی در انتخابات 96 بوده، با انتخاب مجدد این فرد ضعیف و غربزده، زمینه ساز تحریمهای جدید آمریکا بر علیه خود گردید؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت؛ حسن روحانی که بعد از اجراء برجام، خطر یک دوره ای شدن خود را بخوبی لمس کرد، لذا همه توان قوه مجریه را برای مقابله با اراده ملت به میدان آورد، تا از سقوط قطعی و حتمی خود جلوگیری کند!

حسن روحانی سناریوی استفاده از مشاوران خارجی و غربزده داخلی را در دستور تبلیغات انتخاباتی 96 خود قرار داد و لذا بصورت فراگیر، اجراء پروژه تخلف و تقلب گسترده را قبل و حین برگزاری انتخابات بر علیه اراده ملت به دهیاران، بخشداران، فرمانداران، استانداران و وزراء صادر کرد و نتیجه آن شد که ملت ایران، سیاسیون داخلی و خارجی، هنوز آن را باور ندارد!

این تخلف و تقلب بزرگ در تاریخ جمهوری اسلامی موجب شد، که یکایک ملت از شورای محترم نگهبان و قوه قضائیه بخواهند، که به مقابله با حقه بازان کثیف عالم سیاست برابر قانون برآمده و اجازه ندهند، "سیاستهای خبیثانه معاویه و عمروعاص"، اراده ملت و انقلاب اسلامی را به سُخره گیرند و با تهدید و تطمیع، مسیر ملت و انقلاب اسلامی را بسوی لیبرالیسم غرب تغییر دهند، آنگاه حسن روحانی، مبانی و اصول انقلاب اسلامی و امام را زیر پا بگذارد و بی شرمانه خواستار جمع شدن مرگها(مرگ بر آمریک و اسرائیل) از شعارها شده و بگوید: «طبق آنچه بر اساس نتیجه آرای ریخته شده در ‏صندوقها به ما می گوید، نحوه اداره کشور و مدیریت کشور، بنا به خواست مردم بر عهده و وظیفه اکثریت ‏است. اقلیت حقوق شهروندی اش را دارد.‏»

والسلام

به نام خدا و برای خدا

1-برای اولین بار در تاریخ انقلاب اسلامی، رئیس جمهوری در لباس مقدس روحانیت رکورد بی سابقه ی تقلب و تخلف در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 96 را برای خود ثبت کرد و لذا آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان به برخی ار ابعاد متخلفین دولتی، در مورخ 4 خرداد 96 اشاره کرده و فرمودند: «البته سلامت انتخابات را تایید می کنم که خیلی خوب بود اما تخلفات بسیاری هم شد که بخشی از آن متوجه مسئولان بود که تخلفات بسیاری کردند ... برخی از این تخلفات را همه فهمیدند و برخی از تخلفات مبتنی بر گزارش های ناظران از دور و نزدیک و برخی مبتنی بر گزارش های مردمی بود ... تخلفات انتخاباتی از نظر مالی و سیاسی چشمگیر بود و انتظار نداشتیم دستگاه های مجری انتخابات که باید مجری قانون باشند، خودشان قانون شکنی کنند به نحوی که همه مطلع شوند که این خلاف انتظار بود.»

2-آیت الله جنتی همچنین از متخلفین قوه مجریه که بصورت مستقیم و غیر مستقیم در کسب رأی دزدی برای رئیس بالا دستی خود اقدام کرده اند، خواستار توبه آنان شده و گفته است: «کسانی که در این قضایا تخلفات بزرگ کردند از گناهانشان توبه کنند زیرا حق الناس گریبانشان را می گیرد و به فرموده رهبر معظم انقلاب واقعا حق الناس است.»

3-اگر قرار باشد که متخلفین دولتی، آراء مردم را سرقت نمایند و رأس قوه مجریه را تصرف کنند و سپس با اظهار ندامت و توبه، پیگیریهای قانونی را از سوی قوه قضائیه و شورای نگهبان به سُخره گیرند و آنگاه با هماهنگی شیطان بزرگ، به تخریب پایه های انقلاب اسلامی بپردازند و برجامهای موشکی و غیره را در دستور کار دولت آینده قرار دهند، پس اینگونه توبه ها، شیطانی بوده و قطعا انقلاب اسلامی سیلی خواهد خورد و لذا اگر شورای محترم نگهبان از وظایف قانونی خود کوتاه بیاید، رنجش و ناامیدی، جریان انقلابی، بخصوص نسل جوان را بدنبال خواهد داشت.

4-اکثر مردم ایران در روز 29 اردیبهشت 96 در پای صندوقهای رأی، شاهد تخلفات کوچک و بزرگ عوامل اجرائی بوده و گزارشات فراوان نیروهای نظارتی و بازرسان ویژه، گویای حجم بالای تخلفات آنان است و لذا شورای محترم نگهبان و قوه قضائیه باید بدون هیچگونه مصلحتی به تخلفات دولت اعتدال در قبل و بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری رسیدگی نموده و آرائی که بر اثر تخلف و تقلب، بدست آورده اند، باطل نماید، زیرا عدم برخورد قاطع، برگزاری قانونی انتخابات را از مسیر اصلی خود خارج و به مسیر هرج و مرج انتخاباتی هدایت خواهد کرد، پس با متخلفینی که برای دنیای حسن روحانی لیبرال، دین فروشی کرده اند، برخورد قانونی صورت گیرد، تا عبرتی برای مسئولین برگزاری انتخابات در آینده باشد.

والسلام

به نام خدا و برای خدا

1-جمشید مشایخی که در دوران پیری و فرسودگی، کسی احوال پرس او نیست، در مجلسی که مبتکران تخلف و تقلب بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 96 آراسته بودند، نغمه ابوعطا سرداده و تلاش نموده که جنس هنر معیوب غیر قابل استفاده ی خود را در نزد اربابان بزرگ تقلب به قیمت گزاف بفروشد تا چندین سکه از پولهای به یغمنا برده شده ی ملت را تصاحب نماید و لذا در نزد متقلبی که با دسیسه غرب و لیبرالهای وطنی کرسی ریاست جمهوری را مجددا تصرف نموده، گفته است: «بی‌پرده می‌گویم که اگر دکتر روحانی در این انتخابات، انتخاب نمی‌شد من در ایران نمی‌ماندم.» از او می پرسیم اگر لاف نمی زند، پس چرا در دولتهای گذشته که با مزاج ایشان سازگاری نداشته از کشور خارج نشده است؟!

2-در همین مجلسی که با پول ملت آراسته بودند، حسن روحانی از ذات نفاق خود رونمایی کرده و با الگو گیری از کشورهای غربی، خطاب به کسانی که به استاد تقلب و تخلف رأی نداده اند می گوید: «طبق آنچه بر اساس نتیجه آرای ریخته شده در ‏صندوقها به ما می گوید، نحوه اداره کشور و مدیریت کشور، بنا به خواست مردم بر عهده و وظیفه اکثریت ‏است. اقلیت حقوق شهروندی اش را دارد.‏» عملکرد منافقانه جناب روحانی و همکاران او در 4 سال گذشته، گویای این است، که این جماعت نه تنها حق اقلیت را رعایت نمی کنند ، بلکه اکثریت را به سُخره گرفته و سرمایه کشور را به پای کدخدای خود آمریکا و جریان اشرافی 4درصدی می ریزند!

3-مردم از مواضع ملون حسن روحانی و از پشت پرده حمله به توان موشکی کشور در مناظره ها و دفاع از توان موشکی در مصاجبه های بعد از کسب رأی ملت و یا کم لم یکن اعلام کردن سند خفت بار 2030 و اجرائی کردن بی سرو صدای آن مطلع بوده و لذا قصد قطعی رییس جمهور در وحله اول جلوگیری از تست موشکی و کاستن از فشارهای علما و مردم در خصوص سند 2030 است

4-حسن روحانی با ادعای تجربه 40 ساله، دارای پرونده سیاهی از خیانت به ملت و کشور، در ارتباط گیری با جاسوسان اسرائیل در دوران جنگ تحمیلی، سخنان هنجار شکنانه علیه امنیت ملی در مناظره های تلوزیونی، تهدید کشور به جنگ در صورت رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان و اخطار به مسئولین قضائی نسبت به دستگیری مفسدان سیاسی و اقتصادی خاندان اشرافی خود می باشد و لذا باید پاسخ دهد که برای حل تحریمهای غیر هسته ای چه توطئه ای در سر دارد؟! زیرا او در لباس روحانیت، یک فرد لیبرال و علاقه مند به کدخدا(آمریکا) است و دستان خیانت بار او و جاسوسان تیم مذاکره کننده هسته ای در امضاء برجام بر کسی پوشیده نیست و به همین علت، پذیرش برجام ذلت بار دیگری از سوی رهبری و مردم، پذیرفتنی نخواهد بود.

والسلام

به نام خدا و برای خدا

رئیس‌جمهورمان که در مکتب لیبرالیسم غرب تلمذ کرده، دروغگویی و خیانت را بعنوان یکی از اصول شهریاران(پادشاهان) دانسته و لذا در اولین مصاحبه خود با رسانه های داخلی و خارجی (مورخ 1 خرداد 96) دوغگویی را مبنای شروع سخن قرار داده و می گوید : «مردم ما به دین و فرهنگ خود بسیار حساس هستند، اما دروغ‌هایی که گفته شد کارساز نبود. مردم به تخریب سخنان غیردقیق نه گفتند و به وحدت، اتحاد، تعامل، تعادل، عقلانیت و اعتدال آری گفتند.»

ظاهرا جناب حسن روحانی به سادیسم دروغگویی دچار است!، زیرا در همین مصاحبه (مورخ 1 خرداد 96) امضاء سند 2030 را منکر شده و ضمن کن لم یکن دانستن آن، می گوید: «می‌خواستند بگویند سند 2030 علیه دین مردم است، سندی که نه ما نه هیچ کشوری آن را امضا نکرده است. سندی که به عنوان یک توصیه است، سندی که دولت یازدهم به‌‌صراحت نوشته است با قانون، دین، اخلاق و فرهنگ ما سازگار نیست. ما نمی‌پذیریم و کن لم یکن است.»

البته مردم خیلی خوشحال خواهند شد که رئیس جمهورشان این سند ننگین را امضاء و اجراء نکرده باشد! اما جناب روحانی در مورخ 23 اردیبهشت 96 در همایش انتخاباتی «سلام آزادی» در سالن 12 هزار نفری ورزشگاه آزادی تهران، پایبندی دولت خود را به سند مذکور اعلان نموه و گفت: «به ملت و رهبر اعتماد می دهم دولت در سند 2030 تصریح کرده در چارچوب قوانین و فرهنگ ایران به آن پایبند خواهد بود.»

حسن روحانی در استفاده از تریبونهای یکطرفه مهارت فوف العاده ای دارد و می داند که در 4 سال آینده دیگر تریبونی همانند مناظره های انتخاباتی برای افشاء دروغها و تزویرهای او در اختیار منتقدانش نیست و لذا بعد از رأی آوری او و برگزاری مجالس رقص و پایکوبی در ملاعام توسط عده ایی از حامیان او، ثابت شد که عده ای از مردم به دروغ، نفاق و حیله گری او رأی داده اند!

رهبر معظم انقلاب در مورخ 17 اردیبهشت 96 در جمع معلمان کشور، پرده تزویر و دروغ را کنار زده و خبر از امضاء سند 2030 و اجراء محرمانه ی آن داده و فرمودند: «اصل کار غلط است. اینکه ما برویم سندی را امضا کنیم و بعد هم بیایم بی‌سروصدا آن را اجرا کنیم؛ نخیر! مطلقاً مجاز نیست؛ ما اعلام کردیم. بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گله‌مند هستم. آنها باید مراقبت میکردند و نباید می گذاشتند که کار به اینجا بکشد که ما بیاییم و جلوی این کار را بگیریم. اینجا جمهوری اسلامی است.»

حال، حسن روحانی باید پاسخ دهد، که رهبری جلو اجراء آن سند ننگین را گرفته و یا او آن را کن لم یکن کرده است؟!!!!!

والسلام