به نام خدا و برای خدا

آقای روحانی یک بار، برجام را از طرف خدا دانست و در وقت دیگر، برجام را آفتاب تابان خواند! و در تاریخ 8 اردیبهشت 94 گفت: "تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانک‌ها احیا شوند." ظاهراً حاج حسن دچار نسیان گردیده و یادش نمی آید که در 24 اردیبهشت 74 گفته بود "باید از تحریم های آمریکا خوشحال باشیم" اما مجدداً در سال 95 دچار فراموشی افراطی شد و در روز فناوری ملی هسته ای برجام را  فرصت دانست و اظهار داشت: «فرصتی که برجام برای ما به وجود آورده، دائمی و ابدی نیست، همان‌طور که ابر بالای سر ما دائم نمی‌ماند و عبور می‌کند.»

وقتی به این جملات حاج حسن روحانی دقت می کنیم، متوجه تفکری از نوع ملون و مارتین لوتری و ماکیاولی می شویم که برای رسیدن به امیال خود در هر زمانی رنگ عوض می کند ولذا یک روز از تحریم آمریکا خوشحال می شود، روز دیگر همه مشکلات کشور را به رفع تحریمهای کدخدا(آمریکا) گره می زند و برای آن بهاء سنگینی را که رهبری آن را "خسارت محض" دانستند، با زیر سئوال بردن امنیت و استقلال کشور پرداخت می کند! و امروز هم برای فرار از تعهدات خود در برابر ملت، برجام را به مثابه تکه ابری می خواند که به زودی از آسمان کشور می گذرد!

اگر بخواهیم به ابعاد این سخنان بپردازیم باید گفت: که روحانی پس طرح بازی ذلت بار برد-برد با کدخدا و خسارت بزرگی که به کشور زد با طرح برجام های 2 و 3 و 4 بدنبال بازی با امنیت و استقلال کشور بوده که با سخنان به موقع و دقیق رهبر معظم انقلاب جلوی خیانتهای بعدی تحت عنوان برجامهای متعدد گرفته شد و لذا کارشناسان و دستیاران رئیس جمهور بازی با افکار ملت را کلید زده اند و با طرح  اما و اگرها، می خواهند تاریخ مصرف برجام را به ملت همانند ابر القاء نمایند. 

ملت باید هوشیار باشد و بداند؛ عمر برجام همانند ابر نیست و حرف رئیس جمهور دروغ محض است، زیرا امضاء خیانت بار دولت اعتدال، سایه شوم برجام را بر اساس مواد متعدد، به مدت 25 سال بر بالای سر کشورمان نگه خواهد داشت! در این رابطه به راستی آزمائی جناب حسن روحانی با نگاه به دو ماده ذیل می پردازیم! 

ضمیمه 1 برجام ماده  18 «ایران به مدت 15سال، و بدون داشتن قصدی برای بعد از آن، وارد فعالیت های مربوط به بازفرآوری سوخت مصرف شده یا فعالیت های مربوط به تحقیق و توسعه بازفرآوری سوخت مصرف شده نخواهد شد.»

ضمیمه 1 برجام ماده 68 «برای 25 سال ایران به آژانس اجازه خواهد داد تا از طریق اقدامات تفاهم شده که شامل اقدامات محدودسازی و مراقبت خواهد بود پایش کند که همه کنسانتره سنگ معدن اورانیوم تولید شده در ایران یا بدست آمده از هر منبع دیگر به تاسیسات فرآوری اورانیوم (UCF) در اصفهان و یا به هر تاسیسات دیگری که ایران در آینده در این دوره زمانی ممکن است بسازد، منتقل می­شود.»

با مشاهده مواد 18 و 68 در می یابیم که برجام مثل ابر نیست! پس چرا رئیس جمهور در این بازی که به آمریکا باخته است، قصد بازی با افکار ملت را دارد و می خواهد این خسارت محض و خیانت بزرگ را لاپوشانی کند؟! و لذا برجام با خیانت دولت تزویر امید! همانند ابر نیست و سایه شوم آن برای مدت 25 سال و احتمالاً بعد از فوت حسن روحانی و اعضاء مذاکره کننده، همچنان بر بالای سقف کشورمان ماندگار شده است!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

مدتی است که در برنامه ذهنی خود بنا را بر این نهاده بودم که پیرامون مؤلفه های حاکمیت دینی و انقلابی، مطالبی را بر روی صفحه وبلاگ وزنه سیاسی قرار دهم، لکن سخنان و اقدامات افراطی جناب هاشمی رفسنجای و حسن روحانی مجال پرداختن به آن موضوع مهم را سلب می نمایند و امیدوارم این عالیجنابان غربگرا و لیبرال دست از سخنان افراطی برداشته تا حقیر هم فرصتی را برای پرداختن به مبانی دینی و انقلابی داشته باشم. اما در روز ملی فناوری هسته ای که رئیس جمهور باید پاسخگوی داده ها و ستانده های اجراء افراطی برجام آمریکائی-اسرائیلیباشد، باز هم با فرا فکنی، تلاش نموده تا افتضاح بوجود آمده در توافق هسته ای با آمریکا را از اذهان ملت دور و پاسخگوی مطالبات و مشکلات اقتصادی کشور و ملت نباشد و لذا در روز ملی فناوری هسته ای بازهم با اعتماد به کدخدا(آمریکا) نوک حمله خود را به جریانهای مؤمن به اسلام و انقلاب متوجه نمود و گفت: «افراط همه جا برای ما مضر است، به ویژه در اندیشیدن، فکر کردن، بزرگ‌ترین خطر برای جامعه می‌آفریند، در فکر افراطی، هیچ‌گاه نباید با آژانس بین‌المللی اتمی همکاری کرد. در فکر افراطی هیچ‌وقت نباید با سازمان ملل متحد، همکاری کرد، حتی فکر افراطی به ما می‌گوید به هیچ کس اعتماد نکنید، فکر افراطی به ما می‌گوید به همسایگان هم اعتماد نکنید. فکر افراطی به ما می‌گوید به دوستان هم اعتماد نکنید.»

باید به جناب حاج حسن روحانی گفت: که اولاً رهبری عزیز به شما فرمودند، که اینقدر نیروهای انقلابی را با ادبیات دشمن(افراطی) مورد خطاب قرار ندهید و ثانیاً وقتی شما خارج از توافقات بین المللی بصورت افراطی و فراتر از پروتکل های بین المللی به آژانس انرژی اتمی اجازه بازرسی و نظارت بر توان ضعیف شده هسته ای را داده اید! و خیانت شما و بدعهدی کدخدایتان برملا شده، پس حق ندارید، بصورت حق به جانب و همسوی با آمریکائیها با نیروهای مؤمن به انقلاب سخن بگوئید!

-جناب روحانی شما باید به ملت بگوئید که در مقابل خارج کردن و ریختن بتن در قلب رأکتور اراک چه چیزی از کدخدا ستانده اید که امروز طلبکارانه با ملت سخن می گوئید! شما وقتی آب سنگین اراک را با هزینه فراوان به کشور عمان ارسال می کنید و هیچ کس در دنیا حاضر به خریدن آب سنگین از شما نشد،! چرا به دروغ می گوئید که فروشنده آب سنگین شده ایید!

جناب رئیس جمهور! شما وقتی بر اساس برجام نمی توانی بیش از 300 کیلو گرم اورانیوم در اخل کشور نگه دارید و سوخت 20 درصد را هم اکسید کرده اید؛ چرا دم از ساخت میله های سوختی که توسط شهید شهریاری ساخته شده، می زنید! لذا شما در لباس روحانیت، با ملت با صداقت و درستی سخن بگو و تزویر را کنار بگذارید!

-آقای رئیس جمهور! اگر به مردم بگوئید که اورانیوم غنی شده را در مقابل کیک زرد به روسیه داده اید و تهاتر(عوض کردن) شما با روسیه همانند دادن طلا در مقابل مس است، آنگاه در این صورت شاهد خواهید بود که ملت ایران با دانستن واقعیتها، شما را از اریکه قدرت به پائین می کشند!

-جناب آقای روحانی در روز ملی فناوری هسته ای باید پاسخ دهند که وقتی رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ که آمریکا مورد اعتماد نیست و باید از رئیس جمهور آمریکا تضمین لازم در مقابل اجراء تعهدات ایران گرفته شود، پس چرا بر خلاف دستور رهبری و برای تصرف مجلس شورای اسلامی همه تعهدات ایران را بر اساس برجام انجام داد و تضمین از آمریکا نگرفت؟ و همین مسئله باعث گردیده که کشورهای اروپایی  بگویند، از ترس آمریکا قادر نیستند که همه تحریمها را لغو نمایند؟ و لذا جناب روجانی بخاطر این افتضاح بزرگ ملی باید از ریاست جمهوری استعفاء دهند، نه اینکه طلبکارانه سخن برانند، زیرا در هیچ کشوری با چنین افتضاح بزرگی اجازه نمی دهند رئیس جمهورش همچنان در قدرت باقی بماند!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

هنوز کشور بی مقداری همچون بحرین که حدود 50 سال قبل جزء یکی از استانهای ایران بوده، جرأت بی ادبی به بزرگتراز خود را نداشته بود، که حضرت آیت الله امام خامنه ای در مورخ 11 فروردین 95 در مقابل یاوه سرای داخلی که قدرت موشکی کشور را زیر سئوال برده بود، فرمودند: «اینکه بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است،دنیای موشک نیست این اگر از روی ناآگاهی گفته شودکه ناآگاهی است؛اما اگر از روی آگاهی باشدخیانت است.اگر نظام اسلامی دنبال فناوری ومذاکره باشد، اما قدرت دفاعی نداشته باشد، مقابل هرکشور فزرتی که تهدید کند باید عقب نشینی کند.»

دیپلماسی منفعلانه دولت اعتدال آنقدر ذلیلانه و حقیرانه بوده که کشور فزرتی بحرین توسط وزیر خارجه مفلوکش ایران را تهدید و در گفتگو با العربیه می گوید: «ایران برای گشودن صفحه‌ای جدید در روابط با کشورهای عربی باید سیاست خارجی خود را تغییر دهد و حمایت از حزب‌الله لبنان و دیگر گروه‌ها را متوقف کند. ما برای مقابله با ایران جدی هستیم!»

اگر دولت اعتدال در دیپلماسی خارجی اقتدار کشور را زیر سئوال نمی برد و در مقابل جنایت پیشگانی همچون عربستان سعودی، بخاطر تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده و  کشتار حجاج در صحرای منا واکنش جدی و انقلابی نشان می داد، امروز حاکمان بی مقدار کشور فزرتی بحرین جرأت نمی کردند ایران را تهدید نمایند!

دیپلماسی ذلیلانه دولت اعتدال با کشور فزرتی مثل بحرین در همراهی با آمریکا همانند این ضرب المثل است، که گویند؛ ناصرالدین شاه می خواست از باغ وحش اختصاصی خود بازدید کند و مخصوصا شیر باغ وحش را ببیند. اما، شیر باغ وحش از گرسنگی مرده بود و قرار شد، اوس شعبون که نگهبان قفس شیر بود، برای چند ساعت در پوست شیر برود تا بازدید تمام شود. هنگام بازدید، ناصرالدین شاه گفت که می خواهد جنگ شیر و پلنگ را ببیند و پلنگ را به قفس شیر آوردند، اوس شعبون داشت از ترس می ترکید که ناگهان صدای ضعیفی شنید. صدا از پلنگ بود که می گفت؛ اوس شعبون نترس، من هم اوس قربونم!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

برجام که مذاکره کنندگان ایرانی آن را یک اقدام مشترک بین ایران و گروه کشورهای 5+1 می دانند، چگونه نقض می شود؟ و اگر برجام از طرف کشورهای 5+1 نقض شود، کدام مرجع و سازمان بین المللی می خواهد، نقض برجام را به هر علت و از طرف هر کس مورد تائید قرار دهد؟! آیا برجام واقعاً یک اقدام مشترک بوده و یا نسخه مشترکی از سوی کشورهای عضو 5+1 جهت ویران کردن توان هسته ای کشور ایران، توسط دولت تزویر و امید بوده است؟! 

حسن روحانی که مذاکره کنندگان هسته ای را سردارن عرصه دیپلماسی معرفی و به آنها مدال لیاقت اعطا نمود!، پس از اجراء زود هنگام برجام برای مقاصد رذالت بار سیاسی که پیروزی در انتخابات مجلس شورای اسلامی از اهداف مهم آن بود، این روزها در مقابل نقض برجام توسط آمریکا و اروپا سکوت اختیار کرده و حتی سفر خود به کشور اتریش را که عضو اصلی سوئیفت می باشد، بخاطر عدم همکاری آن کشور در برقراری مبادلات ارزی لغو نمود، ولی جرأت ندارد، آمریکا را نقض کننده برجام بخواند! زیرا برجام از سوی کارشناسان آمریکا-اسرائیلی بطوری تنظم شده که نقض کننده برجام، همیشه ایران خواهد بود، نه آمریکا و کشورهای عضو 5+1 !!! به سخن یکی از فتنه گران آمریکائی سال 88 در تصویر مقابل نگاه کنید؛ آمریکا را نقض کننده برجام نمی داند!!!

تا کنون هیچ مسئول مذاکره کننده و یا رئیس جمهورمان نگفته بود که تحریم دلار از تحریمهای اولیه است و امکان لغو تحریم دلار وجود ندارد، و لذا برداشت مردم این بود، که بعد از اجراء برجام، امکان استفاده از مبادلات ارزی دلار مهیا می شود، اما رئیس جمهور آمریکا آب پاکی را روی دست  ساده لوحان دولت بی تدبیر و با تزویر ریخت و اعلام کرد: «ضروری نیست که ما رویکردی مبنی بر استفاده آنها (ایرانی‌ها) از مبادلات معادل دلاری اتخاذ کنیم؛ آنها می‌توانند از طریق موسسات مالی اروپایی هم کارشان را پیش ببرند.»

عباس عراقچی هم بعد از سخنان اوباما گفت: «من نمی‌دانم چرا برخی اینقدر به دلار علاقه مند شده اند و مدام می‌گویند چرا تحریم‌ها‌ی دلار برداشته نشده است. دلار جزو تحریم‌های اولیه است. ... مشکل بزرگ ما این است که تحریم‌های اولیه که شامل تبادلات دلاری هم می‌شود سر جای خود باقی مانده است.»

با این وجود، گشایش اقتصادی برای ملت از پسا برجام حاصل نخواهد شد؟ زیرا قصد جناب روحانی از برجام، تنها صادرات نفت و آوردن شرکتهای نفتی اروپائی به داخل کشور بوده، تا سهم سایر دوستان دولت، -همانند واردات بنزین بی کیفیت توسط همسر معاون رئیس جمهور- از محل طلای سیاه حفظ و آنها هم از بیت المال ملت ایران به نان و نوایی برسند!

بلاخره ما متوهمیم یا رئیس جمهور! ایشان یک روز می گوید: «بعد از 23 ماه تلاش و مذاکره توسط دیپلمات‌های ملت به نقطه‌ای رسیده‌ایم که توانسته‌ایم سایه شوم جنگ را از سر مردم برداریم و امنیت واقعی را به کشور بازگردانیم!» و امروز با ناامیدی در مورخ 16 فروردین 95 در ادعایی، می گوید: «اگر برجام نبود، قدم به قدم حتی یک بشکه نفت را هم نمی‌توانستیم صادر کنیم.» پس شما بی عرضه ها که ادعای تدبیر! دارید، به چه دردی می خورید؟! آیا تنها هنرتان کدخدا دانستن آمریکا و زندگی های اشرافی و بستن با آمریکا و اروپا است؟!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

آقای حسن روحانی بعنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی، بیش از 2 سال که مذاکرات هسته ای به طول انجامید و نهایتا به برجام ختم شد، هیچگاه اجازه ندادند که رزمایشهای موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسانه ای شود. بعد از اینکه برجام را بر خلاف دستور مقام معظم رهبری عملیاتی و کدخدا(آمریکا) را از خود راضی کرد، آنگاه متوجه شد، که کدخدا به تعهداتش نسیه اش هم عمل نمی کند، و لذا اجاز رسانه ای شدن رزمایش اخیر موشکی را صادر و همین مسئله باعث شد که یک جبهه متشکل از نفاق داخلی به سردمداری رئیس مجمع تشخیص مصلحت و کفر جهانی به فرماندهی شیطان بزرگ، به توان موشکی کشورمان حمله نمایند و سپس موضوع آزمایش موشکی ایران در شورای امنیت سازمان ملل مطرح و متأسفانه حاج حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی در برابر خیانت جریان نفاق داخلی و اراجیف رئیس جمهور آمریکا سکوت اختیار نموده و واکنشی از خود نشان نمی دهد؟

در این رابطه سئوالاتی مطرح است؛ آیا در متن نانوشته برجام کاسه ای زیر نیم کاسه قرار داده اند تا توان موشکی ایران بعنوان گروگان برجام در دستان آمریکا قرار گیرد و رئیس جمهورمان هم جرأت اظهار نظر نداشته باشد؟! و یا اینکه در بازرسی و تعهداتی فراتر از پادمان و ان پی تی که آقای آمانو رئیس آزانس بین المللی در واشنگتن به آن اذعان نموده، بحث عدم آزمایش موشکی هم گنجانده شده؟! و شاید، محتوای قطعنامه 2231 که به موضوع آزمایش موشکی بالستیک ایران پرداخته، آن را قبول نموده و حق آزمایش موشکی را از ایران سلب نموده اید؟! چرا رئیس جمهور پاسخ نمی گویند؟ آیا رئیس جمهورمان پس از دیدار با هاشمی رفسنجانی در کیش و برگزاری جلسات سری و محرمانه با ایشان در موضوع توانمندی موشکی ایران، مات گردیده است؟!

پاسخ سکوت بی معنی و از روی ترس و انفعال جناب روحانی را باید در سخنان رئیس جمهور آمریکا دریافت که در خصوص آزمایش موشکی کشورمان گفت: « ایران تا کنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکت‌ها سیگنال‌هایی بفرستد. وقتی آنها موشک بالیستیک با شعارهایی برای نابودی اسرائیل شلیک می‌کنند، این شرکت‌ها را مشوش می‌کند. برخی خطرهای ژئوپولتیک وجود دارند که وقتی آنها (شرکت‌ها) می‌بینند این اتفاق دارد می‌افتد، تشدید می‌شوند. اگر ایران به ارسال موشک به حزب‌الله ادامه بدهد، این کار شرکت‌ها را مضطرب می‌کند ... ایران باید آن چیزی که هر کشور دیگری در دنیا می‌فهمد را درک کند و ان اینکه شرکت‌ها می‌خواهند جایی بروند که احساس امنیت بکنند،»

آقای حسن روحانی از کدخدا(آمریکا)نترس! پاسخ جریان نفاق داخلی و استکبار خارجی را بده، والا متهم به خیانت به انقلاب اسلامی و ملت خواهی شد، همانگونه که اثرات اولیه خیانت در اجراء فوری برجام، بدون تضمین لازم از آمریکا، به اثبات رسیده و لذا از خشم انقلابی ملت بپرهیز، زیرا ملت دریافته اند که کلید شما از روز اول قلابی بوده و هیچ قفلی را باز نخوهد کرد. آقای روحانی از سرنوشت بنی صدر عبرت بگیرید و برای انقلاب اسلامی بیش از این بحران بوجود نیاورید! 

والسلام

به نام خدا و برای خدا

موضوع چیست؟ آنچه این روزها رئیس جمهور آمریکا و آمانو و برخی از مسئولین وزارت خارجه کشورمان گفته اند، درستی بیانات رهبر معظم انقلاب را به اثبات می رساند. آقای عراقچی بعد از سخنان رئیس جمهور آمریکا و آمانو در واشنگتن سراسیمه به برنامه ویژه خبر 14 فروردین 95 آمد و اعترافاتی را به زبان آورد که تاکنون از بیان آن خودداری می کرد و یا وارونه آن را بیان می کرد. در این بیانات که موجب شرمساری و ذلت رئیس جمهور و تیم مذاکره کننده هسته ای شده آقای عراقچی می گوید: « اینکه می‌گوییم تحریم‌ها روی کاغذ برداشته شده به این معنا نیست که اهمیت موضوع را کاهش دهیم ... ما الان با شرایطی جدید مواجه هستیم ... کارشکنی‌های طرف آمریکایی که کار را سخت کرده، برخی از آثار تحریم طول می‌کشد که خود را نشان داد ... ما از روز اول گفتیم که تحریم‌های اولیه آمریکا و تحریم‌های غیر مرتبط با هسته‌ای سر جای خود می‌ماند ... من نمی‌دانم چرا برخی اینقدر به دلار علاقه مند شده اند و مدام می‌گویند چرا تحریم‌ها‌ی دلار برداشته نشده است. دلار جزو تحریم‌های اولیه است. ... مشکل بزرگ ما این است که تحریم‌های اولیه که شامل تبادلات دلاری هم می‌شود سر جای خود باقی مانده است.»

گذشته از سخنان آقای عراقچی که همه دروغهای 2 سال گذشته رئیس جمهورمان را افشاء نمود، سخنان آقای اوباما و آمانو رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی هم پرده تزویر دولت اعتدال را کنار زد. رئیس جمهور آمریکا در 14 فروردین 95 گفت: «ضروری نیست که ما رویکردی مبنی بر استفاده آنها (ایرانی‌ها) از مبادلات معادل دلاری اتخاذ کنیم؛ آنها می‌توانند از طریق موسسات مالی اروپایی هم کارشان را پیش ببرند ...  ایران تا کنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکت‌ها سیگنال‌هایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریک‌آمیزی که شرکت‌ها را هراسان می‌کند، نخواهد کرد ... ایران باید آن چیزی که هر کشور دیگری در دنیا می‌فهمد را درک کند ... اگر ایران به ارسال موشک به حزب‌الله ادامه بدهد، این کار شرکت‌ها را مضطرب می‌کند.»

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم، بخش دیگری از سناریوی شرمساری دولت تزویر را کلید زد و گفت: «من تاکید کردم که اکنون ایران تحت قوی‌ترین رژیم راستی‌آزمایی هسته‌ای در جهان قرار دارد. این کشور نه‌تنها توافقات پادمانی‌اش با آژانس را اجرا می‌کند بلکه پروتکل الحاقی را نیز اجرایی کرده است. اقدامات شفاف‌سازی که فراتر از تعهدات ایران طبق توافق رسمی‌اش با آژانس قرار دارد نیز اجرا شده است.»

مقام معظم رهبری در اولین روز سال 95 در حرم رضوی فرمودند: در همین توافق(هسته ای) نیز آمریکایی‌ها به آنچه وعده داده بودند، عمل نکردند و به تعبیر وزیر محترم امور خارجه، بر روی کاغذ تعهداتی را انجام دادند اما در عمل و از طریق راه‌های انحرافی مانع از تحقق آن تعهدات شدند ... هرگونه توافق با آمریکا به معنای ناگزیر بودن ایران به انجام تعهدات و بدعهدی و خدعه و تقلب آمریکا در انجام تعهدات این کشور است که این مسئله را اکنون به عینه می‌بینیم و این یعنی، خسارت محض.»

آنچه که خدمت کاربران عزیز عرضه نمودم، گوشه ی کوچکی از خدعه و نیرنگ کدخدا(آمریکا) به جناب روحانی بود که "اوباما را فردی مؤدب می دانست" و "به آمریکا خوشبین بود." اما در نهایت جناب روحانی، توان هسته ای کشور را به ثمن بخس به آمریکا و غرب تقدیم نمود و حالا نوبت به برجام 2 و تقدیم توان موشکی کشور است! آیا رئیس جمهور و دولت اعتدال و آنهایی که برای برجام بد فرجام، مدال لیاقت دریافت کرده اند، شرمسار و خجلت زده ملت نیستند؟! بهترین پیشنهاد به جناب روحانی؛ اعتراف به حیله گری و تزویر علیه ملت و کشور و استعفاح از ریاست جمهوری است و قوه قضائیه هم بررسی این خیانت بزرگ را در دستور کار خود قرار دهد، زیرا کشورمان بر اساس برجام آمریکائی-صهیونیستی به مدت 25 سال نمی تواند هیچ فعالیت هسته ای مؤثر داشته باشد.

والسلام

به نام خدا و برای خدا

جریانی که در سال 92 بر قوه مجریه حاکم شده بود، در سال 89 سندی را در قالب 800 صفحه تحت عنوان سند نظام اقتصادی جمهوری اسلامی از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام خدمت رهبر معظم انقلاب تقدیم نمودند که رهبری دریافتند که محتوای آن سند بر اساس نظام لیبرالی غرب تهیه شده و لذا الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت از سوی مقام معظم رهبری مطرح گردید.

مدتی بعد جریان فوق الذکر که به مقصود خود نائل نشدند، آن سند 800 صفحه ای را که ماحصل جلساتی در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام طی سال های 81 تا 84 با حضور آقایان حسن روحانی، محمدباقر نوبخت، محمد نهاوندیان، علی لاریجانی، محمود سریع القلم، علی ربیعی، محمد شمخانی و محمدحسین ملایری بود، تحت عنوان کتاب " امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران " به قلم حسن روحانی منتشر نمودند! و مجدداً خلاصه آن کتاب را در زمان ریاست جمهوری حاج حسن به اسم " روایت تدبیر و امید " در کتاب دیگری با قلم حسن روحانی عرضه نمودند!

علی رغم مخالفت مقام معظم رهبری با مفاد آن سند، متأسفانه جریان حاکم بر قوه مجریه مجدداً کتاب " امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران " را بعنوان برنامه 5 ساله ششم توسعه کشور در دستور خود قرار داده و آن را به مجلس شورای اسلامی ارسال نموده، تا بار دیگر به کدخدا ثابت نمایند که اساس کار دولت اعتدال بر مبنای دوستی با آمریکا است، زیرا الگوی اقتصادی مطرح شده در کتاب فوق، نظریه ی جان مینارد کینز (John Maynard Keynes) است و این فرد اعتقاد دارد که باید ربا را در کشورهای اسلامی گسترش داد تا حاکمیت لیبرالیسم در سراسر جهان فراگیر شود!

جان مینارد کینز برای روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا توضیح داد که برای ایجاد مجموع تقاضای کافی که مانع انجماد اقتصاد شود، باید دولت‌ها از این به بعد با خرج بسیار بیشتر از درآمد، قدرت خرید جدید (یعنی شغل جدید) ایجاد کنند. پس از این نظریه بود، که خرج بیشتر از درآمد در دولت‌ها به یک سیاست همیشگی تبدیل شد و کسری بودجه روزبه‌روز بیشتر شد. وقتی از کینز می‌پرسیدند که در درازمدت این افزایش شدید کسری بودجه تا کی می‌تواند ادامه پیدا کند، این جواب معروفش را تحویل می‌داد که «دیر یا زود همه رفتنی‌اند»!

امروزه صندوق بین المللی پول، برای نظرات اقتصادی جان مینارد کینز ارزشی قائل نمی شود و حتی آن را از دستور اقتصادیی خود خارج نموده اند، ولیکن در ایران، دولت اعتدال با تفکرات لیبرالی غرب، بر آن است که نظرات اقتصادی ربوی بیش از 100 سال گذشته جان مینارد کینز را در نظام اسلامی به اسم برنامه ششم توسعه پیاده نماید تا تفکرات لیبرالیستی خود را به کدخدا(آمریکا) اثبات و نظام اسلامی را از درون سکولاریزه نمایند! آیا جریان انقلابی هنوز خطر را احساس نمی کند و نمی خواهد وارد میدان شود و خود را برای ماندگاری انقلاب اسلامی هزینه نماید؟! مگر جریان انقلابی متوجه نشدند، که در جلسات محرمانه ایام عید این جریان خطرناک و غیر انقلابی در منطقه کیش چه گذشت و چه خوابهایی بر ضد امنیت ملی و اقتصاد کشور دیده اند؟!!!!

والسلام

به نام خدا و برای خدا

انقلاب اسلامی هیچگاه وابسته به افراد و اشخاص نبوده، حتی در سخت ترین شرایط که گروهای تجزیه طلب، منافقین و رژِم بعثی عراق که جنگ را بر این کشور تحمیل کرد و شهادت عده ی زیادی از یاران امام همانند شهیدان مطهری، رجائی، باهنر، شهید بهشتی و 72 نفر از یارانش باوفای امام را بدنبال داشت، انقلاب اسلامی ثابت استوار به راه خود ادامه داد.

امروز انقلاب اسلامی به جایگاهی از اقتدار و عظمت دست یافته که معادلات پیچیده منطقه و جهان جز با نظر جمهوری اسلامی لاینحل می ماند و لذا جریان ناب انقلابی با بصیرت و شجاعت باید در راستای دفاع همه جانبه از نظام اسلامی هزینه پرداخت نمایند و اجازه ندهند عده ای از انقلابیون پشیمان، انقلاب اسلامی را برای خاندان اشرافی و فاسد خود هزینه نمایند.

امام خمینی تکلیف جریان انقلابی را سالهای قبل معین و فرمودند: «ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی می‌شکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی -صلی الله علیه و اله- است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان‌خواران خاتمه می‌ دهیم و به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی مصلح کل و امامت مطلق حق، امام زمان ـارواحنا فداه ـ هموار می ‌کنیم.» (صحیفه امام ج 16، ص345)

در دهه چهارم انقلاب باید به شکل گیری جریانهای درون انقلاب توجه ویژه نمائیم تا در آشفته بازار جنگ بین حق و باطل راه اصلی انقلاب اسلامی گم نشود، زیرا جریانی که قوه مجریه و برخی از مناصب مهم کشور را تصاحب کرده، با دارا بودن سوابق انقلابی، هیچ اعتقادی به تداوم انقلاب اسلامی با معیارهای ترسیمی امام راحل، یعنی اسلام ناب محمدی(ص) ندارند و بدنبال سکولاریزه کردن انقلاب اسلامی بر اساس معیارهای شیطان بزرگ هستند. این جریان منافقانه اسلام رحمانی را در برابر اسلام ناب محمدی مطرح و کربلا را محل مذاکرهمعرفی می کند و در جای دیگر می گوید: "دنیای فردا، دنیای گفتمان ها است نه موشک ها". لذا جریان ناب انقلابی باید از خط ترسیمی امام و رهبر معظم انقلاب، در برابر جریان غیرانقلابی به دفاع برخیزد و عمارگونه به بصیرت افزایی دامنه بزرگ و وسیع نیروهای مؤمن به اسلام و انقلاب بپردازد.

جریان انقلابی باید بداند؛ اگر برای انقلاب هزینه ندهند و به موقع تصمیم نگیرند و به تکلیف انقلابی خود عمل ننمایند و همچنان، پس از سخنان راهگشای رهبر عزیزمان، تنها به تفسیر و تحلیل آن بپردازند، قطعاً روزهای سختی بر انقلاب و انقلابیون خواهد گذشت، زیرا جریان غیر انقلابی، مدتها است پروژه خیانت به انقلاب اسلامیرا در دستور کار خود قرار داده و تصمیم گرفته اند؛ که نیروهای مؤمن به اسلام انقلاب را با ابزاری همانند؛ محدویت در اقدام، انزوا و گوشه گیری و کنترل تأثیر گذاری روبرو نمایند.

امام خمینی(ره) در خصوص خیانت یاران انقلاب فرمودند: «من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام.. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد.» (صحیفه، ج 21، ص 332)

والسلام

به نام خدا و برای خدا

رهبر معظم انقلاب در واکنش سریع و شدید به سخنان خیانت کارانه و سخیف هاشمی رفسنجانی علیه امنیت ملی فرمودند: «اینکه بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، دنیای موشک نیست، این اگر از روی ناآگاهی گفته شود که ناآگاهی است اما اگر از روی آگاهی باشد، خیانت است!»

هم زمانی شبیخون هاشمی رفسنجانی و شیطان بزرگ به اقتدار موشکی کشور مبنی بر اینکه «دنیای فردا، دنیای گفتمان ها است نه موشک ها» این بار روزنامه شرق هم به مدد رأس فتنه 88 آمد و قدرت موشکی ایران را زیر سئوال برد و نوشت: «نباید برای دیگر کشورهای جامعه جهانی حساسیت‌زا باشیم، گاهی خودمان بر طبل مخالفت جامعه جهانی با خودمان می‌زدیم و سبب شدیم آن قطع‌نامه‌ها علیه ما صادر شود.» و عجیب اینجا است که موضع آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی دول اروپایی با هاشمی رفسنجانی و برخی روزنامه های زنجیره ای در حمله به اقتدار و عظمت دفاعی کشور یکی است!

در این رابطه چند سئوال مطرح است؛ چرا هاشمی رفسنجانی که یک روز جانشین فرماندهی کل قوا و فرماندهی جنگ را بعهده داشته، امروز مخالف اقتدار دفاعی ایران است؟ آیا مخالفت مرموزانه و منافقانه امروز، تنها به صنعت دفاعی و هسته ای کشور ختم می شود و یا بر اساس استراتژی شیطان بزرگ، کاملا با قدرت و تأثیر گذاری نظام اسلامی در عرصه بین المللی مخالف می باشند؟! هاشمی رفسنجانی را ناآگاه بدانیم یا خیانت کار؟ آیا خیانت امروز در امتداد فتنه 88 نیست؟!

اگر بپذیریم که هاشمی رفسنجانی دچار آلزایمر شده، پس می شود او ناآگاه و جاهل دانست، که در این صورت حضور این فرد ناآگاه در قدرت و ریاست بر مجمع تشخیص مصلحت، بر خلاف مصلحت کشور، انقلاب و اسلام است و در غیر این صورت خیانت کار بوده و حضورش در مسئولیتهای مهم، خیانت به کشور و دوستداران انقلاب اسلامی محسوب می شود.لازم بذکر است که هاشمی رفسنجانی در سال 1362 در جمع فرماندهان و مسئولان عقیدتی نیروی دریایی ارتش، خبر از خیانت خود و امثال خود خبر داده و گفته بود: «... ما در روحانیت خودمان هم چنین اعتمادی نداریم. روحانیون سرشناس ما هم ممکن است چنین خیانتی بکنند که دیدید از این ها هست، تا چه رسد به اقشار دیگری که از مرکز این انقلاب فاصله دارند.»

با توجه به آنچه گفته شد، بعید به نظر می رسد که هاشمی رفسنجانی با داشتن یک قطار سوابق در 37 سال گذشته، همچون ریاست بر مجلس شورای اسلامی، فرماندهی در جنگ، دو دوره ریاست جمهوری، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ریاست بر مجلس خبرگان رهبری و خود را آیت الله خواندن، از روی جهالت و ناآگاهی سخنی گفته باشد، لذا اگر نوشته ها و سخنان ایشان را تکمیل کننده پازل فتنه 88 بدانیم، پس قطعا در حال خیانت به انقلاب اسلامی است و ملت بصیر و انقلابی ایران، باید پس از سخنان صریح و راهگشای رهبر معظم انقلاب در صحنه حاضر شده و 9 دی دیگری را در مقابل فتنه اکبر بیافرینند تا منتظری ثانی توسط ملت از مسئولیتهای مهم کشوری عزل و دادگاه قضائی جهت محاکمه مردمی هاشمی رفسنجانی برگزار شود و بحول قوه الهیاین کار شدنی است.

والسلام

به نام خدا و برای خدا

چند روز قبل در صفحه توئیتی جناب هاشمی رفسنجانی در یک هماهنگی کامل با شیطان بزرگ و در مخالفت با آزمایش موشکی سپاه پاسداران نوشته بود "دنیای آینده، جهان گفت وگوست نه موشکها" که حضرت آیت الله امام خامنه ای در زاد روز میلاد پرسرور و خجسته حضرت فاطمه زهرا(س) در مورخ 11 فروردین 95 پاسخ این گفتار نانجیبانه را داده و فرمودند: « اینکه بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، دنیای موشک نیست، این اگر از روی ناآگاهی گفته شود که ناآگاهی است؛ اما اگر از روی آگاهی باشد خیانت است ... دشمنان مدام در حال تقویت توان نظامی و موشکی خود هستند در این شرایط چطور می گوییم روزگار موشک گذشته است؟» رهبری معظم انقلاباین حرفها را شبیه حرفهای برخی اعضای دولت موقت دانستند که اوایل انقلاب می‌گفتند جنگنده های اف – 14 را که خریده‌ایم به امریکا پس بدهیم، به دردمان نمی‌خورد!در آن موقع ایستادگی و افشاگری کردیم و چندی بعد که صدام به ایران حمله کرد معلوم شد چقدر به این ابزارهای دفاعی نیاز داریم.»

هاشمی رفسنجانی برای ماندن در قدرت، از هیچ اقدامی، چه مشروع و چه نامشروع فروگذار نمی کند و اگر نیاز باشد یک روز دختران بد حجاب و اپوزیسیون نظام را که مخالف ایشان بودند، در نماز جمعه به باد انتقاد شدید بگیرد و سخن از کار در اردوگاهای اجباری بگوید و روز دیگر حامی قشر مرفه سرمایه دار، دختران بدحجاب، اپوزیسیون نظام، ضد انقلاب و اصلاح طلبان آمریکائی-اسرائیلی بشود و آنگاه استراتژی براندازانه آنان را علیه نظام اسلامی تعریف و تدوین می نماید!

چرا هاشمی رفسنجانی اینقدر سقوط کرده و اینقدر این استوانه پوسیده و کرم خورده شده که افزایش قدرت دفاعی کشور را برنمی تابد؟! و اهداف براندازانه دشمنان انقلاب اسلامی و در رأس آن شیطان بزرگ از زبان و قلم ایشان جاری می شود؟! و لذا عمارهای امام خامنه ای تکلیف بسیار سنگینی برای محافظت از انقلاب در برابر انقلابیون پشیمان دارند، زیرا این جریان مرموز، منحرف و ستون پنجم دشمن، بدنبال استحاله انقلاب و گرفتن روح انقلابیگری از نظام اسلامی هستند.

البته خیانتهای هاشمی رفسنجانی را نباید به همین چند سال قبل و فتنه 88 خلاصه کرد، بلکه باید از خیانتهای مختلفی که در خاندان هاشمی روی داده و هنوز رسانه ای نشده، سخن گفت؛ از خیانتی گفت که وقتی آمریکا در سال 67 هواپیمای مسافربری ایران را در آسمان مورد هدف قرار داد، جناب رفسنجانی فوراً در صفحه تلوزیون حاضر شد و اعلام کرد که پیام آمریکائیها را دریافت نمودیم! خیانت را باید در نوشاندن جام زهر به حضرت روح الله دید! خیانت را باید در رمز تقلب در سال 88 و فتنه سنگین آن سال مشاهده کرد! خیانت را باید در مصاحبه همسر ایشان در روز انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 دید که از مردم دعوت کرد تا در صورت پیروز نشدن موسوی در کف خیابان علیه نظام اسلامی حاضر شوند! باید از آن خیانتی گفت؛ که وقتی پرونده فرزند متخلف و دزدش(مهدی) در زمان ریاست جمهوریش، که از سوی نیروهای امنیتی به وی داده شد و آن را معدوم کرد، سخن به میان آورد!

گویند: یکی از اراذل و اوباش که به باج گیری معروف بود، در یکی از شهرها با پهلوانی درگیر شد. پهلوان چندتا سیلی آبدار بهش زد و گفت؛ برو گمشو دیگه این طرفها پیدات نشه! یارو که بدجوری کم آورده بود به شهر زادگاه خودش برگشت و روی پشت بام رفت و رو به شهر آن پهلوان کرد و فریاد زد؛ خودت برو گمشو، فلان فلان شده... همسرش یواشکی بهش گفت؛ بسه دیگه! بیا پائین! الان خون راه می اندازی!

والسلام