بنام خدا و برای خدا
از امیر کبیر سخنی حکیمانه و عالمانه در خصوص برنامه ریزی برای اهداف کوتاه مدت و بلند مدت کشور نقل گردیده که استفاده از آن مفید خواهد بود. ایشان در این رابطه توصیه می کند که؛ «اگر برنامه یک ساله دارید، گندم بکارید. اگر برنامه ده ساله دارید، درخت بکارید و اگر برنامه صد ساله دارید، انسان تربیت کنید.»
برنامه جمهوری اسلامی ایران برای اداره کشور و زمینه سازی حکومت جهانی حضرت بقیه الله(عج) بر کدام برنامه استوار است. قطعا و یقینا برنامه صد ساله و بیش از این مد نظر حضرت روح الله بوده است و لذا برای رسیدن به این مهم، تربیت انسان با اهداف بلند مدت از اهداف استراتژیک نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
مقام معظم رهبری در سخنرانی مهمی در جمع دانشجویان کشور در 4 شهریور 88 میدان جدیدی از جنگ را ترسیم نموده و دانشجویان را بعنوان "افسران مبارزه در جنگ نرم" معرفی و فرمودند: «دانشجویان عزیز، "افسران جوان ایران و جمهوری اسلامی در جبهه مقابله با جنگ نرم دشمنان و جریان شیطانی" متکی بر زور و تزویر و پول هستند.» و در سخنرانی دیگری اساتید دانشگاه را فرماندهان جنگ نرم معرفی و فرمودند: « اما اساتید دانشگاهها "فرماندهان جبهه جنگ نرم" هستند…فرماندهان این جبهه باید با شناخت مسائل کلان، شناسایی دشمن و کشف اهداف او، طراحی کلان انجام دهند و براساس این طراحی حرکت کنند…استادی که بتواند، این نقش را ایفا کند، استادی شایسته برای حال و آینده نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.» و بالطبع شورای عالی انقلاب فرهنگی هم، مرکز و ستاد فرماندهی جنگ نرم در مقابل با دشمنان می باشد.
چقدر زیبا و پسندیده بود که پس از طراحی استراتژی مهم، امام خامنه ای، "ستاد فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء مقابله با جنگ نرم دشمن" با حضور برخی از اعضاء شورای عالی انقلاب فرهنگی، تعدادی از اساتید دانشگاه و برخی از دانشجویان، تشکیل می گردید و خاکریزهای مقابله با جنگ نرم در داخل دانشگاه های کشور احداث می شد. ولیکن، غمگینانه باید گفت؛ که خواص فرهنگی کشور، با غفلت خود (که قابل بخشش نیست) زمینه سقوط بعضی از خاکریزهای فرهنگی کشور را بدست دشمن فراهم کردند!
حال این سئوال مطرح است، چرا دانشجویان، اساتید و شورای عالی انقلاب فرهنگی، این جنگ خانمان سوز فرهنگی را جدی تلقی نکردند!؟ چرا برای شروع سال تحصیلی 93-94 دانشگاهها، علی رغم افزایش بودجه های فرهنگی کشور، برای دانشجویان جدیدالورود، کوله پشتی ای که در آن لوازم مقابله با جنگ نرم باشد، تهیه نکردند؟! و لیکن جریانهای برانداز، لیبرال و اپوزویسیون با حمایت دستهایی که چندان پنهان نیستند، به سهولت بسته های فرهنگی غیر انقلابی خود را برای سربازگیری در جهت تقویت جنگ نرم، در اختیار دانشجویان قرار می دادند!!!
امروز با نگاهی به کشورهای پیرامونی ایران و جهان اسلام به راحتی می شود دریافت، که اسلام آمریکائی در دو جبهه ی جنگ سخت و نرم به مقابله با گفتمان اسلام ناب محمدی (ص) آمده است. در جنگ سخت، با ایجاد ائتلاف کشورهای غربی، عربی عبری، در حال ویران نمودن زیر ساختهای کشورهای اسلامی است، که نمونه بارز آن، در لیبی، سوریه و عراق قابل مشاهده است و در جبهه جنگ نرم، با استفاده از علم و تکنولژی فریبنده خود، توانسته است جهان را مجذوب خویش نماید و برخی از خاکریزهای فرهنگی ما را درنوردد.
لذا؛ سازماندهی نیروهای انقلابی برای برنامه صد ساله و تداوم انقلاب اسلامی در مراکز فرهنگی- اجتماعی کشور و دانشگاه ها، یک ضرورت است، تا انشاءالله با هدایت "ستاد فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء مقابله با جنگ نرم"، ظرفیت بالقوه و پراکنده نیروهای فرهنگی کشور را بالفعل درآوردیم.
در تربیت و سازماندهی نیرو، متربی نباید خود را بعنوان شاخص حق معرفی نماید، بلکه حقی وجود دارد که همه باید خود را با آن بسنجند، زیرا انقلاب اسلامی، از آنانی که خود را تابلو و ستون نظام معرفی نموده اند و الان در خدمت اسلام آمریکائی حرکت می نمایند، آسیبهای فراوانی دیده و تحمل کرده است. از آن کسانی که یک روز از دیوار سفارت آمریکا در تهران بالا رفتند و چند سال بعد در مقابل همان جاسوسان آمریکائی زانو زدند! و از آنان عذر خواهی نمودند و انقلاب اسلامی را یک حرکت هیجانی معرفی کردند!!!
دنیای امروز، دنیای کار فردی نیست و حتی کار گروهی هم جوابگوی مسائل و شبهات نیست، ما باید به سمت کار شبکه ای برویم. ما باید عملیاتهای بزرگ فرهنگی- اجتماعی با هماهنگی قرارگاه فرماندهی واحد انجام دهیم ، زیرا دشمن ما بصورت شبکه گسترده جهانی و با مرکز فرماندهی واحد صهیونیستی، علیه بنیانهای اخلاقی، اسلامی و خانوادگی ما در جنگ است. و لذا فرماندهی واحد از ضروریات مقابله با جنگ نرم دشمن می باشد.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
اگر به وضعیت پیرامونی خود نظری ژرف و عمیق بیفکنیم و عملکرد خود و مسئولین کشور را در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم، ضعف خود را در سبک زندگی اسلامی خواهیم دید و سپس این سئوال را از خود بپرسیم، چرا سبک زندگی ما با سبک زندگی اومانیستی غرب گره خورده است!؟ آیا سکولاریسم، سبک زندگی اسلامی را درنوردیده , ما مشرک و سکولار شده ایم!؟ حلقه مفقوده تربیت اسلامی، انقلابی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ما کجاست؟!؟ نگاه ما به انقلاب اسلامی مان با کدام اسلام همخوانی دارد؟!؟ اگر با اسلام ناب محمدی(ص) فاصله آن زیاد شده، علت این فاصله را باید در کجا جستجو کنیم؟!؟
سبک زندگی و هویت اسلامی ما، زمانی زنده خواهد شد که همه شرایط آن را مهیا نمائیم. شهید والا مقام مطهری؛ چهار گرایش بنیادی و اساسی را، در هویت وجودی و سبک زندگی اسلامی ما مؤثر می داند، که اگر این گرایشهای وجودی انسان به رُشد و فعلیت برسد، تقرب الهی حاصل می گردد و سپس مسلمانان و جوانان این مرز و بوم به چنین هویتی افتخار خواهند کرد.
اولین گرایش در نظر شهید مطهری، حقیت جویی است، که انسان را به علم می رساند و آن علم حصولی و حضوری است.
دومین گرایش وجودی انسان، پرستش است، که انسان ذاتا خدا پرست می باشد و از پرستش الهه های دیگر روی گردان است.
سومین گرایش وجودی ما، خیر اخلاقی است، یعنی اینکه انسانها مشتاق خیر اخلاقی و گسترش آن، در جامعه و سبک زندگی اسلامی هستند و آن را دوست دارند.
چهارمین عنصر وجودی انسان زیبائی است، که انسانها ذاتا آن را دوست دارند.
در سبک زندگی اسلامی آنچه محور است، عمل به تکلیف و خدا گونه زندگی کردن است و بنیان خانواده و استمرار آن، از اهمیت والائی برخوردار است. و لکن در سبک زندگی غربی آنچه محور قرار گرفته، میل انسان و پیشرفت است! و تولید ارزش افزوده از جایگاه والائی برخوردار است و به همین سبب، تشکیل خانواده و بقاء آن در زندگی غربی، اهمیتی ندارد و آنچه تبلیغ میشود، امیال انسان غربی است که حد و مرزی برای آن قائل نیستند، مثل مد گرایی، ازدواج هم جنس بازان!حقوق بشر.
حالا چه کسی این حقوق بشر را نوشته و مسلمین را وادار به اجری آن می کنند و در صورت تخطی کشورها، از سوی شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه علیه آن کشور صادر می شود. به قول دکتر رهدار؛ انسانی حقوق بشر را نوشته که خود را روباه، گرگ و بوزینه معرفی نموده و این انسان غربی خلیفه الحیوان است، زیرا آقای نیجه در پایان قرن نوزدهم کتابی نوشت به نام "دجال" و نوشت انسانی که هم روباه بوده، هم گرگ و هم بوزینه، بهتر است اسمش را بگذاریم "ابرحیوان".
آیا سبک زندگی این "ابر حیوان" که امروز در شبکه های مجازی و ماهوره ای تبلیغ و گسترش یافته، با سبک زندگی مسلمانان هم خوانی دارد؟!؟ اگر مخالف سبک زندگی اسلامی است، پس! دجالواره ها( ماهواره ها) در منازل مسلمین چه می کنند؟!؟ آیا بنیان خانواده و سبک زندگی اسلامی ما، مورد هجوم ماهواره ها قرار نگرفته است و فروپاشی خانواده ها را در پی ندارد؟!؟
متأسفانه شبکه مدیریت اشرافی و لیبرال دولت آقای هاشمی رفسنجانی که بر طبل، تجمل گرایی، مصرف گرایی، رفاه طلبی، انحصار طلبی، تکبر و تفاخر، برتری جویی، شهرت و قدرت طلبی می کوبید، سبک زندگی اسلامی- ایرانی را تغییر و سبک زندگی غربی را هموار نمود.
امروزه سبک زندگی اسلامی – ایرانی ما در چند نهاد و مرکز، رغم می خورد و متأسفانه نتیجه عملکرد این مراکز تربیتی، نوعا سبک زندگی غربی شده است!!!
نهاد خانواده اولین حلقه تربیتی است، که امروز اکثر خانواده ها بخاطر استفاده از شبکه های ماهواره ای نه تنها در تربیت فرزندان ناموفقند بلکه خود دچار مشکلات گوناگونی شده اند.
دومین نهاد تربیتی رسانه ها هستند، که امرور درصد بسیار بالایی از مردم، در جامعه پذیری و اجتماعی شدن به شدت به رسانه ها وابسته گردیده اند و متأسفانه اکثر رسانه ها، مروج سبک زندگی غیر الهی هستند!!!
از دیگر مراکز تربیتی که در سبک زندگی اسلامی مؤثرند، به آموزش و پرورش و دانشگاه ها می شود اشاره کرد، که متأسفانه مرجع بودن خود را در تربیت و سبک زندگی از دست داده اند و در مراکز دانشگاهی کشور، با ترجمه کتب خارجی، نوعا سبک زندگی غربی ترویج می شود!
حوزه علمیه یکی دیگر از نهادهای تربیتی است که در سبک زندگی اسلامی، از اهمیت بالایی برخوردار است، ولیکن امروز نقش رسانه ها، موجب عدم مراجعه اکثریت جامعه به روحانیت گردیده است.
آنچه در رابطه با سبک زندگی الهی و غیر الهی گفته شد، در می یابیم، که اشکال اساسی روی آوردن ما به سبک زندگی غربی، شرک به خداست! آیا تعجب می کنیم که ما دچار شرک گردیده ایم؟! وقتی به بعضی از اعمال و رفتار خود عمیقا توجه کنیم، شرک به الله را در می یابیم. مثلا؛ عدم رعایت بعضی از دستورات دینی در جمع، نخواندن نماز جماعت در اول وقت و یا عدم اقامه امر به معروف و نهی از منکر، بخاطر رعایت نگرش و تفکرات دیگران، لذا این عمل ما نشان دهنده این است، که برای نگرش دیگران بیش از خداوند حرمت قائلیم و این عمل شرک به خدا است.
آیا اطاعت غیر از الله و پذیرفتن سبک زندگی غیر الهی که حاکی از اصالت دادن به چیزها و یا کسانی است که در عالم منشأ اثر نمیباشند، از نمونههای شرک در عبودیت نیست؟!؟
بنابراین مسلمین برای دست یابی به سبک زندگی اسلامی، الگویی به غیر از قرآن و معصومین (ع) را در برابرخود ندارند. و معصومین تنها کسانی هستند که سبک زندگی برای ما انسانها را رغم می زنند. و هر کس مسیر دیگری را جهت سبک زندگی خود برگزیند به زندگی غربی اصالت داده و شرک عملی در زندگی، گفتار و رفتارش به وجود می آید.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
پس از انتشار خبری در روز یک شنبه در شبکه های توئیتر و فیسبوک، مبنی بر اینکه 6 فیملساز ایرانی یعنی؛ مجید مجیدی، محمدمهدی عسگرپور، سیدرضا میرکریمی، رخشان بنی اعتماد، عباس کیارستمی و اصغر فرهادی در کمپینی حمایت خود را از "توافق هسته ای در هر شرایطی" اعلام کرده اند، که پس از آن آقای مجید مجیدی در مصاحبه با خبرگزاری مهر، مطالب عجیبی را از چکونگی تهیه و ارسال جدول ذلیلانه زیر بیان کردند و گفتند: «چند روز پیش از سوی آقای جواد ظریف وزیر امور خارجه با ما تماسی گرفته و خواسته شد که عدهای از هنرمندان که وجهه بینالمللی دارند در مسیر مذاکرات هستهای و برای احقاق حقوق حقه مردم ایران، دولت را یاری رسانند...به همین منظور پوستری از سوی وزارتخانه آماده شد که ما نیز آن را تایید کردیم و موکدا تشکیل یک کمپین را رد میکنم. و با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب مبنی بر اعتماد به مذاکرهکنندگان هستهای، این حرکت را شروع کردیم و منافع ملی و حفظ آن هدف اول و آخرمان بوده است. من این تعبیرِ غلط که «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» را به حرکت ما نسبت داده است، قاطعانه رد می کنم و میپرسم که کدام عقل سلیمی میگوید ایران باید به هر قیمتی در پرونده هسته ای با غرب به توافق برسد!»
|
توافق احتمالی |
حالت بدون توافق |
بازرسی روزانه |
بله |
نه |
سانتریفیوژهای بیشتر |
نه |
بله |
مراکز غنی سازی جدید |
نه |
بله |
سطح غنیسازی فراتر از 5 درصد |
نه |
بله |
ذخیره اورانیوم غنی شده |
نه |
بله |
تولید پلاتینیوم |
نه |
ممکن |
توانایی هسته ای (دانش اتمی) |
نه |
ممکن |
علی رغم تأکیدات فراوان مقام معظم رهبری مبنی بر بی نتیجه بودن مذاکرات هسته ای با آمریکائیها، که در دیدار وزیر خارجه و سفراء فرمودند: « در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان امریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هسته ای و تجربه ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند ... البته در زمینه ادامه مذاکرات هسته ای، منع نمی کنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می شود اما این، یک تجربه ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.»
آنچه از سخنان آقای مجید مجیدی برداشت می شود این است که دولت ایران خود را مصمم به امضاء هر گونه توافقنامه هسته ای می داند و لذا تیم مشاوران رئیس دولت، که در صداقت آنان تردید جدی وجود دارد، تلاش می نمایند، با ایجاد کمپین و پروژه فشار از پائین و چانه زنی در بالا، مخالفان توافقنامه ذلت بار هسته ای را، از پیش روی خود بردارند و لذا پروژه ذلیلانه کمپین هنر مندان را که قطعا در مراکز راهبردی آمریکا تهیه گردیده از محل مذاکرات نیویورک به ایران ارسال و سپس در اختیار تعدادی از هنرمندان قرار داده و آنها هم، بدون اینکه متن انگلیسی پوستر فوق را بدانند، اقدام به امضاء و انتشار آن در فیسبوک نموده اند.
به نظر می رسد توطئه پیچیده ای در مذاکرات هسته ای از سوی مشاوران رئیس جمهور و برخی از وزراء با هدایت مراکز راهبردی آمریکا در حال شکل گیری است، تا با ایجاد فضای مسموم دو قطبی در جامعه اهداف دیگری را که در پس امضاء توافقنامه هسته یدنبال آن هستند، محقق نمایند و در همین راستا، دولت برای اهداف آتی خود قصد تصرف و در اختیار گرفتن مجلس شورای اسلامی را در اواخر سال 94 دارد!
مقام معظم رهبری امام خامنه ای در خصوص پرهیز از دو قطبی کردن جامعه فرمودند: «جناح بندیهای سیاسی اشکالی ندارد اما نباید جامعه را به دو قطب تبدیل کرد زیرا این کار موجب دل زدگی و خستگی مردم و شکننده شدن محیط جامعه میشود.»
متأسفانه علی رغم تأکید معظم له، برخی از اعضاء دولت و مشاورین رئیس جمهور در دو قطبی کردن جامعه نقش دارند، که در این رابطه هوشیاری دستگاه های امنیتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در عمل به قانون اساسی کشور، می تواند جلوی اقدامات ذلیلانه افراطیون و زیاده خواهان را سد نماید.
والسلام
نام خدا و برای خدا
اخیرا یک وبلاگ نویس که ادعای "رو به آسمان" دارد، در خصوص پخش سریال "معراجی ها" تحت عنوان "عشق به فتنه در پس یک سریال" مطالبی را بر اساس وهم و خیال در فضای مجازی منتشر نموده و نوشته است: « واین سئوال مهمی را در اذهان ایجاد می کند که چرا نویسنده مدعی دفاع از ارزش ها و سیمای مدعی تر یک دروغ بزرگ را محور سریال خود قرار داده اند ؟مطلبی که علاوه بر دروغ بودن عیب بزرگتری که دارد آن است که تقابل دانشگاه با ارزش ها را نشان می دهد.»
نویسندگان و کارگردانان فیلمهای سینمائی، معمولا وقتی سوژه و یا موضوعی را مد نظر فیلم نامه خود قرار می دهند، ابعاد مختلف آن را که دارای نکات منفی و مثبت است در بخشهای مختلف یک سریال به تصویر می کشند و نتیجه گیری مثبت را در بخشهای پایانی فیلم و سریال قرار می دهند، حال نویسنده وبلاگ "رو به آسمان" با عینک حزبی و بدون مشاهده همه قسمتهای سریال فاخر "معراجی ها"، خود را به ناحق، در جایگاه داوری فیلم و سینما قرار داده و اقدام نویسنده متعهد و انقلابی کشور و صدا و سیمای نظام جمهوری اسلامی را محکوم نموده است .
جای تأسف است که نویسنده محترم مقاله "عشق به فتنه در پس یک سریال" که بر اساس وهم و خیال خود، که احتمالا در ایران زندگی نمی کند! و یا از اخبار و اتفاقات داخل کشور بی اطلاع است! و نمی داند! و یا نمی خواهد که بداند! که در زمان دولت اسبق در چند دانشگاه، چه ظلم بزرگی نسبت به شهداء والا مقام گمنام در زمان دفن آنان صورت گرفت؟!؟
نویسنده وبلاگ "رو به آسمان" بدون اینکه متوجه شود به فتنه سال 88 اعتراف نموده و نوشته است:« سئوالی که رییس صداو سیما به آن باید پاسخ دهد این است که در شرایطی که کشور وجامعه با پشت سر گذاشتن فتنه وجریان انحرافی اقتدار وارامش ومنطق خود رادر انتخابات ریاست جمهوری اخیر نشان داد.»
اینکه سران فتنه حتی از آوردن نام کلمه فتنه فرار می کنند، اما نویسنده وبلاگ "رو به آسمان"با صغری و کبری درست کردن به فتنه اعتراف می کند، خدا را شاکریم و لذا اگر کسی برای خود، شأنی قائل است که می تواند در فضای مجازی به تحلیل و بررسی مسائل مختلف بپردازد، اول باید علم آن را بیاموزد و سپس وارد آن عرصه شود تا سخن ناصواب ننویسد و قلم را با داخل کردن حق و باطل آلوده نکند!!!
نویسنده مقاله "عشق به فتنه در پس یک سریال" باید صبور می بود و فیلم سینمائی "معراجی ها" که در جشنواره فیلم فجر سال 92 معرفی گردید، پس از رؤیت تمام قسمتهای سریال به اظهار نظر منتقدانه می پرداخت، نه اینکه با دیدن تنها سه یا جهار قسمت سریال، خود را محق قضاوت از نوع افراطی آن بداند!
اگر همه مردم و کارشناسان موضوع فیلم و سریال با مشاهده بخش کمی از یک فیلم و سریال، که معمولا بخشهای اول آن نقاط منفی می باشد، به داوری بنشینند، حتما به ناصواب و غیر عادلانه قضاوت خواهند کرد و متأسفانه عمل نگارنده وبلاگ "رو به آسمان" همانند شخصی است که در مورد موضوعی که اطلاع دقیق و کاملی ندارد در نزد قاضی دادگاه حاضر می شود و نسبت به آن موضوع شهادت می دهد! و در صورت کذب بودن شهادت، چنین شاهدی در بعضی از جرائم محکوم به تازیانه، حبس و جزای نقدی می گردد.
مثال نویسنده وبلاگ "رو به آسمان" همانند شخص ادعا کننده نبوت است، که؛ « شخصی ادعای نبوت می کرد. او را پیش خلیفه بردند . خلیفه از او پرسید که: چه معجره ای داری ؟ گفت: "معجزه من آن است که در این زمان، هر چه در دل شما می گذرد را معلوم می کنم." خلیفه گفت: "در دل من چه می گذرد؟" شخص ادعا کننده گفت: "در دل شما می گذرد که من دروغ می گویم."
والسلام
بنام خدا و برای خدا
دیوید کامرون، نخست وزیر انگلستان پس از دیدار با رئیس جمهور کشورمان در سخنان گستاخانه خود، علیه کشورمان در مقر سازمان ملل گفت: « ایران باید فرصت داشته باشد تا نشان دهد، می تواند بخشی از راه حل منطقه (در مبارزه با داعش) باشد و نه بخشی از مشکل. صبح امروز من با رئیس جمهور روحانی دیدار کردم، ما اختلاف نظرهای شدیدی داریم. ایران از گروه های ترویستی حمایت میکند، برنامه هسته ای اش، رفتارش با مردمش، همه اینها باید تغییر کند.»
متآسفانه رئیس جمهور کشورمان که در حلقه مشاوران و معاونین افراطی گرفتار آمده، در اقدامی بی سابقه در مقر سازمان ملل متحد با نخست وزیر کشور انگلستان دیدار و گفتگو نمودند و جواب این خوشبینی افراطی به دشمنان را، پس از گذشت چند ساعت از این دیدار، کامرون نخست وزیر حامی تروریست انگلیس با الفاظی گستاخانه دادند و کشورمان را حامی تروریست معرفی نمودند.
سئوال اینجاست که بر اساس کدام تدبیر و عقلانیت با کشوری که در فتنه سال 88 علیه کشورمان فعالیت گسترده و براندازانه داشته و سفارتخانه اش در حال حاضر تعطیل می باشد، این ملاقات نابجا صورت گرفته است؟!؟
چرا عزت ایران اسلامی، فدای مصلحت اشخاص لیبرال منش و ترسو، در این ملاقات غیر منطقی و با اهداف جناحی می گردد؟!؟
چرا روشنفکران غربگرا از تاریخ مشروطیت و دیگ پلو سفارتخانه انگلیس، که انقلاب مشروطیت را به شکست کشاند، عبرت نمی گیرند؟!؟
جبهه استکبار و نفاق، برای هر اقدام ایران در صحنه بین الملل و داخلی، سناریوی از قبل مهیا نموده است. اگر اوباما در سخنرانی خود در سازمان ملل، علیه کشورمان موضع گیری تند و بی ادبانه همچون گذشته نداشتند، تیم سیاسی و البته بی تجربه، که اهداف حزبی و تصرف مجلس شورای اسلامی را در این سفر دنبال می نمایند، باید می فهمیدند، که تقسیم کار شده است. ولیکن با سهل انگاری و عدم مسئولیت پذیری همراهان رئیس جمهور، حرفهای تکرای و گستاخانه آمریکا را، این بار دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس، این سگ دست آموز آمریکا، بعهده گرفته و علیه کشورمان مطرح کردند!!!
در دومین سفر رئیس جمهور به سازمان ملل متحد، دیگ پلوی انگلیس لب رئیس جمهور کشورمان را طوری سوزاند، که آقای دکتر روحانی لب فرو بسته و تاکنون هیچ اعتراضی ننمودند!!! و حاصل سفر اول دکتر روحانی به نیویورک هم شیر دال تقلبی اهدایی از سوی آمریکائیها بود !!!
غمگینانه باید گفت؛ که مسئولین سیاسی کشورمان، جهادی را که حضرت روح الله در پیام استقامت خود در تاریخ 30 تیر 1367 اعلام نمودند، باور نداشته و از آغاز دولت یازدهم، حل مشکلات کشور را صرفا از طریق کشورهای استکباری که دشمنی آنان نسبت به ملت ایران به اثبات رسیده، دنبال می نمایند. اگر مسئولین سیاسی کشور، این سخن امام را الگوی رفتاری خود قرار می دادند، در دام پیر استعمار انگلیس گرفتار نمی شدند و عزت جمهوری اسلامی را خدشه دار نمی کردند!!!
امام خمینی (ره) در خصوص اهداف بلند انقلاب اسلامی فرمودند:«امروز جنگ حق و باطل ، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است … ما می گوئیم تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم ….جنگ ما، جنگ اسلام است علیه تمام نابرابریهای دنیای سرمایه داری و کمونیزم، جنگ ما، جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانی های مرفهین و حاکمان بی درد کشورهای اسلامی است . این جنگ، سلاح نمی شناسد. این جنگ محصور در مرز و بوم نیست. این جنگ، خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر و گرسنگی نمی داند. این جنگ، جنگ اعتقاد است. جنگ ارزشهای اعتقادی انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و خوشگذرانی است. جنگ ما جنگ قداست ، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمی هاست.»
والسلام
بنام خدا و برای خدا
محمد جواد ظریف در پاسخ به یک پیرزن به نام هاله اسفندیاری، که سابقه جاسوسی علیه کشورمان را برای بیگانگان دارد، در خصوص توافقات هسته ای با آمریکا می گوید: «ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا 16 ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای2004 و2005، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد! ... به نظر من، در انتقال پیامی که جامعه بینالمللی و بویژه غرب میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند. باید دید تعامل از جانب ایران و تلاش ایران برای باز بودن و نگاه به آینده داشتن، با پاسخ مثبت مواجه میشود یا اینکه بار دیگر، رد میشود. من فکر میکنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوقهای رای نشان خواهند داد.»
پاسخ فوق، که از جانب آقای ظریف به سئوال یک زن جاسوسه در تاریخ 2 مهر 93 داده شد، موجب تعجب سیاسیون داخل و خارج کشور گردید. و اگر این نظر وزیر خارجه را در کنار نظر دیگر ایشان که گفتند: «من فکر میکنم اگر شما حصول هر نوع توافق را با عدم توافق قیاس کنید، باید بگویم آشکار است که حصول یک توافق بسیار بهتر است.» قرار دهیم، می شود نتیجه گرفت، که دولت تدبیر و امید از طرح بازی بُرد بُرد خود ناامید گردیده و دیپلماسی گدائی و بُزدلانه را برای تسخیر سنگر مجلس شورای اسلامی سال 94 در پیش گرفته است!!!
آگاهان سیاسی، این پاسخ وزیر خارجه را نه تنها یک اقدام دیپلماتیک بر اساس نرمش قهرمانانه قلمداد نمی کنند، بلکه آن را یک حرکت ژورنالیستی غیر حرفه ای و شاید هم گدائی سیاسی باشد، که هدف دولت تدبیر و امید از توافقنامه هسته ای و لغو تحریمهای غرب، صرفا بهانه ای، برای تصرف کرسی های مجلس شورای اسلامی در انتخابات سال 94 می باشد، زیرا در تفکر حزب لیبرال دموکرات کارگزاران سازندگی، آنچه اهمیت دارد قدرت حزب است نه منافع کشور و مردم !!!!
بحث دیگری که در دیپلماسی هسته ای، تاکنون مورد غفلت قرار گرفته، هزینه های مادی تیم مذاکره کننده و همراهان آن است و لذا نمایندگان مجلس شورای اسلامی که از محتوای توافق هسته ای بی خبر نگه داشته شده اند، باید بررسی نمایند که میزان حق مأموریت و هزینه های جانبی اعضاء تیم مذاکره کننده از مبلغ اقساط دلارهایی که در راستای توافق هسته ای، ماهیانه به حساب بانک مرکزی واریز می شود، بیشتر نباشد!!!
داستان مذاکره کننده هسته ای ایران همانند شخصی است که دامن پیراهنش را با دو دست گرفته و در بیابان راه می رفت، پرسیدند چه می کنی؟ گفت؛ می خواهم اگر کبوتری تخمی انداخت در دامنم بیفتد و با آن نیمرو درست کنم. شخص دیگری پشت سر او یک تکه نان گرفته و حرکت می کرد، پرسیدند تو چه می کنی؟ گفت؛ در فکرم، که اگر تخم کبوتری در دامن این شخص افتاد و نیمرویی درست کرد، یک لقمه هم بنده دهانم بگذارم!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
در سراسر سنت زندگی معصومین علیه السلام و در رأس آنان حضرت حسین ابن علی،(ع) این خون مجاهدین جبهه اسلام است که همه ذهنیت های عافیت طلبانه را در هر عصری، لایروبی نموده و قدرت حق را به نمایش گذاشته است. انبیاء رحمت بیش ازهر کس دیگر، انسان را می شناسند و آمده اند تا دست او را بگیرند و به بهشت برین برگردانند. زیرا قیمت این انسان کمتر از بهشت نیست که بخواهد خود را به او بفروشد!
درمسیر انقلاب خمینی کبیر و دوران دفاع مقدس و در دشتهای گرم و تفدیده جنوب و کوههای سر به آسمان کشیده غرب و در آنجا که انبوه معنویتها و صداقتها با عشق الهی معنا پیدا می کرد، این بسیجیان جان بر کف بودند، که ولایت امر مسلمین را هر گز تنها نگذاشتند و از جان خود برای پاسداری از اسلام و انقلاب در هر زمان و مکان، گذشتند.
بسیجیان؛ این گلهای شکوفای انقلاب، اعتقاد راسخ داشتند، که آرمانها و بینشها از زمان پیامبر خاتم(ص) تا آخرین نوه و امام مسلمین حضرت بقیه الله(عج) یکی بوده است و لذا در دفاع مقدس، عاشورا را برگزیده و مسیرعافیت را رها کرده و اگر نیاز بود که در شب عملیات پتو به خود بپیچد و روی مینها غلط بخورد از آن واهمه نداشت. و یا فرماندهی، که خود را به روی سیم خاردار می انداخت و به بسیجیان امر می کرد که از روی او عبور کنند. و اکر مشاهده می کرد، چاشنی مین منور عمل نموده و الان است که عملیات لو برود و هزاران بسیجی به شهادت می رسند، خود را به روی مینی که 2500 درجه حرارت دارد می انداخت و با ذکر یاحسین بر لب داشتن، جزقاله می شد و اثری از او نمی ماند. و اگر ضرورت اقتضاء می کرد و شرع اسلام اجازه می داد در یک کامیون تی. ان. تی می نشیند و خود را به قرارگاه متجاوزین آمریکایی و اسرائیلی در لبنان می کوبید.
بسیجی فقط قیافه مذهبی گرفتن، نماز اول وقت خواندن، در بین ضعفاء و در رختخواب خوابیدن و اخبار جنگ را از رادیو و تلوزیون شنیدن و در کوچه , بازار، شعار جنگ، جنگ تا پیروزی دادن و برای سلامتی رزمندگان اسلام صلوات فرستادن را کافی نمی دانست!، و لذا زندگی و رختخواب راحت را بر خود حرام می نمود و جهت دفاع از اسلام و انقلاب در سرمای سخت کردستان، که انگشتان دستها یشان سیاه می شد و در گرمای جنوب لبهایشان از تشنگی ترک بر می داشت، به دفاع از کشورمان می پرداخت و به پشت جبهه باز نمی گشت.
بسیجیان این یاران خمینی سرفراز، در دل خطر رُشد کردند و به خدا پیوستند و در دوران دفاع مقدس، خود را بدهکار اسلام می دانستند و بر تکلیف انقلابی خود، که خمینی قهرمان فرموده بود عمل می کردند و به این هم اعتقاد داشتند، که آینده اسلام و انقلاب در جنگ رقم خواهد خورد.
بسیجیان بصیر و آگاه خمینی می دانستند، که انقلاب هوادار تمام وقت می خواهد. و اگر بخواهند به حسین ابن علی (ع) اقتدا کنند، باید در شب عاشورا در کربلا حضور داشته و آمادگی خود را برای جنگ با یزیدیان به امام علیه السلام اعلام نمایند، زیرا، اگر در عصر عاشورا وارد کربلا شوند، دیگر کار از کار گذشته و امام حسین به شهادت رسیده و جنازه امام و یاران با وفایش، لگد کوب سُم اسبان شده و گوشواره از گوش دختران امام خارج شده و بدنهایشان در اثر ضربه تازیانه کبود گردیده و قل و زنجیر به گردن علی ابن الحسین(ع) انداخته و سر امام حسین(ع) را به کوفه برده اند.
پس؛ اگر درد و غم و سختی در راه خدا را تجربه نکنی و چندین روز با لب تشنه در محاصره دشمن قرار نگیری و جنازه برادرت را چند ساعت به دوش نکشی و ترکشهای خمپاره و توپ، بدنت را از هم نپاشد و دوستان مجروحت، را در برابر خود ببینی و نتوانی برای درمان آنها کاری انجام دهی، بسیجی نخواهی بود.
مردم خوب کشورم! وقت برای زندگی کردن، بسیار است. بیائید برای اسلام و انقلاب هم وقتی بگذاریم و لحظات کم یاب و قیمتی دفاع مقدس را قدرشناسی نمائیم، از وفا و عشق شهداء پاسداری کنیم، به خلوص مجاهدانه رزمندگان قهرمان مان احترام بگذاریم، با راز و نیاز بچه هایی که در فکه با لب تشنه به شهادت رسیدند، زمزمه کنیم و در دریای خون، یاد غواصان دلاور مردی که آبهای خروشان اروند آنها را با خود برد، زنده نگه داریم، به بچه هایی که دست و پای آنها از بدن جدا شده، احترام بگذاریم و به شهدائی که با قامت رشیدی به جبهه رفتتند و بعد از سالها با وزنی کمتر از یک کیلو به کشورمان برگشتند، وفادار بمانیم. و خدا نیاورد روزی را که همه بخواهیم خود را برای آینده اسلام حفظ کنیم و امروز اسلام را، که خطر بزرگ جنگ نرم و سخت آن را تهدید می نماید، به غفلت بگذرانیم!
آری؛ بسیج مدرسه عشق و بسیجی گلواژه ای از عشق الهی است که در عصر خمینی متولد شد و صدای بلند رشادتها و دلاور مردیهای او در دفاع مقدس، جهان را در نوردید و هسته های مقاومت بسیج جهان اسلام رقم خورد و می رود که پرچم پرافتخار اسلام را که در دستان پر توان فرماندهی کل قوا امام خامنه ای قرار دارد، به دست با کفایت امام بر حق مسلمین حضرت صاحب الزمان(عج) بر قلل رفیع جهان به اهتزاز درآورد.
انشاء الله
بنام خدا و برای خدا
آنچه از تحولات منطقه استراتزیک و مهم آسیا و کشورهای همجوار عربستان سعودی به چشم می خورد، حاکی از آن است که محور مقاومت اسلامی، علی رغم انواع توطئه های محور غربی، عبری و عربی، پر توان و توفنده در حال پیش روی است و همانطور که رهبر بصیر انقلاب اسلامی امام خامنه ای فرمودند: «این تصور که بیداری اسلامی از بین رفته، تصور غلطی است زیرا بیداری اسلامی یک حادثه سیاسی محض نبود که با آمدن برخی افراد یا رفتن آنها، از بین برود بلکه بیداری اسلامی، حالت تَنَبّه و خودباوری و تکیه بر اسلام است که در جوامع اسلامی گسترش یافته است.»
ایشان در خصوص آمریکا و مقابله با محور مقاومت فرمودند:« حضور استکبار در این منطقه متجاوزانه، زورگویانه و زیاده خواهانه و با هدف از بین بردن هرگونه مقاومت در مقابلِ این حضور است، اما جبهه استکبار نتوانسته این مقاومت را از بین ببرد و از این پس هم نخواهد توانست.»
آنچه که امروز بر مردم کشورهای سوریه، لبنان، بحرین، عراق و یمن از سوی جبهه تروریسی استکبار و خیانت و جنایات پادشاهان عرب تحمیل شده، نشان از وحشت و افول حکومتهای پادشاهی منطقه است، که تلاش می نمایند با استفاده از ظرفیت نیروهای تکفیری و تروریستی علیه کشورهای محور مقاومت، تاج و تخت خود را که در خدمت نوکری استکبار است، برای چند صباحی دیگر حفظ و از سقوط آن جلوگیری نمایند.
کشور پادشاهی عربستان، که در چند سال گذشته بیشترین شرارتها و شقاوتها را با حمایت از گروههای تروریستی علیه مسلمانان و بخصوص شیعیان و دوستداران انقلاب اسلامی ایران در سوریه، لبنان، غزه، عراق پاکستان، بحرین و یمن داشته است، با تحولات خیره کننده ای که پیرامون آن کشور بخصوص در عراق و یمن در حال وقوع می باشد، در اقدامی ناگهانی و از روی ضعف، تغییر تاکتیک داده و خود را از محور کشورهای حامی تروریستی خارج و در حال تبدیل شدن به کشور مبارزه با تروریست است!!!
جریان انقلابیون انصار الله یمن، که بر اساس عاشورای حسینی (ع) قیام و مبارزه مدنی خود را علیه حاکمان وابسته به عربستان سعودی و آمریکا در پایتخت آغاز کرده بودند، با تقدیم چندین شهید، حاکمان خود فروخته یمن را مجبور به پذیرش خواسته های برحق خود نمودند و شکوفه های پیروزی در این کشور مسلمان و شیعی وزیدن گرفته است. و در صورت محقق شدن همه اهداف انقلاب مردم یمن، به جرأت می توان ادعا کرد که پایان حکومت پادشاهی عربستان نزدیک است.
انقلابیون یا همان انصار الله یمن، در قیام و مبارزه مدنی خود ثابت کره اند که از بلوغ سیاسی لازم برای اداره کشور با مشارکت همه گروههای مردمی برخوردارند و حاکمان عربستان سعودی که یکی از پایگاهها ی مهم خود را از دست داده اند به شدت از قدرت گرفتن شیعیان یمن به وحشت افتاده اند.
عربستان سعودی که در چند سال گذشته با هزینه بسیار سنگین و حمایت همه جانبه از تروریستهای تکفیری به اهداف شیطانی خود در ساقط کردن نظام سیاسی حاکم بر سوریه نرسیده و همچنین در کشور عراق، با حمایت از تروریستهای داعشی – بعثی، نتوانسته اهداف خود را که سرنگونی حاکمیت شیعی بوده را، محقق نماید، این بار شکست در کشور یمن که شریک استراتژیک عربستان می باشد، برای حاکمان آن کشور باورکردنی و پذیرفتنی نخواهد بود.
از وضعیت منطقه و جهان می شود نتیجه گرفت که عربستان سعودی با دلارهای نفتی نمی تواند، هژمونی خود را حتی به کشورهای ذره بینی حوزه خلیج فارس تحمیل نماید و ضعف این رژیم پادشاهی را در گفتگوی وزیر خارجه عربستان با وزیر امور خارجه کشورمان در تاریخ 31 شهریور 93 در مقر سازمان ملل می شود دید که گفت: «کشورش بر اهمیت و حساسیت شرایط کنونی و فرصتهای مقابله با تهدیدات اشراف داشته و باید با دوری از اشتباهات گذشته، با این خطر با موفقیت مقابله کرد.»
پس همانطور که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نوید دادند، بیداری اسلامی خاموش نگردیده و با قدرت به مسیر خود، که اهتزاز پرچم توحید بر قلل رفیع جهان است، ادامه خواهد داد.
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]