به نام خدا و برای خدا
هوشنگ امیراحمدی ساکن آمریکا، که لقب دلال رابطه بین ایران و آمریکا را به او داده اند در آخرین اظهار نظر در باره برجام می گوید: «برجام یکی از فجایع تاریخ ایران است ...موضوع هستهای به عنوان یک اهرم فشار بود، ولی الان دیگر امریکاییها هیچ لزومی ندارند که با ایران مذاکره کنند؛ نه ترسی دارند و نه چیزی، این رابطه، سرطان است و اگر درست نشود، میکشد!»
هوشنگ امیراحمدی، قردی است که به جدایی دین از سیاست اعتقاد دارد، ولی رئیس جمهورمان که در ظاهر، اعتقاد به دین و سیاست دارد، برجام را ناموس خود دانسته و در زمان ثبت نام کاندیداتوری ریاست جمهوری می گوید: «از امروز به بعد حفظ برجام یکی ازمهمترین مسائل اقتصادی و سیاسی است.»
حسن روحانی که به دروغگویی عادت دارد، پس از اینکه رهبر معظم انقلاب، دور کردن سایه جنگ را دروغ محض دانستند، مجددا به دستاویز شیطانی دروغ متوسل، و در پایان ثبت نام ریاست جمهوری گفت: «امنیت ایران یکی از اهداف بزرگ دولت یازدهم بود و میبینید که سایه شوم جنگ از کشور کنار رفته و شاهد امنیت مردم هستیم.»
در خصوص اظهارات نابجا و فریبکارانه حسن روحانی باید گفت؛ اگر برجام سایه جنگ را از کشور دور کرده، دستور بازنگری برجام از سوی رئیس جمهور آمریکا به چه معنی است؟! چرا وزیر خزانه داری آمریکا مجددا ایران را به تحریمهای سخت تهدید کرد؟! مگر در برجام، پرتاب ماهواره ممنوع شده، که با تشر آمریکا در جلوی چشمان گریان دانشجویان دانشگاه شریف، موشک و ماهواره از روی سکوی پرتاب به دستور رئیس جمهور ترسویمان، به انبار برمی گردد؟!
به نظر می رسد، مورد خطاب رهبر معظم انقلاب در روز گرامی داشت ارتش(30فروردین 96) شخص حسن روحانی است، که معظم له فرنودند:«برای یک کشور بدترین حالت آن است که مسئولان آن کشور، از تشر دشمن بترسند ... اگر کسی هم می خواهد بترسد، اشکالی ندارد اما از طرف ملت و به حساب مردم نترسد زیرا ملت ایران ایستاده است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اسحاق جهانگیری در ملاقات مهرماه 95 خود به محمد خاتمی می گوید؛ «آقای روحانی تکلیفش با خودش هم مشخص نیست و برای حضور و عدم حضور در انتخابات مردد است و جواب درستی هم به کسی نمی دهد! و بخاطر اینکه نتوانسته به شعارها و وعده هایش عمل کند، بسیار نگران رأی نیاوردن خود است! عده ای از اصلاح طلبان به سراغ من برای ریاست جمهوری سال 96 آمده اند که من گفته ام اگر حسن روحانی نیاید و همه بر روی من اجماع داشته باشند، آماده حضور هستم!»
در اسفند ماه 95 مجددا شاهد سخنان تندی از سوی اسحاق جهانگیری علیه حسن روحانی در جمع کارگزاران سازندگی بودیم که می گوید: «روحانی امور اجرایی کشور را نه تنها اداره نمی کند، بلکه پیگیری هم نمی کند. بخشی از امور را به من و بخشی را به دیگری واگذار کرده است . درانتخابات و مناظره ها اگر رقیب روحانی سوالات تخصصی و اجرایی از ایشان بپرسد، نمی تواند جواب دهد . مسائل اجرایی دولت درحال حاضر چند پاره است . وزارت صنعت کار خودش را می کند . کسی نمی داند زنگنه در وزارت نفت چه می کند. زنگنه قبلا گزارش هایش را به مرحوم هاشمی می داد و روحانی اطلاعی نداشت . الان که هاشمی نیست، کنترل وزارت نفت به یک معضل تبدیل شده است . وزارت نفت با یک ناکارآمدی جدی و فوق العاده مواجه هست. بازارهای بین المللی از دست رفته و وضعیت از دولت احمدی نژاد هم بدتر شده است. مداخله ی حسین فریدون در دولت بیشتر شده. آقای روحانی با خودش، با حاکمیت و با ما لجبازی می کند از روحانی خواسته ایم حسین فریدون را باخودش درجلسات عمومی نبرد اما او از نهاوندیان هم درجلسات عمومی جلوتر می افتد. همه ی ما هزینه ی این چیزها راخواهیم داد. دست طرف مقابل پر است. فساد با ناکارآمدی آمیخته شده .اگر می خواهیم تجدید نظری درشرایط کشور ایجاد شود، آقای روحانی باید تغییر کند و تصمیم مانسبت به حمایت از روحانی باید تغییر کند.»
در روز پایانی ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری دو تن از منتقدین جدی اصلاح طلبان نسبت به حسن روحانی (آقایان رسول منتجب نیا و محسن رهامی) به ملاقات مقام معظم رهبری رفته که تاکنون خبری از آن ملاقات رسانه ای نشده است.
با توجه به سخنان اسحاق جهانگیری و ملاقات منتقدین جدی حسن روحانی در جبهه اصلاحات با رهبری، به نظر می رسد که کاندیدای اصلی اصلاح طلبان ایشان است، زیرا جهانگیری همانند حسن روحانی، ساختار شکن و بی ادب نسبت به رهبری و منتقدین نمی باشد و امکان رد صلاحیت او کمتر به ذهن می رسد و بر عکس اقدامات ساختار شکنانه حسن روحانی، از جمله مخالفت علنی و بی ادبانه نسبت به ولایت فقیه و خسارات سنگینی که بر اقتصاد و امنیت کشور وارد کرده، زمینه را برای رد صلاحیت خود از سوی شورای نگهبان فراهم کرده است و لذا یحتمل، گزینه اصلی جبهه اصلاح طلبان در مقابل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، اسحاق جهانگیری است.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
دشمنان انقلاب اسلامی و در رأس آنها رژیم صهیونیستی و شیطان بزرگ در سر بزنگاههای انتخاباتی ایران، در کنار منافقین و لیبرالهای داخلی حاضر و برای هر انتخاباتی اسم رمزی را معین، تا در صورت شکست گزینه لیبرالها، با همان اسم رمز، کشورمان را دچار فتنه ای بزرگتر از فتنه سال 88 نمایند و لذا این بار وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، ترور حسن روحانی را بهانه قرار داده و از قول او نشریه «نیوزویک» نوشته است: «متعجب نخواهم شد اگر حسن روحانى در یک ماه آینده در جریان انتخابات ریاستجمهوری ترور شود!»
معمولا کسانی که با مرحوم هاشمی رفسنجانی ارتباط استراتژیک داشته اند، هیچگاه از سوی تروریستهای داخلی و خارجی مورد سوء قصد قرار نگرفته اند و اگر خودشان هم به بحث ترور اختمالی خود پرداخته اند، ادعای کذبی بیش نیست، زیرا وقتی قصه ی ترور حسن روحانی را از زبان خودش در سال 60 مرور می کنیم، فقط بعنوان رؤیای کاذب مورد قبول خوانندگان قرار می گیرد!
مردم خوب کشورم باید بدانند؛ تعجب وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بخاطر احتمال ترور حسن روحانی نیست! بلکه نگرانی کدخدا (آمریکا) و رژیم صهیونیستی، بخاطر شکست قطعی حسن روحانی لیبرال طرفدار آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو است، که شکست غربگرایان و لیبرالهای مستقر در قوه مجریه، مصیبت بزرگی برای دشمنان نظام اسلامی است و لذا ملت عزیز ایران، گزینه جنگ و صلح دشمنان خارجی و منافقین و لیبرالهای داخلی را باور نکرده و اجازه نخواهند داد، تا جریان غربزده ی لیبرال، مجددا بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند و با تکرار برجامهای ذلت بار، اقتدار، امنیت و استقلال ایران اسلامی را به مخاطره اندازد.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
حقیر وقتی شنیدم که آقای حسن روحانی در مصاحبه خبری زنده 21 فروردین 1396 خود، موضوع وعده های حل مشکلات اقتصادی 30 روزه و 100 روزه خود در سال 92 را منکر شده با خود اندیشیدم که ایشان آموزش دروغگوئی را در دانشگاه و نزد کدام اساتید به پایان رسانده و لذا موضوع را دنبال کرده و دریافتم که جناب روحانی آموزش دروغگوئی را در نزد اساتید انگلیسی خود در مقطع فوق لیسانس و دکتری حقوق در انگلستان طی کرده است.
اما موضوع دیگری که باعث تعجب خبرنگاران داخلی و خارجی و عموم ملت ایران در پای گیرنده های خود شده این بود که حاج حسن روحانی در پاسخ به یکی از خبرنگاران در باره دروغ نگفتن به مردم می گوید: «سخن درست به مردم بگوییم و به مردم دروغ! گفته نشود. بالاترین خیانت به یک ملت آن است که یک کسی به مردم آمار و حرف دروغ! بگوید، مخصوصاً دروغی! که باعث یأس و ناامیدی مردم شود و به واسطه آن دروغها! مردم بگویند بعد از 39 سال نتیجه این همه خون و فراز و نشیب و فداکاری چه شد؟»
دروغ عجیب و بزرگتر جناب روحانی این بود که در پاسخ به خبرنگار روزنامه همشهری می گوید: «نکته شما بسیار مهم بود چون بنده 4 سال منتظر این سؤال بودم که کسی این را از من بپرسد و من جواب این دروغ را بدهم.» معنی این سخن جناب روحانی این است که نهاد فرهنگی ریاست جمهوری و آقای آشنا، آنقدر بی عرضه و بی کفایتند، که در 4 سال گذشته، نتوانسته اند دغدغه رئیس جمهور ماکیاول و لیبرال ایران را در لابلای مصاحبه های مختلف بدست خبرنگار آشنا داده تا از جناب ایشان بپرسند؟!
احتمالا مصاحبه خبری زنده 21 فروردین 96 رئیس جمهورمان، مسابقه ای برای گفتن بزرگترین دروغ بوده که بی تدبیرهای لیبرال، اسم آن را مصاحبه خبری گذاشتند!
قرآن در سوره آل عمران در این رابطه می فرماید: " وَ مَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ " لذا تدبیر خدا بود، که جناب روحانی از همان رسانه ای که در سال 92 به ملت وعده دروغ داده، از طریق همان رسانه مجبور به ماله کشی دروغ قبلی با دروغ جدید گردد! آری؛ دروغگویان این چنین در نزد مردم رسوا و شرمسار می گردند.
در طنز زیبائی گفته شده؛ روز مرد گذشت ... حسن روحانی زیر حرف قبلی خود در خصوص وعده 100 روزه زد ... محمود احمدی نژاد هم زیر حرف خود در خصوص عدم نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری زد ... پس؛ کار شورای نگهبان آسان شده و رد صلاحیت این دو نفر، بخاطر عدم احراز " رجُــــل " بودن، امکان پذیر شده است!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس از اینکه آیت الله رئیسی بعنوان گزینه جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و طیفهای مختلف مردمی، دانشجوئی و دانشگاهی، کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 را پذیرفتند، جریان غوغا سالار رسانه ای خارجی و داخلی، منافقین، لیبرالها و کارگزاران سازندگی به تخریب ایشان پرداخته و اینگونه در جامعه القاء می کنند، که آیت الله رئیسی نقش گسترده ای در اعدام منافقین(مجاهدین خلق) در سال 67 داشته است.
حقیر ضمن بحق دانستن آن اعدامها، به بررسی نقش آیت الله رئیسی پیرامون اعدام بحق منافقین خلق در سال 67 پرداختم و با بررسی اسناد مشخص شد، همه کسانی که در زمینه اعدامهای سال 67 نقش ایفاء کرده اند، امروز در جبهه اصلاح طلبان تعریف می شوند و لذا آیت الله موسوی اردبیلی بعنوان رئیس شورای عالی قضائی، موسوی خوئینی ها بعنوان دادستان کل کشور، آیت الله موسوی تبریزی بعنوان دادستان کل انقلاب اسلامی و آقایان مجید انصاری و محسن آرمین بعنوان رؤسای زندان اوین در اجراء دستور ولایت فقیه، نسبت به اعدام منافقینی(مجاهدین خلق) که تا آن زمان از پذیرش توبه خوداری کرده، نقش داشته اند.
با توجه به توضیحات فوق، نیروهای انقلابی از فرصت پدید آمده، باید به جبران کم کاری گذشته خود پرداخته و از جنایات گسترده و بی شمار منافقین در به شهادت رساندن بیش از 16 هزار نفر، همانند فیلم سینمائی نــیــمــروز پرده برداشته و در آگاهی بخشی به نسل دوم، سوم و چهارم انقلاب تلاش نمایند و تخریب آیت الله رئیسی توسط منافقین، لیبرالها و رسانه های داخلی و خارجی را به فال نیک گرفته و از هم افزائی منافقین جدید که با مسعود رجوی و مریم رجوی همنوا شده اند، بیم به دل راه ندهند و بدانند که حضرت احدیت رزق لایحتسب خود را به کام مؤمنین و متوکلینش، می چشاند، زیرا خداوند در سوره طلاق این چنین مژده داده است: " وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکِّلْ عَلَی الله فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرا. "
ترجمه: هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را میکند، خداوند فرمان خود را به انجام میرساند، و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در زمستان سرد 95 خبر مسرت بخش تشکیل "جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی"(جــمــنــا) رسانه ای شد و موجی از شادی و شعف در میان دوستداران انقلاب اسلامی نمایان گردید. "جبهه ای مردمی" آمده است، تا در مقابل "جبهه گسترده استکبار جهانی و نفاق داخلی" از آرمانهای انقلاب و خون 230 هزار شهید انقلاب اسلامی به دفاع برخیزد.
پس از موفقیت شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی در اواخر دهه 70 و نیمه اول دهه 80 برخی از افراد فرصت طلب به درون آن نفوذ کرده و رفته رفته بخش نفوذی توانست، بر ضد تفکر انقلاب اسلامی در بخشهای حاکمیتی انقلاب وارد گردد و لذا جریان انقلابی برای جلوگیری از خیانت بیشتر فرصت طلبان، به جراحی و بازسازی جریان اصولگرائی پرداخت و از "جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی" در سال 95 رونمایی نمود و نسیم تازه ای در دل مشتاقان انقلاب اسلامی نمایان گردید.
متأسفانه برخی از دوستداران انقلاب، که از کم و کیف شکل گیری "جبهه مردمی" مطلع نیستند، و گاها با قضاوتهای عجولانه، موجب شادمانی "جبهه استکبار و نفاق داخلی" را رقم می زنند و لذا از این دوستان باید پرسید! وقتی که در مقاطع انتخابات گذشته، احزاب و گروه های انقلابی، بخاطر گسترش تفرقه در بین خود، مجبور بودند، تا با ساز و کار جدیدی وارد هر انتخابات شوند، آیا راهکار بهتری از تشکیل "جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی" را پیشنهاد می کنند؟!
دوستان انقلابی مطع اند، که کار برخی از فرصت طلبان اصولگرائی بجایی رسید، که وقتی علی لاریجانی با حمایت نیروهای انقلابی به ریاست مجلس نهم رسید، ایشان برای تصاحب ریاست مجلس دهم، وارد معامله کثیفی با فراکسیون امید شد و با حمایت رئیس جمهور، مجددا بر کرسی ریاست مجلس تکیه زد! و لذا "جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی" یگانه راه موفقیت نیروهای انقلابی است.
"جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی" در مقطعی تشکیل شده که شاهد هم افزائی "جبهه استکبار خارجی و نفاق داخلی" برای به شکست کشاندن آرمانهای انقلاب اسلامی هستیم، و لذا برای برای عبور با سلامت و صلابت نظام اسلامی در پیچ بزرگ تاریخی، نیاز به تشکیل جبهه ی گسترده بود، تا ملت بزرگ و فهیم ایران، با بصیرت انقلابی در انتخابات 29 اردیبهشت 96 "مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز انقلاب اسلامی" را از تصرف لیبرالهای غربزده و بعضا ضدانقلاب خارج و با تشکیل دولت اسلامی، زمینه سازی حکومت حضرت بقیة الله العظم(عج) محقق گردد، انشاء الله.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
رئیسجمهور کشورمان با حضور در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی در 21 فروردین 96 نسبت به یکی از وعده های کذب خود واکنش نشان داد و گفت: «دروغ بزرگی در برخی روزنامهها و سایتها پخش میشود که دروغ است. من کی گفتم مشکلات را صد روزه حل میکنم؟ من گفتم اگر در انتخابات موفق شوم، کارهایی که در صد روز حل کردم، اعلام میکنم. کسی که میگفت مشکلات را یک شبه حل میکنم، یکی دیگر بود، نه من! من حافظهام کم نیست. من میدانم چه گفتم. من گفتم در پایان 100 روز اعلام میکنم، چکار کردم. مگر مشکلات در 100 روز حل میشود. کسی این را میگوید که عقل نداشته باشد. مشکلات اقتصادی 100 سال دیگر هم حل نمیشود.»
برای کشف ژن دروغگویی حسن روحانی، به اولین برنامه تبلیغاتیاش در 7 خرداد 92 در مقابل دوربین رسانه ملی اشاره می نمایم که گفت: «راهحلهای کوتاهمدت یک ماه و 100روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر و امید پیشبینی شده است که با این برنامه ما میتوانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم.»
در ضرب المثلی گفته اند؛ "دروغگو کم حافظه است" و لذا حقیر فکر می کنم که حاج حسن روحانی، قبل از نام نویسی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری 96، عقل و تدبیر از دست داده و با تناقض گویی آبروی اندک خود را در نزد فتنه گران، لیبرالها، منافقین و حامیان غربی خود، بر باد داده و زحمت ملت را در شناخت نامزد بی صداقت کم کرده و پرچم یک دوره ای ریاست جمهوری خود را بالا برده و در نهایت اصلاح طلبان و حامیان خارجی خود را ناامید کرد و از امروز نقش رئیس جمهوری فریبکار، بر پیشانی حسن روحانی نقش بست زیرا "کسی این را میگوید که عقل نداشته باشد"
والسلام
به نام خدا و برای خدا
حسن روحانی که همه دستاوردش در چهار سال گذشته در برجام خلاصه می شود، به هر بهانه و مناسبتی، با طرح سخنانی کذب، به بزک کردن آن می پردازد و این بار در 20فروردین 96 -روز فناوری هسته ای کشور- برجام را به ابر تشبیه کرده که بر سر ملت باریدن گرفته! و مردم هم از آن بهره مند شده! و لذا در ادعایی کذب گفت: «برجام یک ابر است،اگر بخواهد باران ببارد و این ابر سرزمین ما را پر از آب کند، این درختهای سرو و بلند و جنگلها و مراتع است که ابر را وادار به باران میکند، اگر این سبزه و گل و درخت نباشد و کویر باشد ابر نمیبارد. اگر این باران رحمت نبود آب سنگین صادر نمیشد! ... آب سنگین را به آمریکا و روسیه فروختیم و امروز قادریم کیک زرد را وارد کنیم.»
البته رئیس جمهور لیبرال و غربگرایمان با نفاق و تزویر به همه واقعیات فروش اورانیوم و خرید کیک زرد نمی پردازد. اگر رئیس جمهور به مردم توضیح می داد و مردم کشورم می داستند، که بر اساس برجام، به مدت ده سال حق نگهداری اورانیوم را بیش از 300 کیلوگرم در ایران نداریم و مجبوریم، اورانیوم تولیدی را با نظارت بازرسان آژانس بین المللی به کشور روسیه صادر و همانند عصر حجر با کیک زرد تهاتر نماییم، آنگاه ملت پی به خیانت جناب روحانی در برجام می بردند و قطعناً از مسئولین قضائی کشور، محاکمه اعتدالیون غربزده ی ترسو و بزدل را تقاضا می نمودند و چهره شیطانی لیبرالهای منافق افشاء می شد!
امیرالمومنین علیه السلام در خطبه 50 نهج البلاغه به زیبای پرده از تزویر امثال حسن روحانی برداشته و می فرماید: « اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَ اَحْکامٌ تُبْتَدَعُ،... فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى الْمُرْتادینَ. وَلَوْ اَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدینَ. وَلکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ، وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ فَیُمْزَجانِ، فَهُنالِکَ یَسْتَوْلِى الشَّیْطانُ عَلى اَوْلِیائِهِ، وَ یَنْجُو الَّذینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللّهِ الْحُسْنى.»
ترجمه: همواره آغاز پدید آمدن فتنه ها، هواپرستی، و بدعت گذاری در احکام آسمانی است، ... پس اگر باطل با حق مخلوط نمی شد، بر طالبان حق پوشیده نمی ماند، و اگر حق از باطل جدا و خالص می گشت زبان دشمنان قطع می گردید. اما قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرند و به هم می آمیزند، آنجاست که شیطان بر دوستان خود چیره می گردد، و تنها آنان که مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند یافت.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
امام خمینی خطاب به مردم ایران: «آنکه شما می خواهید، آن باید بشود، نه آنکه آنهایی که از اروپا و خارج آمده اند ... نه آنکه اعیان و اشراف می خواهند، نه آنکه حقوقدانها می خواهند.» (صحیفه نور ج 6 ص 276)
خداوند بر درجات حضرت روح الله بیفزاید که بعد از رحلت شان هم چراغ هدایت انقلاب اسلامی را در پیش روی جریان انقلابی قرار داده، تا سرنوشت انقلاب اسلامی را به بدست اروپا رفته ها، غربزده ها، اعیان، اشراف و حقوقدانهای لیبرال نسپاریم.
با پایان یافتن جنگ تحمیلی و حضور کارگزاران سازندگی در رأس قوه مجریه، اعیان و اشراف نوکیسه، حقوقدانهای لیبرال و فرزندان برخی از مسئولین که از انگلیس و غرب برمی گشتند، فضای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را به سمت قبله آمال خود که همان لیبرالیسم غربی بود، هدایت کردند و امروز هم یک حقوقدان لیبرال -که حقوق هم نمی داند-! بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده و لذا شیطان بزرگ و اسرائیل پس از سالها تلاش،برای برچیدن تأسیسات هسته ای ایران با حضور یک فرد حقوقدان لیبرال در رأس قوه مجریه ایران، اهداف خود را محقق کردند و اکثر سانتریفیوژهای ایران از روی زمین برچیده و به انبار تحت کنترل آژانس(آمریکا) منتقل گردید!
برای بازگرداندن انقلاب اسلامی به ریل اصلی خود، ملت ایران، خواص جامعه و نخبگان انقلابی، باید همه تلاش خود را برای حقوقدان زدائی، اشراف و اعیان زدائی از قوه مجریه بکار بندند و لذا همه دوستداران اسلام و انقلاب، باید ذیل "جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی" قرار گرفته و به تقویت آن پرداخته، تا انشاء الله لیبرالیسم خطرناک و وابسته ی به غرب، از درون مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز مهم و حساس نظام اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری 29 اسفند 96 پالایش و باید ثابت کنیم، "مــا می تــوانـیـم"، زیرا مقتدای انقلاب اسلامی امام خامنه ای، در روز اول فروردین امسال فرمودند:«مدیریت فعال، متدین، انقلابی و کارآمد راه حل مشکلات کشور است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در نطق لطیفی آمریکا را با شدیدترین ادبیات قرن مورد تهدید قرار داد و گفت: «آمریکا باید در مقابل تمامی بدعهدیهای خود پاسخگو باشد و ما نیز این بداخلاقیها را پاسخ خواهیم داد. اگر آمریکاییها به ادامه رفتارهای ناهنجار خود در قبال ایران ادامه دهند، طبعاً برای آنها ایجاد زحمت خواهیم کرد.»
علی آقای لاریجانی به اتفاق حسن روحانی نقش برجسته ای در تصویب و اجراء فوری برجام داشته و از متهمین اصلی آن می باشد. این مرد چند چهره که در ایام نوروز به میهمانی مردم استان البرز رفته، ظاهراً نگران عدم اجراء تعهدات آمریکا در برجام شده و بسیار مؤدبانه و لطیف به آمریکائیها تذکر داده که برای آنها ایجاد زحمت می کند!
رهبری نظام اسلامی چندین بار به بدعهدی آمریکائیها در مذاکرات هسته ای اشاره نموده و به دولت متذکر شدند که نباید مجلس از مسیر اقدامات قانونی خود، که همان بررسی دقیق محتوای برجام است، دور نگه داشته شود، اما علی لاریجانی که با حسن روحانی، توطئه دور نگه داشتن نمایندگان را طراحی کرده بودند، بدون توجه به نظرات کمیته بررسی برجام، در مدت 20 دقیقه برجام را تصویب کردند و امروز جناب لاریجانی سرشان را از زیر برف بیرون آورده و با ادبیاتی ملتمسانه و لطیف به آمریکائیها می گوید؛ برای آنها ایجاد زحمت خواهیم کرد.
متأسفانه علی لاریجانی با توطئه لیبرالهای دولت اعتدال، نمایندگان مجلس شورای اسلامی را از حق قانونی خود، مبنی بر بررسی و تصویب بندهای برجام و پیوستهای پنج گانه آن محروم کردند و به گریه برخی از نمایندگان انقلابی مجلس نهم، بی توجهی کرد و خیانت جناب لاریجانی در برجام، کمتر از خیانت رئیس جمهور نیست!
به آقای لاریجانی باید گفت؛ شما که خود متهم هستید، نمی توانید قیافه حق به جانب بگیرید و به آمریکائیها تذکر مؤدبانه بدهید! زیرا وظیفه شما بر اساس قانون اساسی و تأکید مقام معظم رهبری، بررسی دقیق برجام در جلسه علنی مجلس بوده است، همان برجامی که توسط سازمانهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل تنظیم شده و به دستور شما و برخی از افراد داخل و بیرون مجلس، کمتر از 20 دقیقه به تصویب رسید و مزدتان را در مجلس دهم از جناب روحانی و لیست امید گرفتید و مجدداً به ریاست مجلس رسیدید!!!!!
به جناب لاریجانی از قول ملت ایران می گویم؛ کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!!!!!!!
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]