بنام خدا و برای خدا

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خانواده های شهدای حادثه هفتم تیر فرمودند: «کسانی که می خواهند دشمنی خباثت آلود آمریکا و برخی دنباله روهای آن را با بزک تبلیغاتی و رسانه ای بپوشانند در واقع به ملت و کشور خیانت می کنند.»

رهبر معظم انقلاب از جریانی که در محیط های مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور تلاش دارد، تا چهره واقعی شیطان بزرگ را بعنوان یک دوست در نزد ملت ایران بزک نمایند، نارضایتی خود را در نزد خاندان معظم شهداء اعلام عمومی کردند و آنان را در حال خیانت به ملت و کشور دانستند. این جریان خیانت آلود داخلی در مدتی که بحث مذاکرات هسته ای داغ شده و تقریباً کشورهای 5+1 جای خود را به آمریکا داده اند و طرف مذاکره ایران تنها آمریکا قرار گرفته تلاش خود را مضاعف نموده و آمریکا را حلال مشکلات اقتصادی ایران معرفی می کنند و برای رسیدن به مطلوب نفس خویش، روی کسرویها، میرزاملکم خانها و تقی زاده ها سفید کرده اند!

هاشمی رفسنجانی در راستای تضعیف خود باوری، در سحنانی خیانت آلود می گوید: «عده‌ای حرف‌های عجیب و غریب می‌زنند که ما می‌‌خواهیم خودمان به دانش دست پیدا کنیم و این در حالی است که تحریم‌ها پدر مردم را در آورده است.» مگر سخنان تقی زاده و رزم آرا با سخنان رفسنجانی فرقی داشته است! صد سال پیش تقی زاده می گفت؛ "ما از فرق سر تا نوک پا باید فرنگی شویم." و یا رزم آرا 70 سال قبل گفت: "ایرانی ها بدون کمک غرب یک لولهنگ (آفتابه) هم نمی توانند بسازند." هویدا نخست وزیر پهلوی دوم وقتی در اوائل دهه 50 بحرین از ایران جدا شد، وقتی خبرنگاران نظرش را در خصوص جدائی بحرین سئوال کردند، گفت؛ "دختر خودمان بود شوهرش دادیم."و 19 آیان 1393 اکبر ترکان (مشاور رئیس جمهور) می گوید:" اگر تعرفه واردات برداشته شود، قابلیت رقابت در هیچ تکنولوژی و هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی را نخواهیم داشت." و یا ظریف وزیر خارجه کشورمان در یکی از دانشگاه های کشور در سال 92 قدرت آمریکا را به رخ دانشجویان کشید و گفت: "آمریکا با یک بمب می تواند سیستم دفاعی ما را از کار بیندازند."

وقتی امروز سخنان تقی زاده و رزم آرا را با حرفهای رفسنجانی، ترکان و ظریف مقایسه می کنیم، هیچ تفاوتی بین تفکر ایبرالی آنان با یکدیگر وجود ندارد!!!

 آخوندزاده این مأمور تفکر لیبرال غربی خطاب به ایرانیان می گوید: «برشما لازم است که بزرگ خود(غرب)را بشناسید….همیشه به امر و نهی او مطیع باشید و رسوم بندگی و آداب انسانیت را یاد بگیرید.»

ممکن است فرداها عده ای با جار و جنجال، علی رغم رتبه اول خیانت کاری و فتنه گری، تلاش کنند که موضوع و مصداق انحرافی برای خیانت کاری بتراشند و خود را از نگاه تیز بین عمارهای دوران پنهان کنند و لذا در این نوشتار تلاش شد که برخی از افرادی که مشغول بازی در زمین دشمنند و پازل دشمن را کامل می کنند و اقدام و سخن آنان همانند سخنان ملکم خان، آخوندزاده، کسروی، تقی زاده، هویدا و رزم آرا در راستای تقویت غرب است و در هر حال خواسته یا ناخواسته رفتار و گفتارشان، خیانت به ملت و کشور محسوب می گردد.

متأسفانه این جماعت با بی انصافی تمام و به اسم دین و برای ماندن در قدرت، تیشه ای برداشته و بنیانهای اعتقادی و باورهای مردم را هدف قرار داده اند. گویند؛ روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن دزد بسته را به صاحبش بازگرداند ... او را گفتند: چرا این همه مال را از دست دادی؟ ... گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم و به عقیده صاحب آن مال آسیبی می رسید، آنگاه نه تنها دزد مال او بودم بلکه دزد باور و اعتقاد هم او بودم و این کار دور از انصاف است.

والسلام

بنام خدا و برای خدا

در فاحعه 7 تیر سال 60 که به شهادت شهید مظلوم بهشتی و همسنگران ایشان در حزب جمهوری اسلامی بدست منافقین دوران منجر شد، خوب است یادی از آن سروقامت انقلاب اسلامی داشته باشیم که فرمود: «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت» و به زیبائی تمام اینگونه عمل کرد. شهید بهشتی از شخصیتهای بارز و ممتاز انقلاب اسلامی بود و به همین خاطر بطور مستمر مورد حمله لیبرالها و منافقین و کج اندیشان بود آنچنان که امام در بعد از شهادتش فرمودندک «بهشتی، مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود ... مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان برمن معلوم بود ... بهشتی، یک ملت بود.»

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب درباره ویژگی های شهید بهشتی می فرمایند:« بهشتی دارای فکر بلندی بود، مغز قوی و فعالی داشت، علاوه بر این دارای اراده و روحیه ممتازی بود، بر خود و احساسات خویش شدیداً غالب بود یک فرد بیشتر متفکر بود تا احساساتی، اگر چه گاهی اوقات احساسات او هم یک جمعیت میلیونی را به جوش می آورد اما در همان وقت هم می توانست مطمئن باشد که منطقی حرف می زند.»

به واقع شهید بهشتی را می شود مظهر واقعی شیفته خدمت دانست که با قطرات خونش آن را به اثبات رساند، اما در مقابل افرادی هم در انقلاب بوده اند که ثابت کرده اند تنها و تنها "شیفته قدرتند."که مثال عینی آن، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی است، که اخیراً در مصاحبه ای در خصوص تغییرات گسترده در عملکرد خود گفته است: «اگر می‌بینید بعضی‌ها که قبلاً با من موافق نبودند و حالا همراه شده‌اند، من عوض نشده‌ام بلکه آنها عوض شده‌اند. زمانی افراط کردند و ضررهایش را دیدند.در جلسات خود هم بحث کردند و فهمیدند که عملکرد آنها اشتباه داشت. اکثرا اعتراف به اشتباه کرده‌اند.»

آقای رفسنجانی آنقدر شیفته قدرت است که در مورخ 17 خرداد 94 در جمع زیادی از مردم بر خلاف قانون اساسی و نظر مسلم تشیع و موافقت با تفکر اهل سنت، ولایت امام علی(ع) را زیر سئوال می برد و می گوید: «پیامبر اکرم (ص) به حضرت علی(ع) گفت؛ شما می‌توانید ولی باشید اما باید مردم شما را بپسندند چرا که واقعاً رأی‌گیری و خواست مردم اصل معتبری است.»باید این دگردیسی هاشمی رفسنجانی در محکمه اسلامی مورد واکاوی قرار بگیرد، چرا که این شخص آنچنان که خود گفته است از اول با رهبری فردی مخالف بوده است و رهبری شورائی را هم بعد از رحلت امام دنبال می کرده و اینجا است که باید گفت؛ آن روزی که آقای رفسنجانی بر خلاف نظر امام خمینی آقای منتظری را به قائم مقامی رهبری رساند، تا از این طریق بتواند، پس از امام رهبری شورائی را حاکم و خود عنان شورای رهبری و مملکت را بدست گیرد! و آنگاه برخی فرزندان ناخلف، دزد، ضد انقلاب و رشوه گیر خود را بر این مردم مظلوم حاکم نماید! زهی خیال باطل!!!

اگر بخواهیم دگردیسی رفسنجانی را مبنی بر "شیفته بودن بر قدرت" را مورد بررسی قرار دهیم باید گفت؛ که پس از شکست ایشان در انتخابات مجلس ششم، به این نتیجه رسید که برای ورود و ماندن در قدرت باید به جریانهای برانداز و مخالف نظام اسلامی نزدیک شود و زمانی که اکبر گنجی ایشان را "عالی جناب سرخ پوش" در دوران اصلاحات نام نهاد، واکنشی از خود نشان نداد و رفته، رفته در انتخابات ریاست جمهوری نهم وارد شد و شکست سنگینی را متحمل گردید و لذا همه توان خود را برای از پای درآوردن رقیب خود اجرائی نمود و وقتی نتوانست رقیب خود را در صحنه انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم از پای درآورد، به حمایت از فتنه گران سال 88 که تمام خاندانش در آن نقش ویژه داشتند، اقدام نمود و رد صلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و محکومیت قطعی فرزندش به 10 سال زندان هم بر دگردیسی مضاعف آقای رفسنجانی افزود.

با جدیت تمام می شود گفت؛ جریانی که آقای رفسنجانی در رأس آن است، امروز وحدت ملت را مورد هدف قرار داده و دارای نفاق پیچیده و تکمیل کننده استراتژی دشمنان می باشد!!!

این چنین است سرنوشت تلخ تشنگان قدرت!!!

والسلام      

بنام خدا و برای خدا

در ضیافت افطاری که از جیب مردم توسط ریاست جمهوری در روزهای سه شنبه( دعوت از احزاب) و پنج شنبه(برخی از ائمه جمعه و جماعات) برگزار و اتفاقات مشکوکی روی داد و نشان می داد ضیافت ها، صرفاً برای تطهیر سران فتنه -چه آنهایی که آزادند و چه در حصرند،- برنامه ریزی گردیده است. از ترکیب جلسات و انتخاب سخنرانان و گفتارهای ساختار شکنانه برخی از آنان، مشخص بود که جناب روحانی از محتوای حرفهای آنان از قبل مطلعند و علی رغم تأکید مقام معظم رهبری در خصوص رعایت خطوط قرمز با فتنه گران، رئیس جمهور هیچ خطوط قرمزی را برنمی تابد و برای ماندن در قدرت، با یک برنامه ریزی قبلی احزاب اصولگرا و ائمه جمعه و جماعات را به اسم ضیافت افطاری دعوت می نماید و سپس تریبون نظام اسلامی را در اختیار فتنه گران با نشان و بی نشان قرار می دهد! آیا این ظلم به کشور نیست؟! آیا می شود اسم این ضیافت را همدلی و هم زبانی گذاشت؟! به نظر می رسد که هزینه از جیب ملت، آنهم برای اغراض شخصی و حمایت از فتنه گران در این بحران اقتصادی که مردم با آن روبرو هستند، نامشروع و حرام است!

به طور قطع می توان گفت؛ جریاناتی که برگزاری این جلسات را به عهده دارند، نوعاً از احزاب منحله و برانداز فتنه های 78 و 88 هستند و هدایت بدست کسانی است که در زمان ریاست جمهوری هشتم، عبور از خاتمی را کلید زدند و گفتند؛ خاتمی را باید از قطار اصلاحات پیاده کرد و لذا اگر آقای روحانی با سخنان افراطی این جماعت مخالف بود، باید از خود واکنش نشان می دادند، تا موجب خروج و اعتراض برخی از مدعوین ضیافت افطاری مشکوک نگردد و همچنین مشخص می شد که ایشان با فتنه گران سال 88 خطوط قزمز را رعایت می کند! که متأسفانه اینطور نبود!

جریان مؤمن به اسلام و انقلاب و عمارهای امام خامنه ای وقتی می دانند و مشاهده می کنند که تعدادی از وزراء و معاونین رئیس جمهور از فتنه گران نشاندار سال 88 هستند، و پدر خوانده دولت(حجت الاسلام رفسنجانی) که نقش ویژه ای در فتنه 88 داشته، که امروز بر آقای روحانی فرمان می دهد، انتظاری مبنی بر مرزبندی ایشان با فتنه گران ندارند!

اینجا باید به جریانات اصولگرا و روحانیت انقلابی خرده گرفت، که چرا در این مجالس حاضر می شوند؟! و چرا وقتی مشاهده می کنند که مجلسی برای اهداف غیر الهی و تطهیر فتنه گران سال 88 آراسته اند، از ضیافت افطاری خارج نشده اند!

جریانات اصولگرا و روحانیت معظم و انقلابی باید بدانند! وقتی هفته‌نامه خبری- تحلیلی صدا، که به دولت روحانی بسیار نزدیک است، در قسمت «اتاق فکر» خود خبر از فتنه دیگریمی دهد، باید برای حضور در این مراسم ها و محافل خطوط قرمز را رعایت نمایند. زیرا  نشریه صدا دقیقاً در سالروز فتنه 30 خرداد 60 منافقین(مجاهدین خلق) و فتنه 30 خرداد 88 اشرافیت، در مورخ 30 خرداد 1394می نویسد: «گویندگان این سخنان و عموم دلواپسان و مخالفان دولت باید رفتارها و گفتارهای امروز خود را در حافظه نگاه‌دارند و به‌خوبی ثبت و ضبط کنند تا اگر فردا روزی بار دیگر اعتراضی در کشور برخاست و فضا غبارآلود شد؛ بدانند «ریشه فتنه» از کجاست. نمی‌توان باد کاشت و انتظار توفان نداشت. نه آنکه آن زمان دوباره دنبال سند و مدرک گشت و همه‌چیز را به بیگانگان و عوامل داخلی آنها منتسب کرد»

این بهترین عبرت در پیش روی ما است! سخت گذشت تا اینکه بفهمیم، هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست!!!  

والسلام

بنام خدا و برای خدا 

در حالی که آمریکائی بعد از صدور بیانیه لوزان و انتشار فکت شیت و سخنرانی اوباما، خود را پیروز مذاکرات هسته ای معرفی می کردند، امام خامنه ای در سخنرانی 2 تیر 94 طوفانی را ایجاد کردند، که مسیر مذاکرات هسته ای را تغییر و خباثت آمریکایی ها را روشن و پرده فریب آنان را فرو ریخت و مشخص شد که این طرف آمریکائی بوده که در سال 91 پادشاه عمان را به ایران راهی نموده و درخواست مذاکره و پذیرش توان هسته ای ایران را مطرح نموده است و لذا رهبر معظم انقلاب فرمودند: «موضوع مذاکره با امریکایی ها مربوط به زمان دولت قبل است و به فرستادن واسطه به تهران برای درخواست مذاکره مربوط می شود.»

معظم له در خصوص پیام رئیس جمهور آمریکا که توسط سلطان قابوس به محضر رهبری رسیده بود بیشتر توضیح دادند و افزودند: «در آن زمان، یک نفر از محترمین منطقه به عنوان واسطه به دیدارما آمد و به صراحت گفت رئیس جمهور امریکا از او خواهش کرده که به تهران بیاید و درخواست امریکایی ها برای مذاکره را مطرح کند امریکایی ها به این واسطه گفته بودند می خواهیم ضمن شناخت ایران به عنوان قدرت هسته ای، مسئله هسته ای را حل و فصل کنیم و تحریم ها را ظرف 6 ماه برداریم، البته ما به آن واسطه گفتیم به امریکایی ها و حرفهایشان اطمینانی نداریم، اما با اصرار آن واسطه، قبول کردیم که این مسئله را یک بار دیگر امتحان کنیم و مذاکرات شروع شد.»

چند نکته مهم و استراتژیک در همین بخش از سخنان مقام معظم رهبری وجود داشت که در این تحلیل به آن پرداخته می شود؛ اولاً؛ مشخص گردید که مذاکرات مستقیم بین ایران و آمریکا در دولت سابق و در سطح مشخص شده ای از سال 91 کلید خورده است و ثانیاً؛ این آمریکائی ها بوده اند که درخواست مذاکره مستقیم را داشته و قول داده بودند که تحریمها را ظرف مدت 6 ماه بردارند و ثالثاً عدم اعتماد به آمریکا قبل از شروع مذاکرات دو طرفه از سوی رهبری به پادشاه عمان اعلام گردیده . رابعاً با توجه به درخواست آمریکائی ها باید زمان و مکان مذاکرات در طول 6 ماه به پایان می رسید.

با توجه به اینکه مذاکرات هسته ای بین ایران و آمریکا به درخواست اوباما شروع شد، حضور طرف ایرانی به عنوان متهم در مذاکرات حاکی از بی تدبیری دولت است و به جرأت می توان گفت؛ اگر آمریکا در هر جلسه ای درخواستهای جدیدی را روی میز قرار می دهد، علت آن را باید در سخنان ذلیلانه رئیس جمهورمان، همچون خزانه خالی، کدخدا خواندن آمریکا، گره زدن آب خوردن مردم به تحریم و ... جستجو کرد!

اگر رئیس جمهور و تیم مذاکره کننده در مقابل فکت شیت آمریکائی خود را خلع سلاح نشان نمی داند و پایه کار مذاکرات حتی بر اساس توافق ژنو و درخواست ذلیلانه اوباما از رهبر معظم انقلاب قرار می گرفت، امروز رئیس جمهور قدم به قدم از خطوط اصلی توافق ژنو برای رضایت کدخدا عقب نشینی نمی کرد و چشم انداز توافق هسته ای، پس از توافق جامع، شکل کاریکاتوری بخود نمی گرفت! و به ضرس قاطع می شود گفت؛ جناب روحانی نه تنها امیدآفرین نیست بلکه تدبیر هم نمی داند!!!!! 

والسلام

بنام خدا و برای خدا

از جناب روحانی که از نخستین روزهای انقلاب در مسئولیتهای مهم مملکتی حضور داشته و در دفاع مقدس هم در عقبه جبهه ها فعالیت می نموده و شهدایی را هم در این مسیر دیده و در پایان جنگ دو نشان درجه دو فتح و درجه یک نصر دریافت کرده و ادعاهای مبنی بر متخصص در امور امنیتی و حقوقدانی دارد، ولیکن در مدتی که مسئولیت مهم ریاست جمهوری را بدست گرفته ثابت شده که فاقد تدبیر دفاعی و دیپلماسی و حقوقدانی است!

اگر کسانی که برای جناب روحانی بخاطر توافق هسته ای کف و سوت زده و یا ایشان درخواست کف و سوت از آنها نموده، به محتوای توافق ژنو در سال 92 و بیانیه لوزان در سال 94 توجه نمایند، بر همگان ثابت خواهد شد که تیم مذاکره کننده هسته ای به دستور شخص روحانی و فشار هاشمی رفسنجانی از زمان توافق ژنو تا بیانیه لوزان بصورت گسترده و در مراحل مختلف مذاکرات عقب نشینی نموده، بطوری که اگر بر اساس توافق ژنو و بیانیه لوزان، قرارداد جامع هسته ای امضاء شود، از توان هسته ای کشور تنها کاریکاتوری باقی خواهد ماند! و ای کاش آقای روحانی از شهداء عزیزمان مقاومت و ایستادگی را می آموخت.

شهداء ما در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه با لب تشنه به شهادت رسیدند، هیچگاه آب خوردن خود را از دشمن طلب نکردند و نگفتند ما تحریم هستیم و تا مشکل آب خوردنمان حل نشود به عملیات نمی رویم؟!    

اگر گوش دل داشته باشیم امروز هم شهدا به ما خواهند گفت؛ که وقتی در عملیات بدر به محاصره دشمن درآمده و در برابر یک رزمنده ایرانی یک تانک بعثی قرار داشت، هر چند آن مواقع فاصله آقای روحانی و هاشمی رفسنجانی با محل عملیات حدود 100 کیلومتر بود، اما شهداء درخواست مذاکره با رژیم بعثی عراق را برای رفع محاصره ننمودند و اعلام نکردند چون تانک نداریم و در مقابلمان هم تانکهای بی شمارعراقی قرار گرفته پس باید چرخ اقتصادمان بچرخد تا ما از مملکت دفاع نمائیم؟!

آقای روحانی! چرا شهداء برای عبور از اروندرود در عملیات والفجر 8 تقاضای ناو جنگی نداشتند و اقتصاد و شکم را همانند شما بهانه قرار نداند و نگفتند چون تانک توپ نداریم پس منتظر می مانیم تا مشکل حل شود تا بعداً عملیات نمائیم؟! راستی مگر رژیم عراق با حمایت آمریکا، هواپیماهای میراژ فرانسوی، مواد شیمائی آلمان و تانک و توپ شوروی و چین و تسلیحات انگلیسی که امروز به 5+1 معروف هستند و شما هم افتخار مذاکره و حتی روابط دوستانه با آنها دارید، به کشور عزیز ایران حمله نکرد، پس چرا شهداء درخواست مذاکره با همین شیاطین 5+1 را نداشتند؟!

جناب رئیس جمهور می دانید چرا شهدای ما بر سر میز مذاکره با کشور آلمان که بمبهای اهدایش به صدام، بدنها و ریه های بچه های ما را آتش زد ننشستند؟!، شما قطعاً می دانید که چگونه توپهای اهدائی فرانسه به صدام، بدن شهداء ما را تکه تکه می کرد ولی امام با آنها مذاکره ننمود، وقتی شما و هاشمی رفسنجانی بدون اذن امام آمریکائیها را در سال 65 با هویت جعلی به ایران دعوت کردید و آنان با خشم غضب امام سرافکنده مجبور به ترک ایران شدند، چگونه به تلافی آن هواپیماهای آواکس آمریکا عملیات کربلای 4 را به اطلاع رژیم بعثی رساند و عده زیادی از غواصان ما در آن عملیات به شهادت رسیدند، اما غواصان شهیدمان با دستان بسته امان نامه کفر را امضاء نکردند؟!

کاش آقای روحانی که بعد از دفاع مقدس دو مدال یا نشان، آنهم بخاطر پایداری و استقامت شهداء دریافت نموده و از ناحیه این مدالها به مواهب مادی قابل توجهی دست یافته که نمونه اش خانه اشرافیش در خیابان مقدس اردبیلی می باشد، کمی هم با منش شهداء در مذاکرات هسته ای حضور پیدا می کرد و از راه و رسم شهداء بهره می جست، زیرا شهداء جانشان را با عزت حسینی در پای اسلام و انقلاب اهداء نمودند، ولی زیر بار ذلت نرفتند.

گویند؛ یک مین در زیر پایش منفجر شد و دست و پایش گم شد ... حالا بعد از سی سال دست و پایش را پیدا کردند... آورده اند برای مادرش ... مادرش استخوان ها را که بغل گرفت، کمی دست و پایش را گم کرد.

«شادی روح شهداء صلوات بر محمد و آل محمد»

والسلام

بنام خدا و برای خدا

ممکن است از سخنان بسیار مهم رهبر معظم انقلاب برخی بر اساس سلیقه و میل گروهی و حزبی خود بهره برداری نمایند و لیکن سخنان راهگشای معظم له می تواند نقشه راهی رای پیشبرد اهداف نظام اسلامی و مستقل زیستن ملت ایران مورد استفاده قرار گیرد و لذا در این وجیزه به بخش مهم بیانات رهبری در مبحث مذاکرات هسته ای می پردازم.

در حالی که تیم مذاکره کننده هسته ای در صحنه عمل دچار خطا شده بودند و در مصاحبه های مختلف خطاهای آنان مشهود بود و لیکن رهبر معظم انقلاب آنها را مورد حمایت جدی قرار دادند و فرمودند: «این تیم، با غیرت ملی و دقت کامل و با قصد باز کردن گره و پیش بردن کار کشور، در مقابل تعداد کثیر مذاکره کنندگان طرفهای مقابل، مشغول تلاش است و انصافاً با شجاعت، مواضع را بیان و دنبال می کند ... هرکسی از جزئیات مذاکرات با خبر شود حتماً به این مطالبی که درباره تیم هسته ای گفته شد، اذعان خواهد کرد البته آنها ممکن است در تشخیص و عمل خطا کنند اما متدین و غیور هستند.»

برای اینکه دولت دچار خود شیفتگی نشود و فردا با سؤاستفاده از سخنان رهبری دهان مخالفان را بیش از این نبندد، فرمودند: «با انتقاد مخالف نیستم و آن را لازم و کمک کننده می دانم اما این یک واقعیت است که انتقاد کردن از عمل کردن آسان تر است ... این حرف من، نباید مانع ادامه انتقادها شود اما متوجه باشیم که تیم هسته ای برخی از مسائلی را که مورد انتقاد است می داند اما بعضی ضرورتها او را به برخی اقدامات می کشاند.»

با توجه به اینکه دولت شروع مذاکرات هسته ای را در این مقطع زمانی حاصل تدبیر و هنر خود می داند، امام خامنه ای به نکته زیبا و خبر مهمی اشاره کردند و فرمودند: «موضوع مذاکره با امریکایی ها مربوط به زمان دولت قبل است و به فرستادن واسطه به تهران برای درخواست مذاکره مربوط می شود.»

رهبر معظم انقلاب با مد نظر قرار دادن بعضی از سخنان آقای روحانی که موجب تضعیف مواضع مذاکره کنندگان در مقابل آمریکا گردیده بود، فرمودند: «دست خالی هر کشور در میدان اول، محدوده انعطاف او را در میدان دوم می بندد و با توجه به همین منطق، ایران با دستاوردهای مهم و قوی وارد میدان مذاکره شد که برخورداری از قدرت تولید سوخت 20 درصد، یکی از آنها بود.»

با توجه به اینکه دولت از توافق ژنو در سال 92 تا بیانیه لوزان در سال 94 عقب نشینی گسترده و مکرری در مقابل با زیاده خواهی آمریکا داشته و نمایندگان مجلس هم دولت را به "حفظ دستاوردها و حقوق هسته‌ای ملت ایران" ملزم نموده اند، حضرت آیت الله خامنه ای هم به صورت شفاف و صریح خطوط قرمز هسته ای را مجدداً به دولت و تیم مذاکره کننده یادآور شدند و تأکید فرمودند: «ما برخلاف اصرار آمریکایی ها محدودیتهای بلند مدت 10، 12 ساله را قبول نداریم و مقدار سالهای مورد قبول محدودیت را به آنها گفته ایم ... آنها می گویند در مدت 12 سال هیچ کاری نکنید اما این، یک حرف زور مضاعف و غلط مضاعف است ... تحریم های اقتصادی، مالی و بانکی چه مربوط به شورای امنیت، چه کنگره امریکا و چه دولت امریکا باید فوراً هنگام امضای موافقتنامه لغو و بقیه تحریم ها هم در فواصل معقول برداشته شود ... ما با موکول کردن اجرای تعهدات طرف مقابل به گزارش آژانس، مخالفیم چون آژانس بارها و بارها ثابت کرده مستقل و عادل نیست بنابراین ما به آن بدبین هستیم.

حضرت آیت الله خامنه ای در فراز دیگری به چگونگی همکاری مردم در سال همدلی و هم زبانی دولت و ملت فرمودند: « برخی تصور می کنند، مردم مشکلات را تحمل نخواهند کرد ... اگر حقایق امور با صداقت لازم و به درستی برای مردم بیان شود، مردم خواهند ایستاد و مقاومت خواهند کرد.»

حال با این سخنان مدبرانه و حکیمانه امام خامنه ای دولت در برابر ملت مسئولیت دو چندان خواهد داشت! آیا دولت در این آزمون بزرگ می تواند نمره قبولی از مردم بگیرد یا همچنان منتظر عنایت کدخدا(آمریکا) است؟!

والسلام

بنام خدا و برای خدا

نمایندگان مجلس شورای اسلامی در یک اقدام دیرهنگام ولی ضروری در حالی که گفته می شود مذاکرات هسته ای در ماراتن پایانی قرار دارد، بر اساس طرحی هوشمندانه دولت را به حفظ دستاوردها و حقوق هسته‌ای ملت ایران ملزم نمودند که با این طرح دست مذاکره کنندگان ایرانی پر شد و راه زیاده طلبی دشمن عنود و بهانه گیر مسدود گردید. در نشست غیر علنی مجلس معاون پارلمانی رئیس جمهورآقای مجید انصاری بعنوان مخالف حضور داشته است که پس تصویب طرح با حالت عصبانی و طلبکارانه صحن مجلس شورای اسلامی را ترک می نماید.

با توجه به شناختی که از دولت وجود دارد، نمایندگان مجلس شورای اسلامی نباید حق رأی ملت را بر اساس اصول 77 و 125 قانون اساسی بدست جریان لیبرالی که آمریکا را کدخدای ده می داند، بسپارد! و لذا اگر نمایندگان در وقت لازم قانون لازم را تصویب می نمودند، دیگر امروز فردی مثل مجید انصاری که نقش ویژه ای در فتنه سال 88 داشته و به همین خاطر حضورش در دولت روحانی نامشروع است، جرأت مخالفت با اقدام قانونی نمایندگان مردم را نداشت!

وقتی به مصوبه مجلس شورای اسلامی نگاه می کنیم، تنها باید مخالفین و دشمنان انقلاب اسلامی از آن نگران و ناراحت باشند و عصبانیت آقای انصاری تعجب برانگیز، غیر قابل قبول و مشکوک است، زیرا نمایندگان تنها به وظیفه ای قانونی خود و دفاع از عزت و دستاورد هسته ای عمل کرده اند.

حال به مصوبه امروز مجلس نگاهی داشته باشیم تا به چرایی نارضایتی دولت پی ببریم. این مصوبه در یک ماده واحده سه بندی و دو تبصره به شرح ذیل به تصویب رسیده است:(ضرورتی بر نگاشته شدن تبصره ها نبود)   

1- لغو تحریم‌ها به صورت یک‌جا و کامل باید در متن توافقنامه جامع درج شده و در روز اجرای تعهدات ایران انجام شود.

2- آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در چارچوب توافقنامه پادمان مجاز به انجام نظارت‌های متعارف از سایت‌های هسته‌ای است و دسترسی به اماکن نظامی، امنیتی و حساس غیرهسته‌ای، اسناد و دانشمندان ممنوع است. باید مصوبات شورای عالی امنیت ملی رعایت شود.

3- هیچ محدودیتی برای کسب دانش و فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و تحقیق و توسعه پذیرفته نیست و باید مصوبات شورای عالی امنیت ملی رعایت شود.

با توجه به مصوبه مجلس؛ نارضایتی دولت دو منشأ بیشتر ندارد؛ اولاً ممکن است که دولت به کدخدا(آمریکا) قول از رده خارج کردن توان هسته ای کشور را داده بود، که با این مصوبه، راه قمار باخت آقای روحانی مسدود می گردد و ثانیاً دولت با فشارهای فراوانی که به مقام معظم رهبری وارد کرده بود، با این مصوبه مجلس، خلع سلاح شدند و در نزد کدخدای خود ابهت جریان لیبرال غربگرا ایران زیر آوار سنگین اقدام انقلابی نمایندگان ملت مدفون گردیده باشد! و راه برای تصرف مجلس شورای اسلامی دهم بسته گردد.

گویند؛  پسری به پدرش گفت: "باباجون، واسم دوچرخه میخری؟"

بابا به پسرش گفت: "اگه شیطونی نکنی، به حرفم گوش کنی، زیاد با کامپیوتر بازی نکنی، مسواک بزنی، معدلت هم بیست شه برات می خرم!"

پسر گفت: بابا جون، میخوای تحریم های آمریکا علیه ایران را هم لغو کنم؟!

والسلام

بنام خدا و برای خدا

علی لاریجانی در یک اقدام تأمل برانگیز در مقابل طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی با حربه شورای عالی امنیت ملی ایستادگی نمود و تلاش فراوانی را به همراه معاون پارلمانی رئیس جمهور یعنی مجید انصاری از فعالین فتنه سال 88 نمود، تا "طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هسته‌ای"را از دستور کارنمایندگان مجلس خارج کند. این طرح باعث شد، اولاً دست علی آقای لاریجانی برای نمایندگان مجلس باز شود و لذا مشخص گردید، اگر مجلس شورای اسلامی از تحرک لازم در خصوص توافق هسته ای برخوردار نبوده، علت آن نفاقی است که رئیس مجلس در این رابطه داشته است.

کسانی که برنامه مستقیم رادیو مجلس و یا اخبار حواشی توافق هسته ای را پیگیری می کنند، بخوبی می دانند، که هر روز که مقامات آمریکائی فشاری برای پذیرش اهداف شیطانی خود به مسئولین کشورمان وارد می کردند، فردای آن روز رئیس مجلس انشائی آتشین برای خام کردن نمایندگان و مردم از تریبون مجلس قرائت می کرد و مردم هم خوشحال می شدند که اگر رئیس جمهور در خصوص توافق هسته ای با کدخدا(آمریکا) سازش و حقوق ملت ایران را در پس این توافق رعایت نمی کند، اما کسی مثل آقای لاریجانی را داریم که بصورت جدی در مقابل زیاده خواهی آمریکا ایستاده است! اما در کمال ناباوری ملت ایران در روز بکشنبه (94/3/31) متوجه شدند که آقای لاریجانی هم نقشی در بازی بُرد-بُرد ایفاء می کرده و موضعش با دولت و شخص هاشمی رفسنجانی در فشار به ارکان نظام اسلامی برای "پذیرش یک توافق بسیار بد" هماهنگ است!

البته همکاری و همراهی آقای لاریجانی با دولت اعتدال دور از ذهن نیست، اما ایستادگی در برابر "طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هسته‌ای" که از سوی نمایندگان مجلس بصورت قانونی ارائه شده و در دستور رسیدگی قرار گرفته بود، تعجب برانگیز و قابل قبول نبود و به نظر می رسد که قدرت، آقای لاریجانی را هوای نموده است، البته در پرونده علی لاریجانی سؤاستفاده از قدرت و هدر دادن بیت المال ملت به اندازه کافی وجود دارد. همایش 30 سال قانونگزاری در سال 87 برای ساقط کردن دولت نهم با هماهنگی ناطق نوری، هاشمی رفسنجانی، کروبی ... و دعوت از مخالفین نظام اسلامی برای حضور در آن همایش از نقاط پرونده سیاه آقای لاریجانی است که مشروعیت هزینه های آن از سوی مقام معظم رهبری مورد تردید قرار گرفت! سکوت لاریجانی در فته سال 88 و مواضع زیگزاگی و چند پهلو ایشان هنوز از اذهان ملت خارج نگریده است!

غفلت و تأخیر نمایندگان مجلس شورای اسلامی، یعنی از دست دادن زمان و مکان هزینه سنگینی را به نمایندگانی که هدفی به غیر از اعتلای اسلام انقلاب ندارند، تحمیل خواهد کرد و لذا نمایندگان انقلابیباید از حقوق ملت در برابر زیاده خواهی استکبار جهانی و سکوت و ترس و لرز غرب باوران دفاع نمایند و این را هم بدانند! که ملت ایران قدر شناس نمایندگانی است، که همچون سید حسن مدرس یک تنه به جنگ تفکرات لیبرالی غرب رفتند و اگر فردائی خدای ناخواسته، توافقی بدتر از ترکمنچای، توسط دولت اعتدال با کدخدایش یعنی آمریکا منعقد گردید، در پیشگاه رهبری و ملت و  روح بنایانگذار جمهوری اسبلامی روسفید خواهید بود.

والسلام