بنام خدا و برای خدا
این روزها خبرگزاریها و رسانه ها از قول مسئولین داخلی و خارجی، نوید پایان مذاکرات هسته ای را در فروردین سال 94 می دهند و در این رابطه نکته ای به صورت مشترک در مصاحبه های مسئولین آمریکائی و ایرانی دیده می شود و آنهم عبور از خط قرمز نظام اسلامی است.
جن ساکی سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده، روز دوشنبه در همین رابطه گفت «یکی از مسائلی که ما در مذاکرات به آن میپردازیم، این است که چگونه با برنامه موشکهای قارهپیمایی که قابلیت حمل کلاهک هستهای مقابله کنیم. این مسئله به بحث گذاشته شده و در آینده هم مطرح خواهد شد.»
در پاسخ به ادعای خانم جن ساکی آقای عراقچی از خود واکنش نشان داد و ضمن تکذیب سخنان سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: « هیچگاه در چارچوب گفتوگوهای هستهای کشورمان با 1+5 چه در گذشته و چه در حال حاضر، اجازه طرح و مذاکره درخصوص توان دفاعی و موشکی کشور داده نشده و در آینده نیز داده نخواهد شد.» ظاهراً آقای عراقچی دچار نسیان آنی شده و از سخنان سوم شهریور امسال خود خبر ندارد که گفته بود: «بر اساس توافق ژنو در طول مذاکرات به موضوع موشکی که در بند 9 قطعنامه 1929 شورای امنیت به آن اشاره شده است، پرداخته خواهد شد اما این به هیچ وجه به معنای اجرای قطعنامه نیست!»
تیم مذاکره کننده ایرانی سر خود را همچون کبک به زیر برف کرده و هنوز در رؤیای محرمانه بودن توافق است. وقتی به صراحت در قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل موضوع موشک های بالستیک، که از روی سیستم پرتاب، قابلیت شلیک دارند آن را غیرمجاز می داند، موشک های بر روی لانچر بالستیک را نیز ممنوع کرده است.
آقای عراقچی و ظریف! آیا شما وقتی پای توافقنامه ژنو را، امضاء کردید، فکری در باره قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل، که در خصوص گامهای اضافی، بحث می کند، کرده بودید، که این تعهد سنگین قرون وسطائی را به نظام اسلامی تحمیل نموده اید؟! و امروز در پیشگاه ملت و رهبری شرمنده هستید، که حاصل تلاش سربازان فداکار این ملت را به باد دادید! لذا حق ندارید، به شعور مردم، با حرفهای دروغ و چند پهلو اهانت نمایید. در یکی از بندهای توافقنامه هسته ای ژنو آمده است: «گام های اضافی در میان اقدام های اولیه و گام نهایی، از جمله، در میان موارد دیگر، پرداختن به قطعنامه های شورای امنیت با نظر به اینکه ملاحظه شورای امنیت سازمان ملل در این موضوع به صورت «رضایت بخش» به نتیجه برسد.»
آقای عراقچی شما امضاء کرده اید که رضایت شورای یاغی امنیت سازمان ملل را فراهم نمائید، پس به بیراهه و کجراهه نروید و با مردم کشورمان صادق باشید هر چند دولت اعتدال تاکنون برعکس عمل کرده است!!!!! چرا ملت ایران بخاطر غربگرایی بعضی از مسئولین دولت اعتدال لیبرال، و رضایت کدخدا، این هزینه سنگین را بپردازد؟!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
در حالی که از ارزش یارانه نقدی 45500 تومانی به مردم روز به روز، به واسطه سیر صعودی قیمتها، کاسته شده و دولت تدبیر، اقدامی در جهت افزایش یارانه نقدی ندارد، ولیکن، در سویی دیگر دولت اعتدال در یک حرکت گازانبری و بدون توجه به مشکلات اقتصادی کشور، رقمی در حدود 204 میلیارد تومان بودجه برای برگزاری همایشهای سال 1394 در نظر گرفته است! که این اقدام دولت، با توجه به تحریمهای گسترده آمریکا و سقوط 50 درصدی قیمت نفت، ظلم به مردم و کشور است.
در قانون بودجه سال 94 کشور، درآمد دولت از طریق اخذ مالیات، سهم قابل توجهی دارد، و دولت در سال آینده به سراغ کسبه خرده فروش می رود و از آنان، که در سیر کردن شکم خانواده خود، ناتوان هستند، مالیات اخذ می نماید! آیا مردمی که در مقابل تحریمهای فلج کننده آمریکا ایستاده اند، مستحق چنین عملی می باشند؟! آیا این اعتدال و تدبیر است، که مردم مستضعف و صبور کشورمان، مالیات فلج کننده بپردازند و دولت آن را هزینه همایشهای غیر منطقی، بی تأثیر و گاهاً علیه نظام اسلامی نماید؟!
دولت اعتدال، علی رغم اینکه در شعار، خود را پیرو رهبر معظم انقلاب معرفی می کند، ولیکن در عمل، در شیپور حاکمیت دوگانه می دمد. مثلاً؛ در همایش مبارزه با فساد، به جای گرفتن یقه طلحه ها و زبیرها و فرزندان فاسد آنها، نوک حمله گازانبری رئیس جمهور، علیه ابوذرها و سلمانها سازماندهی می شود! یا زمانی که تعدای از منتقدین توافق هسته ای، جانبازان سرافراز کشورمان می باشند، آقای روحانی به آنها اهانت می کند و می گوید، "عقل سالم در بدن سالم" و روز دیگر به منزل جانباز و خانواده شهید می رود! و یا طرح همه پرسی قانون اساسی!!!
متأسفانه بلائی بر کشورمان به اسم همایش از زمان دولت سازندگی حاکم شده و بودجه بیت المال را به عناوین مختلف می بلعد. آیا با برگزاری همایشهای اقتصاد مقاومتی، بهره و نصیبی به کشور و مردم رسیده است؟! آیا با برگزاری همایش مبارزه با فساد اداری، شرّ فساد از ادارات دولتی و از برخی مسئولین کنده شد؟! چرا مردم باید مالیاتهای قلج کننده بپردازند و پول آن، هزینه استخر ریاست جمهوری و برگزاری همایش و نمایش شود؟! چرا بودجه معاون اول رئیس جمهور و مؤسسه نشر و آثار امام(ره) که بعضاً در اختیار مخالفین امام است، به صورت چشمگیری افزایش پیدا کرده و مردم با پرداخت مالیات فلج کننده، هزینه آن را تحمل نمایند؟!
این بود، نوید اعتدال و تدبیر؟! امروز مردم مستضعف با انواع مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند و بیش از این نباید به مردم فشار وارد کرد. مردم ولی نعمت این انقلاب و کشور هستند. مگر دولت یارانه و حقوق مردم را افزایش داده، که ملت، این هزینه های غیر عقلانی را پرداخت نمایند؟!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
در روزهای پایانی دفاع مقدس که رژیم بعث عراق با کمک مستقیم آمریکا، صحنه جنگ را به نفع خود تغییر و عقب نشینی های پی در پی، موجب ترس و وحشت برخی از مسئولین جنگ شده بود، این جمع که با گفتمان امام هماهنگ نبودند، تلاش می کردند، امام را مدیریت نموده، تا بلکه بتوانند، او را امام صلح و اعتدال بخوانند! ولی در این هنگام، امام با خروشی انقلابی و نوشیدن جام زهر قطعنامه 598 هنگامه دیگری آفریدند و خاکریز جنگ جدید اسلام ناب محمدی(ص) را علیه جریان اسلام آمریکائی بر پا کردند و فرمودند: «ما در صدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیسم، سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیدهاند، نابود کنیم ... امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، برای درک شهادت روزشماری می کند. جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم.»
عده ای که پس از جنگ، بدنبال زندگی اشرافی بودند و علی رغم داشتن مسئولیت های مهم در جنگ، فکر نمی کردند، که امام خمینی صحنه جنگ جدیدی را بیافریند، لذا از صدور پیام " استراتژی انقلاب " امام(ره) بر خود لرزیدند، زیرا خود را ناتوان از اجرای آن می دیدند. این جریان بعد از رحلت غمبار امام و تصاحب مسئولیت اجرائی کشور، به مرور زمان استحاله گردید و گفتمان تکنوکرات (فن سالار) را جایگزین گفتمان امام و انقلاب نمودند! و در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی، گفتمان اصلاحات آمریکایی را، بعنوان گفتمان امام تبلیغ می کردند، اما دولت نهم، گفتمان امام و انقلاب را بر اساس فرموده مقام معظم رهبری زنده کرد و لذا جریان اشرافیت و اصلاحات برای محو این گفتمان، وارد عمل شدند و بی امان گفتمان انقلاب را مورد هجوم ناجوانمردانه قرار دادند و با نفوذ نیروهای خود به درون دولت دهم ریل گفتمان انقلاب را به نفع اشرفیت و اصلاحات تغییر دادند.
اما آقای روحانی و دولتش با طرح گفتمان اعتدال، که آن را با لایه ای از گفتمان امام در آمیخته اند، تلاش دارند تا جامعه را به سمت گفتمان لیبرال غربی، که از شاخه های گفتمان اسلام آمریکائی و جدای دین از سیاست است، هدایت نمایند.
به همین خاطر، وقتی آقای روحانی رئیس جمهور کشورمان در 9 بهمن 93 در حرم امام راحلمان حاضر می شوند و گفتمان انقلابی امام را، گفتمان اعتدال و صلح می خواند و می گوید: « امام در مقاطع مختلف در برابر استبداد و استکبار ایستادگی کرده و استکبار ستیزی و استقلال خواهی را به ما آموختند و شهامت آن را هم داشتند، در روزی که ضرورت و لازم بود، راه صلح را برگزیند و مسیر توسعه کشور را در مسیر، ثبات و امنیت ادامه دهند.»
امروز اگر پیام پذیرش قطعنامه امام را در اختیار هر فرد منصفی قرار دهیم و نظرشان را در خصوص آن جویا شویم؛ به ما جواب خواهند داد، که روح پیام امام، انقلابی و خروش آن علیه اسلام آمریکائی است، پس چرا آقای روحانی، پیام امام را پیام "صلح و اعتدال" می خواند؟!
آقای روحانی ادعا نموده که استکبار ستیزی و استقلال خواهی را از امام آموخته است! ولیکن مردم در دوره ریاست جمهوری ایشان به خصوص در مذاکرات هسته ای، استقامت در برابر زیاده خواهی آمریکایی ها را نمی بینند؟! و بر عکس حراج استقلال و عزت ایران و ایرانی را در مذاکرات هسته ای می بینند!
با توجه به هجمه همه جانبه علیه گفتمان انقلاب لذا ضرورت دارد، در سالگرد پیروزی انقلاب، نیروهای مؤمن به انقلاب، گفتمان امام و انقلاب را، تبلیغ و ترویج نمایند و خود را برای یک مبارزه تمام عیار با مظاهر اسلام آمریکایی آماده نمایند و در این مسیر، بصیرت انقلابی و عمارگونه نیاز است.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
آقای حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان که از منتقدین توافقنامه هسته ای به شدت ناراحت و نگران است، در تازه ترین سخنان خود، در جشنواره فارابی گفتند: « آن طرفیها دارند، برای تیمهای خودشان کف میزنند اما این طرف معلوم نیست که چه میکند و هنگامی که از آنان سئوال میکنیم، میگویند که انتقاد چیز خوبی است، در حالی که باید بگوییم خدا عقل سالم را به بدن سالم میدهد.»
ظاهراً برای جناب روحانی و تفکر لیبرالیسم درون دولت اعتدال، مهم نیست که چه امتیازهای در توافقنامه هسته ای در برابر دریافت هیچ! به آمریکا داده اند، که این چنین منتقدین را مورد ملامت قرار می دهد! و آیا رئیس جمهور از پلمپ و تعطیلی تأسیسات هسته ای کشور بی خبر است؟! یا خوشحالی غرب و رژیم صهیونیستی را در این رابطه نمی بینند؟! وقتی آقای روحانی و تیم مذاکره کننده، مواد توافقنامه هسته ای را محرمانه می دادنند و مردم را نامحرم می خوانند، پس مردم برای کدام افتحار باید کف بزنند و شادی نمایند! آقای روحانی باید به مردم پاسخ دهند، که چه دستاوردی در توافقنامه هسته ای برای کشور به ارمغان آورده است، که چنین توقعات نابجائی دارند! مگر می شود همانند باخت تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی، جوانان را به خیابان آورد و برای هیچ! کف زد و به شادی پرداخت؟!
باید خدمت آقای رئیس جمهور بگوئیم، که آن طرفی ها، برای کف زدن خود، منطق دارند، آنان از بی تدبیری و عطش دولت اعتدال به مذاکرات هسته ای، بهره فراوان برده اند و ارزش کف زدن برای آنان وجود دارد، اما در این طرف، نه از تحریمها کاسته شد، نه مشکلات اقتصادی بر طرف گردید و نه رکود اقتصادی! در این طرف، کاهش تورم، جیب مردم را بیشتر خالی نموده و هزینه های مردم روز به روز افزایش یافته است! و پرداخت یارانه ی نقدی دولت یازدهم، در مقایسه با دولت دهم، بیش از 70 درصد، ارزش خود را از دست داده است!
اگر باز هم رئیس جمهور از مردم و منتقدین انتظار دارد، که برای ایشان و تیم مذاکره کننده هسته ای کف بزنند، به چند جمله از سخنان آقای دیوید کوهن آمریکائی توجه نماید، که گفت: «توافقنامه مشترک، برنامه هسته ای ایران را متوقف کرد ... ایران در توافق ژنو گشایش ناچیز، موقتی و پارهای از تحریم های هستهای را بدست آورد. اما تمامی ساختار تحریمهای مالی، بانکی، نفتی و تجاری ما همچنان در توافق ژنو بدون تغییر حفظ شده است ... در طول مدت اجرای توافق ژنو ما بارها به همه کشورها تذکر دادیم که ایران همچنان تحریم است و کسی نباید به سمت روابط اقتصادی با ایران حرکت کند ...علت تمدید 7 ماهه مذاکرات این بود که تیم دیپلماسی ما پیشرفتهایی بدست آورد!»
با توجه به سخنان دیوید کوهن، آیا جائی برای کف زدن وجود دارد؟! آیا دولت، با عقل سالم و بدن سالم وارد مذاکرت هسته ای شده و لغزان لرزان نیست؟!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
آقای حسن روحانی در تاریخ 26 اردیبهشت 92 در یک حرکت اشتباه و برخلاف امنیت کشور، در گرما گرم تبلیغات انتخاباتی خود، بدون توجه به پیامدهای آن، کدخدای آمریکا را گردن نهاد و گفت: «آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است!» دولت یازدهم با تفکر لیبرالی و روشنفکری غربی و پذیرفتن کدخدایی آمریکا کار خود را آغاز نمود و غرور ملی ایرانی را در عرصه های فضا، هسته ای و مخالفت با جبهه استکبار، نادیده گرفت و تمام همت و تدبیر! خود را معطوف بر بستن با کدخدا نمود و به ملت ایران قول دادند که 100 روزه مشکلات کشور را حل خواهد کرد!
در این مسیر نامطمئن، غرور ملت ایران خدشه دار شد و در مذاکرات و توافقنامه هسته ای، در مقابل دریافت هیچ،! عزت و تأسیسات هسته ای کشور را، در جهت بستن با کدخدا به تاراج دادند و امروز پس لرزه های بی تدبیری! دولت اعتدال، در عدم واریز دلارهایمان، بر اساس توافق ژنو به حساب بانک مرکزی دیده می شود. بطوری که این روزها رئیس جمهور کشورمان از بد عهدی کدخدا به شدت عصبانی و آزرده خاطر است و در محافل و مجالس مختلف، بصورت کنایه آمیز، علیه آمریکا موضع گیری می نماید، هر چند، حریم کدخدا را حفظ کرده و از بردن نام آمریکا پرهیز می نماید!
در دوران ریاست جمهوری روحانی، نه تنها خبری از فرستادن موجود زنده و ماهواره به فضا شنیده نمی شود! و نه تنها جشنی در خصوص پیشرفت جدید مراکز هسته ای برگزار نمی گردد، بلکه در اوج ناکامی در مذاکرات هسته ای و تهدیدات شدید و ضرب العجل کنگره آمریکا، تا 4 فروردین 94 به ایران، شاهد یک بی تدبیری بزرگ یعنی، انتقال و محصور کردن سازمان فضائی کشور، در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هستیم، و این اقدام رئیس جمهور مردم را به شک می اندازد، آیا کاسه ای زیر نیم کاسه است؟! آیا حذف سازمان فضایی کشور، ارتباطی با برد موشکهایمان و مذاکرات هسته ای دارد؟! و جهت راضی کردن و بستن با کدخدا این عمل صورت گرفته است؟!
اگر علت انتقال سازمان فضائی کشور را از آقای روحانی جویا شویم؛ حتماً پاسخشان این است، "مگر فرستادن ماهواره به فضا، آرمان ما است؟!" خوب است که دولت یازدهم حریم کدخدا را برای مردم تعریف نماید، تا ملت بدانند، حریم آمریکا کجا قرار دارد! زیرا حریمی که امام خمیمی(ره) برای آمریکا قائل شدند، این بود که فرمودند: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.» ولذا سئوال ابن است، که اگر آقای رئیس جمهور همچنان اصرار بر کدخدای آمریکا و بستن با کدخدا دارند، با شجاعت و شفافیت این اعتقاد خود را با مردم در میان بگذارد و بیش از این هزینه به مردم تحمیل نکند!
رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای به خوبی آمریکا و دشمنی او را می شناسد و در این خصوص فرمودند: «نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکاییها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است»
والسلام
بنام خدا و برای خدا
در سناریوی مضحکی که سناتورهای جمهوریخواه کنگره آمریکا، مبنی بر تحریمهای جدید علیه کشورمان، سامان داده اند، تعدادی از سناتورهای دموکرات آمریکا، در نامهای خطاب به رییسجمهورشان، اعلام کرده اند، که تا اواخر ماه مارس، یعنی (4 فروردین 94) به ایران فرصت می دهند که توافق جامع هسته ای مد نظر آمریکا را امضاء کند، در غیر این صورت، سناتورهای دموکرات هم به جمهوریخواهان کنگره خواهند پیوست و تحریمهای جدیدی را علیه کشورمان تصویب خواهند کرد.
سناتور رابرت منندز، یکی از اعضای اصلی کمیته روابط خارجی آمریکا، در نامه ی خود خطاب به اوباما نوشته است: «اگر تا 24 مارس(4 فروردین) یک توافق کلی حاصل نشود، وی و دیگر دموکراتها به جمهوریخواهان سنا برای تصویب این طرح خواهند پیوست ... ما تنها زمانی که ایران تا 24 مارس با یک چارچوب سیاسی برای توافق نهایی که در آن به تمام پارامترهای لازم رسیدگی شده موافقت نکند به قانون تحریمهای جدید رأی موافق خواهیم داد ... این ضربالأجل آزمایشی برای ارزیابی نیات ایران است.»
ضرب المثلی داریم که می گوید؛ "خود کرده را تدبیر نیست.!" رئیس دولت اعتدال با طرح بازی بُرد – بُرد و خوش بینی افراطی، وارد مذاکرات هسته ای با کدخدا(آمریکا) شد و با بی تدبیری تمام، توافقنامه هسته ای را در مقابل دریافت هیچ! امضاء کردند و به دور از واقع بینی توافقنامه را 2 بار تمدید نمودند!
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، معمولا هر روستایی دارای کدخدا بود و اداره امور روستا را، با مأمورین دولتی و ژاندارمری هماهنگ می کرد و ساکنین روستا هم از کدخدا حرف شنوی داشتند و اگر انتخابات مجلسی بود، مردم روستا برای انتخاب نماینده مجلس، شناسنامه خود را به کدخدا می دادند و کدخدا هم شناسنامه ها را، در اختیار مأمورین انتخابات می گذاشت و آنها هم، آراء مردم را به نفع فردی که از قبل، به عنوان نماینده مجلس معین شده بود، به صندوق می انداختند.
متأسفانه آقای روحانی رئیس جمهور کشورمان اعتقاد راسخ دارند، که آمریکا کدخدای جهان است و در این رابطه می گوید:« آمریکایی ها کدخدای ده هستند و با کدخدا بستن راحت تر است.»! و به همین علت، واقع بینی نسبت به دشمنی آمریکا، جای خود را به خوش بینی داد و تیم مذاکره کننده هسته ای را، افرادی شکل دادند، که نوعاً محل تحصیل آنها آمریکا بوده! و در پرونده دیپلماسی آنان، هیچ تلاش مؤثری در دفاع از حقوق کشورمان وجود نداشت! و تبهرشان در صحنه های بین المللی، به اثبات نرسیده بود! و لذا، از ترکیب تیم مذاکره کننده ایران و خوش بینی افراطی به دشمن و صحنه مذاکرات را بازی دانستن از سوی رئیس جمهور، همگی دست بدست هم داد و امروز، صحنه را به صورتی آراسته اند، که یاغیان و جنگ افروزان آمریکایی، مرتباً نظام اسلامی را مورد تهدید قرار می دهند و مسئولین دولتی هم به ندرت از خود واکنش نشان می دهند! آیا هنوز رئیس جمهورمان هنوز فکر می کند که طرح بازی بُرد – بُرد کارآیی دارد؟!
احتمالا تیم مذاکره کننده و دولت اعتدال از اینکه رژیم صهیونیستی اجازه توافق جامع هسته ای را در فروردین سال 94 صادر نموده،بسیار مسرور گردیده اند!!!!!
پسندیده است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرح خود را مبنی بر غنی سازی 60 درصدی زودتر به صحن علنی مجلس بیاورند و در مقابل یاغیان آمریکائی و سکوت دولت اعتدال، اقدامی در دفاع از کشورمان رقم بزنند.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
جریان نفاق، بعد از رحلت غم بار رسول مکرم اسلام(ص)، در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند و کودتایی را علیه ولایت امیرالمومنین(ع) سازماندهی کرده و سپس فدک را که به عنوان منابع مالی ولایت بود، غصب و جانشین بر حق پیامبرخدا(ص) را خانه نشین نمودند.
امروز شاهدیم که تمام جریانهای معاند، منافق و اپوزیسیون با حمایت استکباری جهانی، راهبرد مشترکی را، به عنوان سپاه هراسی، کلید زده اند، تا عقبه استراتژیک نظام اسلامی را، که تمام توطئه ها و فتنه های آنان را، بخصوص در فتنه سالهای 78 و 88 نقش بر آب نموده، تضعیف و اگر بتوانند از صحنه خارج نمایند. جریان نفاق با بهره گیری از مراکز و ابزار فرهنگی دشمن، منابع درآمدی سپاه و بسیج را، که متعلق به نظام اسلامی و ولایت فقیه است، مورد حمله ناجوانمردانه خود قرار داده اند.
این روزها که جریان زر و زور و تزویر و استکبار جهانی، در سوریه، عراق، لبنان و یمن مرعوب دلیرمردان نیروی قدس سپاه قرار گرفته است، در جبهه ی واحد، علیه قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) سپاه، که پس از پایان دفاع مقدس، خدمات گسترده ای را در موقعیت های خطیر، برای نظام اسلامی داشته و همچون نگینی می درخشد، مورد هجوم همه جانبه ی خود قرار داده اند، زیرا دشمنان ایران اسلامی و جریان نفاق می دانند، که تمام اقدامات براندازانه آنها، توسط بسیج و سپاه خنثی می گردد، لذا تلاش گسترده ای را جهت حذف قرار گاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) از پروژه های بزرگ عمرانی کشور، که هیچ پیمانکار داخلی توان سرمایه گذاری و انجام آن را ندارند، کلید زده اند.
تهاجم به نهاد سپاه پاسداران، از سخنان رئیس جمهور در همایش ملی ارتقای سلامت اداری در 17 آذر 93 شروع شد، که ایشان در سخنانی غیر منطقی، ابوذر و سلمان را هم زیر سئوال برد و گفت: «اگر سرمایه، سایت، روزنامه، خبرگزاری، توپ و امکانات نظامی و دیگر مظاهر قدرت در یک نهاد جمع شود، ابوذر و سلمان هم که باشد، فاسد می شود.»
پس از سخنان نادرست رئیس جمهور، سیل اهانت و حمله ها به نهاد انقلابی سپاه شروع شد و حتی در گفتگوهای زنده صدا و سیما، امثال حق شناس به عنوان فعال سیاسی، حملاتی را علیه سپاه داشتند. امروز به صورت عینی می توان مشاهده کرد، که جریان نفاق داخلی به همراه اپوزیسیون و دشمنان خارجی، در راهبرد واحدی، برای براندازی نظام اسلامی علیه سپاه و بسیج فعال شده اند، تا انتقام خود را از حافظان اصلی نظام بگیرند.
امام خمینی(ره) چقدر زیبا سپاه را ترسیم فرمودند:«اگر سپاه نبود کشور هم نبود»
والسلام
بنام خدا و برای خدا
پس از استقرار دولت تدبیر و امید! در سال 92 و ارسال پرونده هسته ای کشور از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه، تبلیغات گسترده ای از سوی دولت، مبنی بر حل مشکلات اقتصادی کشور در یک پروسه 100 روزه آغاز شد، ولیکن بعد از گذشت نزدیک 20 ماه از امضاء توافقنامه هسته ای، ملت ایران، به نتیجه قطعی رسیده اند، که از دیگ توافقنامه و مذاکرات هسته ای آبی برای این کشور گرم نخواهد شد، اما چرا دولت از گفتن واقعیات های مذاکرات هسته ای لرزان است؟! چرا با صداقت به مردم گزارش نمی دهند و به پنهان کاری می پردازند؟!
اخیراً مباحثی در خصوص عدم تعهدات نیم بند غرب در اجراء توافقنامه هسته ای مطرح گردیده، که برای دولت اعتدال، که خود را با صاحب تدبیر و عقلانیت می داند!، یک افتضاح بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است! و اگر این افتضاح در هر کشوری روی داده بود، تاکنون تعدادی از مقامات مسئول برکنار و یا خود استعفاء می دادند و شجاعانه از مردم عذر خواهی می کردند! اما دولت راستگویان! تلاش دارد با یک فرافکنی، از این معرکه خود را برهاند! آیا موفق می شود؟!
آقای سید مسعود میرکاظمی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستوری خود در تاریخ 5 بهمن 93، خبری تأسف باری را مطرح نمودند و آن خبر این بود، که پولهای بلوکه شده ایران بر اساس توافقنامه هسته ای ژنو، با بی تدبیری دولت، از یک حساب بلوکه شده اصلی، دوباره به یک حساب بلوکه شده فرعی منتقل شده است و بانک مرکزی ایران امکان برداشت از آن را نداشته است! اما دولت هیچگاه به مردم واقعیتهای توافقنامه هسته ای را نگفته است!
آقای میرکاظمی گفته است «دولت باید گزارش دهد که چه مقدار از این داراییها را که از طریق مذاکرات آزاد شده، میتواند هزینه کند، داراییها از یک حساب بلوکه شده، به یک حساب بلوکه شده دیگر منتقل شده است.»
اگر سخنان میرکاظمی را با سخنان سال گذشته آقای سیف رئیس بانک مرکزی و خانم وندی شرمن ، مذاکره کننده ارشد آمریکا قرار دهیم، درخواهیم یافت، که دولت اعتدال، با یک افتضاح بزرگ رویرو شده است!
آقای ولی الله سیف در پاسخ به سئوالی در خصوص چگونگی واریز مبالغ 550000000 دلار طبق توافقنامه ژنو، در اسفند سال 92 پاسخ می دهد: «اصولا حساب ارزی به حساب بانک های داخلی واریز نمی شود و این پول در حساب ارزی ایران در بانک مرکزی سوئیس است ... ایران هر زمان که بخواهد می تواند برای خرید کالاهایی که اشاره شد، از این پول برداشت کند.»
خانم وندی شرمن در خصوص توزیع سبد کالا در سال 92 که آبروی دولت اعتدال را زیر سئوال برد، می گوید: «دولت ایران با پولی که ما به او دادیم بین فقرا غذا توزیع کرد.روحانی قول داده بود این پول در جای دیگری مصرف نشود!»
با عنایت به مطالب فوق، نتیجه گیری از این تحلیل و خبر را به کاربران عزیزی واگذار می نمایم، که بر حقیر منت می گذارند و از وبلاگ "وزنه سیاسی" بازدید می نمایند.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
در حالی که این روزها شاهد کاهش شدید قیمت نفت و افزایش عصبانیت آقای روحانی از اقدامات عربستان در این رابطه هستیم، مرگ پادشاه عیاش عربستان، دولت اعتدال را به وسوسه انداخت، تا راهکار جدیدی را برای حل مشکلات اقتصادی کشور، آن هم با "چاشنی دیپلماسی اموات،" تجربه نماید. در این راستا رئیس جمهور کشورمان با ارسال پیام تسلیت و اعزام وزیر خارجه به عربستان، بدنبال تحلیف قلوب و کاهش تولید نفت عربستان را، از جنازه یک وهابی شرابخوار و خونخوار، ضد تشیع طلب می نماید!
متأسفانه رویکرد دولت اعتدال به توانمندی اقتصاد داخلی و اقتصاد مقاومتی نیست و آن را کاملاً رها کرده و بلعکس تمام پتانسیل کشور را، معطوف به التماس در اقتصاد خارجی و در رأس آن، آمریکا متمرکز نموده است و اگر مذاکرات یک سال و نیم گذشته وزیر خارجه دولت یازدهم را مورد بررسی قرار دهیم، سهم مذاکرات آقای ظریف با دشمن اصلی ایران، یعنی آمریکا، بسیار بالا است و اگر اسم وزارتخانه آقای ظریف را، به وزارت ارتباط با آمریکا تغییر دهیم، برازنده ترین تعریف خواهد بود.
دیگر رئیس جمهور کشورمان سخنی از بازی بُرد – بُرد نمی زند و تاکنون چندین بار به سیاست دولت عربستان در خصوص توطئه کاهش قیمت نفت، حمله ور گردیده است و لذا از "دیگ دیپلماسی با اموات،" برای دولت تدبیر و امید! نصیبی نخواهد بود، زیرا؛ پادشاه جدید آل سعود، در نوکریش نسبت به آمریکا، چیزی از ملک عبدالله معدوم کم ندارد و برای همگان ثابت گردیده که پادشاهان عرب نوعاً عروسکهای خیمه شب بازی آمریکا هستند که هر کدام تاریخ مصرف خاصی دارند.
دولت اعتدال، که بخش قابل توجهی از آن بر اساس شرکت سهامی شکل گرفته و هر وزارتخانه ای سهم جریان یا حزبی می باشد، عملاً ثابت کرده اند، که به اقتصاد مقاومتی اعتقادی ندارد، و همه نمونه عینی آن واردات گسترده از کشور چین در سال 93 است.
آقای روحانی که باور نمی کرد، روزی بر کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند!، هیچ راهبردی برای حل مشکلات اقتصادی کشور نداشته و ندارد و نزدیکی هنجارشکنانه با آمریکا و قدم زدن آقای ظریف با جان کری وزیر خارجه آمریکا در خیابانهای ژنو، گویای این است، که دولت یازدهم تمام تخم مرغهای خود را در سبد مذاکرات هسته ای چیده است، هر چند که بخشی از تخم مرغها شکسته و بخشی از جوجه ها مرده به دنیا آمده اند!
دولت آقای روحانی نیک می داند، که کدخدا(آمریکا) در سر بزنگاه ها، که انتخابات مجلس شورای اسلامی یکی از آنها است، دولت اعتدال را تنها نخواهد گذاشت و بعضی از تحریمها را در سال آینده تعلیق خواهد کرد، تا طرفداران دولت یازدهم، که یقیناً با معیارهای آمریکا سازگاری دارند!، بتوانند مجلس شورای اسلامی را به تصرف خود درآورده و پس از آن، مذاکرات دو جانبه، که دیگر هسته ای نخواهد بود، در دستور کار کدخدا قرار خواهد گرفت.آیا اینگونه خواهد شد؟
اگر هوشیار باشیم انقلاب بدست نااهلان و نامحرمان نخواهد افتاد.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
در کتاب "انتخابهای سخت" خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در بخش ایران، به نقاط قوت و ضعف دولتهای خاتمی، احمدی نژاد و روحانی پرداخته شده و ضعف دولت خاتمی و روحانی در همکاری و همراهی با دشمن کاملاً مشهود است و از مجموع خاطرات کلینتون می شود به این نتیجه دست یافت که هر گاه دشمن به ضعف شما پی ببرد فشار به شما را افزایش می دهد
خانم کلینتون در خصوص ضعف و ترس دولت خاتمی می نویسد: « سال 1997 که رئیس جمهور عوض شد احساس کردیم به ما چراغ سبز نشان میدهند ... در افغانستان با ما همکاری کرد ولی رئیس جمهور آمریکا با فاصله کمی لحن خود با ایران را تشدید کرد و ایران را محور شرارت نامید ... احساس کردیم باید پیچ تحریم را سفت کنیم چون ایران در موضع ضعف قرار گرفته است و میشود با فشار از آن امتیاز گرفت.
خانم کلینتون در خصوص نقاط قوت دولت احمدی نژاد می نویسد: «در سال 2005 رئیس جمهور دیگر آمد که ادبیات تندی داشت و ما مجبور شدیم عقبنشینی کنیم اما در عین حال از تهدید نظامی دفاع کردیم و سیاست چماق و هویج را ادامه دادیم تا از ما اطاعت کنند؛ در سال 2009 ایران پیشرفت فوقالعادهای در منطقه کرده بود حزبالله و حماس اسرائیل را شکست دادند و به بنبست کشاندند و پادشاهان عرب با ترس نظارهگر وضعیت منطقه بودند ... وقتی دیدیم ایران قوی شد، اوباما به رهبر ایران نامه نوشت چرا؟چون دیدیم موضع ایران در خاورمیانه قوی و موضع ما ضعیف شد و اگر از مذاکره حرف نمیزدیم نمیتوانستیم تحریمها را تشدید کنیم.»
خانم کلینتون در کتاب انتخابهای سخت خود در رابطه با دولت روحانی می نویسد:« حفاظت کامل از محرمانه بودن (مذاکرات هسته ای) بیش از هر زمان دیگری مهم بود، تا اعتبار شکننده روحانی در داخل (ایران) حفظ شود ...روحانی در ماه آگوست به ریاستجمهوری منصوب شد و بلافاصله اظهارات آشتیجویانه نسبت به جامعه بینالمللی را شروع کرد و حتی به مناسبت "روش هشانا" (سال نوی یهودی)، در صفحه توییترش آرزوهای خوبی (خطاب به یهودیان) کرد.»
کاربران عزیز می توانند نظرات خانم کلینتون را در خصوص دولتهای آقایان؛ خاتمی، احمدی نژاد و روحانی را از زبان دشمن ترین دشمنان ایران اسلامی ملاحظه و خود به قضاوت بنشینند.
امروز اگر آقای حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان در جایگاه ریاست شورای عالی امنیت ملی کشور، سخنان ضد امنیتی می گوید و عجیب، خود را هم متخصص امور امنیتی معرفی می کند!، علت آن را باید در استحاله و زندگی اشرافی ایشان جستجو کنیم، زمانی که می گوید؛ دنیا هسته ای بودن ما را پذیرفت و لیکن یک سال بعد بر خلاف حرف گذشته خود اظهار می دارد؛ آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست؟! و روز دیگر اقتدار و سربلندی کشور را در مانور محمد رسول الله زیر سئوال می برد و می گوید؛ " برخی اقتدار ملی را در برد موشک میدانند" و متأسفانه در مذاکرات هسته ای قول می دهند که بر سر توان موشکی هم مذاکره نمایند! آیا خانم کلینتون واقعیت را گفته اند؟!.
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]